چرا تاریخ پاشنه آشیل سبزها است؟
-
ارژنگ نورایی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : یکی از خوانندگان نوشته
عنوان : چند پرسش
آقای "ارژنگ نورایی" گرامی!
کروبی بسیار کار زشت و قبیحی کرده است که این طور از خمینی تعریف و تمجید به عمل آورده است. آقای موسوی هم گرچه یک یا دو بار از "دوران طلایی امام" نام برد و این کار او بسیار بد است، در عمل، کار ها و خواست هایش امروز ربطی به آن دوران طلایی ندارد. مثلاً او از قتل مخالفان و شکنجه و زندان و خفقان در هیچ شرایطی دفاع نمی کند. و برای همین هم هست که با جنبشی همراه شده است که هیچ ربطی به آن دوران طلایی ندارد. و افراد بسیار زیادی از این جنبش هم که در ایران زندگی می کنند و نبض جریانات در دستشان است و تا پای جان هم رفته اند و می روند در ابعادی وسیع با او همراهی می کنند، در حالی که دشمن خمینی هستند. شاید یک نفر به بی شعوری آن ها معتقد باشد. اما من چنین گستاخی و جسارتی در مورد آن ها نمی کنم.
نمی خواهم در این جا از این موضوع حرف بزنم. موضوعی که می خواهم بنویسم چیز دیگری است.
نام شما را جستجو کردم و تعداد معدودی مقاله از شما دیدم که بیشتر همین تعداد هم در سایت هایی مثل سایت یکی از هواداران مخصوص مجاهدین با آب و تاب منتشر شده اند و نقل از جایی هم نیستند و مستقیما برای خود او فرستاده شده اند. در سایت های دیگر هم هستند. مثل همین اخبار روز و غیره.
مقالات شما هم عمدتا انگار فقط یک قصد را دنبال می کرد و آن هم به هر قیمتی "جنبش سبز" را کوبیدن. حالا که مجاهدین روی زهرا رهنورد، تیز کرده اند شما هم به او بند کرده اید و (لابد سهوا) نام او را خیلی دست پایین تر از کروبی و موسوی و خاتمی آورده اید و این حس را به من نوعی القا کرده اید که او اصلا کسی به حساب نمی آید.
او مسئولیت حکومتی نداشته است و در مورد کشتار های خمینی هم موضع صریحی گرفته است و نوشته است که به آب زمزمزم و کوثر هم جنایت ۶۷ را نمی توان سفید کرد...
کاری ندارم.
چون شما از دیگران مطالبه می کنید و آن ها را استنطاق می نمایید، من در کمال ادب و برای شناخت بیشتر، خاضعانه از شما خواهش می کنم که لطف کنید و به پرسش هایی که با خواندن مطالب شما (که نمی شناسمتان و اصلا قضاوتی در موردتان نمی توانم داشته باشم) در ذهنم پیدا شده است پاسخ دهید:
۱ ) نظر شما در مورد خانم مریم رجوی و به خصوص راه حل سوم ایشان چیست؟ و آن سرنگونی که خواستار آنید آیا از نظر شما با تقویت خانم رجوی و راه حل سوم ایشان عملی است و یا اقلاً به عملی شدن نزدیک می شود؟
۲) آیا سرنگونی با کمک خواستن از کسانی مثل مقامات رسمی و سرشناس کابینه جرج بوش که رسما با ذکر همین عنوان "مقامات رسمی دولت جرج بوش" در یازده دسامبر در یک کنفرانس مطبوعاتی در پاریس پایتخت فرانسه در حضور خانم مریم رجوی خواستار حمایت از مجاهدین به جای جنبش موسوم به «جنبش سبز» شدند، کار درستی است یا نه. از "کمک خواستن" منظوری جز همان نوع کمک خواستن و کمک کردن که خانم و آقای رجوی می گویند ندارم.
۳) نظر شما در مورد تلاش بی وقفه و چند ساله آقای رجوی و خانم رجوی برای نگاه داری افراد در کمپ اشرف در عراق به جای کمک در خروج آن ها به کشور های امن چیست؟
خیلی می بخشید. همان طور که گفتم من شما را نمی شناسم. اما بنا به دلیلی که ذکر کردم و دلایلی دیگر، فکر کردم که این پرسش ها را خدمتتان مطرح کنم.
وقتی یک نفر مقاله هایی عمومی با محتوایی نظیر محتوای این مقاله، در این شرایط ویژه، و معمولا در شرایطی مشابه این شرایط ویژه، در یک سایت عمومی می نویسد، یک خواننده عمومی مثل من هم حق دارد با او سئوالاتی را که نوشتم مطرح کند. مخصوصا با توجه به موضع گیری هایی که از او مشاهده کرده است.
پیشاپیش از لطف شما ممنونم و تاکید می کنم که نه شناختی از شما دارم، نه قضاوت خاصی در مورد شما می کنم، و نه قصد بدی از آنچه نوشتم دارم. من فقط از حق دمکراتیک خودم استفاده کردم. شما هم می توانید از حق دموکراتیک خودتان در پاسخ ندادن به پرسش های من استفاده کنید.
شخصاً اعتقاد دارم که بعضی پاسخ ندادن ها به هیچ وجه به دلیل بی ارزش بودن یا پرت بودن و نامربوط بودن پرسش ها نیست، بلکه دلیل دیگری دارد.
با تشکر و سپاس فراوان
٣٣۵۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣٨۹
|
از : بید ار
عنوان : بعد از نگهدار نوبت سبزهاست؛ گویا در این ویرانه کیهان و کیهان نشینان وجود ندارند
در دیزی باز است... و اما عده ای پر از کمبود های نوجوانی هر چه "دل" شان می خواهد می گویند.
اولین تعجب من از این است که دم خروس این متحدین (خواسته یا نا خواسته) لم پنیسم حاکم در ایران چرا از دید دوستان اخبار روز پنهان مانده؟!!
و تعجب دومم از اینکه کسی از این "مخربین حرفه ای" نمی پرسد که آقایان هنوز جانیان کهریزک و کوی نه تنها راست راست می گردند که به مردم از پشت میز وزارت و وکالت دهن کجی می کنند! شما آنها را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟ اگر می بینید اول یقه آنها را بچسبید. باور کنید همان ها یا هم "قومی هایشان" از مسببین جنایات دهه ۶۰ بوده اند.
یک سوال صادقانه:
راز اتحاد موجود بین ارتجاع حاکم و "رادیکال" های خارجه که شاهکارشان کنفرانس برلین بود و هم و غم شان شکست اصلاح طلبان سابق و سخنگویان جنبش سبز فعلی در داخل بوده و هست، در چیست؟
البته امید وارم اخبار روز باز سخن بنده را سانسور نفرماید. با سپاس
٣٣۵۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣٨۹
|
از : بنده خدا
عنوان : پاشنهی آشیل شما کدامست؟
جناب آقای نورایی
من قصد پاسخگویی به مطالبی که در مورد اتفاقات زمان خمینی مطرح کردید را ندارم گو اینکه تک تک آنها پاسخ دارند و پاسخ در خوری هم دارند.. امّا یک موضوع کاملاً واضح است و آن اینکه علیرغم تمام مواردی که ذکر فرموده اید مردم در آن زمان از حکومت راضی بودند به دو دلیل:
۱- مشارکت گستردهی مردم در جنگ تحمیلی-ممکن است بفرمایید که مردم در زمانیکه به کشورشان تعرضی صورت بگیرد همینگونه دفاع می کنند و این هیچ ربطی به تأیید حکومت از طرف مردم نیست ولی تاریخ خلاف این را ثابت می کند که دم دست ترین دلیل آن اشغال سه روزهی کشور توسط متفقین در زمان حکومت رضاخان را می توان نام برد.
۲-تشییع جنازهی کاملاً خودجوش و بسیار با شکوه خمینی توسط مردم.
آری دوست گرامی چیزیکه باعث می شود سران جنبش سبز از آن دوران به نیکی یاد کنند همین پای بند بودن حکومت آن موقع به رضایت اکثریت مردم است چیزیکه الان مورد اعتراض مردم به حکومت فعلی است.
دوست گرامی:
چه دوست داشته باشید چه دوست نداشته باشید پاشنهی آشیل شما و همفکران شما و متأسّفانه حکومت فعلی همان توده مردم است...والسلام.
٣٣۵۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣٨۹
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱٣)
نظر شما
اصل مطلب
|