از : حافظه تاریخ
عنوان : هرچیز و هر پدیده ای تاریخ «مصرف» دارد.
آقای نگهدار، «گله مند» شدید که چرا «هیچ کس چرا پیشنهاد روشن نمی دهد؟» اینهم یک پیشنهاد «خام» مطرح شده برای پایانی دوره طولانی «کودکی» و شیطنت بازی نیروهای پیشرو «چپ» ایران که دوروز پیش نگارش شده.
«از : حافظه تاریخ
عنوان : اگر«چپ» ایران نمیتواند نیروی کمک کننده باشد، لااقل سربار جنبش مردم ایران هم نباشد.
با نتیجه گیری نویسنده مبنی بر «فرخ نگهدار سمبل یک جریان فکری است، و (بجای)برائت جوئی از فرد (بایستی) برائت جوئی از فکر» نمود، توافق کامل دارم. این نوع جریان فکری از بدو پیدایش نهادهای «چپ» درایران خصوصآ بعداز ۱۳۲۰ تا بامروز متداومآ در عرصه سیاسی ایران نقش «ترمزکننده» و تا حدودی هم نقش «ارتجاعی» داشته است. با پیوندکاری شاخه های آزاداندیشی و دموکراسی در قالب «چپ» برروی بدنه درخت بی بار ولی هزینه ساز و با ریشه«خشک تحجر» آغشته بویروس استالینی و در منجلاب «وابستگی» فکری و عملی، هرگز «میوه» اجتماعی سالمی ببار نخواهد آورد. «چپ» نوین ایران با تجربه سنگین و سختی که کرده نبایستی خود را مشغول «آزمایش» انواع پیوندها بر درخت فرتوت و تا مغز پوسیده جریان «چپ» گذشته ایران بنماید. و فقط قادر است با تعاریف جدیدی و باز و روشن از سوسیالیسم، نهال نوین سیاسی چپ را بر اساس و معیار و ویژگیهای واقعی و عینی جامعه ایران آبیاری و بعنوان آلترناتیو جدی در قبال رژیم ضد ملی و ضدانسانی حاکم در ایران قرار گیرد. چشمداشت بمغز و فکر و ایده و کمک «دیگران» و «کپی برداری» از آنان ،بزرگترین مانع رشد و بلوغ چپ ایران بوده و است.۳۴۰۴۴ - تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۸۹ ».
«عریضه» تقدیس مآبانه شما برهبر و ولایت فقیه ایران شاید باردیگر «انگیزه» و فرصت مناسبی برای ساختار جدید و نوینی در بین نیروهای «چپ» ایران باشد. خود سوزی و خود کشی در هیچ دین و مرامی توجیه پذیر و جای احترام و تهنیت پیدا نمیکند. ولی «خود سوزی» بهردلیل یک جوان تونسی آن انگیزه و موتور حرکت اجتماعی را برای ساختار نوین جامعه تونس بوجود آورد.هرچیز و هر پدیده ای تاریخ «مصرف» دارد، کوتاه و یا طولانی بودن آن بسته به «اصالت» و «تحکیم» خمیرمایه فطری و «دوام»آن در قبال گذار و حوادث زمان است. «بدوستی» قدیمی و از تبار «چپ» که بعد از سالها مبارزه برعلیه رژیمهای تاج و عمامه،«خواب نما» شدو برای «حل» معضلات اجتماعی ایران و از روی «ناچاری» بطرف سلطنت طلبان رفته بود، نوشتم« .. همواره صخره عظیم مقاومت و آزادگی پابرجاست، حتی اگر «تیکه ای» از آن بقعر دره فساد و منجلاب و مزدوری و نامردی سقوط کند».
٣۴۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹
|
از : فرخ نگهدار
عنوان : معنای این ۱۴ کامنت
در عرض این ۱۴، ۱۵ ساعتی که نوشته روی سایت است ۱۴، ۱۵ کامنت نوشته شده که روی هم رفته حالت نفی سازمان اکثریت را دارد. بی آنکه برای خواننده روشن باشد حالا با نفی این سازمان کدام جریان قرار است اثبات شود. سمت اثباتی کامنت ها روشن نیست. سوال این است که: خیلی خوب. سازمان اکثریت بد. اگر کسی این حرف را قبول کرد و سازمان را ترک کرد کجا باید برود؟ سی سال است این حرف تکرار می شود اما راه خروج فقط علامت خورده. تابلوی ورود هنوز گم است. اگر از پراکندن این سازمان خیری به جایی میرسد لطفا آن جا را آدرس بدهید. اگر نه پس پیشنهاد اصلاح باید مطرح شود. یعنی باید معلوم بشود که حالا چه کار بشود و نمی شود؟ هیچ کس چرا پیشنهاد روشن نمی دهد؟
٣۴۰٨۷ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹
|
از : hosseini
عنوان : شگفت آور است
شگفت آور است که نامه یک فرد سیاسی به رهبر جمهوری اسلامی با هدف اثر گذاری بر روند تحولات کشور توانسته است این چنین بازتابی در میان فعالان سیاسی داشته باشد .عمده نظرات مطرح شده در باره این نامه در جهت محکوم کردن نویسنده نامه بوده است .به باور نگارنده اکثریت مطلق انتقاد ها از طرف کسانی است که در خارج از کشور اقامت دارند و دلیل آن هم این است که مردم ایران آنقدر مشغله فکری دارند که انتقاد به نامه نگاری به خامنه ای و سازش کار نامیدن نامه نگار جایی در جدول مشاغل فکری آنها نخواهد داشت ، تا به حال چند نفر نوری زاد را به خاطر نامه نگاری به رهبر مورد سرزنش قرار داده اند ؟ بیایید در دنیای رویاها سری به ایران بزنیم و زندگی در آنجا را تجربه کنیم ، بهترین نقطه آن سرزمین را هم انتخاب کنیم ، تهران را میگویم ، پایتخت کشوری که روزگاری از رسیدن به دروازه های تمدن بشری می گفت و امروز حاکمان آن از رهبری جهان اسلام و مدیریت جهانی می گویند : در آب آشامیدنی بخشی از این شهر ادرار انسان وجود دارد ، وزیر بهداشت دولت احمدی نژاد از مردم خواست که از این آب استفاده نکنند ولی صدایش را بنا به دلیل امنیتی خفه کردند ، هزاران نفر در سال بر اثر آلودگی هوای تهران می میرند ، مدارس و ادارجات دولتی از شدت آلودگی هوا تعطیل می شوند ، فقر بیداد می کند ،بیکاری امان مردم را بریده ، با حد اقل دست مزد ۳۰۰ هزار تومان در ماه دزدی و جنایت به راهی برای ادامه حیات تبدیل شده است ، مسولان انتظامی اعتراف می کنند که در آن خراب شده روسپیگری به یکی از مشاغل زنان بچه دار تبدیل شده است و و و ......میتوان به فهرست رنجهای یک ملت باز هم اضافه کرد ، حالا کسی در این میان به رهبری این نظام نامه می نویسد و از او می خواهد تا به این مردم رحم کند ، از جایگاه خود استفاده کند و کمک کند تا ایران از این انزوای جهانی بیرون بیاید . اقتصاد کشور سر و سامان بیابد و ثبات سیاسی در کشور برقرار شود تا کمی از رنج های یک ملت کاسته شود ، شاید این کار بی ثمر باشد ولی فرض کنیم یک در میلیون احتمال موفقیت این نامه نگاری ها باشد ، چرا باید با آن مخالفت کنیم ؟ نگران از دست دادن غرور انقلابی خود هستیم ؟ مگر خون ما رنگین تر از آن مردمی است که بر اثر فشارهای زندگی دیگر چیزی از غرورشان باقی نمانده است ؟
٣۴۰٨۶ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹
|
از : حمید احمدزاده
عنوان : آشتی ملی
فرخ, بسیار قشنگ نوشتی. طرح شعار "آشتی ملی" , متصل کننده "گرانیگاه" کل ساختار نظراتت میباشد. به زیبائی آنرا انتخاب کرده ای . به روی آن بیشتر کار کن.
برایت آرزوی موفقیت بیشتر میکنم
٣۴۰۷۹ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹
|
از : امیر ابراهیمی
عنوان : حق با کدام است ؟؟
رفقا بحثی را که سالهاست در نهان و عیان مطرح بوده را گفته اند فرخ هم دنده پهنتر از ان است که با این بادها بلرزد !!!
اما نکته اصلی بنظر من این است که سازمان فدایی بر اساس اندیشه و نظریه خاصی پایه گذاری شده و اگر قرار است کارکرد دیگری داشته باشد !!دیگر سازمان فدایی نیست .جبهه است با هر نام مناسبی و نمیشود هم فدایی بود وهم با میر حسین یا احمدی نژاد نرد سیاست زد و آقای خامنه ای را هشدار داد!!!!
داروخانه داری و نفت فروختن !!میشود شتر گاو پلنگ ... بیایید یک تشکیلات راه اندازی کنید که همه در کنار هم با صلح و صفا سیاست کنند ...اسمش هم هرچه باشد ولی فدایی نمیتواند چارچوبش تا بیت خامنه ای گشاد شود !!
٣۴۰۷٨ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹
|
از : جنبش شکست نخورگان
عنوان : ز هر طرف شود کشته بسود لشگر اکثریت است
به نظر من اگر در سازمان اکثریت یک عده طرفدار احمدی نژاد و مشایی هم شوند و اعلام موجودیت کنند، تقریبا از تمام جناحهای مختلف نظام سرمایه داری در ایران نماینده ای در ان سازمان وجود خواهد داشت. در نتیجه با قدرت گرفتن هر جناحی، بقیه می توانند با شکستن کاسه و کوزه ها به سر جناحهای دیگر، سازمان اکثریت را به جناح حاکم وصل کنند. این سیاست را سازمان اکثریت در سالهای اخیر خوب پیش برده و تنها کمبودی که دارد همان جناح طرفدار ا.ن. است.
٣۴۰۷۶ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹
|
از : بهمن پارسا
عنوان : تشویش از محدود شدن فضای سواستفاده
(پاسخ آقای نگهدار که گاهی نا مفهوم و نا روشن نوشته شده نشانه پریشان خاطری و دستپاچگی از وضعیت پیش آمده است که امکان سو استفاده وی از نیروی سازمان اکثریت را به شدت کاهش داده است.)در زیر چند مورد از این پریشان خاطری را قید می کنم:
نوشته اند|:
«اختلاف ما ( با این دوستان) اصلا حقوقی نیست. اختلاف ما بر سر اهداف آرزوها هم نیست. پوسته اختلاف ما سیاسی و هسته آن ناشی از تفاوت بازر در دو رفتار و منش سیاسی است»
اتفاقا چون نیک بنگریم اختلاف دوستان با شما در واقع حقوقی است که اینجا بر سر موضع گیری سیاسی خود را نشان می دهد. اگر همین نامه به خامنه ای را مثلا آقای داریوش همایون می نوشت این دوستان در صورتی که مایل به برخورد بودند قطعا صحبت تبری جستن از داریوش همایون در میان نبود. مشکل اینست شما سالهاست این مجموعه را مورد سو استفاده قرار می دهید. در بیرون طوری وانمود می کنید که گویی این سازمان ملک طلق شماست و این را در همین مطلب هم می بینیم
وقتی مینویسید:
«معنای این خروج برای من یعنی اعلام رسمی پایان تمام تلاش های ۵۰ ساله برای ساختن یک سازمان سیاسی جدی، اما پای بند به آزادی» کدام تلاش ها؟ براستی کدام تلاش ها؟ شما چه تلاشی کردید که ده ها عضو و فعال موثر این سازمان در همین سا لهای اخیر از سازمان جدا نشوند. بسیاری از فعالین سابق این سازمان در جایی که شما حضور دارید حاضر به شرکت نیستند. نمونه اش جشن سالگرد سال قبل سازمان در بن. در بخشی که شما حضور داشتید و صحبت کردید و از قضا بخش اصلی این برنامه در اوج وقایع جنبش سبز بود فقط هفتاد هشتاد نفر حضور داشتند. چرا؟
نوشته اید: « زمانی بود که هرکس در این سازمان "حق" داشت خود را قاضی بداند و بنا به علم قاضی حتی فرمان قتل صادر کند. زمانی بود هر کی هرکی بود» اشاره به قتل را البته به منظور حق سکوت نوشته اید.اما، مگر در زمان مسئولیت شما دقیقا همین وضعیت نبود. زمانیکه هفتاد نفر از کادرها و اعضای سازمان هوشیارانه تر از شما به این نتیجه رسیده بودند که در شوروی دیگر جای ماندن نیست و به غرب آمدند شما با آن ها چه کردید. فله ای همه را تنبیه کردید و از آن میان به یکی دونفر هم حکم اخراج ( در آن زمان اعدام) دادید. آیا آن رفتار و تدابیر شما جزو همین تلاش های ۵۰ ساله تان برای ساختن یک سازمان سیاسی جدی و پای بند به آزادی بوده است.
در همین نوشته همین منش و روش را باز می بینیم:
«خیلی ها وقتی خطشان پیش نرفت گذاشتند رفتند (۱).
«خیلی ها که رفتند سراغ سلطنتی ها، برخی هم سراغ قوم گرایان(؟) و چپ گراترها رفتند را گرفتند.(؟) اما خیلی زود متوجه شدند که صد رحمت به همین "فدایی ها و برگشتند.» می شود چند نمونه از این خیلی ها که برگشتند را به دست دهید تا بدانیم تحت کدام ابتکار و درایت و دلسوزی شما رفته گانی برگشتند.
٣۴۰۷۵ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹
|
از : علی ندیمی
عنوان : فقط بدانید!
سعادتمندی آقای نگهدار را میتوان در میزان بالای بیخردی و فقدان حساسیت لازم سیاسی در میان اکثریت "اکثریت" و غلبه منش سوداگری در رهبران "اتحاد جمهوریخواهان" و دیگر نیروهای! بی ریشه ی جامعه سیاسی ایران دانست که ایشان و نیز کسانی امثال ایشان را در خود جای داده اند . شگفت آور اینست که جریانات نامبرده که خود را منادی ارزشهای جامعه مدنی ایران آینده معرفی میکنند هنوز نتوانسته اند دریابند که تنها حدوث یکی از صدها مورد اتهاماتی که به عملکرد آقای نگهدار پس از بهمن ۵۷ وارد آورده اند ، تا تشکیل یک محکمه ی عادلانه و کاملا منطبق با همه ی اصول دادرسی مدرن ، برای اخراج وی و عدم همکاری با ایشان کاملا کفایت میکرد . ولی افسوس .
٣۴۰۷۴ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹
|
از : احمد صبوری
عنوان : آیا اکثریت یک حزب سیاسی است
پاسخ به این سوال پس از خواندن متن آقای نگهدار چندان سخت نیست خیر اکثریت سازمانی با آرمانهای و آرزوهای مشخص اجتماعی نیست. اصولأ چگونه می توان یک آرزوی مشخص سیاسی اجتماعی داشت و برای رسیدن به آن از برانداز تا مشاور خامنه ای را در خود داشت. بر انداز چگونه می تواند در رژیمی همچون رژیم فعلی ایران افرادی را عضو گیری کند که در رهبری سازمانش مشاور رهبری حتی بصورت صوری نشسته است. آیا یک مبارز در ایران اینقدر گیج است که عضو چنین گروهی شود. پس فی الواقع اکثریت چیست آیا سازمانی است سکولار رفرمیست مشابه حزب مشارکت از نوع غیر مذهبی اش. بنظرم نگهدار و جناهش می خواهد اکثریت این باشد. اما وجود عناصر برانداز را درون آن چگونه می توان توضیح داد.
اساسأ آنچه از فدائیان خلق اکثریت باقی مانده یک باشگاه یا به عبارتی کلوپی از عناصر با خاطرات مشترک می باشد. ۳۰ سال از ۳۹ سال اصلأ فدائی که نیستند که هیچ خوب هم به خودشان می رسند. فدائی اسم کلوپ است نه روش سیاسی آن.آیا این بیشتر به طنز شباهت ندارد که رهبری فدائیان خلق و خانواده شان مسافرت تفریحی سالیانه می روند تأکیدم روی فدائی است و الا نوش جانشان و خانواده شان.در ۳۰ سال گذشته اکثریت بتوسط یک گروه ثابت لایتغیر اداره می شود. جالب است که همه هم جمهوری خواهند ولی از نظر رفتاری بیشتر به سلطنت طلبان مشروطه شباهت دارند. بله اینها یک خانواده اند با نامهای فامیل متفاوت . من همیشه دوست دارم از آنها به نام خانواده یاد کنم.
می گویند بهزاد کریمی دبیر اول است در پالتاک وقتی می رود ۱۰ بیست تا تنها جهت احترام می نشینند وقتی نگهدار می آید کراوات تا کراوات نشسته اند. خودتان قضاوت کنید کی شاه است.
بهر حال ذوق نکنید آقای نگهدار جنش تولد ۱۰۰ سالگی را هم در اکثریت خواهد گرفت آنزمان هم احتمالأ دارد یک ژنرال سپاهی را از سرنوشت خامنه ای می ترساند.
طنز دیگر روزگار سازمان قبلأ مارکسیست - لنینیست فدائیان اکثزیت به زعم جناب نگهدار چنان دموکرات غیر سانترالیزم شد که درون آن یک مارکسیست در سال ۲۰۱۱ وجود ندارد. سایت رفیقش فتاپور چنان دموکرات شده که در آن مقاله ای که ترم طبقه یا کارگر یا مارکس در آن بکار رفته باشد نخواهید یافت مقالاتی با این مضمون برایشان فرستاده می شود درج نمی کند .
توصیه من به انقلابی های درون اکثریت این است که جدا شوید در میان ۱۸ انشعاب اتحاد انشعاب فدائی جای خالی اکثریت جناح انقلابی خالی است. چند سال بعد همه درون اتحاد فدائی جمع می شوید خاطره می گویید و از سیاهکل همچنان بد وخوب می گوئید بعد روی هم را می بوسیم و طی می کنیم شب را و روز را هنوز را.
٣۴۰۷٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨۹
|
از : عبدالرضا الف
عنوان : شخصیت های فانتزی
این مباحث تمامی نخواهد داشت مگر چهارجوب ها و فضای سازمانی را باز تر کرد.
آقای نگهدار و آقای تابان را دعوت می کنم با جوانان داخل به بحث ببردازند. خانم سبیده صلحجو در مصاحبه با اخبار روز در جواب سوالی که چرا هوادار فداییان اکثریت است می گوید چون اکثریت بزرگترین سازمان چب است والسلام! جواب عجیبی است. به نظر می رسد که او و دوستانش می خواهند از اکثریت راهنمایی بگیرند ولی امیدی ندارند. من سال هاست متأسفانه خارج از ایران زندگی می کنم. اگر نگاه ما به نیرو های داخل نباشد تبدیل به کاراکتر های فانتزی خواهیم شد.
٣۴۰۷۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨۹
|