یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بحثی در رابطه با
نقد نوشته مشترک احمد پورمندی و ف. تابان
- فرخ نگهدار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : حافظه تاریخ

عنوان : مداحی دیکتاتور توجیه ناپذیر است.
پایان ناخواسته «تآسف بار» ولی قابل «پیش بینی» روشنفکرانی که مبارزه اجتماعی برای آنان بیشتر جنبه «ماجراجویی» و بدور از واقعیات حقیقی جامعه برمبنای مسلح بتوریهای «علمی» و یا با دخیل بستن باسلام «راستین» همواره تکرار میگردد و هر بار مضحکتر از گذشته. روند دوران زندگی پرویز نیکخواه از مبارزه تا سازش بارتجاع پهلوی و اعدام بیرحمانه توسط رژیم آخوندیسم در آغاز انقلاب نمونه روشنی از «سرنوشت» ناخواسته این قبیل روشنفکران در تاریخ کوتاه اخیر مبارزات مردم ایران است. تداوم استبداد و جنایات رژیم ضدملی پهلوی ، عیان تر و همه جانبه تر در این رژیم حکومت اسلامی ولایت فقیهی قابل رویت است.
پرویز نیکخواه به عنوان روشنفکری که روزگاری از طریق عضویت درسازمان جوانان حزب توده تا عضو فعال حزب توده در دوران تحصیل در انگلستان (فعالیتهای کنفدراسیونی) و بعد از اتمام تحصیل در انگلیستان و برگشت بایران، در تهران با تعدادی از دوستان و هم مسلکان خود که با آن ها در انگلستان تحصیل می کرد، گروهی تشکیل داد (۱۳۴۳) و فعالیت های سیاسی اش را با گرایش به ایدوئولوژی مارکسیسم – لنینیسم و نظارت مائو و حزب کمونیست چین آغاز کرد (اولین گروه انشعابی موسوم به «چینی» با کمک همراهان، احمد منصوری، منصور پورکاشانی، رسول مقدم و فیروز شیروانلو) برنامه اصلی آن ها، متشکل کردن مبارزات چریکی و پارتیزانی به ویژه در نواحی جنگلی شمال کشور بود. فردی از جرگه روشنفکر «مکتبی» و از تبار طرز تفکر «حزب توده ای» که روزی به مبارزه با رژیم پهلوی روی آورد و سپس به همکاری با آن رژیم پرداخت به ناگاه از شخصیتی انقلابی و مورد تحسین، به فردی نفرت انگیز تبدیل شد و لقب مداح دیکتاتور لقب گرفت ، چنان نفرت و انزجاری برانگیخت که برای بسیاری از یاران نزدیکش و سازمان انقلابی که خود به تعبیری از بنیادگزاران آن بود نیز تحمل ناپذیر گشت.پرویز نیکخواه از جمله کسانی است که بعد از مدتی طولانی فعالیت در حزب توده به عضویت در این حزب و سایر تشکل های چپ پایان داده و خدمت در نظام شاهنشاهی را بر تفکرات پیشین ترجیح داده و از اردوگاه سوسیالیسم (آندوران) به صف خدمتگزاران محمدرضا پهلوی روی آوردند( قابل تذکر است که بهیچ وجه در مقام مقایسه آقای نگهدار با آقای نیکخواه نیستم زندگی گذشته این دو در دو بستر متفاوت جریان داشت). دیکتاتورها چه با لقب «ظل الله» و چه «آیت الله» هرگز برای آزادمردان وآزاد زنان ایران قابل «مداحی» نیستند وبا هیچ استدلال علمی و یا غیر علمی «مداحی» از جنایتکاران قابل «توجیه» نیست. بیان این نکته «خیلی ها که رفتند سراغ سلطنتی ها» از جانب نویسنده این «گلایه نامه» و خود مداح گر ولایت فقیه( آنطرف سکه استبداد و ارتجاع ) شدن، نماینگر عدم شناخت وی از مبارزه با ارتجاع و استبداد است.
پیدا نمودن ریشه و انگیزه این نوع تغیر و تحول «بینشی» که حالت «تراژدی» بخود گرفته، بزرگترین دستاورد «قرن» حاضر خواهد بود.
نامه نگاری و ارایه راه حلهای «تثبیت» رژیم (پهلوی و یا جمهوری اسلامی) در ایران همواره از جانب همین قماش «روشنفکران» (از جناح «چپ» تا «اسلامی مبارز و مترقی») انتشار پیدا میکرد. و پدیده نویی نیست. همانگونه در یکی از «کامنت» دو سه روز پیش در این باره اشاره کرده ام. « اینان همانند آندسته از افرادی که وابسته «بچپ» که در ایام جوانی خود «عمری» را در راه مبارزه با رژیم خفقان و وابسته پهلوی سپری نمودند. ودر اثر فشار خفقان و جنایات رژیم آخوندها در «پایز» عمر خود از «طلا گشتن» پشیمان گشته و طالب «مس» شدند تا جاییکه حاضر «بهمکاری» با بازماندگان رژیم ضدملی پهلوی امثال داریوش همایونها شدند.ناگفته نماند آنان برای این «تغیر» بینشی خود در امر مبارزه برای دموکراسی قادرند«توجیه گر» خوبی باشند».
٣۴۰۶٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨۹       

    از : مجید نشاط

عنوان : دوستان این خرده گیری‌ها خطاست
صرف نظر از اینکه نظر فرخ نگهدار یا هر شخص دیگری چه باشد و آیا ما با ایشان مخالف باشیم یا نه‌ یک اصل را لطفا فراموش نکیند: هر کس در ابراز نظر باید آزاد باشه بدون نگرانی از عواقب اعلام نظراتش. این همون آزادی بیانی است که همه برای آن مبارزه میکنند.

اگر سازمان اکثریت به‌‌ این حد بالغ شده باشه که از نظرات فرخ تا فواد را در خود جا بده باید به اعضای این سازمان تبریک گفت.

با درود به آزادی خواهان راستین.
٣۴۰۶۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨۹       

    از : افسانه مروج

عنوان : برانگیختن احساسات اعضاء و هوادران شرط نقادی نیست! حفظ سازمان به هر قیمت و شروطی شرط نقادی نیست!پرنسیب هائی که رفقای مارا در زندان ها در چهل ساله گذشته از پای در نیاورد فراموش شده است و اینک به صلابت سیاسی نیشخند می زنند
"مواضع او (یعنی فرخ نگهدار )به عنوان یک فرد فعال سیاسی، با این که می دانیم متاسفانه در موقعیتی نیست که تاثیری در حیات سیاسی کشور داشته باشد،"«جمشید طاهری پور..........

مواضع کنونی فرخ نگهدار در حساس ترین گره گاه های سرنوشت ساز موقعیت سیاسی تاریخ ایران بسیار تعین کننده است و نباید دست کم گرفت! بخش وسیعی از نیروهای سازمان اکثریت با فرخ نگهدار همدلی نشان داده است.بخش وسیعی از نیروهای سازمان اکثریت در خارج کشور به رفاه نسبی رسیده اند و از مواضع محافظه کاران که فرخ نگهدار پرچمدار آن هست حمایت می کنند.دیدگاه های فرخ نگهدار در بین بخشی از نیروهای وسیع راست سنتی و نوین پایگاه دارد.آنها به آشتی اصلاح طلبان و اصول گریان دل بسته اند.رفت و آمد خانواده های آنها بخاطر حمایت از جنبش سبز و موسوی و کروبی قطع شده است وباید به شکلی برطرف گردد.
٣۴۰۶۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨۹       

    از : شاهین انزلی

عنوان : نقد نوشته مشترک احمد پورمندی و ف. تابان - فرخ نگهدار
با سلام به آقای نگهدار.

آقای فرخ نگهدار .مطلب شما را در نقد نوشته مشترک احمد پورمند و.تابان خواندم ولی یک سوال اینجا پیش میاید . واقعا شما بدنبال چه چیزی هستید زمانی که دبیر اول سازمان بودید بدنبال حمایت از خط امام واتحاد با حزب توده نقش ایفا کردید و بعد از ضربات به سازمان و مهاجرت به خارج از کشور شما همان خط سیاسی را به شکل دیگری دنبال کردید البته شما در ان دوران و نه امروز تنها عمل نکردید در ان زمان کمیته مرکزی سازمان با شما همراه بود و در این زمان همان تفکر شما با حضور شما در سازمان اکثریت به نوعی در پیشبرد خط فکری شما انجام وظیفه میکند و در واقع سایه شما هنوز در سازمان اکثریت به چشم میخورد واگر کمی انطرفتر برویم باز هم جریان فکری شما را با حضور شما در اتحاد جمهوری خواهان با بخشی از اعضاء ان که به نظر فکری شما نزدیکی دارند دارند اعمال نفوذ میکنند یعنی شما وخط فکری شما همزمان در دو جریان حضور خود را دارد نشان میدهد البته این حق شما ودوستان هم فکر شماست که خط فکری خود را پیش ببرند ولی کمی در این میان باید واقع بین بود وشرایط زمان را باید دید ایا واقعا کدام دیکتاتوری با یک نامه ونصایح شکل فکری و شخصیتی خود را عوض کرده که حالا اقای خامنه ای انجام دهد این یعنی تخیل گرائی وعدم دیدن واقعیات وبدنبال نا کجااباد دویدن است و شکل سیاسی محیطی را اغشته به اشفته گری کردن. آقای نگهدار عزیز .چرخش سیاسی شما از یک دبیر اولی چپ مدافع شگوفائی خط امام به نقطه ای رسیده که به ان میتوان نام چرخش به راست نهاد که چپ گذشته شما با راست روی فعلی شما دو روی یک سکه میباشد شما از خط میانه ویا حتی چپ نو ویا چپ دموکرات گذشته اید و این دوحالت در شما معنی پیدا نمیکند آقای نگهدار شما کاملا راست شده اید ؟! وتنها توصیه من به شما این است که صادقانه با گذشته خود برخورد کنید ونقادانه به نقش خود در واتحاد جمهوری خواهان و سازمان اکثریت نگاه کنید و داوطلبانه از سازمان واتحاد جمهوری خواهان استعفاء دهید وبعنوان یک مفسر سیاسی مستقل به نظریه پردازی در مورد مسائل ایران بپردازید که بهترین فرم و اعمال نفوذدر عرصه سیاست برای شماست البته در این میان مدافعین نظر فکری شما در اتحاد جمهوری خواهان وسازمان اکثریت هم میتوان راه شما را درکنار شما به دور از این دو جریان با شما ادامه دهند .
٣۴۰۶۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨۹       

    از : ایرانی

عنوان : حرف آخر؟
همه این همه صغرا و کبرا کردن ها تغیری در این موضوع نمی دهد که فرخ نگهدار نامه ای در جهت ارشاد ملای مرتجعی که زمامدار رژیم جانیان است نوشته و برخی از دوستان ایشان از این جهت رنجیده شده اند. این همان حرف آخر است. نگهدار موشک به فضا که نفرستاده فقط یک ملای جانی را مخاطب قرار داده که مبادا تبدیل به آریامهر نشود که البته سگ آریامهر به این ملای آدمخوار شرف دارد! رهبر سابق سازمان اکثریت به ارشاد ملایان اقدام کرده است و اگر این رفتار زشت را کسی نکوهش کند او را خوش نیاید!
٣۴۰۶۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨۹       

    از : علی تهرانی

عنوان : نصیحت آقای نگهدار جهت نگهداری آقای خامنه ای رهبر معظم
یک سوال کوچک دارم:
آیا فردی مثل خامنه ای اصلاً گوشش به حرف کسی مثل آقای نگهدار بدهکار است که سر نصیحت ایشان اینقدر گرد و خاک شود؟

این قافله ای که ادعای سیاستمداری در خارج از کشور دارند گویا در عالم واقعیات زندگی نمی کنند. البته در داخل کشور هم طایفه ای که فکر میکردند سیاستمدارند نیز گویا درعالم نسیان بودند. نمونه آن هم نصیحتنامه ای بود که بازرگان به شاه نوشته بود که بیا ایران من سفارشت را به امام می کنم ! حال یکی نبود از این آقای سیاستمدار بپرسد که سقارش شما را کی به امام بکند که توی مجلس کتک ات نزنند.

یک قدری راجع به این مطالب فکر کنید بیند که فرهنگ سیاسی ما ۳۲ سال بعد از انقلاب هنوز در چه سطحی است. به نطر من که کل داستان خیلی کمدی است.
٣۴۰۶۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨۹       

    از : پیمان پدرام

عنوان : آقای نگهدار حق با شما است اما
آقای نگهدار حق با شما است اما

حق با شما است و کسی نمی تواند شما را از اکثریت اخراج کند. نفوذ گروه شما در اکثریت بسیار روشن است ورنه کدام سازمان در جهان دموکراتیک هست که رهبری با کارنامه شما را ،( حتی فقط با دو موردی که خودتان قبول کرده اید یعنی برخورد استبدادی حذفی با هلیل رودی و فرستادن مدال های خریداری شده از بازار دست دوم و فرستادن ان ها برای اعضای سازمان به عنوان مدال اهدائی حزب کمونیست شوروی) در شورای رهبری خود تحمل کند. نگاه کنید و ببینید احزاب اروپائی ،حتی دست راستی ها، با اعمالی این چنینی چه برخوردی می کنند.

ای کاش به جای این نوشته سانتی مانتال و تعریف و تمجید از سازمان اکثریت به قصد تاثیرگذاری عاطفی،نه عقلانی بر اعضای سازمان و شوراندن آنان علیه منتقدان خود، به انتقادهائی می پرداختید که در باره مواضع سیاسی، برخوردهای ضد دموکراتیک و حذفی شما با منتقدان و به ویژه در این باره مطرح اند که شما مسئولیت سیاسی و عملی کارنامه سیاسی خود را نمی پذیرید و پذیرش مسئولیت کارنامه از مولفه های اصلی دموکراسی است و همین تضاد شک پررنگ در باره صداقت سیاسی شما را به یقیین بدل می کند.


هیچ سازمان سیاسی در جوامع دموکراتیک وجود ندارد که طیفی از معتقدین به همکاری با جناح های یک نظام استبدادی تا معتقدین به براندازی آن نظام،از طرفدارن برنامه های نئولیبرالی چون شما تا معتقدین به سوسیال دموکراسی را در خود جمع کند.

اگر اکثریت چنین سازمانی است این خصلت را نمی توان حاصل دموکراتیک بودن آن دانست چرا که احزاب دموکراتیک جهان چنین خصلتی ندارند. نمونه نادر یاز این وضع را می توان در حزب کمونیست چین استبدادی دید که خود را حزب کارگران و سرمایه داران می داند. شاید این خصلت اکثریت حاصل تعلق فراکسیون های متضاد اکثریت به گذشته ای واحد یا تعلق خاطر آنان به هویت یابی یا به امکانات کنونی سازمان باشد.
٣۴۰۵٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨۹       

    از : پیمان نجفی

عنوان : نوشته ای کاملا احساسی و غیر نقاد
وقتی متن را دصفحه اول دیدم فکر کردم که فرخ نگهدار می خواهد پاسخی نقادانه به نوشته مستدل احمد پورمندی و ف. تابان بدهد اما او کاملا زیرکانه وحساب شده به سراغ تحریک احساسات رفت.نوشته هائی از این دست را که فرخ نگهدار بدان دست یازیده است را می توان در میان بیانیه ها ونوشته های مسعود رجوی به وفور ملاحظه کرد که هیچ جایگاه علمی و سیاسی ندارد بلکه چنین نوشه هائی پیشتر فقط انسان های را بسوی احساسات و نوستالژی و رویا بافی می کشاند. بالعکس هرچقدر نوشته آقایان احمد پورمندی و ف. تابان در باره فرخ نگهدار بسیار علمی و پایه ای بود اما پاسخ فرخ نگهدار بسیار مذهبی و مداحی به شمار می آید و به هیچ از موارد ارائه شده انتقادی احمد پورمندی و ف. تابان پاسخ صریح نمی دهد بلکه با ایجاد گرد و غباری عامدانه راه های بحث ونقد را می بندد
٣۴۰۵۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست