یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بحثی در رابطه با
نقد نوشته مشترک احمد پورمندی و ف. تابان
- فرخ نگهدار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : خسرو صدری

عنوان : عبوس زهد به وجه خمار نشیند/ مرید خرقه دردی کشان خوشخویم!
چرا ، واقعا چرا در حالی که می توان با خونسردی و خوش خلقی به بحث و تبادل نظر پرداخت ، اینچنین با قلم های خون چکان به جنگ یکدیگر می رویم. همین صفحه اول اخبارروز را نگاه کنید ، حتی از تصویر یکی از منتقدین نگهدار هم نفرت و خشم می بارد. این کدام چشمه حقیقت است که برخی دوستان می پندارند که "ملک طلق" آنان است ؟ کدام نظر و نظریه پردازی تا امروز تاجی به سر مردم زده است که به خود حق دهد در مقابل نظر درست یا غلط دیگری، عصبانی شود؟
تاثیر همه این بحث ها در "سرنوشت سیاسی" کشورمان ، بسیار ناچیز است ولی در "فرهنگ سیاسی" ما و نسل جوان بی اثر نیست.
٣۴۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حمید ابراهیمی

عنوان : آقای نگهدار! کارتها را بهم نریزید!
آقای نگدار، خود را "به کوچه علی چپ نزنید" کارتها را بهب نریزید و همینطور بازی را! صحبت اصلآ بر سر نفی سازمان اکثریت نیست! صحبت بر سر نفی شما، فرخ نگهدار، از سازمان اکثریت است! و این سنتی کاملا دمکراتیک و جا افتاده در احزاب دمکراتیک جهان است، که وقتی دیدگاه های عضوی از اعضای یک حزب یا سازمان با دیدگاههای پایه ای آن در تضادی آشتی ناپذیر است، آن عضو از حزب اخراج میشود. برای مثال شما نمیتوانید عضو حزب سوسیال دمکرات آلمان باشید و همزمان ادعا کنید که هیتلر کوره های یهودی سوزی بپا نکرد. شما نمیتوانید عضو حزب لیبر انگلیس باشید و همزمان ادعا کنید که سیاه پوستان ارزشی کمتر از سفید پوستان دارند. اگر چنین ادعا هایی را بر زبان بیاورید جای شما در این احزاب نیست. شما را اخراج میکنند!

از راه حل اثباتی سوال کرده بودید. که اگر اکثریت را ترک کنید به کجا بروید. شما چرا؟ شما که الحمد لله کلی راه حل اثباتی دارد. نمونه اخیرش همین اصلاح رهبر و اتحاد اصولگریان و اصلاح طلبان است. چرا رسما به آنها نمیپیوندید؟ چرا رسما تقاضای عضویت در حزب مشارکت نمیکنید؟ یا شاید در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی؟ یا چرا نه کارگزاران؟ یا در یک حزب اصولگرای دیگر؟ مگر نه اینست که میگویید اینها بهترین گزینه موجود هستند و تمام هم و غم خود رو صرف اتحاد و ارشاد اینآن میکنید؟ به آنها بپیوند! میگویید ممکن است با درخواستتان مخالفت شود؟ ممکن است چنین شود. ولی شما وفاداریتان را در حرف به آنها اثبات کرده اید. شاید آنها انتظار دیدن اقدامات عملی از شما هستند. توصیه عملی من به شما این است که در گام نخست، از سازمان اکثریت کناره گیری کنید. شاید این کار آنها را متقاید کند که در عمل هم تغییر کرده اید و با درخواست عضویتتان موافقت کردند!
٣۴۱۰۶ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : ونداد مازندرانی

عنوان : تحلیل های ما از نوشته آقای فرخ نگهدار باید مستند و بر اساس شناخت دقیق از مبانی فکری ایشان باشد. التماس اخیر ایشان از خامنه ای برای عقلانی شدن سابقه تاریخی دارد وبه امروز ودیروز مربوط نمی شود که به بعضی از آنها اشاره کوتاه می شود! خامنه ای یک کودتا گر هس
" .....این که فکر کنیم آقای خامنه‌ای آلوده به تمام رذایل بشری است همانقدر اشتباه است که او را رهبری فرزانه‌ای بپنداریم که بر دامن کبریاش ننشیند گرد. او هم انسانی است مثل بقیه انسان‌ها.
هر کس بود – اگر ۲۰ سال در قدرت مانده بود – از او همین تصوری ساخته می‌شد. زیاد فرق نمی‌کند که آن فرد آیت الله خمینی باشد، ناصرالدین شاه باشد، استالین باشد، موگابه باشد، یا محمد رضا...." ( فرخ نگهدار ,تارنمای ایران امروز , رهبران جنبش سبز و رهبری جمهوری اسلامی ایران,مهرماه ۱۳۸۸- اکتبر ۲۰۰۹).
البته آقای فرخ نگهدار همواره نظام جمهوری اسلامی را رژیم قانونی وخودی ایران دانسته اند که می بایستی در چهار چوب همین نظام و قانون اساسی ولایت فقیه دست به فعالیت سیاسی زد ونه بیشتر !
ــ دست خامنه ای در کودتا ۲۲خرداد ۸۸ رو شد! همه حقایق مانند ماه از پشت ابر سیاه بیرون آمد!

وزیر اطلاعات: با طراحی مسیر توسط رهبری دولت نهم و دهم بر سر کار ‌آمد .!؟ حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران، روز سه شنبه گفته است که طراحی مسیر توسط آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی شرایط و « وضعیت را به گونه‌ای» شکل داد تا دولت محمود احمدی نژاد روی کار بیاید.....
http://www.radiofarda.com/content/o۲_moslehi_on_iran_presidentional_elections/۲۲۰۱۹۰۸.html رادیو فردا ـ پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۸۹ تهران - ۲۸ اکتبر ۲۰۱۰...

آری اینک اقرار و اعتراف صریح وزیر اطلاعات رژیم را باید به فال نیک گرفت که گفته است کودتا قبلا توسط شخص رهبر طرح ریزی شده بود.
وقتی که رهبر قبل از انتخابات چنین می گوید معلوم هست که پس از کودتا نیزباید همه مخالفان خویش را با میکروب و فتنه مقایسه نماید
٣۴۰۹٨ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : اروان کیانی

عنوان : از طرفداران انحلال احزاب سیاسی و مخالفان ازادی نشر اندیشه میترسم و ارزو ندارم که به قدرت برسند
من سن و سالم انقدر نیست که مشکلات و اختلافات حل نشدنی بین نسل انقلاب بویژه چپهای ایران را شخصا دیده باشم و درک کرده باشم. من از جنبش دانشجوئی چپ( دانشجویان سوسیالیست و برابری طلب ایران) دوران بعد از ۷۶ هستم و بسیار دور از درگیری های شما ولی در عین حال نوشته های شما ( تابان و نگهدار) را میخوانم و از گذشته دور و نزدیک فعالیت سیاسی شما به عنوان نسل بعد از ۷۶ اگاه هستم.نظرات بیژن جزنی و احمدزاده و حمید اشرف را هم میدانم و میدانم که فدائیان برای چه هدفی و ارمانی به مبارزه روی اورده اند.تعجب من بیشتر ان است که درمیان دعوا عده ای از دشمنان تاریخی نگهدار و تابان و جنبش فدائی نرخ تعین میکنند.بعضی هم سازمان فدائی را باشگاه و نه حزب میدانند و میخواهند هرچه زودتر منحل شود تا دل انها خنک شود . راستی ما کجا ایستاده ایم?چه کسی گفته افکار متفاوت نباید در یک حزب سیاسی باشد? مگر در احزاب سوسیال دمکرات ویا احزاب لیبرال سانتارالیزم دمکراتیک (دیکتاتوری)حاکم است? که کسی نتواند به کسی نامه بنویسد? من شخصا با نظرات و اندیشه های فرخ نگهدار هیچ احساس نزدیکی نمیکنم و بیشتر به نظرات تابان احساس نزدیکی میکنم ولی فرخ نگهدار حق دارد نظراتش را ازادانه و بدون ترس از تهمت و فحاشی بنویسد و من هم حق دارم این نظرات را نپزیرم.چرا ما چپها باید جوی بوجود بیاوریم که شخصی که با بیژن جزنی و حمید اشرف شروع به فعالیت سیاسی کرده است نتواند حرفش را ازادانه بنویسد? پس ما چه فرقی با حاکمان جمهوری اسلامی داریم که جلوی سخن گفتن منتطری را سالها گرفتند?راستش من از چپهائی که میخواهند جلوی نظرات فردی مثل نگهدار را بگیرند میترسم و ارزو ندارم که انها به حکومت برسند و از انهائی هم که بدلیل دشمنی تاریخی با سازمان فدائی میخواهند انرا منحل شده ببینند میترسم و ارزو ندارم که انها به حکومت برسند. و از همه رفقای سابق نگهدار که در سازمانهای انشعابی از فدائیان فعالیت میکنند و میخواهند سازمان فدائی اکثریت را منحل کنند و افکار سیاسی منحرف از ارمانشان را با جوسازی خفه کنند میترسم و ارزو ندارم که انها به حکومت برسند. در یک دمکراسی باید هم نگهدار بتواند برای سیاستش مبارزه کند هم تابان وهم دیگرانی که با هردوی اینها مخالفند. خوشحالی برای انحلال یک سازمان سیاسی حتا اگر انرا باشگاه خانوادگی هم بدانید با ارمانهای دمکراسی خواهانه همخوانی ندارد و بهتر است هرکسی کلاه حزب سیاسی مورد علاقه اش را محکم نگهدارد که انرا باد نبرد.ما باید مخالف محدودیت فعالیت ازادانه همه تشکلات سیاسی و دمکراتیک باشیم و از ازادی اظهار اندیشه مخالف خودمان دفاع کنیم
٣۴۰۹۷ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : مجید نشاط

عنوان : یه کلام حرف حساب
اول- برای اینکه رگه گردن بعضی‌ از دوستان بیخودی ورم نکنه: من با نظرات فرخ مخالفم. به نظر من اندیشه‌های فرخ بسیار به راست محافظه کار گرایش پیدا کرده. برای نمونه:

- فرخ هنوز در مقایسه جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی (و در مقایسه شاه و خامنه‌ای) اولی‌ را بدتر و مرتجع تر می‌دونه. به خامنه‌ای میگه حواست باشه که داری یواش یواش مثل شاه میشی‌ (یعنی‌ از بد به بدتر)! به نظر من، و با مقایسه ۳۰ سال حکومت دینی و حکومت به اصطلاح سلطنتی این آدرس دهی‌ و نتیجه گیری فرخ بسیار غلط و یک نظر ضدّ تاریخی‌ است. اما من نظر ایشان رو محترم می‌دونم.

- این اظهار نظر فرخ درست در زمانی‌ که موسوی حکومتی‌ها را با گوبلز و نازی‌ها مقایسه می‌کنه، بسیار تامل برانگیز و هشدار دهنده است. فرخ ظرفیتی در حکومت میبینه که حتا جناح محافظه کار اپوزیسیون (اصلاح طلبان تا همین چندی پیش حکومتی )هم با آن موافق نیست.

- به نظر من فرخ در استدلال این که شرط اعتقاد به اصلاح طلبی اعتقاد به اصلاح طلبی اشخاص (در اینجا شخص خامنه‌ای) است اشتباه و سفسطه می‌کنه. چرا؟ به این دلیل ساده که "شخص" نمایندهٔ یک جریان فکری است، و باید اصلاح پذیر بودن "شخص" را در رابطه با اصلاح پذیر بودن جریان فکری دانست. به شهادت تاریخ سی‌ سال اخیر ایران خامنه‌ای نمایندگی‌ راست‌ترین و سرکوبتر‌ترین جناح حکومتی را آگاهانه به عهده گرفته. از یک زاویه عمومی‌ تر هم میشه این نتیجه گیری را کرد که جناح و افرد اصلاح طلب نظام به تحول ممکن رسیده‌اند و به همین دلیل از چرخه نظام به بیرون پرتاب شدند. این تفاله های باقی‌ مانده از نظام (که تمام قدرت را بعد دست گرفته)دیگه حاوی هیچ نوشدارویی برای کسی‌ از جمله رهبر نیست. با امید بستن به امامزاده یی که کور می‌کنه اما شفا نمیده، عرض خود میبری و زحمت ما میداری برادر جان.

-دوم: دوستان عزیز منتقد به فرخ، لطفا از هل حلیم تو دیگ نیفتید! به نظر من اگه یک نکته درست در نظرات فرخ باشه همون تشویق او به آزاد اندیشی‌‌ای بدون هیچ اما و اگری است. بعضی‌ دوستان به درستی‌ تشخیص دادند که نویسندگان درگیر این بحث خارج از کشوری هستند. به این دوستان باید حق داد، به این دلیل که داخل کشوری‌ها بسیار دمکرات تر هستند و در تحمل نظرات مخالف بسیار دست و دل‌ باز تر! خانم‌ها و آقایان محترم دوران بایکوت فکری به سر آمده. دوران حذف فکری و فیزیکی‌ به سر آمده. غیر از بزرگترین دیکتاتورها، کی‌ گفته که شرط عضویت در یک سازمان ، حزب، گروه، ...، اعتقاد داشتن به یکی‌ و تنها یکی‌ تحلیل سیاسی است؟ مگه این هم نماز جمعه و خطبه‌های امام جمعه است؟ یک سازمان با برنامه، استراتژی و اساسنامه تعریف میشه.شما میتونید معتقد به آزادی و عدالت اجتماعی باشید اما راه‌های مختلف و گاهی‌ متضاد برای رسیدن به اهداف پیشنهاد کنید. شما میتونید در ارزوی ایران آزاد و آباد باشید اما برای رسیدن به هدف انقلابی سرخ سرخ یا محافظه کار بی‌ بوی و خاصیت باشید. هنر اصلی‌ در آن است که جا برای همه افراد، اندیشه ها و شیوه‌ها باز کرد. اصلا میدونید یکی‌ رازهای بقای این حکومت چی‌ بوده؟ تا تونستند همدیگه را تحمل کردند و به همدیگه جا دادند.‌ها لطفا خودتون دودوتا چارتا کنید و راز عقب مندی خودمون را در این قافله پیدا کیند

سوم: مشکل اصلی‌ این است که شما، دوستان بسیار منتقد، دیگران را احمق فرضی‌ می‌کنید. چرا؟ اگه به این اعتقاد داشتید که هر کس می‌تونه نظرات مختلف را بخونه و خودش قضاوت کنه،دیگه مشکل شما با فرخ چه؟ مگه اصل دموکراسی همین نیست؟ مگه برای آزادی بین مبارزه نمیکنید؟ حالا هی‌ برید از این و اون، از این زمان و اون ضمن نقل قول بیارید و تحلیل‌های چهل تیکه ارائه بدید. اسمش را هم بذارید تاریخ نگاری. یک نسل سیاسی را با یه چوب برانید. از یه طرف برای موسوی و کروبی و تمام اعضای جناح معترض حکومتی دفاع کنید و همزمان به ریش اکثریتی‌ها بخندید که از اول پهت سر رژیم سینه زدند. این مثل‌ها را میزنم تا نشون بدم که هیچ کس و هیچ فکری حقیقت محرز و کامل نیست. مگه اینکه شما‌ها هم به مقام ولی فقیه رسیده باشید! تنها در محیطی‌ که همه آزادانه فکر میکنند و نظراتشان را بیان میکنند می‌توان به حقیقت کأمل رسید. فرخ شاید یک بخش حقیقت را دریافت و شماها بخس‌های دیگرش را. برای هم جا باز کنید، و به‌‌ نظرات یکدیگر احترام بگذارید، آنوقت ببیبیند که چطور میتونیم با یکدیگه "فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو درندازیم"

با درود!
٣۴۰۹۵ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : جنوبی

عنوان : انشعآب در حزب توده !!
"همان بلایی سر ما بیاید که بر سر حزب توده ایران آوردند. حقیقت تاریخ فدائیان ملوث نیست. آنها که حزبشان، حزب توده ایران، را خراب کردند فقط در خیال قصر زرین ساختند، و همه تاریک، به هیچ نور شمع امیدی در تالارهای آن."

