یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

دیکتاتوری را ول کن، نئولیبرالیسم را بچسب! - محمدعلی اصفهانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : احمد صبوری

عنوان : واقعیت های دنیای پلشت ما
هنرمند، محقق و دانشمند گرامی جناب اصفهانی
یادم است که وقتی به سیاست علاقه مند شدم که"چه زود هم شدم"به توصیه برادر بزرگترم که خیلی هم در "حاشیه امن ننشسته بود" شروع به خواندن کاپیتال مارکس کردم. بالتبع سنگین است ابتدا تقصیر مشکل بودن را بگردن مترجم انداختم پس از آن تا مدت ها این احساس را داشتم که مترجم چرت میزده و پاراگراف ها را قاطی کرده.
وای بحال مملکت و جنبش و هر جه که می خواهی بخوانش که مارکس شناس دکتر دانشگاهی اش هنوز کاپیتال مارکس را نفهمیده پاراگراف های زوج و فرد را قاطی می کند وحتمأ وقتی امتحان روسو و غیرو می داده چیز هائی از بحر کرده و نوشته. جای دیگری با الهام از نازکبینی و ظرافت اصفهانی تان تخیلی بودن آموخته های مارکسیستی را با کاغد پول های دوران کودکی تان نشان می دهید. شاید رشد سریع و واقع بین شدن زودهنگام بشما اجازه نداد که در پروسه جدال دیالکتیکی تخیل و واقعیت شخصیتی تحول طلب و آرمانگرای واقعگرا برای خود بسازید. تمسخر زهر دار شما تنفر شما را از رئالیسم سوسیالیستی نشان می دهد.
کودکانه آن که اثر یک مقاله تخیلی و در هم (بزعم شما البته در درون لفافه ای از پوزخند و زهر وتنفر) چنان نگرانتان می کند که بزرگ محققی چون شما که در بچگی از تخیلات مارکسیستی عبور کرده وقت گرانبهای خود را می گذارد تا یک مشت دروغ ! به نگارنده بی سواد! رویائی بار کند. آخر شاید شمای واقع بین (محافظه کار) چیزی می دانید که ما نمی دانیم مثلأ شاید فروپاشی شوروی نا -سوسیالیستی بدلایلی قابل توضیح بوده ویا شاید اثرات این حرفها می تواند نمیدانم....که در آن صورت این که رویائی نشد(مگرسرمایه داری در یک تلاش سوئد ساخت که نوبت سوسیالیست ها که شددر یک تلاش باید بهشت می ساختند). محقق گرامی ، وقتی که پس از شکست وا می دهیم و آنچه که هست را جاودان می خوانیم و امیدی به گذر نداریم بجای شنیدن رنگ بچه خر کن ساخته اوباش خمینی(نقل از نوشته خودتان) شاید بد نباشد به نوای جان لنون (در جائی که هستی و بنظر می آید امنیت نداری یواش گوش کن) گوش کنی که می گوید"تو شاید بگوئی که من رویائی هستم اما این من تنها نیستم که رویائی ام". یادم می آید دو سالی قبل از انقلاب در جائی بطور اجباری کنار یک اتحادیه ای کنفدراسیونی از خارج امده بودم. وی تحلیل می کرد که بدلایل ....رزیم بزودی فرو میریزد. من که کف پایم خیلی درد می کرد باور کنید چنان از شنیدن حرف وی چنان خنده ام گرفت که حدی نداشت شاهنشاه قدر قدرت برود آنهم تا دو سال دیگر.بالاجبار دیگر ندیدمش تا سالها پس از انقلاب آن عزیز جان باخت و مقاله ای دلنشین در مورد کشتار وی و رفقایش در هفته نامه سوپر واقع بین کار اکثریت و مردم توده ای ها خواندم(توضیح جناب اصفهانی از تئوری ارتجاعی ضد مارکسیستی سه جهان بغایت توده ای و غلط است). مشکل در اینجا است که توده ای ها از قدیم بسیار واقع بین بودند و کارشان دعوت به واقع گرائی بود می گفتی استالین بالای چشمش ابروست می گفتند احتیاج به روسها داریم نگو. می گفتی کارگر می گفتند نگو روابط روس و امریکا متشنج می شود. می گفتی آزادی سوسیالیستی می گفتند چون رادیو مسکو بکار نمی برد نگو . می گفتی انقلاب سوسیالیستی می گفتند ده نگو. بعد می گفتی پس من جه کاره ام می گفتند بدون حمایت شوروی نا- سوسیالیستی و اردو گاه مبارزه شانسی ندارد واقع بین باش. الآن که آنقدر واقع گرا شده اند که نگو...

محقق بی همتا جناب اصفهانی شما حتی با نظر دکتر قراگوزلو در مورد جنبش سبز آشنا نیستی و نعل وارونه می زنی و نظرش راجع به رهبری را به توده ها تعمیم می دهی. برای اطلاعت نظرش راجع به جنبش را برایت از خودش نقل میکنم( از مقاله ماهیت طبقاتی جنبش اجتماعی جاری) :

• جنبش اعتراضی موجود، جنبشی ست توده یی و دموکراتیک، با مشارکت آحادی از طبقات مختلف و به طور مشخص خرده بورژوازی شهری (طبقه ی متوسطه)
• شاخص ترین مطالبه ی این جنبش کسب درجه یی از آزادی های سیاسی و فرهنگی ست (تا مقطع این متن).
• جنبش های دموکراتیک به طور بالقوه و مشروط در عصر امپریالیسم، مترقی اند.
• جنبش های دموکراتیک معمولاً بدون طرح مطالبات اقتصادی و برنامه های سوسیالیستی شکل می گیرند.
• در شرایطی مشخص و از طریق کنارزدن موانع صرفاً به واسطه ی حضور هژمونیک طبقه ی کارگر، می توان این جنبش ها را به سمت و سوی یک جنبش انقلابی ضدکاپیتالیستی سوق داد. بدون این هژمونی سخن گفتن از دموکراسی واقعی و توده یی ریشخندآمیز است.
• تاکنون (آذر ـ ۸۸) نه طبقه ی کارگر ـ به شکل طبقه - در این جنبش مشارکت داشته و نه مطالبات اقتصادی مطرح شده است.
• طرح این مطالبات نیازمند زمان، پیشرفت مادی وقایع و استمرار جنبش، کنارزدن ذهنیت های بورژوایی ـ لیبرالی، مبارزه با هژمونی لیبرال ها و کوششی دشوار برای حضور هژمونیک طبقه ی کارگر است.

در مورد پاسخ به ایرادات جنابعالی از آنجا که شاید زبان رفیق گرامییتان فریدون احمدی به زبان شما نزدیکتر باشد از مقاله جدید وی در سایت ... برایتان کد می آورم.
لطفأ کشتگر را اصفهانی بخوانید.

با نگاه دگری باید دید! فریدون احمدی

متأسفانه درکی که آقای کشتگر در عمل از شعار "ما همه با هم هستیم" ارائه می‌دهد، همان شعار کذایی "همه با هم" دوران انقلاب را تداعی می‌کند و همان منش "بحث بعد از رفتن شاه" را. چرا و به چه دلیل به میان کشیدن تمایزات عقیدتی و سیاسی و بحث بر سر آن‌ها "بزرگ‌نمایی اختلافات" است و "کژراهه" و ایجاد "خصومت و تفرقه"؟ و مخل اتحاد عمل بر سر اشتراکات
اساس این نوشته کشتگر موارد و مضمون های زیر را شامل می شود:

* اینکه "اختلافات دینی، عقیدتی، طبقاتی، قومی، جنسی و گروهی همواره وجود داشته و دارند. نزاع برسراین مباحث دینی و یا علمی را نباید به جنبش سبزسرایت داد" و " نباید به بهانه دفاع از جریان آزادی اندیشه و قلم، دعوا برسر مسایل ریشه دار و دیرپای ایمانی مثل اعتقاد به امام زمان ویا تفسیرهای متفاوت ازکتاب های مقدس وغیره را به درون این جنبش بکشانیم."

همواره یکی از مهمترین نقاط ضعف جنبش سبز را گسترش محدود و ناکافی آن در روستاها، شهرهای کوچک و مناطق محروم شهرهای بزرگ بویژه شهر تهران ذکر کرده اند. در مورد این مسائل و راه های غلبه بر آن ضعف ها، باید با صراحت به کنکاش و گفتگو نشست.فقط تاکید من این است که درمواجهه با این گونه مسائل از برخوردهای ایمانی و ناموسی باید فاصله گرفت.

فروکاستن سطح خواسته ها و مطالبات مردم تنها شایسته کسانی است که دل نگرانی و واهمه اصلی شان حفظ نظام و قید زدن بر گامهای جنبش است و از آنانی انتظار می رود که هدفشان "تغییر رفتار رهبری" است و تلاش اصلی شان متمرکز است بر فراتر نرفتن جنبش از چارچو ب و ساختار این نظام.
٣۱۷۹٨ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣٨۹       

    از : رهگذر

عنوان : برنامه صندوق بین‌المللی پول
مقاله واقعبینانه‌ایست. حضرات چپ‌نما یا راه را گم کرده‌اند و یا با ظاهر چپ ارتدوکس در خدمت جنایتکاران حاکم، جنبش مردم را زیر ضرب گرفته‌اند. شباهت عجیبی بین مواضع عوامل چپ‌نمای خارج کشوری حکومت خامنه‌ای و بخشی از چپهای ارتوکس داخل کشور مشاهده میشود. موضع نادرست این حضرات مبنی بر وابستگی جنبش مردم به غرب و ترویج سرمایه‌داری نئولیبرال است. این آقایان سیاستهای اقتصادی شدیدا ضد مردمی خامنه‌ای را عمدا نادیده میگیرند. حذف یکباره یارانه‌ها بدون ساختار حمایتی از محرومین، برنامه صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانیست. برای این حضرات رنج و بدبختی توده‌های مردم اهمیتی ندارد. دل به شعارهای خود خوش کرده‌اند و تنها جنبش موجود را زیر ضرب گرفته‌اند. خوشبختانه مواضع این آقایان هیچ تاثیری برمردم و جنبش پویای داخل کشور ندارد.
٣۱۷۹۲ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست