از : محمد علی مهرآسا
عنوان : این نوشته چه مقدارش مال آقای کنجی است؟
ممکن است آقای کنجی تعیین فرماید چه مقدار از این نوشته مربوط به او است؟ چون ما هرچه می خوانیم همان است که در مقاله ی آقای تاجزاده خوانده ایم. این را مقاله نویسی نمی گویند....
۲۷۹۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : روزبه
عنوان : تغیر مثبت اکبر گنجی قابل ستایش است
اکبر گنجی با شجاعت خط بطلان بر نظرات ارتجاعی مذهبی خود کشیده است و با شهامتی قابل ستایش رژیم جنایتکار خمینی را افشا کرده است. اکبر گنجی مطمنا در صف دشمنان مردم ایران نیست و امید است با افشای مواضع ارتجاعی دوستان خط امامی خود باز به پیشبرد مبارزه با استبداد حاکم کمک کند. گنجی از قهر ارتجاع با پیشرفت فکری به اندیشه نوین رسید اما متاسفانه افرادی که در گذشته خود را مترقی و "چپ" می دانستند در طی این سالها به سقوط فکری بیشتر دچار شده اند و یک ذره از مسیر گنجی را نیز نتوانستند در خارج از کشور و با داشتن آزادی فکری طی کنند.
۲۷۹۱٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹
|
از : مریم ش
عنوان : سیر ترقی
به نظر میاید که اقای گنچی دارد "سیر ترقی" را طی میکند گرچه لاک پشت وار و قطره ای. و این خود جای خوشوقتی هست. اما ایشان باید یاد بگیرند که "شتر سواری دولا دولا نمیشود" ایشان نمیتوانند خمینی را نقد کنند و جنون آدمکشی او را افشا میکند، نمیتواند موسوی و کروبی و موسوی اردبیلی و صانعی را که همدست و هم پیمانان خمینی در جنایاتش بودند و هنوز که هنوز هست با وقاحتی بی نظیر از این جلاد قرن حمایت کرده و او را امام و پیشوا خود میدانند را "رهبران جنبش" سبز بنامد. باید ایشان قبول کند که جنابت علیه بشریت و وحشیگری بی انتها ناشی از یک تفکر و یک راه حل هست (در اینمورد تفکر اسلامی و راه و روش اسلام) نه زاده وجود یک شخص. موسوی و همفکرانش بواسطه قبول اندیشه، تفکر، و راه و روش خمینی، کشتار، قتل و غارت را از اصول خود میدانند و بمحض بقدرت رسیدن همان میکنند که خمینی کرد و همگی آنها در آن حنایات سهیم و مقصر و باید مجازات شوند نه "رهبر" جنبشی آزادیخواهانه. قبول رهبری آنها، توهین به تفکر آزادیخواهی و انسانیت هست که اقای گنجی دارد قدم در این راه میگذارد گرچه آهسته آهسته
۲۷۹۰۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹
|
از : پ پیمان
عنوان : افشای خمینی و افکار ارتجاعی اش لازم است ولی حمله به خمینی نباید به معنی نجات احکام اسلامی و نجات انقلاب اسلامی رحمانی باشد
در یاد داشت های گذشته ام در ارتباط با نوشته های دکتر فیروز نجومی و دوستان ماشا اله سلیمی و مقصود نیا در رابطه شکستن تابو ی خمینی یاد آوری کردم که این نوشته ها بسیار مثبت است و می بایستی این تابو شکسته شود. تابوی دیگری که باید شکسته شود و برخی از نویسندگان این کار را شروع کرده اند و بسیار مثبت است شکستن تابو ی نقد احکام اسلامی است که در قرآن آمده است.
از آقای اکبر گنجی باید سوال کرد که آقای خمینی که انسانی به غایت مرتجع و بنیان گذار حکومت الهی و اسلامی است و شاگردان زیادی به دورش جمع شدند که امروز در حال فاصله گرفتن هستند و برخی هنوز امام امام میکنند بر اساس کدام فکر انقلاب اسلامی را رهبری کرد و صدها نفر چون شما و هم اندیشان شما از آن دفاع کردند. جز افکار اسلامی و بر اساس احکامی بود که در قرآن آمده است. آقای اکبر گنجی تا دیر نشده اساس فکر ارتجاعی خمینی و شاگردان با وفایش را به نقد بکشید. نقد خمینی نباید به معنی این باشد که خمینی انقلاب اسلامی را به انحراف کشید . نه خمینی یکی از مسلمانان معتقد و پیرو کتاب آسمانی بود که همین امروز برخی از مومنین مسلمان می خواهند بر اساس آن انقلاب اسلامی رحمانی را بر مردم تحمیل کنند.
آقای اکبر گنجی خمینی یک مسلمان راستین است و تمامی اقدامات اش بر اساس احکام اسلامی و بر اساس وصایای رسول اله و ائمه اطهارش انجام گرفته و باید بطور ریشه ای این فرهنگ الهی که سر شار از خشونت و آدمکشی و قتال است را نقد کرد و فجایعی را که در طول ۱۴۰۰ سال به نام این احکام انجام گرفته نشان داد.
آقای گنجی چرا تا امروز نسبت به جنایاتی که حکام اسلامی و فرزندان مسلمانش به رهبری خمینی انجام داده اند سکوت کرده اید؟ شما خوب می دانید که در زندان های حکومت اسلامی با استفاده از احکام الهی چه بر سر جوانان این مرزو بوم آورده اند.
۲۷۹۰۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹
|
از : بابک
عنوان : عذر خواهی
در درست بودن صحبتهای آقای گنجی شکی نیست؛ اما کاش ایشان - که اکنون از نظر امنیت از وضعیت مطلوبی برخوردارند- نیز مطابق همین نوشته خود نسبت به عملکرد گذشته شان از ملت عذر خواهی می نمودند
۲۷۹۰٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹
|
از : ننگ با رنگ پاک نمیشود
عنوان : گنجی تنها کسی است که تاریخ معاصر را بدون دخل و تصرف و شجانه مینویسد . چپها و خط امامی ها میخواهند اشتباهات استراتژیک خود را استثنا و آب رفته را به جوی باز گردانند
تیغ خمینی را شما چپها تیز کردید . با یک تیغ ماجراجو یتان در ترکمن صحرا و گنبد و کردستان و دانشگاهها و ماجرای اشغال سفارت بر تنور قدرت مداری فردی -ایدیولوژیک ولایت فقیه -خط امام هیزم ریختید و لیبرال ها را دچار بحران امنیتی - مشرو عیتی نمودید . با تیغ نفوذی تان (حزب توده ) ریش گذاشتید و نفوز کردید در دستگاههای امنیتی و سیاسی ولایت استالینیستی . بازوی اجرایتان هم مجاهدین انقلاب و خوئینی ها بود . حاصل کار شما دادن پوشش ضد امپریالیستی و مشروعیت مقدس انقلابی به اعمال ضد آزادی و حقوق بشر خط امام و موسوی چی ها بود . آنها با خیال راحت کشتار و شکنجه کردند بیش از خامنه ای !
حالا هم نفوز کرده اید در رادیو فردا همان خط انحرافی ضد لیبرالیسم و سلطنت و مجاهد و تعریف و تمجید از خط امام موسوی !
خامنه ای و احمدی هم در سایه همین پوشش که شما و سایت های زنجیره ای روسی مثل اخبار روز و پیک نت فراهم میکنند به ادامه حکومت مشغولند . طبقه متوسط را عناصر فراماسونری روس مثل زر افشان و ریس دانا و عمویی و خوئی و بقیه توده ایها و فدائیها از جنبش سر خورده کردند . اصرار مسخره شما به نزدیک شدن جنبش به ساندیس خوران و مذهبیون و دوری از آرمانهای طبقه متوسط (آزادیهای اجتمایی و حقوق بشر و دموکراسی ) با دمیدن به تنور عرب زدگی و ضدیت با اسرائیل و مخالفت با تاراج روسیه و چین و ضدیت شما با شعار جمهوری ایرانی عملا بدنه جنبش را نا امید کرد و به خانه فرستاد . در فاز خارجی نیز تشابه مو ضع با حاکمیت در مورد عدم تسلیم به خواست شورای امنیت و جامعه جهانی و اصرار بر ضد اسرائیلی و آمریکایی بودن جنبش و حتا گاهی جلوتر از حاکمیت دویدن و آنها را متهم به سازشکاری نمودن دولتهای خارجی را نا امید کرد و آنها مسیر برخورد (تحریم ، جنگ ، جنگ اتمی ) را بر گزیدند .
ارباب شما روسیه هم بر طبق اهداف استراتژیک از زمان پطر کبیر محور تضیف ایران را برگزید تا با یک تیر ۳ نشان بزند
۱) به جامعه جهانی نشان دهد با آنهاست و امتیاز بگیرد .
۲) ج ا را تضیف کند تا بعد ها که کار به درگیری کشید یا بحرانهای اجتمایی با استفاده از نزدیکی به ایران و وجود فراماسونری روسی اقدام به کودتا ، حمله و اشغال قسمتی یا تمام کشور کند .
۳) دست امریکا را از نزدیک شدن و مذاکره و معامله با ایران ببندد .
خامنه ای و احمدی نیز از این شرایط فعلا استفاده میبرند . تیغ خامنه ای اگر چه به اندازه خمینی جلا ندارد اما از موقعیتی که چپهای روسی برای ا و فراهم کرده اند سود میبرد . جنبش سبز را به تحلیل برده و دنبال روزنی برای سازش با غرب می گردد . اگر کمی بازی سیاسی عرفی بلد باشد میتواند خودش را از شر چپ روسی و روسیه خلاص کند . مثل قذافی و انور سادات و ویتنام و روسیه و چین .
اسرائیل را به رسمیت بشناسد . با ترکیه متحد شود . از ولخرجی در غزه و لبنان بپرهیزد .
راهی که انور سادات رفت و عبد الناصر را به فراموشی سپرد . و جبهه جنگ را از مصر به سوریه و لبنان فرستاد.
با جذب سرمایه گزار خارجی بسیاری از مشکلات کشور چون برف آب میشوند . حتا کاسترو با نشستن روی خزانه پول توریست خارجی امروز دارد مسائلش را با پشت کردن به ارزشهای کمونیستی حل میکند .
امریکا و غرب هم از فشار خود به ایران خواهند کاست چون مشکلات بسیار دیگری در عراق و افغانستان و با زار رقابت با چین و روسیه دارند که از حقوق بشر در ایران مهم تر است .
گنجی تنها کسی است که تاریخ معاصر را بدون دخل و تصرف و شجانه مینویسد . چپها و خط امامی ها میخواهند اشتباهات استراتژیک خود را استثنا و آب رفته را به جوی باز گردانند
۲۷۹۰۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹
|
از : سهند ق/ت
عنوان : گنجی باید بیشتر روشنگری کند
آقای گنجی هنوز در جناح رفرم خواه حکومتی است و نمی خواهد دوستان سابق خودش را افشا نماید. خمینی نفر اول در نا بودی و اعدام مخالفان جمهوری اسلامی می باشد و تمام مهره های حکومتی هم در این جنا یات سهیم و شریک می باشند چه جناح خامنه ای و چه باند رفسنجانی یا شیخ خاتمی. برای رسیدن به آزادی و جامعه مردم سالار باید به مبارزه جدی با افکار خمینی بر خاست. چسبیدن موسوی و کروبی به خمینی که کار نامه اش شکنجه و اعدام می باشد بسیار خطاست. نباید بعد از ۳۲ سال جنا یات حکومتی دوباره کسی از خمینی حرفی بزند و راه او را تبلیغ و ترویج نماید. با افشای نقش خمینی اتوماتیک وار همه جناحهای حکومتی رسوا و طرد می گردند و نمی توانند با برگ مردم و اصلاحات قلابی بازی قدرت نمایند و پشت رنگ سبز سنگر بگیرند و طلبکار هم گردند.
۲۷٨۹۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : درجان هرانسانی ، خدای زمان هست ، ازاین رو نیاز به امام زمان و ولایت مطلقه اش ندارد
حکومت درفرهنگ ایران بربنیاد مفهوم « جان » بنا میشود، نه برمفهوم « ایمان ». جان ( = جی + یان ) به معنای « خانه خدای زمان وزندگی » است. جی = نام رام، « خدای زمان وزندگی درجشن » است. درجان هرانسانی، « خدای زمان » همیشه موجودوحاضرهست، ونیازبه « حضوروغیاب امام زمان » ندارد.واین خدای زمان درجان هرانسانیست که حقانیت به حکومت میدهد
۲۷٨۷۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹
|