"نگاهی به تاریخچه رسمیت زبان ترکی در ایران"
-
مهران باهارلی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : unknown
عنوان : فارسی را لهجهی سی و سوم عربی!
در چند سال اخیر، پانترکیستها برای ثبات دروغهای خود پای سازمان بین الملل و یونسکو را به میان کشیدهاند. چنانکه هفتنامهی امیدزنجان، دروغی شرمآور به این سان را چاپ نمود و پانترکیستهایی مانند ماشاءالله رزمی و غیره آن را در مجلات رایاسپهر نیز گسترش دادند.
دروغ به این سان است:
سازمان یونسکو طی آماری ترکی را سومین زبان با قاعده دنیا و زندهای دنیا معرفی کرده و فارسی را لهجهی سی و سوم عربی به حساب آورده است.
یکی از پژوهشگران ایرانی به نام سلیم نیساری، مچ دروغگویان را گرفته و موضوع را به طور نوشتاری دوجانبه با سازمان علمی و فرهنگی یونسکو در میان گذاشت.
پاسخ یونسکو هم این بود:
یونسکو-مورخ مارس ۱۳ ۲۰۰۲
در جواب نامهی مورخ ۱۲ ژانویه ۲۰۰۲ که پرسیده بودید آیا یونسکو اعلامیهای در مورد درجه بندی زبانهای مهم جهان منتشر ساخته است، اشعار میدارد که یونسکو هرگز به صدور چنین اعلامیهی غیرمنطقی مباردت نکرده است.
.............................................................................................
یک گزارشی دروغین و بیپایهی دیگر!
یکی از پانترکیستها میگوید:
کلیه ی اطلاعات زیراز موسسه ی ائی. ام. تی و آ. ام. تی که در اروپا و آمریکا واقع شده و تحت مدیریت برجسته ترین زبان شناسان اداره می شود، گرفته شده است و همه ساله گزارشهای زیادی را درباره ی زبانها منتشر می کنند و کلیه ی استانداردهای زبان شناسی از این ادارات که دولتی هستند،اعلام می شود. به اطلاعات استخراجی از این موسسات توجه کنید:
- ۱۹ کلمات انگلیسی از زبان ترکی گرفته شده است.
- ۹۲ کلمات فارسی از عربی و ترکی گرفته شده و مابقی بدون هیچ فرمولی تولید شده اند.
- ۲ کلمات ترکی از ایتالیایی، فرانسوی و انگلیسی گرفته شده است.
- در هیچ یک از زبانهای بین المللی لغتی از زبان فارسی وجود ندارد.
- ۳۹ کلمات ایتالیایی، ۱۷ کلمات آلمانی و ۹ کلمات فرانسوی از زبان ترکی گرفته شده است.
- ۱۰۰ کلمات ترکی ریشه ی اصلی دارند.
- ۱۰۰ کلمات انگلیسی، آلمانی ، فرانسوی و ترکی دارای عمق ریخت شناسی هستند.
- ۸۳ کلمات انگلیسی ریشه ی اصلی دارند.
- جملات ترکی ۲ ابهام جمله ای ایجاد می کنند.(یعنی اگر یک خارجی زبان ترکی را از روی کتاب یاد بگیرد، پس از ورود به یک کشور ترک زبان مشکلی نخواهد داشت.)
- جملات انگلیسی نیم درصد و جملات فرانسوی تقریبا ۱ ابهام تولید می کنند.
- جملات فارسی ۶۷ ابهام تولید می کنند.(یعنی یک خارجی که فارسی را یاد گرفته، به سختی می تواند در ایران صحبت کرده و یا جملات فارسی را درک کند مگر آنکه مدت زیادی در همان جامعه مانده و به صورت تجربی یاد بگیرد ) که این برای یک زبان ضعف نسبتا بزرگی است.
- جملات عربی ۸ تا ۹ ابهام تولید می کنند.
- معکوس پذیری(ترجمه ی کامپیوتری) کلیه ی زبانها به جز زبانهای عربی و فارسی امکان پذیر بوده و برای عربی خطای موردی ۴۵ و برای فارسی ۱۰۰ است. یعنی زبان فارسی را نمی توان با فرمولهای زبان شناسی به زبان دیگری تبدیل کرد.
زبان ترکی را شاهکار زبان معرفی کرده اند که برای ساخت آن از فرمولهای بسیار پیچیده ای استفاده شده است. خانم “نیکیتا هایدن” متخصص و زبان شناس مشهور آلمانی در موسسه ی اروپایی ((یورو توم)) گفته است: ” انسان در آن زمان قادر به تولید این زبان نبوده و موجودات فضایی این زبانم را خلق کرده و یا خداوند به پیامبران خود عالیترین کلام ارتباطی را داده است.
هم اینک زبان ترکی در بیشتر پروژه های بین المللی جا باز کرده است. به مطالب زیر که برگرفته از مجله ی New science چاپ آمریکا و مجله ی International Languages
چاپ آلمان است، توجه نمایید:
- کلیه ی ماهواره های هواشناسی و نظامی اطلاعات خود را به زبانهای انگلیسی، فرانسوی و ترکی به پایگاههای زمینی ارسال می کنند.
- پیچیده ترین سیستم عامل کامپیوتری os۲/۸ و معمولی ترین windows زبان ترکی را به عنوان استاندارد پایه ی فنوتیکی قرار داده اند.
- کلیه ی اطلاعات ارسالی از رادارهای جهان به ۳ زبان انگلیسی، فرانسوی و ترکی علایم پخش می کنند.
- کلیه ی سیسستم های ایونیکی و الکترونیکی هواپیماهای تجاری از سال ۱۹۹۶ به ۳ زبان انگلیسی، فرانسوی و ترکی در کارخانه ی بوئینگ آمریکا مجهز می شوند.
- کلیه ی سیستم ها و سامانه های جنگنده ی قرن ۲۱ “جی- اس- اف” که به تعداد هفت هزار فروند در حال تولید است، به ۲ زبان انگلیسی و ترکی طراحی شده اند.
همه ی این مطالب نشان دهنده ی استاندارد بودن و بین المللی شدن و اهمیت ژئوپولیتیکی زبان ترکی است.
٣۱۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣٨۹
|
از : لیبرال دمکرات چپ میانه
عنوان : به آبدین محترم
به آبدین محترم،
این ایرانی ها بودند که در کشور خود بوسیله بیگانگان آسیمیله شدند و نه برعکس. تاریخ را ورق بزنید و ببنید که آیا این ایرانیان بودند که به مغولستان و صحرای عربستان حمله کردند و مردمانشان را با فرمانروایی و سکونت خود آسیمیله کردند و یا بر عکس. ایرانیان در سرزمین خود بودند و هویت و فرهنگ و زبانهای خود را داشتند. از ۱۳ قرن پیش ایران با حملات قبائل عرب و سپس حملات قبائل مغول روبرو شد که قرنها بطول کشید. در این مدت این ایرانیها بودند که بوسیله مهاجمین خود آسیمیله شدند. حال ما که حرفی در این مورد نمی زنیم معدودی پان ترکیست متنفر از ایران و ایرانی از ما طلبکار هم شده اند و با تبلیغات دروغ در تلاشند ایرانیان را بجان هم بیاندازند!!! ما اجازه نخواهیم داد که چنین شود.
مشکل این پان ترکیست ها اصلا زبان هند و اروپایی و فارسی باستان و میانه و نو ما نیست وگرنه انقدر مدرک بر ضد آنها زیاد است که خودشان بهتر از ما می دانند. هدف سیاسی و چشم داشت به سرزمین ماست. اگر هدف زبان بود چرا یک کلمه از حرفهایی که می زنند را هیچ دانشگاه معتبری تایید نمی کند؟ آقا، اگر راست می گویی منابع معتبر ت را به ما معرفی کن. جواب سئولاتت همه در لینکهایی که حامد و ناشناس داده اند هست. اگر راست می گویی با رجوع به همان منابع حرفشان را رد کن. راست نمی گویی و مشکلت هم همینست.
لینکهایی که من دادم را نخواندی تا دریابی که در انگلیس، کمبریج و آکسفورد معتبرترین کرسی های دانشگاهی را در رشته های زبانشناسی ،ایرانشناسی و تاریخ زبانهای ایرانی دارند. هر ساله در این رشته دانشجو می پذیرند، حتما خرج این دانشجوها را هم پهلوی ها می دهند که به ضرر جنابعالی دروغ بگویند، عجب!!! خودت درباره ایرانشناسی و کرسی های دانشگاهی پرسیده بودی و جوابت را دادم بعد دبه در می آوری، عجب!!! ایکاش یکی دوتا از مقاله نویسان ما هم تحصیلاتشان را در آنجا می کردند تا ما انقدر گرفتار پان ترکیست ها نمی شدیم.
یعنی چه فارسی یکی از لهجه های عربی است، هند و اروپایی نیست، به سه دوره باستانی و میانی و نوین تقسیم نمی شود...؟ چه نتیجه ای میخواهید بگیرید آخر؟ آقای محترم، شما که شاهنامه را مربوط به این بحث نمی دانید، دانشگاه های آکسفورد و کمبریج و هاروارد و اینهمه دانشنامه های معتبر جهانی را قبول ندارید و بهیچ عنوان هم تن به ارائه حتی یک منبع هم نمی دهید، معلوم است که نه با من بلکه با هیچکس دیگری هم نمی توانید بحثی داشته باشید. شما یک زبانشناس و یا تاریخ شناس نیستید که در موقعیتی باشید حتی یکی از استادان دانشگاه های غربی در این رشته ها را زیر سئوال ببرید چه برسد به همه آنها از دم.
شما اگر واژه شناس، زبانشناس و ایرانشناس بودید شاهنامه را بیربط نمی دانستید. لااقل از خودتان می پرسیدید که اگر شاهنامه بیربط است چرا در چند سال اخیر اینهمه در دانشگاه های غربی دارند روی آن سرمایه گذاری مادی و پژوهشی می کنند. چرا یک مرکز پژوهشی مستقل برای آن تاسیس کرده اند و ۲۰ کارشناس را در کنفرانس ماه دسامبر از سراسر جهان دعوت کرده اند؟ چرا موزه ای در کمبریج برنامه ای چند ماهه پر از سخنرانی کارشناسان و نمایش مینیاتورها و ... موسیقی ایرانی را تدارک دیده است؟ شما اگر زبان فارسی و شاهنامه را می شناختید هیچوقت نه آنرا بیربط به ایرانشناسی و زبانشناسی برآورد می کردید و نه ارزش و تاثیر آنرا بر ادبیات ایران از آنزمان تاکنون انکار می کردید. اگر ارزش آنرا می دانستید درک می کردید که بدون زحمات او ما هم امروز مثل مصری ها بزبان عربی با هم ارتباط برقرار می کردیم و نه فارسی. فردوسی ۱۰۰۰ سال پیش فهمید چه کرده است، بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی. ما هم باید قدر زبان فارسی را بدانیم و آنرا از دست دشمنانش رها کنیم.
ما کسی را اسیمیله نکردیم ولی خیلی اسیمیله شدیم. آنچه برایمان مانده را حفظ خواهیم کرد و روزی خواهد رسید که با اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر دیگر هیچ انسانی در ایران مورد تبعیض قرار نخواهد گرفت.
٣۱۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣٨۹
|
از : unknown
عنوان : زبانهای ترکی
پان ترکیستها اگر میتوانند یک آثار علمی تاریخی و فلسفی و پژشکی پیش از قرن بیستم به زبانهای ترکی(که امروز مانند ترکی عثمانی مرده نباشند معرفی میکنند و ما هم با آثار فارسی آن را مقایسه میکنیم. یعنی چندتا آثار علمی و فسلفی و موسیقی به زبانهای اوزبکی و قرقیزی و ترکی آذربایجانی و ...پیش از قرن نوزدهم یا بیستم وجود دارند که در جهان علم و فلسفه اثرگذار هستند ؟
از دوران کهن حتی یک آثار علمی به زبان ترکی وجود ندارد(که خوانا باشد زیرا ترکی عثمانی ۵۰۰ ساله یک زبان مرده است). برای نمونه
آثار علمی زبان فارسی: دانشنامه علائی ابن سینا به قلم زبان فارسی (حدود هزارسال پیش) – التفهیم بیرونی – آثارهایی از قطب الدین شیرازی
آثار فلسفی: گشایش و رهایش ناصر خسرو (حدود هزار سال پیش)، آثار ناصر الدین طوسی، افضلالدین کاشانی
آثار پژشکی: ذخیره خوارزمشاهی (حدود ۹۰۰ سال پیش) – بزرگترین دانشنامه پژشکی به زبان فارسی که اثرگذاری آن در جهان شرق اسلام مورد مناقشه نیست.
آثار موسیقی: چهار کتاب از عبدالقادر مراغی همگی به فارسی
اگر هم آثار امروزی است میتوانید به لغتنامه اخترفیزیک و اخترشناسی نگاه کنید:
http://aramis.obspm.fr/~heydari/dictionary/Intro.html
(این واژه-نامه اخترفیزیک انبوه واژگان و افعال و نامهای ریشه-دار ایرانی ساخته است.. ) .
میتوان هر زبان را توانمند کرد ولی برای هر زبانی نمیتوان یک روزه ادبیات جعل کرد.
به اندیشهی نگارندهی مقالهی فعلی، آنچه را میتوان برتر دانستن یک زبان دانست همان ادبیاتیست که از آن زبان تولید گشته است و بر تمدن بشر اثر گذاشته است.
در این راستا تنها کافیست به دو نکته اشاره کنیم.
یک)
در کشورهای پانترکیستی ترکیه و جمهوری قلابی آذربایجان، بزرگترین شاعران همان مولانا جلال الدین رومی و نظامی گنجوی هستند. یعنی در زبان ترکی همسان این دوتا سخنور بزرگ پیدا نمیشود. حتی نظامی گنجوی، با وجود اینکه یک بیت ترکی ندارد، به عنوان شاعر ملی این کشور پانترکیستی از سوی مقامات آن انتخاب شده است. و همچنان است مولانا جلال الدین رومی که همسانی در ترکیه کنونی ندارد.
بایست یادآوری کرد که برخلاف نظر بطلان پانترکیستها هیچ کدام از این دو شاعر ترک نبودند. اینها به زبان و ادبیات فارسی نیز خدمت کردند و هر دو ایرانیتبار و ایرانیفرهنگ و پارسیزبان بودند.
همین نکته نشان میدهد که پانترکیستها یک سخنور ترکیگوی همسان این دو ایرانی بزرگ ندارند. حتی باید گفت که با وجود اینکه یک فارسیزبان اشعار نظامی و مولانا را میفهمد، ولی یک ترکزبان اهل ترکیه نمیتواند آثار ترکی عثمانی را بفهمد! همچنین است در مورد جمهوری آذربایجان که سبک کلاسیک ترکی آذربایجان را انکار کردند و چهاربار الغبای خود را عوض کردند و در کل اشعار کسانی مانند فضولی و نسیمی که پر از واژگان فارسی دارد را به خوبی درنمییابند.
دو)گوثه، بزرگترین فرهیخته فرهنگی تاریخ آلمان در رابطه با زبان پارسی میگوید:
شمس تبریزی:"زبان پارسی را چه شده است؟ بدین لطیفی و خوبی، که آن معانی و لطافت که در زبان پارسی آمده است و در تازی نیامده است". (شمس تبریزی-مقالات)
غلامحسین ساعدی تبریزی:""زبان فارسی، ستونِ فقرات یک ملت عظیم است. من میخواهم بارش بیاورم. هرچه که از بین برود، این زبان باید بماند."
گوثه آلمانی: "ادبیات فارسی، یکی از چهار ارکان ادبیات بشر است"
..............................................
ا
کامنت بعدی
صلاح زبان ترکی: کامیابی فاجعهآمیز
٣۱۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣٨۹
|
از : unknown
عنوان : پارسیباستانی
بانشناسان نیز به ریشهی ایرانی و پارسیباستانی زبان کنونی پارسی گو.اهی میدهند. برای نمونه:
یک)
The language known as New Persian, which usually is called at this period (early Islamic times) by the name of Parsi-Dari, can be classified linguistically as a continuation of Middle Persian, the official religious and literary language of Sassanian Iran, itself a continuation of Old Persian, the language of the Achaemenids. Unlike the other languages and dialects, ancient and modern, of the Iranian group such as Avestan, Parthian, Soghdian, Kurdish, Pashto, etc., Old Middle and New Persian represent one and the same language at three states of its history. It had its origin in Fars and is differentiated by dialectical features, still easily recognizable from the dialect prevailing in north-western and eastern Iran.
(Lazard, Gilbert ۱۹۷۵, “The Rise of the New Persian Language” in Frye, R. N., The Cambridge History of Iran, Vol. ۴, pp. ۵۹۵-۶۳۲, Cambridge: Cambridge University Press. (
دو)
"Middle Persian, also called Pahlavi is a direct continuation of old Persian, and was used as the written official language of the country." "However, after the Moslem conquest and the collapse of the Sassanids, Arabic became the dominant language of the country and Pahlavi lost its importance, and was gradually replaced by Dari, a variety of Middle Persian, with considerable loan elements from Arabic and Parthian."
Ulrich Ammon, Norbert Dittmar, Klaus J. Mattheier, Peter Trudgill, "Sociolinguistics Hsk ۳/۳ Series Volume ۳ of Sociolinguistics: An International Handbook of the Science of Language and Society", Walter de Gruyter, ۲۰۰۶. ۲nd edition. pg ۱۹۱۲.
سه)
"As already mentioned, it is not likely that the scribes of Sassanian chanceries had any idea about the Old Persian cuneiform writing and the language couched in it. Still, Middle Persian language that appeared in the third century AD may be seen as a continuation of Old Persian."
Bo Utas, "Semitic on Iranian", in "Linguistic convergence and areal diffusion: case studies from Iranian, Semitic and Turkic" editors (Éva Ágnes Csató, Bo Isaksson, Carina Jahani),Routledge, ۲۰۰۵. pg ۷۱
چهار)
New Persian, is "the descendant of Middle Persian" and has been "official language of Iranian states for centuries", whereas for other non-Persian Iranian languages "close genetic relationships are difficult to establish" between their different (Middle and Modern) stages. Modern Yaḡnōbi belongs to the same dialect group as Sogdian, but is not a direct descendant; Bactrian may be closely related to modern Yidḡa and Munji (Munjāni); and Wakhi (Wāḵi) belongs with Khotanese."
Skjærvø, Prods Oktor (۲۰۰۶). Encyclopedia Iranica,"Iran, vi. Iranian languages and scripts".
این پژوهشگران همه زبانشناسان برجستهای میباشند ولی در مقابل آنها ما افراد پانترکیست داریم که هر دروغی را میبافند و سپس خود را زبانشناس معرفی میکنند.
بنابراین زبان پارسی دری که گونهی خراسانی پارسیمیانه (پهلوی ساسانی) میباشد در نهایت ریشه در پارسیباستان دارد. چنین تاریخ ارجمند و پرافتخاری بینهایت پانترکیستها و ایرانستیزان را میآزارد و آنها را وادار به فرضیههایی دروغین میکند تا به عقدههای کمبودی تاریخی و فرهنگی خود تسکین بخشند.
همچنین به تازگی، برخی از پانترکیستها استدلال میکنند که چرا زبان پارسیدری در فارس اول رایج نبود و در خراسان بزرگ اول رایج شد؟ سپس استدلال میکنند این زبان نمیتواند در پارسیمیانه ریشه داشته باشد! در حالیکه تمامی زبانشناسان معروف حرف جماعت پانترکیستها را رد میکنند، بایست دانست که استدلال آنها مانند اینست که: "زبان عربی مصر ریشه در عربستان ندارد".. در واقع همانطور که زبان عربی مصر یک گویش از زبان عربی اصلی عربستان است که تحول یافت، زبان پارسی دری هم یک گویش خراسانی از پارسیمیانه است که تحول مستقل خود را یافت. و همانطور که زبان عربی عربستان و زبان عربی مصر در یک زمان وجود دارند، ادامه زبان پارسی میانه در پارس نیز همزمان با زبان پارسیدری در خراسان در یک زمان وجود داشتند که البته کم کم بخاطر قرابت این دو زبان، و گسترش زبان پارسیدری به عنوان زبان مشترک سایر فلات ایران، این زبان پارسی جایگاه ادامه پارسیمیانه در پارس (فهلویات) را گرفت. بنابراین زبان پارسیدری بومی ایرانزمین(و کشور امروز ایران) است زیرا نه تنها خراسان و خراسان بزرگ جزو ایرانزمین میباشند (شهرهایی مانند طوس و نیشاپور و البته شهرای جداشده مانند بلخ و هرات...)، بلکه ریشه آن در پارسیمیانه است که جایگاهش در پارس است. همچنین پارسیمیانه ریشه در پارسیباستان دارد. بنابراین برخلاف زبان ترکی که کهنترین سند آن در مغولستان (ارخون) هست، زبان پارسی کهنترین سندش همان پارسیباستان است.
٣۱۷۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣٨۹
|
از : حامد حمیدی
عنوان : فرق پارسی میانه (پهلوی ساسانی) با فهلویات
جناب آیدین
گفتید:
"متون "پارسی میانه" ای که ادعا کرده اید همگی بین سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۸۲۰ در پیشاور، دهلی و سایر مناطق تحت نظر دولت فخیمه انگلیس پیدا شده اند. "
----------
پاسخ:
نه این تنها اندکی از آن متون هستند. سنگ نبشها و سکه ها و متنها و نسکهای پارسی میانه از غرب چین (همان مناطق ایغورها) تا مصر پیدا شده است. بسیاری نیز در نزد زردشتیان بوده است ولی نه همه آن.
در مورد فهلویات حافظ و تفاوت آن پارسی میانه اشتباه کردید.
من یک نمونه از فهلویات حافظ را میاورم:
بپی ماچــان غرامت بسپریمن
غرت یک وی روشتــی ازامادی
غم ای دل بوادت خورد ناچا
وغر نه اوبنی آنچهات نهشاد دی
(دیوان حافظ به تصحیح دکتر پرویز خانلری، چاپ دوم، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۲، جلد اول،ص۸۷۴).
برگردان:
در "پای ماچان" (محل ویژه محاکمه در حضور قاضی) غرامت بسپاریم
اگر یک رفتار زشتی از ما دیدی
غم این دل را باید خورد ناچار
وگرنه بینی آنچه نشائی دید
این زبان یک لهجه فارسی است و علت آنکه نامش را "فهلویات" نیز مینامیدند بخاطر اینست که هرگویش ایرانی غیر فارسی-دری ادبی را در دوران اسلامی "فهلویات" نیز میامیدند.
برای نمونه "فهلویات" باباطار یا "فهلویات" عبدالقادر مراغی یا "فهلویات" شیخ صفی الدین اردبیلی و "فهلویات" همام تبریزی و "فهلویات" ماما عصمت تبریزی و "فهلویات" مغربی تبریزی...
در ضمن فهلویات این همه تبریزی نشانگر انست که زبان تبریزی تنها بخاطر حکومت ترکان تغییر یافته است.
اگر شما ادعا میکنید که این زبان حافظ یک ریشه جدا از فارسی-دری دارید, بگمانم سخت اشتباه هستید. کم و بیش در هزار سال پیش, هر شهر مهم ایران یک زبان فارسی/فهلوی خاص خود را داشته است زیرا ارتباطات مانند امروز نبوده است.
یعنی فهلویات باباطاهر یا فهلویات مغربی تبریزی و فهلویات همام تبریزی و ماماعصمت تبریزی و غیره... برخی از این فهلویاتها در واقع گویش فارسی است مانند فهلویات حافظ و برخی دیگر مال یک زبان ایرانی دیگر است مانند فهلویات همام تبریزی که نزدیکتر به زبان تالشی است.
ابو الحسن مسعودی در التنبیه و الاشراف میینویسد:«پارسیان قومی بودند که قلمروشان دیار جبال بود از ماهات و غیره و آذربایجان تا مجاور ارمنیه و اران و بیلقان تا دربند که باب و ابواب است و ری و طبرستان و مسقط و شابران و گرگان و ابرشهر که نیشابور است و هرات و مرو و دیگر ولایتهای خراسان و سیستان و کرمان و فارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان که در وقت حاضر به این ولایتها پیوستهاست، همهٔ این ولایتها یک مملکت بود، پادشاهاش یکی بود و زباناش یکی بود، فقط در بعضی کلمات تفاوت داشتند، زیرا وقتی حروفی که زبان را بدان مینویسند یکی باشد، زبان یکی است وگر چه در چیزهای دیگر تفاوت داشته باشد، چون فهلوی و دری و آذری و دیگر زبانهای پارسی.»
پس "دری" تنها یک نمونه از آن پارسی است. یعنی فهلوی و دری و غیره همه جزو زبانهای پارسی هستند. اما چون "دری" گسترده-ترین نوع پارسی شد, نام "فارسی" با "دری" یکی شد و سایر زبانهای دیگر کم کم نامشان به محل خود محدود شد.
پهلوی/"فهلوی" هم یک واژه عام است که برای چندین زبان و گویش بکار رفته است.
پهلوی اشکانی یا همان پارثی
پهلوی ساسانی (پارسی میانه) که در زمان خودش آن را پارسیک میدانند. و زمانیکه ما میگوییم پارسی دری ریشه در پهلوی دارد منظور این زبان خاص است و نه زبان فهلویات حافظ که یک گویش فارسی خاص شیراز است.
حرف شما مانند اینست که بگوییم چون ترکی باکو با ترکی اردبیل تفاوت دارد, پس یکیشان ترکی نیست.
زبان پارسی دری در واقع اصلش از فارس است زیرا جزو زبانهای جنوب غربی (با لری و لاری و بختیاری) حساب میشود. در ایران هم نزدیکترین زبان به آن همان لری است و برای نمونه نه پشتو و یغنوبی و زبانهای کهنتر افغانستان.
اگر به دوره میانه زبانهای افغانستان و تاجیکستان و آسیایه میانه نگاه کنید, تمامی این زبانها جزو زبانهای ایرانی شرقی هستند: خوارزمی و سغدی و بلخی و ...
امروز پشتو و یغنوبی و وخی.. بازمانده این زبانهای ایرانی شرقی هستند.
اما در دوران ساسانیان که زبان پارسی میانه گسترش یافت(زیرا حکومت واحد یعنی گسترش یک زبان مشترک), در خراسان زبان پارسی میانه اول گسترش یافت و سپس تحول یافت و واژگان سغدی و پارثی و باختری (زبان اصلی بلخ) و خوارزمی نیز در آن داخل شدند و کم کم پس از اسلام نیز واژگان عربی به آن افزوده شد. اما همانطور که زبان عربی مصر همزمان با عربی یمن (جزو اصیلترین عربی) وجود دارد , هیچ مصری نمیتواند ادعا کند که زبان عربی در مصر ریشه در مصر دارد, زیرا اصل این زبان به هر حال مال عربستان هست هرچند در مصر تحول یافته باشد.
در مورد گرامر گفتید. گرامر آلمانی قدیم و انگلیسی قدیم و اسپانیایی/فرانسوی/پرتغالی/ایتالیایی قدیم (که همان لاتین است) و یونانی قدیم همه به نوین آنها فرق دارند. گویا شما فکر میکنید در عرض دو هزار پانصد سال گرامر تغییر نمیکند؟ زبانهای هندی امروزی خیلی گرامر ساده تر از سانسکریت دارند.
برای نمونه گرامر هلندی با آلمانی فرق زیادی دارد و هلندی خیلی ساده-تر است. هر دو زبان هم در یک زمان امروز وجود دارند. اما هر دو از یک ریشه آلمانی میباشند. اگر بگوییم کدام نزدیکتر به ریشه آلمانی اصیل هستند: بین هلندی و آلمانی امروز و انگلیسی, باید زبان آلمانی را انتخاب کرد.
پس چند زبان میتوانند ریشه در یک زبان داشته باشند مانند فرانسوی/اسپانیایی/ایتالیایی.. یا هلندی/آلمانی/انگلیسی.. و فارسی-دری/لری/لاری (در پارسی میانه) و یا ترکی استانبولی و آذربایجانی و ترکمنی (در ترکی اغوز). حالا اگر به ترکی نظر کنیم, به یقین ترکی ترکمنی گونه قدیمی-تر و اصیل-تر ترکی اغوزی است تا ترکی استانبولی. اما با این حال, هیچ کس نمیتواند ادعا کند که ترکی استانبولی ریشه در یونان دارد. بلکه ریشه آن در همان آسیایه میانه است که به دست قبایل اغوز در آنوتولی رواج یافت. زبان فارسی هم ریشه در فارس دارد ولی در خراسان(که بخشی از آن خراسان نیز جزو ایران کنونی است) تحول یافت.
گفتید:
"مقایسه هایی که برای نشان دادن یک زبان بودن این سه زبان کرده اید صحیح نیستند. با آن روش میتوان گفت زبان فارسی همان ادامه فرانسه آن هم همان ادامه انگلیسی است. صدها لغت مشترک هم میتوان پیدا کرد: پدر، مادر، دختر، ..."
اما انبوه واژگان دیگر را فراموش کردید. متنهای پارسی میانه در معتبرترین دانشگاه-های جهان موجودند.
بفرمایید به این صفحه معتبر:
http://titus.uni-frankfurt.de/indexe.htm?/texte/texte۲.htm#mpers
(بنگرید به بخش پارسی میانه)
بجای البته شمار ۲ باید شمار دو را با لاتین بنویسید.
اولین متنی که میتوانید با آن آغاز کنید همان کارنامک اردشیر پاپکان است:
http://titus.uni-frankfurt.de/texte/etcs/iran/miran/mpers/kap/kap.htm
سپس به انبوه نوشتارهای پارسی میانه نگاه کنید. آن را جلوی یک فرانسوی و یک ایرانی بدهید, و ببینید چه کس بیشتر از آن میفهمد.
"فارسی میانه هم با وجود شباهتهای زیاد به فارسی، مادر آن نیست. چرا که حداقل چهار قرن پس از رواج فارسی در ایران زبان پهلوی در ایران رایچ بوده. با وجوود پنهانکاری محمد علی فروغی، اشعار سعدی به زبان مادریش یعنی پهلوی افشا شده است و ما میدانیم که در شیراز زمان سعدی هم فارسی و هم پهلوی در کنار هم وچود داشتند، پس فارسی ادامه پهلوی یا همان پهلوانی نیست"
شما فرق "فهلویات" با پارسی میانه را نمیدانید. "فهلوی" چند کاربرد دارد که در مورد زبان سعدی و شیرازی, هر لهجه و گویش غیر فارسی دری را فهلویات مینامند. وگرنه آن لهجه گویش سعدی شیرازی با پارسی میانه (فهلوی) یکی نیست. آن لهجه/گویش سعدی مانند زبان لری و لاری.. ادامه پارسی میانه هستند اما در فارس.
زبان فارسی-دری ادامه پارسی میانه است ولی در خراسان. این فهلویات که لهجه خاص شیراز است با پارسی میانه یکی نیست ولی میتوان یکی از بازماندگان پارسی میانه باشد. برای همین هم کم و بیش با فارسی-دری یکی هستند (بجز تلفظ آوایی چند واژه). زیرا فارسی-دری هم اصلش از فارس است ولی در خراسان تحول یافت. آن خراسان هم جزو ایران بزرگ است و حتی ایرانی کنونی نیز بخشی از آن دارد: مگر اینکه شما طوس و نیشاپور و غیره را مال افغانستان بدانید.
ضمن اینکه استدلال شما نادرست است زیرا انگلیسی میانه نزدیکتر به آلمانی امروزی است تا انگلیسی امروزی. اما انگلیسی امروزی و آلمانی هر دو در یک زمان وجود دارند. یا هلندی و آلمانی با هم تفاوتهایی پیدا کردند ولی هر دو از یک ریشه هستند. یا زمانیکه عربی مصر بوجود آمد, زبان عربی عربستان هنوز فرم اصیل خود را داشت.
خلاصه پیوند پارسی میانه با پارسی دری مسلم است.
در مورد اینکه گفتید:
" مسئله این است که زبان پهلوانی (همانکه شما فارسی میانه مینامید) ادامه زبان داریوشی( همانکه شما فارسی باستان مینامید) نیست. گرامرشان کاملا متفاوت است و ترتیب کلماتشان هم متفاوت است."
نامش را جهان پارسی باستان میداند. و چرا ادامه آن زبان هم هست ولی شما تخصص کافی در این مورد ندارید. وگرنه اگر داشتید, یک مقاله علمی در سطح جهانی در یک مجله زبانشناسی (نه سایتی مانند ایران خبر) مینوشتید که ادعای شما را ثابت کند و ادعای پروفسور دانگشاه هاروارد را رد..
باز اینجا گفتید:
" پس از صد سال ده ها میلیون آسیمیله شده و بی هویت را تحویل جامعه ایران داد"
آیا به نظر شما افرادی که امروز گرگ خاکستری شدند دارای هویت هستند؟ یا افرادی که بقول شما آسیمیله شدند مانند احمد کسروی و تقی ارانی؟
در مورد لر و گیلک و غیره, اینها جزو همان زبانهای ایرانی هستند و بگذارید خودشان سخنگوی خود باشند. البته شما را هم سخنگوی آذربایجانیان نمیدانیم بلکه هرکس نظر خاص خود را دارد.
خالی از لطف نیست که ملی-گرایی برپای زبان فارسی در ایران هرگز انجام نمیگرفت اگر تهدید و تهاجمهای عثمانی در جنگ جهانی اول نبود. پیشنهاد میکنم که شما کتاب "پانترکیسم و ایران" به نویسندگی کاوه بیات را بخوانید. خلاصه اغلب اندیشمندان آذربایجانی بودند که بخاطر تهدید پانترکیسم, خواستار تقویت زبان فارسی در سراسر ایران شدند.
خوب نتیجه بحث با شما این شد که هرجا یک حقیقت تاریخی را از هاروارد و کامبریدج و اکسفورد قبول ندارید, آن را دروغ دولت انگلستان یا دولت پهلوی میدانید.
زمانی هم که ما سندی خواستیم به زبان ترکی از غزنویان و سلجوقیان احمدیلیان و شروانشاهان (ترک نبودند) و ساسانیان(ترک نبودند) و جستانیان(ترک نبودند) و بنی ساج (ترک نبودند)! و غیره, شما دوستان هم زیر آن زدید. وگرنه اگر حتی یک سند مکتوبی از این دوران از ایران نباشد, چگونه میتوان ادعا کرد که زبان ترکی در آن زمان رسمیت داشت.
خوشبختانه متون پارسی میانه (چه مانوی و چه از مصر و چه از هند و چه از ایران).. دارند گردآوری میشوند:
http://titus.uni-frankfurt.de/indexe.htm?/texte/texte۲.htm#mpers
و برای خوانندگان پیوند آن با زبان فارسی دری روشنتر از روز است. حتی من میگویم هیچ زبان ایرانی وجود ندارد که پیوندش با پارسی میانه انقدر باشد (بجز لری و فارسی دری).
پیوند پارسی میانه با پارسی باستان را هم باید از طریق علم زبانشناسی (تغییر واژگان با قانون اصوات- تغییر دستور زبان در طی پانصد سال - ..) و چند معیار زبانشناسی در نظر گرفت و به هر رو در نظر زبانشناسان امروزی هارواد و کامبردیج و اکسفورد (که به این زبانها و زبانشناسی تسلط کامل دارند), این پیوند بدیهی است.
اگر به کتاب رولاند کنت (پارسی باستان که در اینترنت هم موجود است) در بخش لغتنامه- بسیاری از واژگان پارسی باستان را در اوستا و سانسکریت و سپس در پارسی میانه و پارسی در میبینید. یعنی با دیدن ظاهر یک واژه نمیتوان ریشه آن را خوب دانست و باید گردش و چرخشهای زبانشناسی و لغات و آواها را در نظر داشت.
جوری که من میبینم, در این بحثها یک طرف با سند حرف میزند و طرف دیگر یا استدلالهای نادرست میبافد یا اسناد طرف مقابل که از هارواد/کامبردیج/اکسفورد باشد را توطئه دولت پهلوی میداند.
اینطوری هیچ بحثی نمیتواند پیش رود.
٣۱۷۱۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹
|
از : آیدین
عنوان : پارسی باستان به پارسی میانه آنقدر ربط دارد که هندی به انگلیسی
جناب حمیدی،
فرموده اید که:
"در رابطه با پارسی میانه هم کتاب و نسک به اندازه کافی است که پیوند آن با پارسی دری را قطعی میکند."
زبانهای هند و اروپایی همه به هم پیوند دارند. مسئله این است که زبان پهلوانی (همانکه شما فارسی میانه مینامید) ادامه زبان داریوشی( همانکه شما فارسی باستان مینامید) نیست. گرامرشان کاملا متفاوت است و ترتیب کلماتشان هم متفاوت است. چندین کلمه مشترک دارند، آن هم بدلیل هند و اروپایی بودن هر دو آنهاست.
مقایسه هایی که برای نشان دادن یک زبان بودن این سه زبان کرده اید صحیح نیستند. با آن روش میتوان گفت زبان فارسی همان ادامه فرانسه آن هم همان ادامه انگلیسی است. صدها لغت مشترک هم میتوان پیدا کرد: پدر، مادر، دختر، ...
"فارسی میانه هم با وجود شباهتهای زیاد به فارسی، مادر آن نیست. چرا که حداقل چهار قرن پس از رواج فارسی در ایران زبان پهلوی در ایران رایچ بوده. با وجوود پنهانکاری محمد علی فروغی، اشعار سعدی به زبان مادریش یعنی پهلوی افشا شده است و ما میدانیم که در شیراز زمان سعدی هم فارسی و هم پهلوی در کنار هم وچود داشتند، پس فارسی ادامه پهلوی یا همان پهلوانی نیست.
سی سال است که پهلوی ها در حکومت نیستند ولی دایرتالمعارف ایرانیکا هزاران محقق دارد و میلیونها دلار بودجه. پهلوی ها در حکومت نیستند و دکتر فرهاد حکیم زاده ها در موزه ها به دنبال امحا آثار ترکان ایرانی هستند و ... هزاران پروژه ایرانشناسی با کمک مالی موسسات ساپورت کننده شوونیسم در دانشگاههای جهان تعریف میشوند.
متون "پارسی میانه" ای که ادعا کرده اید همگی بین سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۸۲۰ در پیشاور، دهلی و سایر مناطق تحت نظر دولت فخیمه انگلیس پیدا شده اند.
با این نظرتان که دغدغه زبان در دوره مشروطه وجود نداشت موافق هستم. این یکی از مهمترین نقاط ضعف مبارزان غیر فارس مشروطه بود. ندانسته وارد بازی شدند که پس از صد سال ده ها میلیون آسیمیله شده و بی هویت را تحویل جامعه ایران داد. بغیر از آذربایجان و گیلان هیچ قسمت ایران آماده برای مشروطه نبودند. این دو منطقه هم بدلیل نزدیکی به اروپا و روسیه و عثمانی آن آمادگی را پیدا کرده بودند. اگر ترک آذربایجانی و گیلک برای مشروطه میجنگیدند، لر و فارس برای بدست گرفتن حاکمیت و بزیر کشیدن قاجار و بالا آوردن یکی مثل پهلوی می جنگیدند. در نهایت هم در سایه توجهات دولت فخیمه و سیاستهایش بخت با فارسها بود و تنها برنده مشروطه نیز آنها شدند. گیلک و آذربایجانی و لر هم بازنده آن بازی بودند.
٣۱۷۱٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹
|
از : آیدین
عنوان : دانشگاه آکسفورد، دانشگاه کمبریج و دانشگاه هاروارد چه می گویند و"لیبرال دمکرات چپ میانه" چه می گوید
جناب،
بحث من با شما در این نقطه به اتمام میرسد. شما لینکهایی پست کردید که هیج ربطی به بحث ما نداشتند. مگر ما در مورد پروژه شاهنامه دانشگاه کمبریج بحث میکردیم؟ هیچکدام از آن لینکها زبان فارسی امروزی را ادامه زبان پهلوانی یا "فارسی" باستان ندانسته اند. فقط خواستید خوانندگان را با نشان دادن چند لینک به عنوان منبع ادعاهایتان بفریبید و من را مرعوب کنید. این رویه احمدی نژادی تنها یک دوا دارد آن هم عدم توجه و متکلم وحده گذاشتن طرف است. همان معامله ای با احمدی نژاد در سازمان ملل شد. بروید چند لقب دیگر هم به آن اسم طویلتان اضافه بفرمایید.
