یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چرا دیگران می توانند و ما نتوانسته ایم؟

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : حق

عنوان : این یادداشت سیاسی بدرد تضعیف روحیه مبارزه می خورد و بس.
در سال ۵۷ پیش از انقلاب همه احزاب از چپ چپ تا راست راست در ایران به صحنه آمدند درست مثل تونس امروز. چی می خواستیم و چی شد!!!

از شکل گیری جنبش سبز بخشی از آپوزیسیون ما همانقدر با این جنبش دشمنی پیدا کرد که رژیم دشمن آن بود. این اختلاف در آپوزیسیون که باید و یا نباید از این جنبش حمایت کرد جلوی اتحاد آپوزیسیون را گرفت. آیا در تونس هم اینطوری حکومتشان را سرنگون کردند؟

انقلابیون تونس از حمایت مستقیم و غیر مستقیم کشورهای غربی و رسانه هایشان مثل بی بی سی و الجزیره برخوردار بودند درست مثل انقلابیون ما در سالهای پیش از و آستانه فاجعه ۵۷.

کشورهای بزرگ غربی منافعی در ایران دارند که اصلا قابل مقایسه با منافعشان در تونس نیست. ایران بواسطه موقعیت جغرافیایی استثنایی و منابع عظیم نفت و گاز خود در چنگال قدرت های بزرگ جهانی است و این رژیم دست نشانده آنهاست که کمی پررو شده است و می خواهند ادبشان کنند.

واکنش کشورهای غربی و رسانه هایشان نسبت به جنبش سبز را از یکسو و واکنش شان نسبت به رژیم فاشیست اسلامی در برابر جنبش سبز را از سوی دیگر مقایسه کنید با واکنش همین غربیها نسبت به حکومت و جنبش تونس. مبارزه ما مورد حمایت معنوی و سیاسی غربیها قرار نگرفت ولی در مورد تونس برعکس عمل کردند.

بخشی از آپوزیسیون ما در خارج از کشور غیر مسئولانه عمل می کند و به بهانه های مختلف از زیر بار توافق بر اصولی که خواسته های اصلی ملت ایران است سر باز می زند. بنظر می رسد آپوزیسیون در تونس این معضل را یا ندارد و یا هنوز آشکار نشده است. این معضل ها پس از ورود خمینی گجستک به ایران پدیدار شدند که به قتل عامهایی مثل دهه ۶۰ و ۷۰ انجامید.

بنظر می رسد که کشورهای بزرگ غربی بیشتر علاقمندند که از جنبش ها/جریاناتی حمایت کنند که بیشتر رنگ و لعاب اسلامی و واپسگرا داشته باشند. بیشتر امکانات خود را در اختیار اینها می گذارند تا در اختیار جریاناتی که بدنبال دمکراسی پارلمانی و معتقد به اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر در کشورهایشان هسند. کشورهای غربی بدنبال حکومت هایی از جنس عربستان سعودی هستند و نه افغانستان طالبانی. اولی منافعشان را بخوبی حفظ می کند ولی دومی منافع و امنیت شان را بخطر می اندازد. کشورها را با استفاده از اسلام به عقب می رانند تا هر چه بیشتر از منشور جهانی حقوق بشر، مدنیت، تکنولوژی و رشد فکری مردمانشان فاصله بگیرند و این فاصله را بین خود و آنها هر روز بیشتر شود. اینگونه براحتی می توان حاکمان را با اهرم نقض حقوق بشر گروگان بگیرند تا چپاول منابع و فروش کالاها بویزه ابزار تسلیحاتی را برایشان میسر کنند. در این راستا چین و روسیه غیر دمکرات هم با اینها هم داستان شده اند. نگاه کنید به بنجل های چینی که کمر باقیمانده تولید کنندگان داخلی ما را شکسته است. جنبش سبز، لیبرال دمکرات است و برای همین بود که دولتهای غربی نه تنها هیچ حمایت ملموسی از آن نکردند بلکه در رسانه هایشان به آن صدمه هم زدند و فتیله ها را پایین کشیدند. در مورد تونس اینچنین نکردند و درست مثل زمان شاه رسانه ها را در اختیار انقلابیون گذاشتند و دست از حمایت خود از حکومت برداشتند.

در ارزیابی خود درباره تونس و ایران ساده انگاری را در اخبار و مقاله ها و یادداشت های سیاسی کنار بگذاریم. دلایل زیادی وجود دارد که چرا در تونس شد و در ایران نشد. این یادداشت فقط برای تضعیف روحیه مبارزه خوبست و سرکوفت زدن به مردم.
٣٣۹۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨۹       

    از : یک خواننده

عنوان : نظر پیک نت در دفاع از فرخ نگهدار و کوبیدن منتقدان او به اسم سلطنت طلب
ظر پیک نت به همان شیوه قدیمی مردم و کار دوران خوش نامزدی فداییان و حزب توده:
هفته گذشته، نامه ای سرگشاده به قلم "فرخ نگهدار" رهبر سابق سازمان فدائیان اکثریت و عضو رهبری کنونی این سازمان به علی خامنه‌ای منتشر شد. سلطنت طلب‌ها و طرفداران بختیار و سلطنت مشروطه در سازمان اکثریت انتشار این نامه را دستاویزی برای موج انتقاد و حمله و گاه توهین‌های زشت به آقای نگهدار قرار دادند.
در اینجا بخوانید:
http://www.rahetudeh.com/rahetude/۲۰۱۱/۱۲janvier/۳/negahdar.html
آن وقت می پرسید چرا آنها توانستند ما نتوانستیم؟ به دلیل این پارازیت های روسی!
٣٣۹۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨۹       

    از : یک دوست

عنوان : یکی از دلایل وجود "اپوزسیون" خارج از کشور است
یکی از دلایل وجود "اپوزسیون" خارج از کشور است که پاس های حکومت طالبانی را "خوب" به "گل" تبدیل می کند.
مردم تونس فرصت نیافتند که به نجوا های سی ساله خارج نشینان که جز یاس و ایجاد تردید نتیجه دگری ندارند، گوش فرا دهند.
شاید مردم تونس از "اپوزیسیونی" که پیش از آنکه دغدغه پیروزی مردم را داشته باشد، نگران تحقق رویاهای کودکانه خود باشد، محروم مانده باشند. خوشبختانه.
"اپوزیسیون" خارج از کشور ایران به چرخ پنجم حکومت طالبانب تبدیل شده
تلخ است!
٣٣۹۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨۹       

    از : آرمان ایرانی

عنوان : چرا دیگران میتوانند و ما نمیتوانیم؟ برای اینکه ما درک درستی از واقعیات نداریم!
از عنوان این مقاله بسیار لذت بردم: «چرا دیگران میتوانند و ما نمیتوانیم؟». شکی نیست که برای پاسخگویی به این پرسش مقالات و تحلیلهای زیادی باید صورت گیرد. ولی بطور خلاصه پاسخ من این است که نیروهای سیاسی ما (از چپ گرفته تا راست) نه تنها درک درستی از واقعیات ندارند بلکه در تحلیل مسائل کشور سالها از توده های مردم عقبترند.
هنوز بخش بزرگی از جنبش به اصطلاح اپوزیسیون کشور باور عقیدتی خود را به واقعیات روز ارجحیت میدهد. هنوز برای بخش عمده ای از چپ ایران رویاروی با «امپریالیزم» بر مقابله با جمهوری اسلامی ارجحیت دارد، بویژه که جمهوری اسلامی یک نظام ضد آمریکایی است. ما نه تنها شاهد هسیتم که عناصری چون فرخ نگهدار و یا ملیحهء محمدی و یا بابک امیر خسروی از اتحادیه به اصطلاح «جمهوریخواهان» ایران سرسختانه از جمهوری اسلامی دفاع میکنند، بلکه شاهدیم که این اتحادیه و بسیاری از سازمانهای سیاسی کشور، همچون سازمان فداییان اکثریت و یا سازمانهای ریز و درشت جبهه ملی، خواستار مبارزه ای قاطع برای ساقط کردن رژیم فاشیستی اسلامی نیستند و در عمل علی رغم نکوهش دیکتاتوری آخوندی نه تنها هیچ برنامه ای برای نابودی رژیم اسلامی ارائه نمیدهند بلکه از مشارکت در یک برنامهء فراگیر برای نابودی رژیم اسلامی طفره میروند و عملاْ خواستار دوام و قوام آن هستند.
هنوز به اصطلاح اپوزیسیون ایران نمیخواهد این واقعیت غیر قابل انکار را بپذیرد که جمهوری اسلامی یک نظام فاشیستی است که بر مبنای یک ایدئولوژی فوق العاده ارتجاعی بنا گشته و میزان ددمنشی آن هزاران بار از رژیمهایی چون تونس و یا مصر بدتر است. چیزی که مخالفین رژیم برای نابودی آن در چارچوب به اصطلاح «جنبش سبز» ارائه میدهند شاید به درد مقابله با رژیمهای دیکتاتوری نظامی غیر ایدئولوژیک بخورد ولی در مقابله یک رژیم فاشیستی، آن هم از نوع اسلامیش، اصلاْ کاربردی ندارد.
هنوز اپوزیسیون ایران نمیخواهد این واقعیت را بپذیرد که فردی چون موسوی که خواستار بازگشت کشور به دوران «طلایی امام خمینی» است نمیتواند حتی سنبل مبارزات ملت ایران باشد، چه برسد به آنکه بخواهد به نوعی مدیریت آن را در دست گیرد.
چیزی که تحت عنوان مبارزات بی خشونت در جامعهء ایران مطرح است یک تئوری رنگ و رو باخته است که بیشتر بدرد کسب وجهه برای طراحان آن میخورد تا ارائهء یک طرح عملی برای سقوط رژیم. من نمیخواهم از عملکرد گروههایی همچون مجاهدین در اوایل انقلاب حمایت کنم ولی برای من این مطلب مسجل است که ما نمیتوانیم رژیم فاشیستی را صرفاْ با تاکتیکهای غیر خشونت آمیز سرنگون کنیم.
عوامل رژیم و بویژه عوامل دون پایهء‌ آن باید بدانند که مردم ایران برای دفاع از جان خود با آنها جنگ خواهند کرد و جان آنها نیز در این نبرد مصون نیست. بیاد داشته باشیم که جنبشهای مقاومت در اروپا بر ضد حکومتهای فاشیستی (همچون جنبش مقاومت در فرانسه، ایتالیا، هلند، یوگسلاوی و غیره) جنبشهایی بسیار خشن بود و گذشت زمان نیز درستی کار آنها را، علی رغم دست یازیدن به خشونت، تایید میکند.
ما نیاز به یک پارلمان در تبعید و یک دولت در تبعید داریم که آشکارا خواستار نابودی رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی باشد. به مسئولین سایت محترم اخبار روز توصیه میکنم که در این مورد زمینهء‌ یک بحث سازنده را فراهم سازند. با تشکر.
٣٣٨۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : توافق
اگر از این ۹ کامنت گذار دو نفر با هم موافقت کنند ، امیدی هست که بتوان رژیم را اصلاح و یا انقلاب کرد . در غیر این صورت ، تنها امید ، سقوط رژیم زیر بار خود است که دیرو زود دارد ، سوخت و سوز ندارد.
٣٣٨۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨۹       

    از : خوش خیال

عنوان : هزینه ناکار آمدی دولتمندان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند !! (پیام موسوی-۱۶ آذر)
رفتم جلوی آیینه خودم را نگاه کردم،همه چیزم درست درست بود،سبز و نورانی شده بودم ،خودم برای خودم سه بار صلوات فرستادم ! برای اطمینان بیشتر،زبانم را جلوی آیینه در آوردم،سرخ بود...وحشت کردم..." زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد "! بخودم گفتم اینکه کاری نداره ،یک چیز سبزی میخورم که زبانم هم سبز بشه ! یادم آمد که "سبز بودن" که احتیاجی‌ به استفاده و یا نشان دادن زبان ندارد ! برای جلوگیری از خطرات احتمالی‌،یک چسب ضربدری هم روی دهانم زدم تا این عضو خشونت طلب "جیکی" از خودش در نیاورد که خدای ناکرده برادران لباس شخصی‌‌ها مگسی شوند ! خدا لعنت کند این ساختار شکن‌ها را که خواب راحت را از چشمان ما گرفته اند ! با چه زبانی به آنها بگوییم که ما انقلابی نیستیم و از انقلاب متنفریم، خودتان دیدید که ما چقدر انقلابی‌های سال ۵۷ را کشتیم دیدید که در انتخابات هم همین کار را کردیم !! اصلاح‌طلبان که انقلابی نیستند و ما " با هر کس به هر عنوان و بهانه آشوب کور بیافریند (انتخابات ۸۸-خ،خ) مخالفیم و آنرا به ضرر مصالح و منافع ایرانیان و اهداف جنبش سبز میدانیم.باید به دیگران توسیه شود که به سیره عقلا متحد باشند و اگر تشخیص دهند حرکتی مخرب است آنرا متوقف کنند...هزینه ناکار آمدی دولتمندان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند"!! (پیام موسوی-۱۶ آذر). . ...
٣٣٨۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨۹       

    از : ایران ایرانی

عنوان : دلیل آن بسیار ساده است
تا زمانیکه در جنبش آزادیخواهانه مردم ایران افرادی مانند فرخ نگهدار رخنه باشند, فعلا از پیرزی خبری نیست.
٣٣٨٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨۹       

    از : همائی

عنوان : گفت و گو
پاسخ آسان نیست. اگر چون و چند و چرائی حرکتهای اجتماعی و تحوّلات تاریخی چنین روشن بود شاید تاریخ مسیر دیگری و جوامع بشری زندگی دیگری داشتند.
پاسخ آسان نیست. حّتی سئوال هم جای بحث دارد چرا که شاید آنها (مردم تونس) هم نمی دانستند که تا به اینجا پیش خواهند رفت و بن علی خروج از کشور را خواهد گزید.

با اینحال تفاوتهای انکار ناپذیری بین دو رژیم وجود داشته و دارد و همین تفاوتها به اعتراضات مردمی در هر کشور رنگ و ویژگیهای خاص خودرا میدهد.
رژیم جمهوری اسلامی به بها ی جان فشانی اکثر یّت مردم ایران (چپ و راست وملّی ) شکل گرفت.
حکومت بن علی نوعی کودتای درون حکومتی بر علیه بورقیبه بود.
طبقهء متوسط در حرکتهای سیاسی جامعهء ایران غالبآ نقش رهبری را داشته و به همین لحاظ با احتیاط و تفکّربیشتر عمل میکند. چنانکه بیش از یکسال برای سرنگونی رژیم شاه وقت میگذارد.

بدون شک قتل عام زندانیان در سال ۶۷ ضربهء مهلکی به مجموعهء فعّالین سیاسی ایران و حرکتهای آنان بود ولی تصور اینکه با این قتل عام نژاد دلاوران ایرانی برکنده شده بی انصافی در حقّ جوانان از جان گذشته ای است که در سالهای اخیر به میدان آمده اند.

دیگر اینکه وجود اصلاح طلبان در جمهوری اسلامی پدیدهء غریبی نیست. نظام سوسیالیستی شوروی نیز اصلاح طلبانی چون خروشچف و گورباچف را در دل خود آفرید. اگر هم اصلاح طلبان جمهوری اسلامی قادر بوده اند که حرکت مردم ایران را کژ و مژ کنند نقش خود را بازی کرده اند.

امّآ بربریّت و سفّاکی رژیم جمهوری اسلامی کمتر نظیر خودرا دارد و همین در ایجاد رعب و وحشت از شرکت در گردهم آئی ها و تظاهرات خیابانی بسیار موثر بوده است.
وامّا انقلاب ؟
انقلاب ( اگربه معنای سرنگونی ناگهانی قدرت حاکم باشد) خلآ ء قدرت ایجاد کرده و به اقشار ضدّ سلامت اجتماعی (لمپن ها، مذهبیون افراطی و و و ) که تا پیش از این در لابلای چامعه نهان بودند فرصت ظهور، بروز و حرکت میدهد. این اقشار بی هیچ ابائی در جهت کسب قدرت تا پای نابودی دیگران میتوانند نهادهای اجتماعی را در دست خود قبضه کنند و بر کشور مسلّط شوند. و شاین این همان چیزی باشد که در فردای بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت در ایران گذشته و کشور مارا به چنین ورطهء هولناکی کشانده است.
٣٣٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨۹       

    از : بهروز عصبی

عنوان : حرف ناقص نویسنده
آقای تابان همه حرفهایت را تا حدود زیادی قبول دارم اما شما فقط یک بخش مسئله را مطرح کرده اید. چرا به روشنفکربازی ها، بحث های بیهوده، کارشکنی ها و بی مسئولیتی های اپوزیسیون سرنوگونگی طلب اشارع نکرده اید.


چرا نیروهای سیاسی نه تنها نیروی تازه ای را جلب نکردند بلکه اکثریت بزرگی از اعصاء خود را هم از دست دادند؟ دوری از وطن) باور کن نه دلیلش این نیست. من و هزاران هزار امثال من با جان و دل اماه مبارزه برای سرنگونی این رژیم هستیم اما کو رهبری؟ مردم داخل با این وضعیت اپوزیسیون راهی جزء دخیل بستن به اصلاح طلبان ندارند. من که این چیزها را کی بینم بیشتر به سرنگونی طلبان بد میگم تا به اصلاح طلبان.

سرنگونی طلبان اگه همان سالها قبل حول منشور آقای باقر زاده یعنی اصول اعلامیه حقوق بشر با هم متحد می شدند و متمدنانه با عهم همکاری می کردند و منافع میهن را بر منافع گروهی ترجیح می دادند مسلمآ بیشتر بر داخل تآثیر می گذاشتند.
حتمآ یادت هست که تا قبل از شروع جنبش سبز هر کسی حرف اتحاد و جبهه مشترک می زد سیاسیون ما می گفتند نه نباید سال ۵۷ تکرار بشه و ما باید سر اینکه چه می خواهیم، فدرالیسم، و هزار زهر مار دیگه متحد بشیم بعد جبهه بزنیم یعنی هیچوقت جبهه زده نمیشه اما به محض شروع جنبش سبز همه باهاش راه افتادند و نگفتند نه ببینیم موسوی چه میخواد.

آیا درسی گرفته شده؟
دوستانه یه چیز خصوصی هم بهت بگم: من کمونیست و چپ سابق امروزه بیشتر به اکبر گنجی و احمد وحدتخواه و رضا پهلوی اعتماد میکنم تا به اکثریت و امثالهم.
به مردم هم حق میدم که دنبال اصلاح طلبان بیفتند هر چند کع دلم می خواهد کع از اصلاح طلبان بگذرند.

ببینید اینهمه روشنفکر و تحصیلکرده تو خارج هست ولی ما نتونستیم یک کمیته چهار نفره از معتمدین مثلا چهار قاضی و فعال حقوق بشر دور هم جمع کنیم که بر اتحاد و همکاری جبهه ای نیروها نظارت کنند تا حق کسی پایمال نشهو درد زیاده عزیز.
٣٣٨۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨۹       

    از : بهشاد

عنوان : انقلاب تونس و حسرت های وارونه
دوست عزیز نویسنده این مقاله آن چنان حسرتی از عدم وقوع انقلاب در ایران خورده است که انگار ایرانیان در طول تاریخ خود نه انقلابی دیده اند و نه دیکتاتوری را سرنگون کرده اند. اگر تونس الان این کار را به انجام رسانده، ایرانیان از بیش از یک قرن قبل آغاز کرده و آخرین آن را همین سی و دو سال پیش تجربه کرده اند. ایرانیان دیکتاتورهای قدر قدرت تری هم از آقای بن علی را فراری داده و سرنگون کرده اند. پس حسرت شما برای چیست؟
دوست عزیز، ایران، ایران است و تونس، تونس. سعی کنید به جای حسرت و حسادت به راهکارهای بهتری برای کسب دمکراسی و پیشرفت اجتماعی فکر کنید. شما تحلیلی ارائه داده اید که با مبانی هیچ یک از تئوری های اجتماعی موجود، از مارکسیسم گرفته تا لیبرالیسم و سرمایه داری، جور در نمی آید. در تحلیل شما زمینه های انقلاب، نه به علل عینی و اقتصادی و نه به شرایط ذهنی و اجتماعی، یعنی عدم توانایی حکومت کنندگان در سرکوب و نخواستن حکومت شوندگان ربط پیدا می کند. از نظر شما تنها علت اساسی عقب افتادن ایران در رقابت های انقلابیگری از کشور تونس، در دیدگاه های انحرافی اصلاح طلبان خلاصه می شود و بس!
زمانی الگوبرداری روشنفکران چپ ما از انقلاب کوبا بود که با ۹ مرد طلایی از روستا آغاز شد و تمام کشور را دربر گرفت. با این الگو سیاهکلی آغاز شد که نتیجه آن را دیدیم و به همه چیز شباهت پیدا کرد جز انقلاب کوبا. در آن دوره، ایران، ایران بود و کوبا، کوبا. امروز هم ایران، ایران است و تونس، تونس. انقلاب تونس بر روی تلی از مشکلات عظیم و مخرب اقتصادی بنا شده که بیکاری با شاخص ۷۰ درصد نمونه بارز آن است. بر خلاف آن در جنبش آزادیبخش ایران برای دمکراسی، اهداف عمدتن سیاسی و آزادیخواهانه است و در حال حاضر رنگ اقتصادی کم تری دارد. فراموش نکنید که حتا در صورت بروز کامل موقعیت انقلابی، جامعه ای که قدرت آن را بیابد تا از راه هایی غیر از تخریب و خشونت به خواست های خود دست یابد، مسلمن به لحاظ اجتماعی از سطح رشد بیش تری برخوردار شده است، چرا این تلاش مثبت را به فال نیک نمی گیرید و به جای آن به تحولات تونس غبطه می خورید؟
٣٣٨۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۴۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست