یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پیکره ی مرده ی جمهوری اسلامی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : مزارعی

عنوان : سوال
دوستان اخبار روز! این دوازده نفر که خودشان را "روشنفکر" معرفی نکرده اند و فقط زیر بیانیه شان اسم خودشان را گذاشته اند. حالا شما چرا عنوان زده اید "دوازده روشنفکر خارج از کشور"!؟ اولاً که همگی اینها مذهبی اند و اگر می خواستید به آنها لقبی هم بدهید درست بود می نوشتید "دوازده روشنفکر مذهبی (یا مسلمان) خارج از کشور". اینها همه شاگردان عبدالکریم سروش اند، ولی نمی دانم چرا خود سروش این بیانیه را امضا نکرده!
٣٨۱٨۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : مانی عسگری

عنوان : آدمهایی از یک دوران سپری شده
کسانی که چنین بیانیه هایی مینویسند و میکوشند بگویند اسلام خوب است اما این حکومت اسلامی بد است! هرگز نتوانستند و نمیتوانند از میان صدها نوع حکومت اسلامی (پادشاهی، ولایی، سلطانی، خلافتی) در دهها کشور مختلف و در ۱۴ قرن گذشته (و نیز در دنیای امروز ) تنها یک حکومت دینی و اسلامی را به مردم معرفی کنندکه عقلانیت، درایت، عدالت، آزادی و دموکراسی نسبی در آن رعایت شده باشد. نمیدانم درک این مسئله برای برخی ها چرا اینهمه دشوار است که: دوران حکومتهای دینی گذشته است و دین اسلام هم در تمامی چهره هایش نشان داده که ابزاری سیاسی برای کسب قدرت و ثروت است. گویا نویسندگان چنین بیانیه هایی نیز درخواب خوش قدرت و ثروت غوطه ورند و قصد دارند با کلاه شرعی «اصلاح طلبی» مدتی جانشین خامنه ای و احمدی نژاد شوند.
٣٨۱٨۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : ‫رضا سالاری

عنوان : ‫‫تقسیم مردم به مسلمان و کافر علت و ریشه تمام دردها و بدبختی های این ۳۲سال نیست؟
‫شاید ‫اگر این روضه نامه یا فقه نامه را نمی نوشتید عزت و احترام بیشتری در کارنامه و تاریخ سیاسی ‫سکولار ایران ثبت میکردید؟ پس چه شد ستیز و پرهیز شما از کلمات نفاق افکن و مشکل ساز جهاد و کفر و کافر و دشمن و نامسلمان ‫ و برچسب های ارتجاعی معاویه و یزید؟ پس چه شد خرافات زدایی شما؟ پس چه شد معیار و هنجار عقل و خرد و انسانیت و ‫اتکا به حقوق شهروندی ‫سکولار متکی به دموکراسی و منشور سازمان ملل تان؟ ‫که وقتی تک و تنها و منفصل میشوید خوب از آنها دم می زنید ولی همینکه باهم مجتمع میشوید، همچون اینجا، درست نقطه مقابل آنها، یعنی مقابل و مخالف معیارهای مدرن و پذیرفته جهانی مینویسید!

‫چرا وقتی باهم جمع میشوید باز فیلتان یاد کفر و کافر و کفر ستیزی و لائیک ستیزی ارتجاعی میافتد و تا نگوئید:

‫« که ملک به کفر می ماند اما به ظلم نمی پاید. »

‫دلتان خنک نمیشود! آیا همین زیگزاگ و مصلحتی و غیرقابل پیش بینی بودن تفکر و اندیشه و رفتار ‫جمعی شما، نباید انتظار داشت همچون مانند رهبر قدیمتان تان خمینی، حتی تصور قدرت گرفتن و براریکه نشستن ‫شما هم ترس به جان میاندازد؟ ‫چون درنهایت ریشه انسانیت و عقل و خرد و عرف و هنجار را از بیخ و بن میکند؟

٣٨۱۷۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : ع قدیمی

عنوان : مرثیه
این اعلامیه در حقیقت یک مرثیه نگار ی است تا بیانیه روشنفکران.
در این اعلامیه ما با راهکاری روشن از سوی این افراد روبرو نیستیم.مقایسه امویان با نظام کنونی هرچند از دیگاه دینی مانعی ندارداما به لحاظ تاریخ و ملی کاری نادرست است.این مقایسه میخواهد به حقانیت علی به عنوان خلیفه اول صحه بگذارد و عامل تمام بدبختی مسلمین را امویان معرفی کندونه اموزشهای خود دین و مشایخ ان.دراین اعلامیه دین هنوز نقش اساسی را باز ی میکند و دین محوری و نه جدائی دین از حکومت شالوده اندیشه این دوازده تن را مشخص میکند.تمام تاریخ اسلام از اغاز دعوت محمد تا امروز دین اسلام بر اساس جنگ و خونریزی ادعای مرجعیت این گروه و یاان گروه بوده است.در چهار چوب اسلام و قوانین شرعی ان چرخیدن سرنوشتی بهتر از نظام کنونی نخواهد داشت.سرشت اسلام سرشتی انسانی و مملو از امیال دنیوی است.قدرت و ثروت انگیزه غزوات بودند و این اصول تا ابد برای مسلیمن قانون و راه عملی برای زندگی هستند و نیک نفسی عده ای مسلمان نقشی در این قدرتیبابی ندارد.
٣٨۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : منوچهر جمالی

عنوان : اسلام راستین شما نیز ، ادامه دادن به همان خیانتیست که به ملت ایران شده است
آنهائی که دست به ساختن اسلامهای ِراستین زدند، نخست صورت واقعییش را که از گوهر اسلام، پیدایش یافته بود، از او زدودند، و سپس صورتهای تازه به آن وام دادند که با گوهر اسلام، در تضاد بود. بدینسان، اسلام، صورتهای تازه را از خود، دور انداخت، ولی از آن پس، « ماده بی صورتی» شد که خوی ِتجاوزگری جهادیش را در گوهرش داشت. بدینسان، اسلام، همان «بوقلمون شیخ عطار» شد. این بوقلمون، که هیچ صورتی ندارد، به هر صورتی در میآید، تا دیگران را فرو بلعد، و همه را مانند خود، ماده بی صورت سازد. این بوقلمون، همان هیولای ِارسطوست که در اسلام به معنای «ماده بی صورتی کاسته شد که هر صورتی میتوان به آن داد»، و ملت ایران برغم فلاسفه اش، دریافت که این ماده بیصورت، همان بوقلمون ِخطرناک، یا هـیـولاست
٣٨۱۶۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست