از : همیلا صادقی
عنوان : در پاسخ چند مریخی
با سلام خدمت دوستان اخبار روز و تشکر و خسته نباشید.
می خواستم به چند نکته که در یک جای نامربوط پیرامون این مقاله خواندم پاسخ بدهم . شاید ناکافی باشد . اما از هیچ بهتر است.
۱. یکی از آقایان به نویسنده خرده گرفته مگر توده ای ها و فدائیان اکثریت چپ بوده اند که حالا شما می گویی لیبرال شده اند . منظور از " شما " البته من بی سواد هیچ کاره نیست نویسنده است. بله چپ بوده اند . چقدر خوب است انسان پیش از این که وارد یک بحث نظری پیچیده می شود لااقل دوتا کتاب بخواند و همینطور پارازیت نفرستد. مارکس و انگلس در نقد پرودون و دورینگ و فوئرباخ به انواع و اقسام سوسیالیسم های تخیلی و خرده بورژوایی و مشاهده گر وغیره اشاره می کنند . در انقلاب اکتبر نیز اس ار ها و آنارشیست ها چپ بودند . حتا بلنکی نیز که اکنون در کنار کموناردها در قبرستان پرلاشز خوابیده چپ بوده و مارکس به او احترام می گذاشته. در ایران پس از جریان حزب کمونیست سلطان زاده اولین چپ همانا حزب توده است . بیشترین آثار کلاسیک مارکسیستی توسط اعضای این حزب نظیر پور هرمزان به فارسی ترجمه شده. من البته با مواضع سیاسی حزب توده پیش و پس از انقلاب مرزبندی داشته ام اما هجدهم برومر را با ترجمه پور هرمزان خواند هام و کاپیتال را برای بار اول با ترجمه اسکندری خوانده ام هم اکنون نیز تنها کلیات لنیت به زبان فارسی ترجمه پور هرمزان است . این مسئله نباید تئوری را با موضع سیاسی مخدوش کند.البته پس از فروپاشی دیوار برلین چنانکه دکتر قراگوزلو نیز بدرست گفته خیلی از چپ ها بریدند و به جناح راست سوسیال دموکراسی پیوستند و عملا لیبرال شدند جریان اکثریت از این جمله است.نگهدار و کشتگر و خانبابا و خاوری حداکثر سوسیال دموکراتند که معنای دیگر آن همان لیبرال است. لیبرال که فحش نیست.
نکته دیگر درباره مراسم بزرگداشت شاملو و تشکر دکتر فراگوزلو از نیروی انتظامی است . من از دوستان زیادی شنیدم که اگر ابتکار دکتر قراگوزلو و دکتر زرافشان نبود مراسم که برگزار نمی شد که هیچ بچه ها یک فصل کتک مفصل هم میخوردند . خانم آیدا که از همان ابتدای مراسم قهر کرده و به خبرگزاری ایلنا گفته بود مراسم برگزار نشد اما همه می دانیم به اهتمام ستودنی این عزیزان و با درایت کامل برگزار شد حالا نیروی انتظامی که به جای حمله به مردم با دوستداران شاملو همکاری یا مماشات کرده است را باید به توپ ببندیم . با این استدلال بعضی مریخی ها لابد انقلاب این جماعت مانند انقلاب مسعود و مریم با قتل ۲ میلیون بسیجی و سرباز توام خواهد شد؟نکته ی دیگر در مورد سوابق افراد است . من البته چند ماهبی ست برای ادامه تحصیل در پاریس به سر می برم اما در مجموع ۱۲ کتاب از آثار دکتر قراگوزلو در کتابخانه خود دارم . در مقدمه کتاب افغانستان ایشان از خاطرات دوران حضور در فلسطین در سال ۱۳۵۵ صحبت می کند و نبرد با اسرائیلی ها .و در مقدمه کتاب دیگری از زندان ساواک. و ... این آثار توسط ناشران داخلی مانند نگاه و قصیده سرا منتشر شده و می توان به آنها مراجعه کرد و حس پلیسی و کار آگاه گجتی خود را تشفی داد . اصلا شما آقای بی نام و نشان که در نقش مفتش ظاهر شده ای بفرما در این ماجرا چه کاره ای. من البته مواضع دکتر در مورد جنبش سبز را افراطی می دانم اما معتفدم فحش دادن به احمدی نژاد یعنی همان کاری که مجاهدین صبح تا شب می کنند علاج مشکلات ما نیست. سوسیالیسم از بدو کشف آن توسط مارکس همواره با لیبرالیسم در گیر بوده و لیبرالیسم همیشه آلترناتیو اصلی سوسیالیسم بوده و نقد لیبرالیسم وظیفه اصلی سوسیالیست هاست.احمدی نژاد را در صف نانوایی های خرم آباد نیز مردم عادی نقد و لعن می کنند . . دوستان مریخی " اعتراض " نشین اگر سیاسی نیستید اگر مفتش شش انگشتی هستید که هیچ در غیر این صورت ابتدا واقع بین و سپس انسان باشید . از حوصله شما ممنونم و از راه دور به استادم جناب دکتر قراگوزلو درود می فرستم که با تمام تحمل سختی ها یک لحظه در سی و پنج سال گذشته ساکت نبوده است . با تشکر.
٣۰۹۰۹ - تاریخ انتشار : ۲ مهر ۱٣٨۹
|
از : احمد صلاحی
عنوان : «راه رشد غیر سرمایه داری - با متد انقلابی »
در نهایت فروتنی به مسئولان اخبار روز و خوانندگان محترم آن عرض می کنم که نویسنده ی این مقاله مشکل «اساسی » دارد که تمام نحله های فکری و نمایندگان آنها را مورد لطف و عنایت « سوسیالیزم کارگری» قرار میدهد و معلوم نیست این «ماموریت» از طرف کدام کارگران و کمونیست ها «نمایندگی » می نماید. شوربختانه چنین روش های «رادیکال » و «انقلابی » بینهایت نسل دومی ها را نسبت به شناخت تاریخچه ی مبارزاتی کشورمان بی تفاوت نموده ست.
علیرغم تمام فحش و فضیحت ها که نثار نیروهای «غیر کمونیستی » و «غیر کارگری » فرموده اند در سرتاسر نوشته تفکر «راه رشد غیر سرمایه داری » موج میزند و برای اثبات این مدعی شما را به بخشی از نقطه نظرهای نویسنهد جلب می نمایم:
« من البته جنبش زنان را از جنبش کارگری منتزع نمیکنم و به همین دلیل نیز برای تحرکاتی که تحت عنوان "کمپین یک میلیون امضا" صورت میگیرد و سردمداران لیبرال فمینیست آن ساز خود را کوک میکنند، اعتبار چندانی قایل نیستم. گیرم که دستیابی به حق طلاق و سرپرستی کودک، ارث برابر با مردان، دریافت حقوق برای کار موسوم به خانه داری، پیروزی مقطعی برای زنان ایرانی به شمار میرود، اما زنان به عنوان نیمی از جامعه باید بدانند که حقوق کامل آنان نه از طریق فتاوی آیتالله صانعی یا لابیگری شیرین عبادی، بلکه فقط از مسیر پیروزی جنبش فراگیر و اجتماعی سوسیالیستی تحقق خواهد یافت»
جانمی جان ! زنان به عنوان نیمی از جامعه «باید » بدانند «حقوق کامل» آنان نه از طریق فلان و بهمان بلکه «فقط» از مسیر جنبش فراگیر «سوسیالیستی» تحقق خواهد یافت.
من داوری نمی کنم ، ولی نفی حداقل ممکنات مبارزاتی در ارتجاعی ترین سرمایه داری دلال و مافیائی و حواله دادن به «تخیلات» سوسیالیستی «پرش » از سرمایه داری به سوسیالیزم نیست . فرق این بینش با «راه رشد غیر سرمایه داری» چیست؟
اصولا مگر جنبش کارگری و سوسیالیستی در بستر مناسبات سرمایه داری و قواعد ناظر بر آن نضج نمی گیرد؟
در ایران ما که تمام واحد های کارگری را «مسجد» و «امامزاده» کرده و کارگران را گروه گروه اخراج می کنند و از پرداخت حقوق آنها طفره میروند و نمایندگان کارگران را به بند میکشند و با هزاران شانتاژ از سازمان یابی آنها جلوگیری میشود چه باید کرد ؟ آیا دفاع از حقوق سندیکائی «لیبرالی » ست ؟ کسانی که از هر قشر وطبقه برای کسب ابتدائی ترین حقوق مرعی در اعلامیه حوق بشر پیکار می کنند تا حکومت قرون وسطائی مذهبی را وادار کنند تا قواعد قرن نوزدهم و بعداز جنگ جهانی اروپا را بپذیرد باید فعالیت خود را تعطیل کنند و مستقیم به مبارزات سوسیالیستی روی بیاوردند ؟
برای اثبات این ادعا دوباره از نوشته ی آقای قره گوزلو کمک می گیریم که نوشته اید:
اگر منظورتان از چپ، تشکل و سازمانهای چپ خارج از کشور هستند که باز هم من شخصاً هیچ نشانه ای که موید تاثیرگزاری این چپ بر جنبش باشد نمی بینم. پس از دهه ی ۶۰، کل جریانات چپی که به خارج رفتند، عملاً به حاشیه ی نازکی در اپوزیسیون تبدیل شدند..»
استنباط من از این نوشته اینست که ایشان دلش برای مواضع چپ قبل از دهه ۶۰ تنگ شده که میرفتند «انقلاب سوسیالیستی» را از «راه رشد غیر سرمایه داری - با متد انقلابی » پیاده کنند که نشد.
در تمام نوشته مملو از «یاس » از مبارزه حداقل ها ست که با برچسب لیبرالی و نظائر آن منع شده و با عطش اراده گرایانه ؛ میفرمایند : زنان به عنوان نیمی از جامعه «باید » بدانند ! کارگران باید چنین کنند ! دانشجویان باید چنان کنند ! متاسفانه در خارج از کشور هم نمی خواهیم از گفت و شنود نیروهای سیاسی کشورهای میزبان بیاموزیم که چگونه حشر ونشر کنیم البته آقای قرگوزلو این رفتار را حتما «قرتی بازی » فرنگی ها میداند و کمتر از مبارزات داس و چکش علیه لیزرال ها را قبول ندارد.
٣۰۹۰۵ - تاریخ انتشار : ۱ مهر ۱٣٨۹
|
از : سمیرا آصفی
عنوان : من قبلا این مبحث را در مجله آرش ۱۰۴ خواندم و هم اکنون این مجله را در آرشیو خود دارم
سلام من این متن مبسوط را قبلا در مجله آرش ۱۰۴ خواندم و اینک مجله را در آرشیو شخصی خود دارم . نمی دانم متن چگونه در اختیار سایت وزین اخبار روز رسیده است اما شرط انصاف حکم می کند که مسئولان آگاه این سایت به حقوق آرش احترام بگذارند و ضمن درج منبع سوالات مطرح شده از سوی آرش را نیز مثل اصل آن درج کنند . در خود آرش نوشته شده که ۳ ماه پس از انتشار نقل مقالات با ذکر ماخذ آزاد است
نکته دیگر این است که در این مصاحبه جناب قراگوزلو تمام گروخ خای چپ و راست خارج نشین را به دلائل مختلف نفی و رد کرده اند . خب این نظر شخصی ایشان و صد البته محترم است اما من با خواندن چند باره مصاحبه نفهمیدم ایشان چه آلترناتیوی را مطرح می فرمایند . گیرم که من اینقدر میفهمم که هر مقاله یا متنی الزاما نباید اثباتی باشد و هر متفکر و تئوریسینی از جمله جناب قراگوزلو می توانند بگویند که من فلان و بهمان جریان را قبول ندارم
به هر صورت اگر ایشان این کامنت را می خوانند خواهش من به عنوان دوستدار و خواننده همیشگی مقالات ایشان این است که در یک مقاله از آلترناتیو خود سخن بگویند .با تشکر. سمیرا . از دوسلدوروف.
٣۰٨۷۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ شهريور ۱٣٨۹
|
از : اسپارتاکیس
عنوان : مقاله عالی بود اما
با تشکر از نویسنده محترم و دانا آقای قراگوزلو که مقاله بسیار عالی و غنی را به ما عرضه کرده اند. تقریبا در درستی تمامی مطالب نمی توان بحثی کرد اما در مواردی لحن نویسنده عامیانه می باشد و هیچ دلیل مفیدی برای استفاده از لحن کوچه بازاری در چنین مقاله روشنگری نمی توان قبول کرد. اما مورد مهم این است که مقاله تصویر بی اهمیتی از "چپ" برای کارگران ایران می دهد و لحن مایوس کننده ای دارد. حتی اگر ضعف "چپ" به این حد باشد باید با سازماندهی و آگاهی رسانی این ضعف را جبران کرد. اگر "چپ" های روسیه در سالهای پیش از انقلاب روسیه این ناامیدی را داشتند هرگز موفق به سازماندهی و پیروزی تاریخی نمی شدند. کمیت "چپ" مهم نیست اما کیفیت سازماندهی و روشنگری کارگران مهم می باشد. مطمنا کارگران ایرانی احتیاج به ناله ها و ضعف های روشنفکران "چپ" ندارند بلکه روحیه کار انقلابی و دانش مبارزاتی را احتیاج دارند. فراموش نکنیم که لنین گفت" "بدون تئوری انقلابی جنبش انقلابی نمی تواند وجود داشته باشد" بنابر این باید با تئوری های انقلابی به ارتقا جنبش انقلابی کارگران مدد رساند. لنین همچنین گفت که "هدف از سوسیالیسم کمونیسم است" اگر منظور از "چپ" سوسیالیسم می باشد پس هدف مشخص می باشد و نباید گذاشت که هدفی دیگر جایگزینی برای "چپ"بشود!
٣۰٨۷۲ - تاریخ انتشار : ٣۱ شهريور ۱٣٨۹
|
از : شمیل
عنوان : پاسخ به نامی شاکری
"مادام که افراد یاد نگیرند در پس هر یک از جملات، اظهارات و وعده و وعیدهای اخلاقی، دینی، سیاسی و اجتماعی منافع طبقات مختلف را جستجو کنند، در سیاست همواره قربانی سفیهانه ی فریب و خودفریبی بوده و خواهند بود...»
٣۰٨۵۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ شهريور ۱٣٨۹
|
از : نامی شاکری
عنوان : بر این هدف می کوشیم که ...
من هر وقت پای حرف های یک عنصر "چپ " می نشینم ، پیش و بیش از هرچیزی ، انتظار شنیدن ادبیاتی روشنفکرانه را دارم . دور از "قال مارکس " و "قال لنین " برای دوپینگ منطقی و مرعوب کردن مخاطب ! به ویژه وقتی که "طرف " اهل پژوهش و صاحب کارنامه ای در قلمرو ادبیات چپ هم باشد. بسیاری اوقات این انتظار برآورده که نمی شود ،هیچ ، شگفت زده می مانم که این بیماری " این منم طاووس علیین شده " بالاخره چه وقت دست از سر "چپ " های ما بر می دارد! این متن دور و دراز که تازه نویسنده اش ظاهرا رعایت "اقتصاد کلام " را هم کرده از جمله ی همین متن هاست ! پریشان ، بدون یک عنصر محوری ، دور از ظرفیت یک Web Page و با کمال تاسف در حد ژورنالیسم زرد ، عامیانه !
دوست عزیز ، کسی از " چپ " ها نمی خواهد طبقه کارگر ایران را زیر پرچم "رهبران " جنبش سبز ببرد . بسیاری از "چپ " ها بدون فراموش کردن وظایف تاریخی شان ، بر این هدف می کوشند که "جنبش سبز " با حضور کارگران ، معلمان و دیگر اقشار زحمتکش و در حال غارت جامعه، از مضمون نخبه گرا و روشنفکری اش خارج شده و بر توش و توانش در مقابله با اقتدارگرایان حاکم و آلترناتیوهای احتمالا نانجیب ترش افزوده شود! بسیاری از چپ ها فکر می کنند که با حضور (هژمونی ، فعلا پیشکش!) طبقه کارگر ایران (و طبقات و اقشار همسایه)، جریان اقتدارگرای حاکم جسارتش را برای سرکوب وقیحانه و عریان فعالان جنبش از دست خواهد داد. گاهی "آزادی" در زیر تلی از کلمات و واژگان پر غریو و غوغا چه مظلومانه مدفون می شود!
نامی شاکری - نهران - ۳۰/شهریور
٣۰٨۴۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣٨۹
|