از : رضا سالاری
عنوان : که این صبح بسی دمد و ما دم نزنیم
سرکار خانم هروی، دلسوزی خوشبینانه شما برای جنبش سبز برای من قابل درک است، ولی متأسفانه، از دید طرفداران جنبش، و یا خوشبختانه، از دید مخالفان رهبران و شعارهای ضد سوسیال دموکراتیک جنبش، نوشته های تند و انتقادی م.ق. دراین مورد با شما هم سو و موافق و مطابق نیست! واضح است که دغدغه م.ق. اتحاد گروه ها و طبقات مختلف مردم معترض و ناراضی، آنطور که مد نظر شما میباشد، نیست. نوعی آرمانگرایی در تفکر سوسیال−کمونیستی ایشان نهفته است که علیرغم عدم توافق برای من قابل درک است.
خوب چه باید کرد؟ که این صبح بسی دمد و ما دم نزنیم!
راه حل شما برای کاهش اینچنین اختلاف ها و تفرقه ها تا رسیدن به یک اتحاد مورد قبول کل لایه ها و طبقات مردم چیست؟ انسانها فقط با بسط و پیوند مشترکاتشان به توافق و اتحاد و نیرویی رژیم برانداز می رسند.....
جناب پیروز، درست اشاره کردید، چون روشنفکری یک مقوله پویا و وابسته به روز و عرف و مد جهانی است و قطعاً دغدغه ها و احکامش با زمان تغییر میکند، تا به شکل عادت و مد اشاعه یابند،.....
جناب مهابادی، منهم با نظرات شما در مورد ملاک و شعار منشور حقوق بشر و دموکراتیک و پارلمانی و دوره ای بودن حکومت ها و دولتها کاملاً موافقم.......
٣۶۹٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣۹۰
|
از : بهرام زمردی
عنوان : لطفا در باره ی گذار به سوسیالیسم از شعار های ... بپرهیزید.
این آقای بزرگوار با امضای «صبوری» متاسفانه بد جوری بحث را محور اصلی خود دور می کند.بسیار ضد دموکراتیک و تفرقه افکن. ببینیم ادعاهای ایشان ناشی از چه می باشد و چه ربطی به بحث دارد فرموده اند:
ادعای ۱. « - ما در همین ایران خودمان هم گروههای رنگ وارنگ چپ زیادی دیدیم. چپی که می خواست با مسلح کردن پاسداران به سلاح سنگین ایران را به سوسیالیسم گذار دهد.»
نه آقای صبوری ! من به عنوان هوادار فدائیان اکثریت نمی خواستم با شعار « پاسداران را بسلاح سنگین مسلح کنید» به سوسیالیسم برسم.صدام ایران را اشغال کرده بود و مردم در برابر آن ایستادند. اگر شهامت دارید بفرمائید شعار شما چه بود؟ درضمن به محض نجات خرمشهر، فدائیان اکثریت ادامه ی جنگ را بی معنی میدانستند که خمینی و حکومت تاب تحمل آن را نداشتند و علیرغم سیاست اشتباه حمایت از حکومت در بین ۵۹ تا ۶۱ رژیم به همین دلیل سیاست ضد جنگ ، فدائیان اکثریت را مانند بقیه نیروها قتل عام نمود. جانهای آزادی علیه ادامه ی جنگ از جان خود گذشتند مانند،انوشیروان لطفی ها،رضی تابان ها، ثقلینی ها ، حمید منتظری ها،فرامرز خاجیان ها حالا شما میخواهید مواضع شروع جنگ را تا ابدیت «چماق » کنید .نه جانم تاریخ مصرف شعار دفاع از میهن بعداز پس گرفتن خرمشهر از صدام از اعتبار خارج شد.
ادعای۲.« چپ رنجبرانی که از طریق دفتر بنی صدر می خواست سوسیالیسم بسازد.»
این هم دروغ محض ست ، اگر رفیق عباس صابری مسئول شاخه خوزستان رنجبران که حتما معرفی حضورتان ست
توسط حکومت خمینی شهید نمی شد امروز برایت تعریف میکرد که در آن روزهای سیاه که خمینی و عمالش در فکر تصفیه خونین تمام دگر اندیشان بودند تحلیل رنجذران حمایت از اولین رئیس جمهور بعداز سقوط حکومت پادشاهی بود نه گذار به سوسیالیسم.
ادعای ۳.« چپی مثل من که با تسلیح توده ها می خواست این کند. »
ممکن ست توضیح بفرمائید در هنگامه ی بعداز انقلاب چپ شما بطور مشخص کدامین نیرو بود تا در باره ی مواضع شما صحبت کنیم. لطفا مبهم و سر بسته نفرمائید نیروهای شرکت کننده در انقلاب معرف حضور مردم و فعالان سیاسی می باشد رک و صریح بفرمائید.
ادعای ۴.«امروز چپ هائی هستند که از طریق دفتر رضا پهلوی می خواهند سوسیالیسم بسازند و حتی نوعی ام هست که در بنگاه بی بی سی و صدای آمریکا و ... کار می کند و می خواهد سوسیالیسم بسازد.»
اگر چپ هستید شهامت داشته باشد و مشخص حرف بزنید این نحوه برخورد به ضرر تمام چپ ها حتی جنابعالی ست . ملتفت هستید؟
ادعای ۴. « حتی موردی است که از طریق آزار جنسی بیماران می خواهد سوسیالیسم بسازد.»
واقعا که شرم آور ست «موردی» را می شناسید وآنرا علیه «چپ » مورد نظرتان استفاده می کنید اگاهانه یا نااگاهانه این موضع نامشخص فقط بضرر تمام چپ ها تمام میشود. خسته نباشید.
نتیجه گیری جناب «صبوری» : «در یک کلام همه اینها چپ بورزوائی است سوسیالیسم محصول تلاش طبقه کارگر برای حل مشکل ساختاری سرمایه داری و امحاء کار مزدی است و از درون جنبش طبقه کارگر است که زاده خواهد شد.»
به نظر من ادعاهای آقای «صبوری» فقط نشان از ۳۰ سال در جا زدن مفرط در رویاهای دن کیشوتی می باشد و قادر به درک قوانین تکامل تدریجی،تاریخی و اجتماعی نمی باشد و جامعه ناموزون و دیکتاتورزده خود را نمی شناسد و حرمت جانهای آزادی که در برابر خمینی و حکومت او ایستادند را پاس نمی نماید حتی نسبت به همراهان و آشنایان خود که برای مردم و میهنی آزاد وآباد از جان خود گدشتند درشتی می نماید بقول گورکی این از بیماریهای خرده بورژازی می باشد که به اشکال مختلف خود را نشان میدهد.
لطفا در باره ی گذار به سوسیالیسم از شعار های آبکی بپرهیزید. ما کجا سوسیالیسم کجا . خیلی عقبیم و باید خیلی کار کرد. میخواهی مثل افغانستان یا آنگولا و کوبا بشه ؟
٣۶۹٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : روشنفکر
" ۸. تعریفتان از روشنفکر بطور کل و انتظاراتان از م.ق. بویژه چیست؟ چرا؟ "
جناب سالاری ،
تعریف روشنفکر را نمیدانم - کاش شما شروع میکردید - ولی ظاهرا باید چیزی شبیه مد باشد که هر چند وقت عوض میشود . گاهی مینی ژوپ ، گاهی تا زانو گاهی تا قوزک و گاهی حتی بر زمین کشیده میشود. شریعتی و آل احمد و رجوی و بسیار بزرگان دیگر زمانی روشنفکران داغ روز بودند ولی اکنون یخ زده اند.
٣۶۹۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : مهابادی
عنوان : جواب به سئوال ۱۰ آقای سالاری. با بلیط یکطرفه مخالفم.
جواب به سئوال ۱۰ آقای سالاری: - دمکراسی پارلمانی، یک قانون اساسی بر پایه کلیه مفاد منشور جهانی حقوق بشر و اجرای کامل آن در ایران. ولی فکر نکنم آقای قراگوزلو کوچکترین علاقه ای به اجرای کامل این منشور در ایران باشد چون این منشور نه مخالف بازار آزاد است و نه اجازه تحمیل یک ایدئولوژی چه دینی و چه سکولار را بر ملتی می دهد. منشور جهانی چنین تحمیلی را نقض فاحش حقوق بشر انسانها تلقی می کند. این منشور مخالف هر نوع دیکتاتوریست چه دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت و چه دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت مثل دیکتاتوری پرولتاریا. این منشور حقوق شهروندی همه شهروندان یک کشور را تامین می کند صرفنظر از آنکه شهروندان معتقد به کدام یک از ایدئولوژی ها چه دینی و چه سکولار باشند. من شخصا دوست ندارم که کسی عقاید و آرمانهای خود را بمن تحمیل کند و بمن یک بلیط یکطرفه ارائه کند که حق بازگشت نداشته باشم حال می خواهد آقای قراگوزلو باشد یا آقای خامنه ای.
نظر دهنده ای گفته است که ایدئولوژی مقوله ای شخصی است. منهم کم کم دارم بهمین نتیجه می رسم. فرضا اگر روزی برنامه سیاسی و اقتصادی ایدئولوژیکی آقای قراگوزلو پیاده شود آیا ۴ یا ۴۰ سال بعد مردم اجازه خواهند داشت که آنرا کله پا کنند یا اینکه نه و ما با همان معضلات رفراندوم ۵۸ روبرو خواهیم شد که نمی دانستیم یکبار برای همیشه داریم رای می دهیم؟ با بلیط یکطرفه مخالفم.
٣۶۹۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : مینا خردمند هروی
عنوان : به صبوری و سالاری
سلام
گویا هنوز شما خواب تشریف دارید ؛ پس شب بخیر
۱. این منصفانه نیست که در برابر یک انتقاد ساده من به استادم ( دکتر قراگوزلو ) شما چند نفری وارد تهاجم شوید و بسر من بریزین.
۲. من در آن کامنت کوتاه چنین استدلال کردم که ساز مخالفت با مهندس موسوی و جنبش سبز بنحو عجیبی و البته توام با لجاجت کودکانه ابتدا از سوی آقای قراگوزلو نواخته شد. آن هم در شرایطی که هنوز مهندس موسوی کاندیدای انتخابات نشده بود و در ذهنم این سوال بود و مطرح نکردم که آیا ایشان با آثای مهندس مشکل شخصی دارند. متاسفانه یکی دو نامه من به جناب قراگوزلو بی جواب ماند بعد از یکی از همکارانم در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شنیدم که آقای قراگوزلو با رئیس سابق این دانشکده و استاد و همکار ما سابقه دوستی دارد و پیش او ( دکتر آزاد ارمکی ) رفتم. او از مشاوران ارشد موسوی در انتخابات بود. اگر چه او نکته خاصی نگفت اما گفت که به انتقادات ایشان جواب خواهند داد. قرار بود که آقای دکتر فرشاد مومنی جواب بدهند که همه چیز در گرماگرم انتخابات ذوب شد و شاید دکتر قراگوزلو فکر کرده که سوالاتش تیم اقتصادی مهندس موسوی را مات کرده است. اما به گمان من اینگونه نبود و نیست. هر چند موسوی از پیوستن ایران به گات دفاع کرد اما او مخالف حذف یارانه ها و سیاستهای نولیبرالی بود.
۳. جهت استحضار دوستان باید عرض کنم که من چند واحدی اقتصاد کلاسیک و نو کلاسیک خوانده ام و اصول و مبانی آن را می دانم و این قدر فهمیده ام که برای رسیدن به سوسیالیسم باید از یک دوره گذار عبور کرد.
۴. نام این مرحله را انقلاب دموکراتیک می گذاریم و می دانیم که درین مرحله تمام طبقات معترض از جمله بورژوازی ملی و خرده بورژوازی مترفی هستند. اگر هم به فرض موسوی به دلیل حمایت شدن از سوی گروه رفسنجانی و حزب کارگزاران بورژوازی را نمایندگی می کرد اما توجه داشته باشید این بورژوازی لیبرال و دموکرات بود.
۵. مارکس که برای شما آقایان در مقام قدیسان نشسته و در جای تابویان جلوس فرموده است در دهه ۵۰ ( ۱۸۵۰) از بورژوازی به عنوان طبقه ای که موجب شکوفائی تولید می شود و سرمایه داری را بسط و پرولتاریا را تقویت می کند حمایت کرد حالا شما چه می گوئید؟ نمی خواهید بگوئید که از مارکس هم بیشتر می دانید!
۶.به باور من و دوستانم مساله شخص موسوی نیست. مساله برنامه حمایتی او از صنعت ملی بود. جریان احمدی نژاد در حال حاضر این صنعت را به نابودی کشیده و کارگران بیکار شده اند و صنایع با ۳۰ در صد ظرفیت خود کار می کنند. این لب ماجراست
۷. من و دوستانم هرگز به جناب قراگوزلو جسارت نکردیم و او را در کنار دیکتاتورها ندانستیم و به نقش روشنفکری او اذعان و اشراف داریم اما این روشنفکر باید بداند که همیشه نباید مخالف بود.
۸. چپ ایران و هر جای دیگر اگر می خواهد موفق باشد باید دموکرات باشد. من در نظرات دکتر قراگوزلو رگه های عمیقی از تفکرات لوئی آلتوسر میبینم و برای همین منتقد او هستم. او سخت به نواستالینیسم نزدیک است و این خیای خطرناک است. پیروز باشید.اگر چه سعی میکنم در نامه جداگانه ای نظرات و توصیه های دوستانه و شاگردانه خود را برای استادم جناب قراگوزلو بنویسم اما دوست دارم ایشان از جریان این پلمیک مطلع شوند و با اینکه می دانم وارد جواب به کامنت ها نمی شوند اما چه اشکال دارد به خاطر من هم که شده یکبار سنت شکنی کنند.
٣۶۹۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : رضا سالاری
عنوان : پرسش های بدون پاسخ؟
۱. چرا عدم حمایت و مخالفت نویسنده ( م.ق. ) با موسوی باید به عدم طرفداری او از مردم و جنبششان تلقی و تعبیر شود؟
۲. آیا تفاوت فاحشی بین ۸ سال دولت تجربه شده خاتمی با دولت تجربه نشده موسوی و یا کروبی می بینید؟
۳. آیا موسوی و کروبی و خاتمی و رفسنجانی بیشتر طرفدار حکومت و دولتی سرمایه دار بوده و هستند و خواهند بود، یا دولتی سوسیال دموکرات؟
۴. آیا تنها عدم مخالفت م.ق. از احمدی نژاد میتواند دلیل قانع کننده ای بر طرفداری نویسنده از او و رژیم ارتجاعی اش باشد؟
۵. آیا تابحال م.ق. در جایی از احمدی نژاد و یا مسئولان رژیم ارتجاعی طرفداری کرده است؟
۶. چرا باید دغدغه نویسنده مورد احترام شما این قدرتمندان حال و گذشته رژیم باشد؟
۷. مگر هرکاری که مردم انجام میدهند، روشنفکرانشان هم باید تقلید کنند؟ سالی بیست ملیون ایرانی به جمکران، عتبات عالیه، مشهد و قم و نجف مکه و مدینه منوره و مقدسشان میروند. انتظار داریم م.ق. هم اینکار را انجام دهد تا کنار مردم تعریف شود؟
۸. تعریفتان از روشنفکر بطور کل و انتظاراتان از م.ق. بویژه چیست؟ چرا؟
۹. چرا دفاع از موسوی و کروبی را خواسته قاطع و درست و بدون چون و چرا و ضرورت عینی عملکرد مردم در جنبش سبز میبینید؟ اگر اینگونه است چرا تاکنون جنبش حتی یک شعار دموکراسی فریاد نزده؟ در حالیکه بسیار حسین حسین میرحسین فریاد زده؟ ریشه گرفتاری در چه میبینید؟
۱۰. برای رسیدن به دموکراسی شما چه شعاری را باید سر داد؟
٣۶۹۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : احمد صبوری
عنوان : برای خانم خردمند و سایر همفکران
شبتان بخیر
مرقومه را خواندم نکاتی را لازم می دانم که بعرضتان برسانم.
۱- ما در همین ایران خودمان هم گروههای رنگ وارنگ چپ زیادی دیدیم. چپی که می خواست با مسلح کردن پاسداران به سلاح سنگین ایران را به سوسیالیسم گذار دهد. چپ رنجبرانی که از طریق دفتر بنی صدر می خواست سوسیالیسم بسازد. چپی مثل من که با تسلیح توده ها می خواست این کند. امروز چپ هائی هستند که از طریق دفتر رضا پهلوی می خواهند سوسیالیسم بسازند و حتی نوعی ام هست که در بنگاه بی بی سی و صدای آمریکا و ... کار می کند و می خواهد سوسیالیسم بسازد. حتی موردی است که از طریق آزار جنسی بیماران می خواهد سوسیالیسم بسازد. در یک کلام همه اینها چپ بورزوائی است سوسیالیسم محصول تلاش طبقه کارگر برای حل مشکل ساختاری سرمایه داری و امحاء کار مزدی است و از درون جنبش طبقه کارگر است که زاده خواهد شد.
۲-اگر به قول شما همه به استثناء دکتر زرافشان و دکتر قره گوزلو از جنبش تحت رهبری موسوی و کروبی دفاع می کنند خودتان را نرنجانید بگذارید این دو در عالم خودشان سیر کنند مگر اینکه نفوذ کلام این دو چنان باشد که باید یا همراهشان کرد یا حذف
۳- ما تجربه انقلاب شکست خورده ای را بدنبال می کشیم که به ما آموخت تا دنباله رو هیچ جریانی نباشیم. شعار آن انقلاب هم استقلال و آزادی بود و ماحصلش رژیم اسلامی شد که سی سال است داریم خون کمونیست می شوئیم
۴- من و "متعصبینی" چون من به کمونیست ها و به کارگران هشدار می دهیم که از این جنبش سبز در شکل فعلی و با شعار های فعلی و رهبری فعلی نه آزادی نسبی و نه عدالت نسبی حاصل خواهد شد رزیمی بیرون خواهد آمد که برای آب خوردن از سفرای کشورهای امپریالیستی کسب اجازه خواهد کرد نفت را خصوصی خواهد کرد کوچکترین حرکت ها ی کارگری را وحشیانه سر کوب خواهد کرد و کمونیست ها در بهترین شکل در زندانها خواهند پوسید چیزی شبیه به عراق.
۶- کمونیست های به این حد بلوغ رسیده اند که اینبار برای حاکمیت فلان میلیارد خون عزیزشان را ندهند بگذار اگر دعوا بین بورژواهاست این بار خودشان بهایش را بپردازند.کمونیست ها با تمام وجود در انقلاب های با مزمون و هدف نان و آزادی شرکت خواهند کرد اما در دعوای بین بورزوازی مدرن و غیر مدرن کارگران را برای محو هر دو گروه سازمان خواهند داد.
۷- شما هم خودتان را برای نبرد اخرین با سرمایه داری آماده کنید سوسیالیسم نجات بشریت از نابرابری و مصرف و الودگی محیط زیست است.
٣۶۹۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : مسعود امیر لوئی
عنوان : به همه شوریدگان و خانم مینا هروی
اول. سلام
دوم. مارکس و انگلس یک سلسله کشف تاریخی و تئوری علمی تحت عنوان سوسیالیسم تدوین و تنظیم کرده اند که اگر چه در مرور زمان می تواند تکمیل شود اما منسوخ و بایگانی نمی شود. شما می توانید بر نظریه علمی گالیله نکاتی را اضافه کنید اما نمی توانید آن را نقض کنید
سوم. هابر ماس ممکن است سوسیالیست باشد یا خود را سوسیالیست بنامد اما بی تردید مارکسیست نیست. بعد از به قدرت رسیدن آقای اوباما در آمریکا همین جناب قراگوزلو در مقاله یی بسیار کامل و جامع به کسانی که سیاست های دولت اقتصادی اوباما را سوسیالیستی و شخص او را سوسیالیست می خواندند انتقاد کرد . به مقاله ی این نویسنده عزیز ما تحت عنوان" سالی که وال استریت سقوط کرد" در نت مراجعه کنید.
چهار. من به گذشته آقایان موسوی و کروبی کاری ندارم اما وقتی انتقادات آقای قراگوزلو از موسوی و جنبش سبز را میخواندم کاملا مجاب میشدم. ایشان نیز بدون توجه به گذشته سیاسی موسوی سر راست از مواضع متمایل به غرب و حمایت از گات که در بیانیه های جناب موسوی بود انتقاد می کرد و به نظرم درست بود. در یک مقاله دیگر که در همین سایت به شکل آرشیو موجود است آقای قراگوزلو سیاست های اقتصادی موسوی در دوران ۸ سال نخست وزیری اش را چالش کرد. اما امثال شما و سبز ها چه کردند؟ به جای پاسخ علمی مبتنی به آمار شروع به ناسزاگوئی وچو سازی کردید.
پنج. شما می توانید بر استادتان جناب دکتر قراگوزلو بشورید. اتفاقا نقد اساتید همیشه راهگشا بوده است. اما نقد یعنی اینکه شما سرکار خانم در یک فرصت مناسب و بدور از شعار و احساس مقاله ای بنویسید و در همین سایت یا هر جای دیگر که مایل بودید منتشر کنید یا مستقیما برای خود استاد بفرستید. به این می گویند شورش. اما شما در حال حاضر شورش را در آورده اید و بی منطق از جنبش سبز دفاع میکنید. موفق باشید
٣۶۹۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : مینا خردمند هروی
عنوان : به آقای صبوری و همه متعصبان
جناب آقای صبوری
سلام شب به خیر
نمی دانم شما کجا زندگی می کنید و در چه موقعیت اقتصدی و رفاهی هستید. احتمالا شما از برادران شهدای صبوری هستید که با این حرارت از قهر و خشونت دفاع می کنید اما لازم می دانم چند مساله را به شما یاد آور شوم
یک. بله سوسیالیسم یک ایده شخصی نیست و مکتبی اجتماعی است چنانکه معناب لغویش نیز همینطور است اما باید شما و امثال آقای دکتر قراگوزلو قبول کنید که عمر کلاسیک هائی مانند مارکس و لنین تمام شده است و در حال حاضر افکار و آرای اندیشمندانی مانند هابر ماس به جنبش چپ غنا می دهد
دو. یورگن هابر ماس در کنار چپ هائی مانند دکتر مرتضی محیط از جنبش سبز ملت ایران دفاع کردند و هنوز هم دفاع می کنند چرا که این جنبش را حرکتی مردمی و دموکراتیک می دانستند و می دانند. و این تحلیل درستی بود. در خیابان ها مردم بودند که شعارهای ضد دیکتاتوری می دادند و یقه چرکینها هم حاضر بودند
سه. من شخصا برای استادمان جناب دکتر قراگوزلو احترام ویژه ای قائل هستم و از سال های آخر دهه هفتاد ایشان را می شناسم و چند بار در دانشگاه ها و نمایشگاههای کتاب او را دیده و با او صحبت کرده و در یکی دو سخنرانی وی حضور داشته ام. می خواهم بپرسم چرا از سال ۱۳۸۴ که دولت نهم به قدرت رسید دیگر خبری از سخنرانیهای جناب دکتر در دانشگاه نیست. آیا با وجود اصلاح طلبان راه برای نشر کتب و آثار مختلف از جمله نشر افکار آقای دکتر قراگوزلو و اساتیدی مانند دکتر زرافشان میسر نبود؟ آیا اگر مهندس موسوی به قدرت میرسید همین آقای قراگوزلو نمی توانست در دانشگکاه تدریس کند و کتابهایش را چاپ و منتشر کند؟ متاسفانه ایشان و امثال شما از کسانی هستید که به تفکر همه یا هیچ وابسته اید و از هم اکنون و به حکم تاریخ همیشه محکوم به شکست بوده اید. شوروی و چین فقط یک نمونه از تمامیت خواهی شماهاست.
چهار. من در جریانم که هنوز آقای مهندس موسوی برای انتخابات اعلام آمادگی نکرده بود و شاید دوسال قبل از انتخابات در سال ۱۳۸۶ همین آقای قراگوزلو با استفاده از چند شاگرد خود در روزنامه شرق مقاله ای علیه مهندس موسوی منتشر کرد و او را به محافظه کاری متهم کرد. این واقعیت است. آقای دکتر در شرایطی علیه مهندس موسوی موضع گرفت که همه مردم یا اکثریت مردم زحکت کش و طبقه متوسط به دفاع از موسوی در خیابان حاضر بودند. شما بروید و آرشیو سایت البرز را بخوانید تا به عرضم برسید. آقای قراگوزلو در یک مقاله درست در گرماگرم انتخابات جوری به مهندس موسوی حمله کرد که حتی احمدی نژاد نیز قادر به آن نبود. ده پرسش اقتصادی از موسوی { مقاله آقای قراگوزلو } تمام کاسه کوزه های فساد و بحران اقتصادی کشور را سر موسوی می شکست. این در شرایطی بود که ما هنوز از آقایان دکتر زرافشان و دکتر رئیس دانا موضع شفافی علیه موسوی نشنیده بودیم و در بیانیه ای که تحت عنوان " مطالبه محور" منتشر شد و آقای منصور اسانلو و دیگران نیز امضا کرده بودند صحبت تز حمایت همه از آقای موسوی بود و به همین خاطر هم نویسنده بزرگ معاصر ما یعنی محمود دولت آبادی در ستاد آقای موسوی حاضر شد و صریحا اعلام کرد به موسوی رای می دهد. اما آقای قراگوزلو فقط فرافکنی کرد. و چند نفری هم که اطراف ایشان بودند به خاطر همین مواضع از او فاصله گرفتند. اگر ایشان و امثال ایشان از موسوی حمایت می کرند البته در نتیجه انتخابات تغییری بوجود نمی آمد اما مساله بر سر قضاوت تاریخ است.
پنج. لیبرالیسم یا دیکتاتوری؟ شما کدام را انتخاب می کنید؟
آقای قراگوزلو با حمله به موسوی دیکتاتوری را انتخاب کرد. چرا که به هر حال ایشان طرفدار دیکتاتوری پرولتاریاست و مگر نه اینکه خیلی از چپهای دنیا احمدی نژا را کارگر و طرفدار کارگران می دانند. به مواضع آقای جیمز پتراس نگاه کنید. حتی همین آقای مرتضی محیط در سال ۱۳۸۴ بعد از پیروزی احمدی نژاد بر رفسنجانی او را کاوه آهنگر خواند. هر چند بعد مواضعش را اصلاح کرد. اما مرغ و غاز آقای قراگوزلو گویا یک پا دارد.
در پایان یکبار دیگر عرض می کنم که ن در هر شرایطی خود را شاگرد آقای قراگوزلو میدانم. ایشان انسانی دوست داشتنی و مهربان هستند اما مگر نه اینکه هر شاگردی میتواند روزی علیه استادش بشورد؟ و کماکان او را دوست داشته باشد؟
٣۶۹۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۰
|
از : رضا سالاری
عنوان : سپاس و تبریک
مقاله ای روشنگرانه، علمی، پژوهشی، تحلیلی و مستدل و متکی به مراجع و رفرانس های متعدد و در نتیجه در خور تقدیر و تشویق و سپاس و تبریک بر نویسنده اش
٣۶۹۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۰
|