یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزی به قامت عصر طبقه ی کارگر - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : احمد صبوری

عنوان : عصر فروپاشی سرمایه -عصر عروج طبقه ی کارگر -عصر برابری و آزادی
نخست: روز جهانی کارگر بر همه انساندوستان و کمونیست ها مبارک باد.
دوم: تشکر بیکران از دکتر قره گوزلو برای چنین قلمی شیوا و احساسی والا و امیدی بیکران.این بهترین هدیه به زحمتکشان و برابری طلب ها بود. دستتان درد نکند.
سوم: این مطلب در جواب به هجوم وحشیانه به جنبش رو به اعتلای کارگری به توسط وابستگان به بنگاه های بورژوائی و جسارت های اخیر جاهلانه آقای جامعه شناسی بنظر می رسد که نوشته شده
چهارم: نویسنده گرامی در همین نوشته توضیح می دهد که «می پذیرم که بسیاری از مباحث این نوشته، از حد کلی گویی فراتر نرفت. علاوه بر محدودیت و "معذوریت های بدون شرح"، کل این یادداشت به درخواست های فراوان و مکرر دوستان و خواننده گان مقالات من و به مناسبت روز جهانی کارگر تدوین شده است. » یاداور می شوم که وی در ایران زندگی می کند
پنجم:جناب شکیبا این طنز ۲۰ در صدی بتوسط مهرداد مشایخی در مناظره با علی جوادی اظهار شده است
ششم: آقای هاشمی ، قره گوزلو در مصاحبه با قلیچ خانی توضیح می دهد که روزنامه نگار بستگی به جهت گیری قلمش در زمره نیروهای سرمایه داری یا کارگری محسوب می شود. وی در امتداد تضاد کار و سرمایه نیروهای اجتماعی را طبقه بندی می کند. چانچه سکولارهای لیبرال ملی مذهبی!!! نیروهای اجتماعی را در راستای نوع پوشش و یا گویش و تعداد دفعاعات حمام گرفتن هفتگی تقسیم می کنند. بهر حال یک مارکسیست نیروهای اجتماعی را به مزد بگیران فاقد مالکیت بر وسایل تولید (کارگران) و صاحبان وسایل تولید (سرمایه داران )تقسیم می کند.
هفتم: آقای کمالی قره گوزلو در ایران است و محذورات جدی دارد و تنها می تواند سلبی بنویسد و نقد کند و اسم خیلی ها را تا اطلاع ثانوی نمی تواند در نوشته بیاورد.
هفتم: خانم شکیلا زارعی- قره گوزلو انحصار طلب نیست اگر به وقت حضور دزدی در محله ای کسی بانگ بر آرد که «آی دزد» این انحصار طلبی است. رضا پهلوی طرفدار سینه چاک سرمایه داری آنهم از نو ع نیولیبرالیش است. وی سالها است به همه ی اماکن مکتبی سکولار دخیل بسته و از اورشلیم تا واتیکان بست نشسته است. چنین موجودی پیامش برای روز کارگر آدم را ناخود آگاه به آی دزد گفتن می اندازد. انتقاد مارکسیست ها به محیط در این است که وی آنچنان مسایل را غلط فهمیده که آدم محترمی چون شما را هم به اشتباه انداخته است. روز کارگر یاد آور رزم دائمی کارگران علیه سرمایه داران و گماشته وابسته های آنها است.می توان سبیل اصطلاح نامفهوم "دموکراسی" را به ریش سوسیالیسم تهی شده از ماهیت طبقاتی و انقلابی گری (طبقه ی کارگر) پیوند زد و سوسیال دموکرات شد...این سرنوشت امثال محیط است .
هشتم:آقای بروجنی شما که خودتان محققید از شما انتظار نمی رفت که مطالبی را به قره گوزلو استناد دهید که ذره ای صحت ندارد. یک جنبش را با آدم های شرکت کننده در آن نمی شناسند بلکه یک جنبش با سمت و سوی آن هویت می یابد. قره گوزلو می گوید عناصر شرکت کننده در جنبش سبز عمومأ خرده بورژوا و بعضأ کارگر هستند. اما رأس جنبش و سمت و سوی آن بورژوائی است. وی در همین مقاله مجددأ خاطر نشان می شود که «از آن جا که خرده بورژوازی طبقه یی میان پرولتاریا و بورژوازی است و برنامه ی مشخصی برای استقرار دولت ندارد، ناگزیر است که به شیوه ی حرکت های پاندولیستی به یکی از دو طبقه ی اصلی جامعه متصل شود. در جامعه یی مانند ایران که مطالبات سیاسی و اقتصادی خرده بورژوازی اش نیز به نحو کنکرتی با مطالبات طبقه ی کارگر پیوند خورده است، علی القاعده اکثریت تحتانی این طبقه ی گسترده را نیز باید در شمار متحدان طبقه ی کارگر به شمار آورد. »بارزترین مشاور کروبی ، اصغر عبدی می خواهد صنعت نفت را خصوصی کند آیا از این نظری نیولیبرالی تر می توان یافت.از آنجا که جنبش طبقه کارگر با کشتار بیرحمانه پهلوی ها و کشتار دهه ۶۰ بتوسط رفرمیست های فعلی بسیاری از کادرهای با تجربه خود را از دست داده و لیبرال ها دوران بره کشانشان بوده جنبش کارگری ما اکنون در حال باز سازی و عروج است. می دانیم در نبودجنبش کارگری توانمند در نهایت مائیم و تکرار آزموده.
نهم:آقای ناصری عزیز مطلب را یک بار دیگر بخوانید برایتان بخشی را تکرار می کنم
«سوسیالیسمِ متکی به قدرت واقعی طبقه ی کارگر و دولت برآمده از انتخابات شوراهای کارگری، دموکراتیک ترین و راستش تنها شکل دموکراسی انسانی واقعاً قابل تصوری است که ظرفیت های گذشته و حال تاریخ تمدن امکان باروری آن را دارد. دموکراسی سوسیالیستی بر پایه ی حاکمیت طبقه ی کارگر عین آزادی و برابری بی چون و چرا برای همه ی افراد جامعه است. در چنین جامعه یی اگر انسانی شرافت و لیاقت بهره مندی از برابری و آزادی فردی و اجتماعی داشته باشد، اگر حزب و تشکلی به حداقل درجه ی یک گروه متمدن صعود کرده باشد،" تقاضای ایجاد کارخانه با مالکیت خصوصی و شخصی" نخواهد کرد و اگر انسانی مشاعرش را از دست نداده باشد و تا حد یک آدم برخوردار از عقل و شعور متوسط رشد کرده باشد، تقاضای برخورداری از ده ها اتوموبیل شخصی و چندین ویلا و چند زن و کنیز و خدمتکار نخواهد کرد و به این درک متعارف خواهد رسید که انباشت سرمایه به هر شکل، متصور نیست مگر با استثمار نیروی کار. داشتن چند ویلا و کاخ در نیاوران و رامسر و هاوایی ممکن نیست مگر با کارتن خوابی جمعی از انسان-های مستمند. برخورداری از چند زن میسر نیست مگر با تبعیض جنسیتی. اختصاص فلان مبلغ برای سگ و بوزینه و اسب و گربه های گران قیمت مقدور نیست مگر به قیمت سود و ارزش اضافی کار کودکان...»
٣۷٣٣۶ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : ناصر رمضانی

عنوان : جاهای نامفهوم مقاله را لطفن روشن کنید
مقاله بسیار خوبی است که طبق معمول با قلم شیوا و نافذ و خواندنی جناب قراگوزلو به اندازه کافی تاثیر گذار است. فقط چند نکته میماند
یک این که در مقاله صحبت از ی محفل شده است با حضور چند اصلاح طلب پناهنده به دولت آمریکا و گروهی فسیل ضد چپ. من از ماجرا سر در نیاوردم اگر میشود یکی من را روشن کند.
دوم. چه کسی مدعی شده است که کارگران ایرانی فقط بیست درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند؟ به استناد کدام آمار؟ آخرین آمار سرشماری "دقیق" در ایران به سال ۱۳۸۵ باز می گردد و هنوز آمار گیری تازه ای صورت نگرفته است. تازه در آن ـماترها نیز چنین ادعای بی ربطی وجود ندارد.
سوم. من با سوسیال دموکراسی مخالف نیستم و معتقدم به هر حال نسبت به دولت های نولیبرالی که به زندگی کارگران حمله میکنند ( مانند دولت های یونان تا فرانسه ) بالاخره سوسیال دموکراسی سوئد یک گام مثبت به پیش است اما مساله این است که در سوئد هم سرمایه داری حاکم است.
چهارم. سوسیال دموکرات بودن شاید فی نفسه یک امر نسبتا مترقی باشد اما اگر کسی خود را در عین سوسیال دموکرات هم زمان لیبرال هم بداند واقعن باید برایش گریست.
٣۷٣٣۵ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : زری مجیدی

عنوان : اثباتی و البته سلبی
محمد قراگوزلو
درود به تو
این مقاله با وجود سادگی ؛ نوشته ای سرشار از صمیمیت است که با قلم توانای تو منفذهای حمهوری خواهان را به توپ بسته است و لیبرالیسم خجل ایرانی را به محاکمه تاریخی کشیده است. از تو جز این انتظار نمی رفت که درین مقطع با این مقاله معنی دار و به موقع به کمک سانی بیائی که تو را مانند گذشته های دور دوست دارند و دل شان ازین که تو با تمام وجود در کنارشان هستی می طپد.

یک نکته با آقای مشایخی
به چند سطر پایانی مقاله محمد قراگوزلو دقیق شوید . شما که کمیت کارگران ایران را تا حد ۲۰ در صد تقلیل می دهید و از انقلاب مذاکره ای دفاع می کنید و زیر پرچم اندیشه های سوسیال دموکراتیک پرو غرب موضع آزادی می گیرید خوب است ه در اولین سخنرانی خود در اتریش به این نکات جواب دهید.
٣۷٣٣٣ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : نادر شکیبا

عنوان : کدام ترمیم؟
با تشکر از محمد قراگوزلو که با نگارش این مقاله بسیار عالی در آستانه روز جهانی کارگر باب مفیدی را درین زمینه گشود تا فرصت طلبی لیبرال ها بسته شود. یک نکته را می خواستم به جناب ناصر ناصری تذکر بدهم و آن این که سرمایه داری بحران خود را ترمیم نمی کند بلکه منتقل میکند و اگر این بحران ها ترمیم میشد حالا شاهد نبودیم که بحران تازه ای در جهان بوقوع بپیوندد. خوب است دوستان محترم ابتدا مطالعات خود را به روز کنند و بعد اظهار نظر فرمایند اخبرا تمام مدیران بلند پایه نهادهای سرمایه داری از جمله بانک جهانی مجددا از شروع دور جدید بحران سخن گفته اند.

خوب بود آقای قراگوزلو مشخص می کرد که چه کسی گفته است طبقه کارگر ایران بیست درصد است. سهراب بهداد؟ و چه کسی این نقل قول را تکرار کرده است. در کجا؟
این مساله نامفهوم است با توجه به اینکه نقل قول شده است شایسته بود جناب قراگوزلو گوینده را نیز معرفی میکرد.
٣۷٣۲۶ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : بهرام هاشمی

عنوان : اتحاد جمهوری خواهان جواب بدهد
مثل روز روشن است که محمد قراگوزلو جریان موسوم به " اتحاد جموهوری خواهان " را هدف گرفته است. این گروه که به تازگی در عرصه سیاست ایران بشدت فعال شده و از دانشگاه به اماکن بحث و سخنرانی آمده است اگر واقعا حرفی دارد باید جواب بدهد.
من میخواستم زیر مقالات قبلی جناب قراگوزلو کامنت بگذارم و از ایشان بخواهم که منظور خود را از کارگر و طبقه کارگر روشن کنند که خوشبختانه خودشان به این مساله مهم پرداختند. حال می پرسم جناب قراگوزلو شما که جنبش سبز را حرکتی خرده بورژوائی می دانستید با این توصیف که از اکثریت جامعه دارید آیا فکر نمی کنید آن جنبش هم کارگری بود؟
من یکروزنامه نگارم و برای یک رسانه متعلق به جریان میانه محافظه کاان کار می کنم . حقوق دریافتی من با مدرک لیسانس و حالا هم که دانشجوی فوق لیسانس هستم نزدیک به چهار صد هزار تومان است . سوال من این است که با توجه به ماهیت کار من آیا من و امثال من که در این رسانه ها کار می کنند در شمار طبقه کلرگر به حساب میروند؟ چون که در جائی از جناب استاد قراگوزلو خواندم که برای مثال روزنامه نگار بی بی سی و سی ان ان به دلیل خدمت به سرمایه داری بیرون از طبقه کارگر حساب می شود/
٣۷٣۲۵ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : حسین کمالی

عنوان : استاد قراگوزلو !
آنچه شما با دلیل و منطق اثبات کرده اید در نزد افرادی که روحشان را به شیطان فروخته اند فاقد وجاهت منطقی است . وانگهی شما نام بسیار دیگری را هم از قلم انداخته اید !! میدانم به دلیل محیط و حشتناکی که وحوش اسلامی بر پا کرده اند نمی شده است نامی از آنان ببرید ، اما می شده است که از سر پُل قدرت گیری آنها که با کراوات آمدند و ملت را فریب دادند نامی ببرید . آنها که برای حفظ کیان اسلام پرده داری کردند تا این جانیان بتوانند دسته دسته جوانان ایران را به جوخه های اعدام بسپارند و آنان نیز صدرات و وزارت خود را - گرچه موقت - نگه دارند و توجیه گر آدمکشی های مُلایانِ تشنه بخون شوند . چرا که رهبر عظمایشان گفته بود ،" ایسلام در خون رُشد کرده " بشکنید قلمها را ! بُکُشید همه را ، ایسلام قویتر میشود . کمااینکه با یاری فُکُل کراواتی های مسلمان چنین شد . غافل از اینکه وقتی ایسلام در مقابل نیازهای مردمی قرار گرفت و آنچنان که در ذات تاریخی اوست نتوانست آن نیاز ها را را بر آورده سازد به زباله دانی تاریخ پرتاب خواهد شد و فُکُل کراواتی های تحصیل کرده در کارخانه ایسلام سازی - بریتانیای کبیر !!!- هم لاجرم پس از به قدرت رساندن مُلایان و صاف و پاکیزه کردن جاده برای کشتارهای بعدی خود نیز به بیرون از قدرت پرتاب میشوند .
اُستاد قراگوزلوی گرامی ! شما نام بسیاری از جانیان تاریخی را سهوا یا عمدا ، تمیدانم کدامیک از قلم انداخته اید .
٣۷٣۲۴ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : شکیلا زارعی

عنوان : انحصار طلبی آقای قراگوزلو
طرف صحبت آقای دکتر قراگوزلو نیستند. من می خواهم از دوستان و خوانندگانی که به هواحخواهی از ایشان گریبان پاره میکنند یک مساله را بگویم و خودشان را به قضاوت به طلبم. چند ماه پیش وقتی که استاد ما جناب دکتر محیط در نقد افکار آقای قراگوزلو می گفت " ایشان خود را نماینده طبقه کارگر می دانند" خیلی ها به استاد ما حمله کردند که این چه برخوردی است که با جناب دکتر قراگوزلو می کنید. حالا خودتان قضاوت کنید. شاهزاده رضا پهلوی دوسال پیش به مناسبت روز جهانی کارگر از موضع یک شهروند پیام تبریک فرستاد آیا این اشکال دارد؟ معلوم است که من ضد سلطنت هستم اما... حال شورای هماهنگی راه سبز امید پیام داده و روز کارگر را تبریک گفته است چرا آقای قراگوزلو به جای استقبال از این پیوند ها و پشتیبانی ها این افراد و گروه ها را به تمسخر میگیرند. همین عوامل است که موجب پراکندگی می شود و ما را در مقابل استبداد حاکم ضعیف میکند. مگر سند کارگران به نام جناب قراگوزلو زده شده است؟
من طرف دار جنبش سبز هستم و خود را سوسیال دموکرات می دانم.
٣۷٣۲٣ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : نسرین روحی

عنوان : اثباتی
متاسفانه بعضی دوستان ما بنا به یک سنت مالوف در مباحثه و پلمیک با لیبرال ها و سوسیال دموکرات ها فقط یاد گرفته اند به شیوه سلبی از سوسیالیسم دفاع کنند و این روش باعث می شود مخاطبان به مباحث آنان نه فقط گوش نکنند بلکه از چپ بدشان هم بیاید. چه قدر به خود می بالم و همه به خود افتخار می کنیم که محمد جان از موضع اثباتی وارد شده و آن شکاف ها را ترمیم کرده و حسابی از خجالت سوسیال دموکراتها در آمده است.با وجود چنین انسانی چرا باید از شکست سخن گفت؟
حالا وقت آن رسیده است که این آقایانی که ما را به داشتن ۲۰ درصد پایگاه طبقاتی محکوم به دیکتاتوری می کنند وارد بشوند تا ببینیم چه در کف مبارک دارند.
٣۷٣۲۱ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : خسرو صادقی بروجنی

عنوان : تناقض
با درود. جناب دکتر قراگوزلوی گرامی
خسته نباشید
مطلب آموزنده ای بود. من به شخصه تعریف شما از طبقه کارگر را در این مقاله قبول دارم. اما وقتی آن را با دیگر نظرات شما عزیز در مقالات پیشین مقایسه می کنم اندکی متناقض نما می آید!
شما در مقالات متعدد پیشین بدنه اصلی جنبش سبز و مردمی که به خیابان ها می آمدند را خرده بورژوازی شهری و طبقه متوسط اطلاق کرده بودید و امروز در این مقاله همان معلمان و پرستاران و دانشجویان و زنان خانه دار و کسبه را کارگر می دانید.
اگر این اقشار طبقه کارگر هستند (که به نظر من هستند) پس چگونه می توان تحلیل های پیشین شما را قبول کرد؟ و اگر طبقه کارگر نیستند پس تکلیف موضع شما در این مقاله چه می شود؟
فکر می کنم این مقاله اخیر در تضاد با مواضع پیشین شما قرار داردو من به عنوان کسی که تقریبا تمامی مقالات شما را تاکنون در دوساله اخیر خوانده ام دچار تناقض شدیدی شده ام. امیدوارم در مقالات بعدی خود به این مسئله بپردازید. شاد و موفق باشید. دوستدار شما. خسرو
٣۷٣۱٨ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : ناصر ناصری

عنوان : جایگزین چیست؟
شما این همه به سوسیال دموکراتها حمله کردید.سرمایه داری حداقل توانایی ترمیم دایمی خود را داشته است. اما مارکسیسم علمی و نتیجه اجتناب نا پذیر ان لنینیسم کجا می تواند دموکراسی راتضمین کند ابتدا همه را کارگر میخوانید بعد از رسیدن به مراد همه میشوند ضد انقلاب و مانع جنبش جهانی کارگری .ایا یک راهکار سیستماتیک جهت جایزیگزین ای سرمایه داری دارید. تا انجا که به تاریخ مربوط است تمام تجربه های مارکسیستی شکست خورده اند بدون توانایی ترمیم . به نظر من اشکال کار مارکسیسم همین هست که در ان همه چیز مطلق است اما سرمایه داری همه چیز را قبول میکند از ادام اسمیت گرفته تا فنلاند. در ضمن در اسامی جلادان رفیق استالین و رفیق پل پبوت (سهوان). رفیق مائو!!!! جا افتاده بود.
٣۷٣۱۵ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۵۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست