از : تاروردی
عنوان : بچه فودال
حکایتی است از قدیم ایام که گوید یک بچه فودال با یک بچه فقیر دوست بودند و روزی هر دو با یک سیب بازی میکردند. بچه ها هوس خوردن سیبها را کردند آنگاه بچه فودال به بچه فقیر میگوید ما که باهم دوست هستیم و من و تو نداریم و در اصل یک روح در دو جسم! پیشنهاد میکنم سیب تو را بخوریم و با سیب من بازی کنیم! آن وقت هم سیب خوردایم و هم بازیمان را ادامه میدهیم!
٣٣۱۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣٨۹
|
از : لقمان شمال
عنوان : جبر تاریخی زندگی با شمشیر
آنکس که ترور و کشتار مردم بیگناه را ترویج میکند و سرلوحه «امیالش» قرار داده و با آن آمیزش دارد، مطمینآ هم با ترور و وحشت از بین خواهد رفت. ترور و کشتار زن و کودک بیدفاع با هر انگیزه ای که بخواهد باشد، بایستی بعنوان عمل جنایتکارانه محکوم گردد. هر کسی «توجیه گر» این عمل ضد انسانی و فاشیستی باشد،در عمل با این جنایتکاران شریک است.
٣٣۱۶۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣٨۹
|
از : جبهه ملی
عنوان : ستارخان و دکتر مصدق هم «فارس» بودند؟
ستارخان و دکتر مصدق هم «فارس» بودند؟
آیت الله هایی مثل خمینی، خامنه ای، شاهرودی، گیلانی، زنجانی و نوچه هایشان شمعخانی، موسوی، کروبی، ۵ برادران لاریجانی، .... کجایی هستند، همه «فارس» اند؟ چگونه است که خود «فارس» ها هم اینها را نخواسته و نمی خواهند؟ ملت ایران را به «فارس» و غیر «فارس» تقسیم کردن ریشه در سیاست لنیتی و استالینی دارد که برای توسعه نفوذ خود در دنیا منجمله ایران براه انداختند. آنهایی که به اینترنت دسترسی دارند براحتی می توانند شیوه هایی را امپریالیست های شرقی و غربی مورد استفاده قرار داد و می دهند را مطالعه کنند و ببینند چطور با این سیاست های "تفرقه بیانداز و حکومت کن" مردمانی را که قرنها در کنار هم زندگی کرده و هم سرنوشت بوده اند را بجان هم انداخته اند تا ثروت کشورهایشان را غارت و چپاول کنند. در ایران ما یک ملت هستیم که بیش از ۱۰۰ سالست که برای آزاد سازی خود از زیر یوغ قدرت های بزرگ استعماری مبارزه کرده ایم. دکتر مصدق و ستارخان هر دو ترک بودند و هر دو قهرمانان ملی ما هستند. آنها هیچوقت نه یکپارچگی ایران را زیر سئوال بردند و نه یک ملت بودن ما را. آنها برای آزادی ملت ایران مبارزه کردند. هر وقت کسی جرئت داشت آن دو قهرمان را در ملا عام زیر سئوال ببرد ایرانی بودن خود را در جامعه ایرانی بوضوح زیر سئوال خواهد برد.
٣٣۱۶۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣٨۹
|
از : تاروردی
عنوان : فریاد محکوم شده
فاشیسم با سیاست موزیانه و کثیف خود میلیونها انسان غیر فارس را در ورطه نابودی قرار داده و با شعار یک خاک و یک خون و یک زبان و یک دین ملتهای غیر فارس را با بدترین شیوه ممکن سرکوب و نابود می کند و آنگاه فاشیسم جنایتکار همراه با اربابش اوباما فریاد قربانی را محکوم می کند. من شیعه ۱۲ امامی از ملت سنی بلوچ در برابر متجاوزین به حقوق به حقشان حمایت میکنم. زنده باد آزادی
٣٣۱۵۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣٨۹
|
از : حمید محوی
عنوان : ملیتی به نام ملیت بلوچ وجود خارجی ندارد
آقای فواد حقیقی، بلوچ ملیت نیست. ملیت، یعنی به عنوان مثال، ملیت فرانسه، افرادی هستند که کارت هویت فرانسوی داشته و تابع کشور فرانسه هستند. در ایران هم به همین نسبت افرادی که تابعیت ایرانی دارند مفهومش این است که ملیّت ایرانی دارند. بلوچستان هم یکی از استان های ایران است.
حالا شما برای بلوچستان ملیت قائل شده اید و می خواهید برگردید به ماقبل قرن نوزدهم (ماقبل تاریخ) و نظام ایلی و قبیله ای به راه بیاندازید و تصور می کنید خوشبختی «ملیّت بلوچ» در خود مختاری آن و حتی احتمالا استقلال آن است که برای خودشان برگردند به دوران فئودالی. حالا اقتصاد این منطقه به چه ترتیبی اداره خواهد شد، خدا می داند. ولی این برنامه ها بیشتر از صدای آمریکا بر می آید و حقوق بگیرانی که از نظام فدراتیسم حرف می زنند.
ولی مطمئن باشید که خوشبختی «ملّت بلوچ» و کشور بلوچ در تابعیت از ایران است و آن دوران های طلایی ایل و ایلچی و تنفگچی به پایان رسیده. البته نظریات شما برای پنتاگون اهمیت ویژه ای خواهد داشت.
البته بر اساس نظریات پیشگام، یک روز دولت مرکزی از بین خواهد رفت ولی تا آن روز راه بسیار طولانی و پر فراز نشیبی برای ایران و جهان در پیش خواهیم داشت و بستگی به ذشد نیروهای مولد خواهد داشت. ولی فعلا، بی گمان دولت ایران موظف است که از مرزهای ایران دفاع کند، در آینده به دلیل تحریکات ناتو، و گسترش تروریسم، جهت سرکوب اوباش حقوق بگیر آمریکا و ناتو احتمالا امکانات بیش از پیش گسترده تری را در منطقه چیدمان خواهد کرد که برای طرفداران «ملت بلوچ» (البته در واقعیت وحود خارجی ندارد) و پنتاگون بسیار نا امید کننده ولی برای ملت ایرانی ضرورتی اجتناب ناپذیر خواهد داشت.
٣٣۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣٨۹
|
از : حق
عنوان : کار ما بکجا کشیده شده است که اینچنین برخی به شعور ما توهین می کنند و ما را لایق جهان مدرن و پیشرفته تشخیص نمی دهند و مروج بازگشت به دوران زشت گذشته شده اند.
کار بجایی رسیده که موسوی راه حل مشکلات کشورمان را در بازگشت به دوران «طلایی» خمینی دجال می داند و آقای فواد حقیقی راه حل را در بازگشت به دوران ماقبل مدرنیته ی قبیله و عشیره ای در کردستان، بلوچستان، آذربایجان و خوزستان می داند. آقای حقیقی مثل اینکه نمی داند که قبائل چه به سر مردم و بخصوص زنان خود می آوردند که هنوز در بلوچستان ادامه دارد. بنازم به شصت تان آقای حقیقی!
کار ما بکجا کشیده شده است که اینچنین برخی به شعور ما توهین می کنند و ما را لایق جهان مدرن و پیشرفته تشخیص نمی دهند و مروج بازگشت به دوران زشت گذشته شده اند. کمی مطالعه درباره قبائل موجود در استان بلوچستان امروز، و شیوه های زندگی قبیله ای در پاکستان و افغانستان کنونی را به آقای حقیقی پیشنهاد می کنم.
کار اخبار روز به کجا کشیده که با اینکه می داند چنین مقاله هایی سر تا پا مغلطه و دروغ را در خور خوانندگانش تشخیص داده و آنها را منتشر کرده و می کند. این مقاله و انتشار آن بزرگترین توهینی است که تا بحال این سایت به شعور ملت ایران کرده است. واقع که مایه تاسف است.
٣٣۱۴٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣٨۹
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : اول باید این نوع ترور و جنایات را محکوم وبا اعلان همبستکی با قربانیان این فاجعه ضد انسانی آغازکرد.
جنایات یک مشت مزدور و وابسته بارتجاع جهانی تحت عنوان « مبارزه با جمهوری اسلامی» را فقط باین نوع مقاله ها میتوان «توجیه» کرد. هیچ ترور و کشتاری از این نوع هرگز قابل توجیه نیستند. گروهکهای جنایتکارو وحشی و دست نشانده ای مثل «جندالله» در صف آزادیخواهان و مبارزان ایرانی قرار نداشته و نخواهند داشت. و مبارزه با جریانهای تروریستی جدا از مبارزه با رژیم خفقان و ضدملی جمهوری اسلامی نیست. تمام سعی نویسنده بدون اطلاع از تاریخ «نمایش» و «غبطه » خوردن از دوران با شکوه ! «خان و قبیله ای» و برگرداندن «قدرت، پایگاه اجتماعی و موقعیت سیاسی» خان ها و روسای ایلات و قبایل که « قدرت ایل و قبیله ی خود را در دست داده اند»، است. و بقول خودش دو نهاد اجتماعی ـ سیاسی ـ اقتصادی، را در وجود آنها بنوعی از «خودگردانی» میپندارد. برکسی پوشیده نیست که در اواخر سلسه قاجار،استعمارگر انگلیس نفوذ نسبتآ فراوانی بر روی اکثر «روسای قوم و قبایل» ایرانی داشته و آن «نفوذ و قدرت» را در هر زمانی برای گرفتن امتیازات بیشتر از دولت «مرکزی» بکار میبرد. «ضعف» قدرت مرکزی برابر با «قدرت» روسای قبایل محلی بود و آوردن رضاخان بعنوان تقویت کننده حکومت مرکزی، ضعف قدرت ایل و سنتهای قبیله ای در پی داشت. هر دو نوع «تغیر و تحول» در قدرت (مرکزی و یا محلی) از جانب استعمارگر انگلیس نهایتآ بر ضد منافع مردم ایران بوده است. تاریخ صد سال اخیر ایران گواه بر آن دارد. «سیاست» امروزی استعمارگران را نباید فقط در «تضعیف» حکومت مرکزی و تقویت «قدرتهای» محلی دید، بلکه بیشتر در آسان بودن کنترل «ایران چندپارچه» و چپاول منابع و ثروتهای مناطق «خودگردان» مورد نظر نویسنده و همنظریانش است ( چپاول منابع مردم عراق در شمال آنکشور حدودآ در همین زمینه است). بهتر است که نویسنده یک بررسی کوتاه از ایجاد و تعداد این نوع «گروهکهای» نجات «قومی» در سی سال اخیر بنماید و خواهد دید که آنها از کجا «سرچشمه» گرفته اند. مبارزه مردم ایران برای آزادی، استقلال و جمهوری ایرانی جدا از مبارزه برای از بین بردن ستم ملی و رفع اختلاف سطح درآمد محلی و سهم عادلانه از تولیدات ملی برای رفاء همه اقشار و اقلیتهای قومی، مذهبی، جنسی و.. براساس آزادی کامل محدوده استانی و محلی نمیتواند باشد. و در این مبارزه ملی، جریانهای جنایتکاری مثل «جندالله» هرگز شریک نیستند و نخواهند بود.
٣٣۱۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣٨۹
|
از : امیر ابراهیمی
عنوان : تفاوت کیفی!
جنبش مسلحانه با عملیات انتحاری و تروریستی تفاوت کیفی دارد چرا میخواهید این دو را یکسان جلوه دهید ؟؟؟؟تا آن را محکوم و مطرود اعلام کنید!
٣٣۱۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣٨۹
|