آقای نگهدار لطفان کمی در این باره توضیح دهید؛ چه کسانی حزب توده را خراب کردند؟
٣۴۰۹۴ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : یک مشروطه خواه

عنوان : راهی که شاید مناسب باشد
نکته آقای نگهدار قابل تامل است. راه باید نشان داد. بنظر من که مشروطه خواه هستم یا بقول آقای نگهدار یک سلطنت طلب متعفن راه شاید این باشد که تضاد اصلی و محوری را برای خودتان روشن کنید و به عباراتی از قبیل تفاوت منش اکتفا نکنید. بعد ببینید برای مدارا با آن تضاد ها یا حل آنها چه باید کرد. برون رفت از وضعیت فعلی کار آسانی نیست ولی بخشی از مبارزه است. جناح مقابل آقای نگهدار باید بتواند سخنگو داشته باشد که اگر نتواند و یا وضعیت فراکسیون ها این اجازه را ندهد بدا به حال سازمان. در این صورت آقای نگهدار باید در مصاحبه ها بنوعی مناسب و تا مدت ها روشن کند سخنگوی فداییان نیست و ممکن است نظراتش بیان کننده نظر اکثریت سازمان نباشد. برخی از فداییان با سابقه چندین دهه تجربه مسلما میتوانند راه هایی بیابند. این که فردی بتواند حرفش را در سازمان مطبوعش بزند البته باید مجاز باشد ولی متقابلا او و دیگران باید بکوشند فرد به نماینده جمع اگر نیست تبدیل نشود. اگر آن تضاد اصلی بطرف حل شدن نرود با فشاری که جنبش سبز به همه گروه ها وارد کرده است ممکن است کار به جدایی ها بیانجامد.
٣۴۰۹۲ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : رفیق سید آباس ارمنی

عنوان : نظر
جناب نگهدار
درک ما قبل مدرن از" سیاست" موجب نگارش این اندرز نامه و نصیحت الملوکی است که شما برای آقای خامنه ای نگارش فرمودید سعدی رحمه الله همین درک مشابهه شما را داشت که کتاب نصایح الملوک را برای اتابکان فارس نوشت شما هم با یک تاخیر هفتصد ساله مثل سعدی با اندیشه مدینه فاضله ای به سراغ سیاست میروید به این معنی که همه چیزی در این نظام منبعث از "آقا" است و اگر او را به خوب شدن و خوب بودن متقاعد کردیم درهای بهشت به روی همگی باز خواهد شد.

دوست گرامی جناب خامنه ای محصول یک شرایط معین تاریخی است و با یک درک معین تاریخی به امر حکومت میپردازد و اینگونه نصایح پدرانه در کار و رفتار ایشان موثر نخواهد بود و گرنه با زبانی به مراتب قابل فهم تر و آشناتر آقای" نوری زاده " سی سال است به نصیحت ایشان مشغول .
٣۴۰۹۱ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : پیمان نجفی

عنوان : فرخ نگهدار، از آشفتگی فکری تا پریشان گویی سیاسی! چرا فرخ نگهدار خود را پشت سازمان اکثریت مخفی می کند؟چرا فرخ نگهدار سازمان اکثریت را سنگر خود قرار داده است تا خود را نجات دهد؟آیا مواضع فرخ نگهدار سیاست های اصلی سازمان است که فرخ نگهدار را مساوی با سازمان
سازمان فدائی تقریبا مادر همه نیروهای چپ از دهه چهل هست و همه انتقاد ها به سازمان اکثریت که در دوره ای طولانی فرخ نگهدار سکان دار آن بود و به آن چهره بدی داد از سر دل سوزی هست.سازمانی که برای دمکراسی ، آزادی و عدالت اجتماعی متولد شده اما کم کم بدست رهبری فرخ نگهدار در کنار اتحاد با حزب توده به زائده حکومت اسلامی تبدیل شد.اکثر کامنت ها برخلاف نظر فرخ نگهدار حاوی انتقاد از خود ایشان هست نه از سازمان اکثریت! بیشتر نیروهای سیاسی چپ همواره حساب فرخ نگهدار را با سازمان اکثریت جدا می دانند اما فرخ نگهدار فریب کارانه می خواهد نیروی پیاده و احساسات آتشین نیروهای فدائی را به دفاع از خویش وادارد تا در سایه آن هویت و موقعیت خویش را تحکیم بخشد!
٣۴۰۹۰ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : احمد صبوری

عنوان : طرح حداقلی برای آینده اکثریت
از اینکه آقای نگهدار کامنت ها را می خوانند من شخصأ از ایشان متشکرم.
اما پیشنهاداتم

۱- اسم هر حزبی باید مشخص کننده سمت سیاسی و اجتماعی آن باشد از آنجا که سازمان اکثریت ۳۰ سال است که عمل فدائی نمی کند این اسم با کردار و سمتگیری امروزی آن همخوان نیست بنابراین باید فکر اسم با مسمائی بود
۲- سازمان اکثریت نیازمند به اساسنامه جدیدی است باید دقیقأ مشخص شود که چگونه حزبی هستید اگر سوسیال دموکرات هستید باید مشخص کنید که از اقتصاد کنیزی دفاع می کنید (مالیات تساعدی- سوبسید) . اگر لیبرال دموکرات هستید باید بفرمائید از اقتصاد بازار آزاد دفاع می کنید. قطعأ سوسیالیست انقلابی نیستید بنابراین این قلم را خط می زنم.
۳- باید رابطه شما با جمهوری اسلامی مشخص شود. منظورم این است که رفرمیست هستید یا انقلابی. باید تعریف شود که در نهایت جویای تغییر رژیم هستید یا اینکه به یک رژیم مشروطه اسلامی هم میتوانید کفایت کنید. اگر در استراتژی دراز مدت تان جمهوری سکولار می خواهید اما می توانید با یک مشروطه اسلامی کنار بیائید آنرا هم مشخص کنید.
۴- رابطه تان با سایر نیروهای مخالف مثل کمونیست ها- مجاهدین- سلطنت طلب ها-دمکرات های انقلابی باید کاملأ تعریف شود. برای نمونه اگر رفرمیست هستید بهر حال با جمهوری اسلامی باید معاشرت و مدارا داشته باشید. حال رابطه تان با یک مجاهد و یا کمونیست چه خواهد بود.
۴- پس از تعریف هویت حزبتان و اهدافتان باید بسمت تشکیل جبهه ای ابتدا با نیروهای مشابه خودتان باشید.منظورم اگر سکولار -لیبرال -رفرمیست هستید جبهه مشارکت و نهضت ازادی و مجاهدین انقلاب نیروهائی هستند با اهداف اقتصادی یکسان با شما باید آنقدر با آنها معاشرت کنید که ترسشان بریزد . اگر سوسیال دموکرات رفرمیست هستید کارتان اندکی سختر است باید این نیرو را بیابید.
۵-این متد به همه احزاب دیگر ما اموزش می دهد که مشخصأ هر حزبی باید حول برنامه ای تشکیل شود و از آن برنامه باید دفاع کند. متأسفانه امروز هیچکدام از گروههای ما هدف های مشخصی ندارند این به تداوم این فاجعه تا بی نهایت ادامه خواهد داد. در دنیای مدرن دیگر نمی توان حزب مجاهد یا فدائی یا ملی داشت پر واضح است که می توان برای اهداف موقتی تاکتیکی جبهه ساخت مثلأ جبهه جمهوری خواهان
۶- مشکل سازمان اکثریت در این است که خودش را واضح معرفی نمی کند این فاجعه ای بزرگتر را در شرائط حساس رقم خواهد زد .
٣۴۰٨۹ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۷٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست