آیا حاکمیت در ایران تغییر خواهد کرد؟
-
خسرو صدری
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : جواد مفرد کهلان
عنوان : حذف حاکمیت نه به روش فیزیکی، بلکه تعامل و..
یک روز سبک خیزد شاد و خوش و خندان
پیش آید و بردارد مهر از در زندان
چون در نگرد باز به زندانی و زندان
صد شمع و چراغ اوفتدش بر لب و دندان
منوچهری دامغانی
٣۲۵٨۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ آبان ۱٣٨۹
|
از : یکی از خوانندگان این مقاله
عنوان : ماجرا کمی پیچیده تر از این است
خسرو صدری گرامی!
این که خطر حمله ی نظامی، اصلاً ایران را تهدید نمی کند (بر مبنا ی استدلال شما)، منطقی نیست.
چرا؟ چون شما عملاً نقش مافیا ها و مافیا واره های موثر در سیاست آمریکا را نادیده گرفته اید. مافیا ها یا مافیاواره هایی را می گویم که نه به فکر منافع ایالات متحده ی آمریکا، بلکه به فکر منافع خودشان هستند. از بخشی از دست اندرکاران تولید و تست و آزمایش و تهیه و توزیع و دلالی سلاح بگیر، تا لابی های اسراییلی که قطعاً مایل به کشانیدن پای آمریکا در یک حمله ی نظامی به ایرانند.
این حمله ی نظامی نباید الزاماً از نوع تجاوز های آمریکا به عراق و افغانستان باشد. یعنی شاید اصلاً کوچک ترین نیازی به کاری به جز بمباران متمرکز و نشانه گیری شده نباشد.
اسراییل، ناچار است که به پاره ای قرار و مدار ها با آمریکا و اروپا پابند باشد، و بدون چراغ سبز آن ها، یا بهتر است بگویم بدون چراغ سبز آمریکا، دست به ریسک بمباران ایران نمی زند. اما اگر چراغ سبز را توانست از آمریکا با فضایی که در اول این کامنت توضیح دادم بگیرد چه طور؟
بمباران احتمالی ایران را با مثلا بمباران فلان مرکز کوچک اتمی در سوریه نمی شود قرینه سازی کرد. تفاوت میان این دو عمل، از زمین تا آسمان است. کار اسراییل در ارتباط با ایران، آین قدر ها ساده نیست.
بله، قطعاً هارت و پورت های زیادی هم برای ترسانیدن حکومت به قصد کشانیدن آن به پای میز مذاکره و غیره، توسط آمریکا انجام می پذیرد. البته توسط آمریکا. و نه اسراییل که هدف دیگری دارد. اسراییل از چیزی که می ترسد همان از سر گرفتن مذاکره ها و سازش میان غرب و حکومت است.
اما اگر همه ی عواملی را که به خصوص بعد از شکست سیاسی اوباما، و بازگشت نئوکان ها و یا عناصر نزدیک به آن ها به قدرت، رو به روی خود داریم، در کنار هم بگذاریم، آن وقت احتمال دیگری را هم به جز آنچه شما با اطمینان نوشته اید، در چشم انداز خواهیم دید.
نباید به یک تحلیل، دل خوش کرد و آرام خوابید و با غرش انفجار های اتمی از خواب بیدار شد. همانطور که نباید بیش از اندازه ی معقول، و به صورت مطمئن، سخن از درگیری و جنگ در آینده گفت. در هر دو حالت، باید اندازه نگاه داشت.
علاوه بر این همه، یادتان باشد که مسأله ی نئوکان ها را فقط در ابعاد بارز سیاسی آن نباید بررسی کرد. آنچه ما معمولاً با کلمه ی «نئوکان» از آن یاد می کنیم چهره ی سیاسی یک مکتب کامل ایده ئولوژیک است. مکتبی که چهره ی سیاسی آن، فقط بخشی از آن است.
ولی حتی اگر بخواهیم فقط همین بخش را هم معادل کل این مکتب بگذاریم (که البته هرگز چنین نیست) باز هم فراموش نکنیم که نئوکان ها در همین بعد سیاسی نیز، قصد تغییر و بازسازی نقشه ی جغرافیایی کل منطقه ی خاورمیانه را دارند.
ضمنا من در «بدبینی» شما نسبت به آینده ی نزدیک ایران شریک نیستم و معتقدم که واقعاً این حکومت در حال فروپاشی است.
آنچه از دل این فروپاشی بیرون می آید البته الزاما مثبت نخواهد بود. و درست به همین دلیل است که باید هرچه بیشتر به راهکار های پیروزی جنبش آزادی خواهانه و استقلال طلبانه ی موجود اندیشید. با امید. و با اعتماد به نفس.
موفق باشید.
٣۲۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣٨۹
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱۲)
نظر شما
اصل مطلب
|