٣۱۷۱۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹
|
از : لیبرال دمکرات چپ میانه
عنوان : دانشگاه آکسفورد، دانشگاه کمبریج و دانشگاه هاروارد چه می گویند و آبدین چه می گوید!!! حرف کدامشان را باید باور کنیم؟ متخصص زبانشناسی کدامیک از اینهاست، این دانشگاه های معتبر بین المللی یا آبدین؟
دانشگاه آکسفورد ادعای آبدین در مورد زبان فارسی در دوره های مختلف تاریخ، رابطه زبانهای ایرانی با سانکسریت و ریشه زبان فارسی در زبانهای هند و اروپایی را کاملا رد می کند.
Studying Persian at Oxford
http://www.orinst.ox.ac.uk/iw/persian.html
Persian is one of the major languages of the contemporary Middle East. It is spoken throughout Iran and over large areas of Afghanistan; and one of its branches, Tajik, is widely current in Central Asia. In the early modern period, it was the lingua franca for the educated élite in the Indian sub-continent and is still taught in Muslim communities there. Its literature contains some of the finest epic and lyric poetry and its general intellectual and artistic contribution to Islamic culture is unmatched. Ever since the ninth century when Persian (or Farsi) evolved, there has been little discrepancy between the spoken and written languages. In structure it is an Indo-European language (although written in the Arabic script), and therefore relatively easy to learn.
دانشگاه آکسفورد، دانشگاه کمبریج و دانشگاه هاروارد چه می گویند و آبدین چه می گوید!!! حرف کدامشان را باید باور کنیم؟ متخصص کدامیک از اینهاست، این دانشگاه های معتبر بین المللی یا آبدین؟
٣۱۷۰٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹
|
از : لیبرال دمکرات چپ میانه
عنوان : به آبدین، آیا شما برای اثبات حرفتان می توانید ما را به منابع کمبریج رجوع دهید یا نه؟
آبدین،
برخی از کرسی های دانشگاهی و مراجع علمی و تحقیقی را در کمبریج جستجو کنید. رشته های تحصیلی، تحقیقات زبانشناسی و ایرانشناسی دانشگاه کمبریج زبانزد جهان است. تاریخ و زبانهای ایران و ریشه ی زبان فارسی در تاریخ را در سایت این دانشگاه یک نگاه سر سری کنید جناب آبدین. آیا شما برای اثبات حرفتان می توانید ما را به منابع کمبریج رجوع دهید یا نه؟
http://www.ames.cam.ac.uk/dmes/islamic/persian.htm
Persian is perhaps most famous for its poetry which is one of the great canons of world literature. Great Persian poets like Omar al-Khayyam, Hafiz, Sa"di and Rumi have been beloved by Europeans reading their words in translation for over two hundred years: to read these poets in the original only adds to their depth and beauty. Persian is also the second language of Islam with many important works of history, literature, philosophy and Sufism (Islamic mysticism).
Persian has been studied and taught at Cambridge for many years by eminent scholars including E G Browne, R A Nicholson and A J Arberry. As a result, Cambridge has excellent resources in Persian studies. We teach classical and modern Persian language and literature and several history courses which cover Iran"s history since the Islamic conquest to the twentieth century.
اینهمه مدرک به شما ارائه شده، دریغ از ارائه حتی یک مدرک از طرف شما.
٣۱۷۰۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹
|
از : لیبرال دمکرات چپ میانه
عنوان : به آبدین
نگاهی به فقط چند لینک زیر بفرمایید تا کرسی های ایرانشناسی را دو تا از خوشنام ترین دانشگاه های جهان ببینید، آکسفورد و کمبریج. یک نگاه سر سری به رشته های تاریخ و زبان فارسی و ... ایندو دانشگاه بیاندازید تا کمی روشن شوید.آنچه دانشجویان در این دانشگاهها می آموزند آشنا شوید.
دانشگاه آکسفورد:-
http://www.orinst.ox.ac.uk/iw/persian.html
http://www.orinst.ox.ac.uk/eanes/old_iranian_language.html
دانشگاه کمبریج:-
http://www.ames.cam.ac.uk/dmes/islamic/persian.htm
Persian or Farsi is an Indo-European language with roots going back to the old Iranian languages but written in the Arabic script. Forms of Persian are spoken in Iran, Tajikistan and part of Afghanistan. It was also the language of the Moghul rulers of northern India and the vehicle for Moghul literature. Because it is related to European languages, Persian is one of the easiest Middle Eastern languages to learn.
**************
http://www.ames.cam.ac.uk/dmes/islamic/index.html
The two languages taught, Arabic and Persian, are the two main languages of the Middle East since the emergence of Islam in the ۷th century AD. Together these languages are the key to the culture of this fascinating and complex region, both past and present.
*********
http://www.ames.cam.ac.uk/dmes/islamic/persian.htm
**********
پروژه شاهنامه دانشگاه کمبریج - موزه فیتزویلیام کمبریج
http://www.ames.cam.ac.uk/news_events/latest.htm#tripos
Epic of the Persian Kings: The Art of Ferdowsi’s Shahnameh
This exhibition at Cambridge"s Fitzwilliam Museum explores the artistic legacy of the ۱,۰۰۰-year-old Persian Book of Kings, known as the Shahnameh. Open now, it runs through to January, ۲۰۱۱.
Completed by the poet Ferdowsi in ۱۰۱۰ AD, the Shahnameh stretches to more than ۵۰,۰۰۰ couplets – making it twice as long as the Iliad and Odyssey put together – and tells the "Iranian version" of the history of the world, with warring kings, heroes, dragons and demons.
The Fitzwilliam exhibition includes nearly ۱۰۰ paintings from the poem’s illuminated manuscripts, spanning ۸۰۰ years. Persian miniature paintings from the ۱۴th to the ۱۹th centuries are also on display, drawn from public and private collections in the UK.
جناب آبدین اگر در انگلیس هستید حتما سری به این موزه بزنید و سئوالات تان را از استادانی که در آنجا حضور دارند بپرسید.
Epic of the Persian Kings: The Art of Ferdowsi’s Shahnameh
http://www.ames.cam.ac.uk/shah/ http://www.ames.cam.ac.uk/news_events/latest.htm#tripos
٣۱۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۶٣)
نظر شما
اصل مطلب
|