یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ای بسا آرزو که خاک شده! - محمد امینی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : peerooz

عنوان : مناظره تلویزیونی
به عرض دوستان عزیزی که خواهان مناظره تلویزیونی هستند میرسانم که تجربه من از مشاهده این مناظرات بسیار منفی ست و بسیار بندرت آنها را نگاه میکنم.
در این مناظرات معمولا گرداننده نمایش اشرافی به موضوع نداشته و انجام وظیفه میکند. به علت محدود بودن وقت
زمان کافی به مناظرین داده نمیشود و گفتگو به sound bites خلاصه میشود و بسته به مهارت شخص در اظهار نظریات خود طرفین در شرایط مساوی برای عرضه عقاید خود قرار ندارند و هرکه حراف تر و خوش بیان ترست برنده مسابقه میشود. به عبارت دیگر هر که مار را قشنگ تر ترسیم کرد دل خلق غافل را میرباید. مناظره آنهم از نوع تلویزیونی آن بیشتر مسابقه زبان بازیست تا بحث مطلب. مشاهده این مناظرات جای مطالعه و تحقیق شخص را نمیگیرد و اغلب چیزی جز عوام فریبی نیست. این جنابان و سر کاران بقدری در این سی سال نوشته اند که جای آن در نیمساعت نمایش و سر گرمی نیست.
٣۶۵٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : ایران و منافع آن به تمام مردم ایران تعلق دارد...
هر سازمان و حزب و یا تشکیلاتی با پیشنهاد حکومت از پیش تعیین شده برای فردای ایران ،سیاستی تحمیلی و غیر دموکراتیک خواهد بود ! مردم در سرنوشت آینده خود باید دخیل باشند،حکومت انتخاب کت و شلوار نیست که لباس فروشی بر طبق اندازه ، رنگ و مدل لباس ،مشتری را هر طور که بخواهد سرکیسه کند !حکومت‌های "از پیش خود نامزد شده" یک نوع تجارت سیاسی است که برای آن سرمایه گذاری های مالی و معنوی و هزینه‌های انسانی‌ نیز بکار گرفته شده است.انتخاب درست آن است که خواسته‌های مردم در قوانین آینده ایران وجود داشته باشد و در غیر این صورت نارضایتی مردم بصورت انفرادی و یا تشکل‌های سازمانی و سیاسی ظهور خواهند کرد.این قوانین وقتی‌ پذیرش مردمی خواهد داشت که نمایندگان منتخب مردم به تدوین قانون اساسی‌ کشور بپردازند.در حال حاضر نیروهای مردمی به جای تمجید و تعریف از خود و نفی و حذف دیگران باید شرایط بوجود آمدن چنین انتخاباتی را فراهم کنند.در یک شرایط دموکراتیک معیار‌ها با، داشتن "طرفداران بیشتر"، "شهدای بیشتر"، "قدرت بیشتر" و ... نخواهد بود.پس از حذف دیکتاتوری تمام مردم ایران با بینش‌های مختلف و نیاز‌های متفاوت حق مساوی از یک تریبون آزاد را خواهند داشت.رهبری جنبش سبز هم میتواند در یک تریبون آزاد مواضع خود را بیان کند ولی‌ از هم اکنون نمیتواند پدرخوانده جنبش دموکراسی ایران باشد ! دموکراسی در مقوله انحصار طلبی نمی گنجد ! گذشته و حال رهبران سبز به هیچ وجه دموکراتیک و ترقی خواهانه نبوده و نیست.جز این است که تمام فعالیت سیاسی آنها در جمهوری اسلامی بوده است! تشعشعات دموکراسی و ترقی‌ خواهانه آنها در چه زمانی‌ بوده است ؟! رهبری جنبش سبز هزاران بار گفته اند که ما رهبر جنبش نیستیم ! این واقعیت ندارد ! کسانیکه خط نشان برای گروه‌های دیگر میکشند پیامی از یک رهبری از یک مرکزیت،آن هم از نوع "خود محور بینی‌" و ضدّ دموکراتیک دارد. در جبهه ضدّ دیکتاتوری هیچ پیش شرطی برای حمایت از جبهه جایز نیست،ایران و منافع آن به تمام مردم ایران تعلق دارد...
٣۶۵۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : پیروز پیروزی

عنوان : بیشتر از مقاله نویسی و سخنرانی برای رهائی از بن بست آخوندی عملا چه همکار ی میتوان کرد؟
همانگونه که آقای روزبه عنوان فرمودند ، بدیهیست که دراین برهه از زمان خردمندانه ترین و یا بقول امروزیها دموکراتیک ترین روش جهت روشن و شفافیت دادن به اهداف اندیشمندان و دگراندیشان برای برون رفت از بن بستهای متعددی که خواسته و یا ناخواسنه توسط همین اندیشمندان و فرهیختگان و دگراندیشان تا کنون بوجود آمده میباشد.
حال که تلوزیون پارس و آقای میبدی گردانندگی چنین مناظرهائی را بعهد گرفته اند چه بهتر از این که بتوان این دمل چرکین چندین ساله بین این افراد شکافته شود تا خود را بتوانند بهتر به جامعه ایرانی بشناسانند و اگر توان آنرا دارند که بتوانند راهکار و برنامه ای بطور جمعی برای هدفی مشترک جهت رهائی ایران وایرانی از معضلی که همین افراد که خود را پیشروان و مدافعان دمکراسی و مردمسالاری و سکولاریزم و حامی کارگر و زحمتکش و مجری قوانین حقوق بشری میدانند ، بوجود آورنده اش بودنده اند ارائه دهند.
با امید اینکه تا دیر نشده و بزر ماندگاری ۳۲ سال دیگر رژیم آخوندی پاشیده نشده ، رسانهائی که خود را در راه رهائی ایران و ایرانی از آخوند سالاری مسول میدانند نیز با همکاری و گسترده کردن اینگونه برنامه ها و در اصل برای ایجاد همبستگی و اتحاد در بین میهنپرستان اقدام لازم را بعمل آورند
٣۶۵۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : بیژن باران

عنوان : ۲ بدیل در خارج
امینی گرامی- مقاله جامع و موجز شما بسیار ارزنده است. اکنون شورای مقاومت ملی ۳۰ سال است که رییس جمهور مادام العمری و در خارج دارد. آنها با صدام، نئوکانها و اروپا روابط خارجی داشتند. حالا این بدیل چهارم در خارج که سابقه داران سیاسی چون خان بابا تهرانی، محمد امینی، بیات زاده با ۵۰ سال مبارزه بضد دیکتاتوری را باخود ندارد؛ چگونه با شورای ملی مقاومت سرشاخ می شود؟ آیا روابط خارجی آنها با کشورهای دیگر با روابط خارجی این شورا همآهنگی خواهد داشت؟
جدایی شریعت از طریقت یعنی سکولاریزم پس از حقوق بشر است؛ نه شعار اصلی جنبش. چون تمام دیکتاتوریها -از کره شمالی، هیتلر، میله سویچ- همه سکولار، مستبد، آزادی کش بودند؛ برخی مانند مبارک و رضاخان مال پرست و غارتگر هم بودند. ولی همه اشان قدرت سیاسی مادام العمر می خواستند. پس از دید تاریخ معاصر جهان، سکولاریزم با استبداد و مالپرستی منافات ندارد.
دیگر اینکه پیر بدیل جدید، شاعر حاشیه و جبون ۵۰ سال پیش تهران، یک روز زندان نرفته؛ چون مبارزه ممتد بضد دیکتاتوری ۱۰۰ ساله در ایران نداشته است. بقول مندلا که میگوید: در منطقه ما- جهان سوم-رهبر از زندان می اید. دوم این که ایشان در نیمقرن اخیر، تخصص در علوم سیاسی نداشته؛ تجربه مدیریت کلان یا حتی یک نهاد انتفاعی بانکی نداشته؛ مسئولیت تشکیلات سیاسی نداشته است. سوم: دیکتاتوری حاکمیت مطلقه، دایم العمر، موروثی دوست دارد. مردم حکومت انتخابی، ادواری، تخصصی دوست دارند. دیکتاتورها در قدرت جاخوش می کنند- ولی باید بروند. نسل جوان رهبر جوان خود را می خواهد.
٣۶۵۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : امیر تبریزی

عنوان : مناظره
من برنامهء تلویزیونی جناب آقای نوری اعلا را دیدم و باید بگویم که ایشان بسیار متین و مستدل مسائل مربوطه را توضیح دادند. البته هر کس به هر دلیلی میتواند با ایشان موافق و یا مخالف باشد. من در این میان با افرادی که بجای تحلیل و استدلال مزه پراکنی میکنند و یا به قول رکسانا خانم سطح کامنتها را به اندازهء بگومگوهای خصوصی تنزل میدهند حرفی ندارم چرا که مخاطب قرار دادن آنها چیزی جز اتلاف وقت و توهین به فضای بحث نیست.
ولی ذز اینجا از جناب آقای محمد امینی که مردی فرهیخته و باسواد هستند انتظار دارم که در یک مناظره تلویزیونی با جناب آقای دکتر نوری اعلا شرکت کنند. به باور من فرمایشات آقای دکتر نوری اعلا به مراتب منطقی تر و درست تر از اظهارات آقای امینی است. البته این مسئله میتواند در یک مناظره تلویزیونی به صورت دقیقتری مورد سنجش قرار گیرد. منتظر پاسخ رسمی آقای محمد امینی هستم. با تشکر از همهء دوستان.
٣۶۵۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : منشور جهانی حقوق بشر( سبز؟)
جناب روزبه،
اگر ما در پای مقاله ای کامنت میگذاریم دلیل موافقت و مخالفت ما با نویسنده نیست. از شما چه پنهان در اغلب موارد من اول از کامنت ها شروع میکنم و سپس به نوشته میپردازم. زیبایی کار نشریه هایی چون اخبار روز که تقریبا بدون سانسور عقاید ما را منتشر میکنند همین است. نویسنده هم یکی از ماست که بهتر مینویسد و شهرتی هم بهم زده است. من جناب امینی را نمی شناسم و جز معدودی از نوشته های ایشان را نخوانده ام و برای من مناظره ایشان با هرکس برای من اهمیتی ندارد. عقیده من در باره جناب نوری علا هم حاصل یک یا دو مقاله ایشان نیست و مدتها افکار و افعال ایشان را تعقیب کرده ام . جناب نوری علا مرد فرهیخته ایست که حیران حسن خویشتن و سکولاریسم نو و فردی تمامیت خواه و افراطی ست. کتاب مقدس ایشان سکولاریسم نو است و مدتها طول کشید که من به چند نفری ثابت کردم که سکولاریم برای سعادت جامعه شرط لازم است ولی کافی نیست و آنچه خوبان همه دارند تنها منشور جهانی حقوق بشر است. اینکه هنوز زیر علم سکولاریسم سینه زده شود و رنگ تازه سکولار سبز به آن داده و گروهی بیخبر ساده لوح را گمراه کنند اگر سماجت و نادانی نباشد شیادی و عوام فریبیست. نجات ما در منشور جهانی حقوق بشر( سبز؟) است چون که صد آمد نود هم پیش ماست.
٣۶۵۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : روزبه

عنوان : خواستار مناظره تلویزیونی نوری علاء و امینی هستم تا منصفانه بین ایندو قضاوت کنم.
من گفتگوی علیرضا میبدی با نوری علاء را دیدم و تماشای آنرا به نظردهندگان و بخصوص به آقای امینی گرامی توصیه می کنم. همانطور که در نظر قبلی ام گفتم میبدی راه را برای مخالفانی مثل آقای امینی باز گذاشته تا در برنامه اش حضور یابند و حرف خود را بزنند. جالب آن بود که خطوط تلفن برای مردم هم باز شد تا مستقیما سئوالاتشان را از نوری علاء بکنند و جواب بشنوند. تمرین دمکراسی خوبی بود و نوری علاء به همه پاسخ داد. از قرار معلوم در آینده او باز هم در این برنامه شرکت خواهد کرد و همه ما مخالف و موافق می توانیم سئوالات خود را از او بکنیم. اگر آقای امینی با میبدی تماس بگیرند و تقاضای یک مناظره رو در رو با نوری علاء را در این برنامه بکنند قضاوت های ما نسبت به ایندو منصفانه تر خواهد شد. من با بیانیه ی "مخالفان فعال" که نوری علاء آنرا امضاء کرد مشکلی جدی دارم و تا ایشان اعلام نکنند که مخالف هر گونه دخالت نظامی در ایران هسند آرام نخواهم نشد ولی با آقای امینی هم مشکل دارم که هیچوقت قبول نکرده است که مثل نوری علاء در برنامه ای رادیویی و تلویزیونی شرکت کند و مستقیما به سئوالات مردم پاسخ دهد. بنظر می رسد آقای امینی ترجیح می دهند که فقط بنویسند و معدودی نوشته هایشان را بخوانند تا اینکه پس از گفتن هایشان گوش شنوا هم داشته باشند. این ایراد بزرگی است که امیدوارم ایشان با قبول حضور در برنامه علیرضا میبدی برطرف کنند.

همانطور که نوری علاء گذشته ای داشته است فراموش نکنیم که آقای امینی هم با خمینی گذشته ای داشته است. اگر گذشته چراغ راه اینده باشد اشکالی ندارد. اگر گذشته خود را نقد کنند و از آن عبور هیچ اشکالی ندارد. اگر بعد از این تجربه تلخ ۳۲ ساله الفبای دمکراسی را آموخته باشند و مستقیما به مردم پاسخگو باشند بزرگترین ایراد خود را برطرف کرده اند. من از آقای امینی انتظار دارم در برنامه علیرضا میبدی شرکت کنند تا مثل نوری علاء به مخالف و موافقش پاسخ دهند. آیا ایشان چنین خواهند کرد یا نه تعیین خواهد کرد که ایشان تا چه حد پایبند به اصول دمکراسی هستند که پاسخگویی مهمترین اصل آنست.

من خواستار مناظره تلویزیونی نوری علاء و امینی هستم تا منصفانه بین ایندو قضاوت کنم.

مایلم بدانم دوستان در اینجا در مورد این نظر و پیشنهادم چه فکر می کنند بخصوص خانم رکسانا، "دوست" و پیروز عزیز.
٣۶۵۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : هرکه ناموزد ز پند روزگار
سرکارخانم رکسانا ،
اولا آنکه بنده دوستدارجناب امینی نیستم ، سهل است، از ایشان هم گله مندم که چرا جرات پاسخ به سوالات من به مقاله کسروی را ندارند.
دیگر آنکه کجای کامنت من گفته است " کسانیکه خواستار اتحاد عمل اپوزیسیون هستند مردمانی خائنند و «دم خروس» آنها پیداست!!" ؟
بنده عرض کردم که " من مدتها از دوستداران جناب نوری علا بودم " و ابتدا از جمعه گردی های ایشان به خصوص مقالات ایشان در باره صفویه و ملایان لبنانی بسیار آموختم. و از اینکه ایشان فراموش کرده بودند که در لندن مقاله ای در ستایش خمینی نوشته بودند و دیگران را متهم به یافتن اسکلت در صندوق خانه ایشان نموده بودند نیز خمی به ابرو نیاوردم و توصیه کردم که مانند بسیاری دیگر به اشتباه خود اقرار کنندکه نکردند.
اکنون ایشان صد و هشتاد درجه چرخیده و در صدد ایجاد آلترناتیوی از طرفداران جنبش سبز سکولارند که لابد با جمعیتی شبیه تظاهرات نیویورک ، خامنه ای را از بارگاه ولایت فقیه پایین بکشند .
روکسانای عزیز ، این بیشتر به جوک شبیه است تا چیز دیگر. مگر آنکه کسی مانند کرزای و یا علاوی را علم کرده و مانند خاک افغانستان و عراق ، خاک ایران را به توبره بکشند.
خانم عزیز ما این نمایش را قبلا در یوگسلاوی و افغانستان و عراق دیده و اکنون آنرا در لیبی مشاهده میکنیم. از مردم ساده لوح و دهن بینی که علی رغم عقیده چهار دوست ، خمینی را توصیه کردند بعید نیست که همان اشتباه را تکرار کنند.
٣۶۵۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : پیروز پیروزی

عنوان : پس از انتقاد ، راهکار چیست
از استاد تاریخدان و جامعه شناسی چون آقای امینی انتظار میرفت تا مستدلتر مشکل را میشکافتند و ایرادات را متذکر میشدند و در عین حال راه حلهای موثری هم در پیشبرد چنین اقداماتی ارائه میدادند. وگرنه ایراد گرفتن و انتقاد کردن و سنگ انداختن در مقابل هر فعالیت و اقدامی که ایراندوستان برای رهائی از رژیم آخوندی برای رسیدن به آزادی و مردمسالاری و یک حکومت سکولار ، انجام میدهند در گذشت و حاظر مطلب تازه ای نبوده و همگان بویژه مردمی که بازیچه اینگونه افراد میگردند به این شیوه خود مطرحی در بین سیاستمداران و جامعه شناسان و رسانه داران آشنائی دارند.
٣۶۵۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : رکسانا م

عنوان : فعالین سیاسی نسل گذشته
من باید بگویم که هیچیک از دوستانی که بر ضد آقای نوری علا و جنبش سکولار سبز مطلب نوشته اند هیچ دلیل و برهانی را برای رد نظریات ایشان بیان نمیدارند. همانطور که یکی از نظردهندگان نوشته آقای محمد امینی بجای ارائه یک تحلیل مستدل به طعنه زنی و ارائه یک برداشت گزینشی پرداخته. متاسفانه دیگر دوستاران ایشان نیز همین روش را دنبال میکنند. حرفهایی چون
«ملت سر در هوا و نخوانده ملای ما که با مزخرفات شریعتی و خمینی و آل احمد - که تا صبح عرق میخورد و سیگار میکشد و صبح به آقای خمینی نامه مینویسد - انقلاب میکند و صورت در ماه میبیند بعید نیست که به قول معروف دنبال هر مفلسی بیفتد و رهبری بسازد» از جمله حرفهای بسیار سبکی است که شایسته یک محفل خصوصی است و نه یک رسانه همگانی. و یا اینکه صرفاْ به خاطر عملکرد اپوزیسیون یک کشور دیگر که دارای شرایطی کاملاْ متفاوت است چنین نتیجه بگیریم که کسانیکه خواستار اتحاد عمل اپوزیسیون هستند مردمانی خائنند و «دم خروس» آنها پیداست!!
این نوع اظهار نظرها درست شبیه اظهارات فعالین سیاسی نسل گذشته است. همانها که خمینی را بر دوش خود به تخت سلطنت و ولایت نشاندند. رسانه های گروهی نباید جایی برای تیکه انداختن و ارائه بحثهای غیرمنطقی باشد. شما اگر طرحی را رد میکنید اولاْ باید با دلیل و منطق صحبت کنید و بعد راه حلی عملی برای جایگزینی طرح ارائه شده از جانب مخالفتان ارائه دهید. این روشی است که در جوامع دموکراتیک اعمال میشود. والا مخالفت کردن بیمورد و آیه یاس خواندن کار ساده ای است که فقط دوستاران حکومت اسلامی را خوشحال میکند.
٣۶۵۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۴۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست