از : البرز سرکش
عنوان : آیا بنی صدر همان هیولایی می باشد که رژیم ترسیم کرده و می کند؟
الان مدتهاست که رادیو زمانه به انتشار " تحقیقی" در مورد بنی صدر در بعد از انقلاب است. نویسنده با اسم مستعار سحاب سپهری از بنی صدر چهره ای دروغگو، فرصت طلب و قدرت طلب تحویل مردم می دهد. به بیان دیگر همان دروغهای رژیم را که طی سی سال مکرر تکرار شده است در بسته بندی تازه ای تحویل مردم می دهد. وقتی نوشته با دقت بیشتر ی خوانده می شود انسان متوجه می شود که به احتمال بسیار زیاد کار تیمی می باشد در وزارت اطلاعات ایران و اینکه از اسم مستعار هم استفاده می کنند به این علت است که اگر اسم واقعی خود را منتشر کنند، به سرعت ردیابی خواهند شد و البته این ردیابی از وزرات اطلاعات در خواهد آورد.
حال سوال اینست که علت اینکه رژیم اینهمه نیرو و سرمایه خرج می کند تا از بنی صدر چنین هیولایی بسازد چیست؟ ( البته این هم از بی اخلاقی رادیو زمانه است که کسی با اسم مستعار به شخص دیگری بدترین تهمتها را بزند و شخص مورد حمله واقع شده حق ندارد بداند که این حملات را چه کسی انجام می دهد. در اینمورد من فکر کنم که رادیو زمانه مسئولیت قانونی دارد.) آیا رژیم درست می گوید و بنی صدر چنین هیولای تشنه قدرتی بوده است که به همین علت با خمینی در افتاد و یا اینکه رژیم از ظهور و اوج تدریجی بنی صدر به وحشت افتاده است و به همین علت کوشش در ترور شخصیت او را ارجحیت بخشیده است؟
دیگر اینکه سوال اینست که ما از اول می دانستیم که حلقه ضعیف جنبش سبز در رهبری سمبلیک آن و تله گفتمان اصلاح طلبی می باشد. حال روز بروز بیشتر نسل جوان متوجه می شود که چه فریبی خورده است و در پی یافتن گفتمان جانشین و سخنگویی که بیانگر این گفتمان است می باشد. البته بطور طبیعی خط استقلال و آزادی و سخنگویی بنی صدر در انتهای این کوشش برای یافتن شکستن بن بست جنبش وجود دارد. و این در حالی می باشد که بنی صدر بارها و بارها خاطر نشان کرده است که هیچ مسئولیت اجرایی را بر عهده نخواهد گرفت و حداکثر اینست که برای مدت شش ماه در دوران گذار و جانشین کردن رژیم مردمسالار جدید، نقشی را که مردم بر عهده او بگذارند خواهد پذیرفت.
حال سوال من اینست که آیا تجریه بیش از ۶۰ سال مبارزه بنی صدر به ما نشان نداده است که هم به آزادی وفادار است و هم اینکه به عهد خود وفا می کند؟ اگر بر این باور هستیم، من نظرم ایست که با هم همراه شویم و سخنگو و سخنگویانی چون بنی صدر را به جامعه معرفی کنیم، تا نسل جوان از طریق آنها، آینده آزاد را آینده مطمئنی ببیند و ترسش از انقلاب کردن بریزد. به نظر من برای انجام این کار لازم نیست که حتما مسلمان باشیم یا سوسیالیسم و یا ملی گرا و یا ملغمه ای از اینها. فقط باید به آزادی و استقلال وطن باور داشته باشیم. بعد خود مردم در انتخاباتی آزاد تصمیم خود را در مورد نوع حکومت و دولت و سیستم اقتصادی و..و خواهند گرفت. تنها وظیفه ما این می باشد که آزادیها را پاس بداریم و نگذاریم که به هیچ دلیلی و بهانه ای سانسور بر جامعه تحمیل شود. یادمان باشد که در دو هفته آخر ریاست جمهوری بنی صدر خمینی از او خواسته بود تا هشت حزب را محکوم کند تا هم او را رئیس جمهور نگه دارد و نخست وزیر دلخواه او را بپذیرد. ولی و در حالیکه اکثریت این هشت گروه بشدت بر ضد بنی صدر بودند ( مانند حزب توده و سازمان فداییان خلق.) بنی صدر نقض آزادیها را در عوض قدرت بیشتر نپذیرفت.
٣٨۹۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰
|
از : هادی قدسی
عنوان : از ذهنیت گرائی درآئیم
مقاله ای متین و به جا می باشد. لازم دیدم به هم وطنی که با نام حشمت سعی می کند از نویسنده خرده گیری کند که چرا "سنگ بنی صدر را به سینه می زند" در حالی که "چپ" است، اولا یادآوری کنم که بیشترین طرف داران بنی صدر از جریان های مختلف چپ ها هستند. در ثانی خاطر نشان کنم که نویسنده سنگ بنی صدر را به سینه نزده، بلکه از منتخب مردم سخن گفته است. این یک واقعیت تاریخی و سرنوشت ساز می باشد که او تنها ایرانی ای است که با رای قاطع و مستقیم مردم انتخاب شده است، حال شما را خوش نیاید حق شمااست. ومهم تراز این انتخاب تاریخی، عزل تاریخی یا کودتا بر ضد رای مردم بود که توسط طرف داران استبداد دینی و حزب ضددینی توده و اقمارش صورت پذیرفت وایران را به این حال و روز انداخت. می دانیم که یک یا دونفر نمی توانستند این کودتا را به ثمر رسانند. و می دانیم این آقایانی که اکنون سخن (نه عمل) از دمکراسی و حقوق بشر می زنند، ودرعین حال آن دوران را "طلائی" می دانند، همان عملگان کودتا می باشند. نگارش این مقاله یادآوری حقایقی است که شاید از خاطره مردم رفته باشد تا با یادآوری آن بتوان از تکرار فجایع در کشور ستم کشیده مان مانع تراشی کرد.
٣٨۹٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰
|
از : borzooieh tabib
عنوان : اگر فکر کنیم وبیگدار به اب نزنیم
انقلاب در سال ۱۳۵۷ ، شورش تقریبا همه ایرانیان ، منجر به سرنگونی دولت بورژوازی کمپرادر ، به رهبری شاه شد. این انقلاب تغییر قدرت سیاسی حاکم ، بدون از بین بردن پایگاه اجتماعی و اقتصادی این قدرت بود. ایرانیان تحت رهبری بورژوازی ملی ، به خصوص بخش سنتی اجتماعی و اقتصادی آن ، موفق به تکمیل فاز اول آزادی ایران شدند. ازاین پس سرنوشت مردم ایران درتهران و نه در واشنگتن تعیین خواهد شد ، (این واقعیتی است که اغلب نادیده گرفته میشوند
به رغم تمام نتایج فاجعه بار دولت جدید برای شرایط اجتماعی و سیاسی ایران ، این واقعیت که جدایی سیاسی کامل دولت جدید از ایالات متحده آمریکا ، از لحاظ تاریخی ، یک گام به جلو بود را نمی توان رد نمود . هرچند تئوری های توطئه زیادی برای تضعیف باور ایرانیان به نتایج فعالیت های سیاسی مردم اختراع شد ه اند ، همه انها ، فاقد ارزش میباشند
این نتایج فاجعه آمیز نبود ند، چرا که مردم تصمیم به برداشتن قدم اول آزادی ایران گرفتند. این نتایج فاجعه آمیز رخ داده اند زیرا مردم از برداشتن قدم دوم بازماندند
تجزیه و تحلیل طبقاتی اشتباه از جامعه توسط جنبش رادیکال در آن زمان یکی دیگر از عوامل تسهیل فاجعه بود بخش بزرگی از این جنبش به اشتباه جنبش اسلامی را به عنوان جنبشی ، به رهبری خرده بورژوازی سنتی درنظرمیگرفت . آنها نتوانستند درک کنند که خرده بورژوازی نمیتواندچیزی رارهبری کند و این صدای متزلزل بورژوازی سنتی ملی است که ازگلوی خرده بورژوازی بیرون میاید . بنابراین آنها هر حرکت ضد آمریکایی اسلام گرایان را ستو ند و حرکات ضددمکراتیک انهارابدید ه اغماض نگریستند
آنها توجه نداشتند. اگر حرکت ضد آمریکا یی نشانی از ماهیت دموکراتیک ندارد ، ضد امپریالیستی نیست. آیا آنها واقعا فکر میکردند که ژنرال های آرژانتین در مبارزه بر علیه بریتانیا ویا قذافی قهرمانان ضد امپریالیسم بودند؟ بالاخره ، انقلاب قرار بود انقلاب دموکراتیک باشد!
بخش عمده دیگری از جنبش رادیکال فریب دموکراسی جعلی بورژوازی ملی مدرن را خورده بود. آنها متوجه نبودند که این شعارها ی مدرنیست ها ، تنها برای به دست آوردن حمایت از مردم و استفاده از پشتیبانی آنها به عنوان کارت برنده در مذاکره با بورژوازی سنتی و حتی ایالات متحده آمریکا بیان شده است. آیا آنها واقعا فکر میکنند که اوباما یا کلینتون که در مورد حقوق بشر در ایران یا لیبی صحبت میکنند ، دموکراتهای واقعی هستند؟ آنها فراموش کرده اند که اگر یک جنبش دموکراتیک جنبش ضد امپریالیستی نباشد ماهیت دموکراتیک ندارد. بالاخره انقلاب قرار بود انقلاب ضد امپریالیستی باشد!
سرانجام ، بقیه جنبش رادیکال هر دو بخش بورژوازی را نیروهای ضد انقلابی در نظر میگرفت ، ، که باید از بین بروند. با این حال اگر هر دو اسلامگرایان و جبهه ملی ضد انقلابی ، بودند پس انقلاب کجا بود؟ بالاخره مردم تحت رهبری شان راهپیمایی میکردند . به این ترتیب ، جنبش علیه شاه تنها یک جنبش فاشیستی قبل از تصرف قدرت بود که در برابر ا ن باید مقاومت کرد پس زنده باد بختیار
. این واقعیت که هر دو بخش بورژوازی نه انقلابی و نه ضد انقلابی بلکه دارای طبیعت دوگانه بو د ند فراموش گردید. این طبیعت متزلزل دوگانه به این معنا نیست که این طبقه و رهبران آنها پیگیرانه اهداف خود را تعقیب نمیکنند بلکه بدان معنی است که این طبقه می خواهد بر خواسته های دموکراتیک مردم محدودیت اعمال کند . آنها حداکثر مقاو مت و تلاش را می خواهند اما فقط برای حداقل ادعا. رویکرد صحیح نه حذف آنها و نه ستایش از حرکت آنها بود. باید تناقض و نفاق آنها به منظور زدودن توهم مردم و فلج کردن این چندگانگی و تعمیق مطالبات دموکراتیک مردم
فاش می شد . این رویکرد باید حتی قبل از خروج شاه از ایران آغاز شده بو د و تعمیق مطالبات دموکراتیکم.
. جالب است که همان اشتباهات دررابطه با جنبش سبز و رهبران آن تکرار میشوند . انقلابی و یا ضد انقلابی مسئله این است ؟ اگر رهبران جنبش سبز عناصر انقلابی هستند ، چطور ممکن است نقش آنها را در موقعیت های کلیدی حکومت غیر دموکراتیک در گذشته و دلتنگی آنها را ا از روزهای اولیه حکومت اسلامی توضیح داد ؟ اگر آنها ضد انقلابی ، بودند ، ماهیت جنبش سبز چه خواهد بود ؟ ، بالاخره آنها نقش کلیدی در این جنبش دارند . آنها پیروان قدیمی همان رهبر انقلاب اسلامی هستند ، که از این دولت گواهی صلاحیت دریافت کرده اند . تفاوت این است که آنها اینبار خارج از حلقه میز گرد شاه آرتور عمل میکنند همین مسئله در مورد مدرنیست هایی چون جبهه ملی یا بنی صدر نیز صادق است.اگر اسلام گرایان با اسلامی کردن شوراها این تنها نهاد دمکراتیک برامده از انقلاب رااز مضمون تهی میکردند مدرنیست ها با تقویت به اصطلاح مدیریت کاردان تیشه به ریشه ان میزدند .بنابراین کسانی چون بنی صدر یا موسوی را نباید براساس رفتار های انها در هنگام دوری از قدرت ارزیابی کر
٣٨۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰
|
از : جمال
عنوان : چشم پوشی بر حقیقت
با سلام، آقای حشمت گرامی، بر خلاف نظر شما آقای بنی صدر حالا که به زعم شما از قدرت کنار گذاشته شده است نیست که از آزادی ها دفاع میکند. همانطور که به درستی در مقاله قید شده است ،دعوای ایشان با آقای خمینی و اقمارش از راست تا چپ بر سر آزادی ها وتحدید آنها از سوی زورمداران بود.بسیاری از هموطنان چپ که در آن زمان دید خوبی نسبت به آقای بنی صدر نداشتند و از مخالفان او محسوب میشدند حالا متفق القولند که او در دفاع از آزادی، مرام و ایدئولوژی را دخالت نمیداد و از همه دفاع میکرد .حال شما برای حمایت از اصلاح طلبانی که دوران سیاه استبداد را طلایی میدانند چشم بر حقیقت پوشیده اید ،امروز،اما به یمن گسترش وسایل اطلاع رسانی امکان دسترسی به مواضع آن وقت آقای بنی صدر فراهم است و داده ها حاکی از خلاف نظر شماست . شما میتوانید با عقاید ایشان مخالف باشید اما نمیتوانید حقیقت را کتمان کنید. اما عجیب تر از همه نظر شما به رفتار آقای بنی صدر در دوران تجاوز عراق به ایران است او بیشتر اوقات در خط مقدم و در کنار نیروهای مسلح بود و با تمام توان از تمامیت ارضی کشور دفاع کرد. در دوران کوتاه فرماندهی او بیش از ۸۵ درصد اراضی اشغالی آزاد شده بود- میتوانید به کنفرانس مطبوعاتی فرماندهان ارتش که بعد از بر کناری او از فرماندهی کل قوا که در روزنامه ها درج شده و بر روی اینتر نت موجود است مراجعه کنید تا از زبان شهید تیمسار فلاحی این حقیقت را بشنوید - حال منظور شما از حساسیت لازم در دفاع از کشور چیست ،ظاهرا فقط خود شما میدانید.در ضمن هوادار جنبش سبز بدون هواداری از حق حاکمیت مردم بی ارزش است ،هر آنکه سازش با ولایت فقیه آن هم از نوع مطلقه اش را تحت عنوان هواداری از جنبش سبز میپوشاند از قواعد حاکم بر مردمسالاری بی اطلاع است. چپ واقعی در کنار مردم و برای مردم است نه در راه سازش با قدرت حاکم تحت عنوان اصلاح طلبی. احمد آقای گرامی هم اگر به روش و رفتار آقای بنی صدر چه در دوران قبل از ریاست جمهوری و چه در خلال آن و چه بعد از آن نگاهی به دور از تعصب و بی طرفانه می انداختند چنین خطایی مرتکب نمیشدند.با درود بر همه شما
٣٨۹۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : ما تحمّل ژاپن دومی را در آسیا نداریم- کسینجر ....
دوران ریاست جمهوری آقای بنی صدر دوران شکوفایی شوراهای کارگری در ایران بود و اگر این دوره چند سالی ادامه می داشت , تشکلهای کارگری همراه با نیروهای
سیاسی تعادل قدرت را در مقابل ولایت فقیه به نفع خود تغیییر میدادند ، این دوره کوتاه دستاوردهای فراوانی برای مردم ایران داشت...
"در ایران طی نیم قرن گذشته، به جز در دو مقطع یکی در دوران شادروان دکتر محمد مصدق در اداره پر افتخار کشور بمدت ۸۲۰ روز یعنی نزدیک به دوسال و نیم ، بدون نیاز به حتی ریالی پول نفت بااتخاذ سیاست موازنه منفی و کوشش پر ارجش در تشویق صادرات غیر نفتی ایران حتی خشکبار و روده و دامن زدن به تولید داخلی ، و دیگری در دوران ریاست جمهوری آقای بنی صدر ، درآمدهای بودجه کشور بسیار به نفت وابسته بوده است.در بعد از انقلاب آقای بنی صدر نیز در دوران کوتاه حکومتش بمدت یکسال و ۵ ماه وبا وجود اینکه دولت وی درگیر دفاع از میهن در مقابل تجاوز عراق به میهن بود ،با پیروی از سیاست اقتصادی موازنه منفی دکتر مصدق، به انجام امور زیر موفق شد :
◄ تغییر ترکیب بودجه و کاهش هزینه های اداری وافزایش هزینه های سرمایه گذاری
◄کوشش موفق در کاهش میزان واردات و تغییر ترکیب آن بسود واردات کالاهای سرمایه ای
◄همچنین کاهش چشمگیر فاصله درآمد میان شهرنشینان و روستا نشینان
◄افزایش قیمتهای محصولات کشاورزی
◄ تغییر موفق الگوی مصرف خصوصا در بخش دولتی ومبارزه با رانت خواری
◄کاهش حقوق های بالا و افزایش حقوقهای حقوق بگیران جزء و کاهش نسبت پایین ترین حقوق به بالاترین حقوق به میزان یک پنجم در مرتبه اول و در مرتبه دوم ادامه این کاهش
◄همچنین افزایش حداقل دستمزد های کارگران به بیش از سه برابر
◄بخشیدن قرضه دهقانان به نظام بانکی و حذف بهره وامهای کشاورزی
◄همچنین حذف بهره وامهای کوچک صنعتی
◄ و نیز برای اولین بارشاهد تغییر نسبت درآمد و هزینه های خانوارها به نفع افزایش در آمدهای خانوارها بودیم.
◄ اعطای وام مسکن در آن زمان به قیمت ۳۰۰ هزار تومان با وام ۴ درصد هزینه بانکی ، که منجر به خانه دار شدن خیل عظیمی شد که این طرح به خانه های بنی صدری معروف شده بودند..."
(http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=۱۴۰۰۹)
٣٨۹۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰
|
از : جوانی دانشجو
عنوان : در پاسخ به الف حشمت/ عنوان : بی گدار به آب نزنید
از قرار دوست ما خود به تحقیق مستقل درباره اتفاقات سالهای ۵۷ تا ۶۰ نپرداخته است و حرفهایی را تکرار می کند که رژیم سی سال است تکرار می کند که سراسر دروغ و جعل است! وی می گوید:
مگر بنی صدر که بود که شما با رویکرد لیبرالی تان سنگ او را به سینه می زنید؟ دوستان محترم اخبار روز، مخالفت با بنی صدر نمی تواند لزوماً زنده کردن دوران طلایی امام تلقی شود.
در پاسخ باید گفت:
بنی صدر مدافع آزادی ها, حقوق انسان, حاکمیت مردم و استقلال ایران بود. درباره بحث آزادی و حقوق انسان چند مستند در کامنت قبلی در پاسخ به دوستی دیگر آوردم اگر نیاز است درباره هریک مستندات دیگری نیز ارائه کنم؟ کار بایسته در آن نوشته ای که مقاله کلمه به آن استناد کرده یعنی سخنرانی خامنه ای در جلسه بررسی عدم کفایت بنی صدر در جلسه سی خرداد ۱۳۶۰ اینستکه اول تحقیق کنند که آیا خامنه ای راست می گفته یا خیر؟ وقتی او بنابر تحقیق من یک به یک دروغ گفته است و مقاله کلمه بدان استناد می کند یعنی کلا مقایسه خطاست. از ریشه ایراد دارد.
اینکه می گویید:
بنی صدر نه تنها در جریان جنگ حساسیت لازم در دفاع از کشور نشان نداد.
از آن دروغهاست! اگر توانستید در این باره سند ارائه کنید با شما وارد بحث مستند می توانم بشوم. حال آنکه من فقط سه سال درباره اتفاقات آن سالها تحقیق کرده ام و بطور قطع و یقین می توانم بگویم که این دروغ را برای اکثریت می توانم مستند رد کنم.
٣٨۹۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰
|
از : جوانی دانشجو
عنوان : در پاسخ به احمد/ عنوان : خطای شما
به قول دوستی که آن موقع جوان بود بنی صدر کلمه آزادی از زبانش نمی افتاد و وقتی در سخنرانی ها از آزادی دفاع می کرد توده ای و حزب الهی ها او را لیبرال می خواندند انگار که لیبرال فحش بود!
اینکه دیدگاههای بنی صدر آزادی خواهانه و دور از زورگویی بوده است و مخالف خمینی درباره محدود کردن آزادی ها بود را اسناد شهادت می دهند:
الف- بنی صدر:
۱- دفاع بنی صدر از حقوق انسانی سلطنت طلبها در سال ۵۹: من را به پاسداری منزلت انسانها گماردند. من باید بایستم تا جاییکه می توانم.
http://www.youtube.com/watch?v=rDpWlNgh۱AY
۲- فیلمی که بعد از سی سال منتشر میشود: بنی صدر و آزادی بیان
http://www.youtube.com/watch?v=۶s_RfWRMw۴w
۳- دفاع از آزادی بیان حتی در جبهه ها
http://www.youtube.com/watch?v=۶۱kTsmV۵oW۴
ب-خمینی در مقابل می گوید: ما آزادی نمی خواهیم
http://www.youtube.com/watch?v=wllpUaPIXJk
بعلاوه عکس زیر را:
بنی صدر در ۵ اردیبهشت ۱۳۶۰: انقلاب می باید به زبان سرخ ما امکان بدهد که سر سبز ما را افراشته نگه دارد
http://www.۴shared.com/photo/tzlh۱۴nd/zabane_sorkh_۰۵۰۲۱۳۶۰_.html
در مقابل دیدگاه خمینی:
امام: ما برای اسلام قیام کردیم و برای اسلام هم تحمل می کنیم!
بسیار گویاست. اگر بعضی ها بخواهند ببینند. بنی صدر با اینکه مسلمان است اصالت را به آزادی می دهد و یکی از هدفهای انقلاب که آزادی بود را به صوت بالا توصیف می کند حال آنکه خمینی برخلاف حرفی که در پاریس زد می گوید ما برای اسلام قیام کردیم!
اینکه حرف بنی صدر را روزنامه بزرگ زده و تیتر کرده است و حرف خمینی را ریز در گوشه ای گذاشته است خود نیز خیلی گویاست!
٣٨۹۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : قانون اساسی جمهوری اسلامی ، نه اساسیست ، نه جمهوری.
قانون ِاساسی،بدان جهت« اسـاسی» نامیده شد، چون «خواست آزادِملـت»، اساس میباشد، وخواست الله، به کـنارنهاده میشود. ازاین رو،آنچه را «قانون اساسی جمهوری ایران»میخوانند، نفی همان«اسـاس»است،که « بنیادحکومت برپایه خواست آزاد ومتغییرملت باشد.قانون اساسی،بنام ملت وخواستِ آزادِملت،شروع میشود، وبرضد گذاردن«بسم الله الرحمن الرحیم»برفرازآنست،که اساس را که همان«خواست آزادملت»است،نفی میکند
٣٨۹۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰
|
از : تا کی تنها یک سوال
عنوان : فکر کنید
امیدوارم تمام کسانی که از قبال رژیم اسلامی به مال و منال نرسیده اند و تنها و تنها غم مردم روزانه سرکوب شده و لگد مال شده را میخورند، یک بار برای همیشه جشمانشان را آنقدر باز کنند که پلک ها قادر نباشند دوباره بهم برسند و اندیشه و مغز آنقدر باز شود تا جای هیچ خرافاتی در آن نباشد تا، بلی تا دنیا، دنیا گول شعبده بازی و معرکه گیری تمامی جناح رژیم که از بیخ و بن یکی هستند را نخورند و دنبال نخود سیاهی که رژیم یک روز با نقاب اصلاح طلب، یک روز با نقاب خط امام، اصولگرا، و..... برای آنها روزانه درست میکند، نروند. کسی که بعد از ۳۲ سال هنوز نتوانسته متوجه شود که ابدا هیج تفاوتی بین افراد رژیم نیست، تا دهها هزار سال دیگر هم نخواهد فهمید.
٣٨۹۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰
|
از : الف حشمت
عنوان : بی گدار به آب نزنید
دوستان محترم اخبار روز، مخالفت با بنی صدر نمی تواند لزوماً زنده کردن دوران طلایی امام تلقی شود. مگر بنی صدر که بود که شما با رویکرد لیبرالی تان سنگ او را به سینه می زنید؟ شما که خود را هنوز نیروی چپ می دانید! بنی صدر نه تنها در جریان جنگ حساسیت لازم در دفاع از کشور نشان نداد، بلکه در برخورد با چپ، بسیار ضد چپ هم بود. او حتا با مهندس بازرگان هم فاصله زیادی داشت. بنی صدر حالا که از قدرت کنار زده شد را با آن زمان مقایسه نکنید. مهم تر از این، اکنون رهبران جنبش سبز و اصلاح طلبان زیر فشار سنگین محافظه کاران رنگارنگ هستند. شما چرا در برخورد به این مسایل شرایط را در نظر نمی گیرید؟ واقعا این جای تاسف دارد که شما خود را هوادار سبز بدانید ولی با چنین زبان تندی و ان هم در چنین زمان نامناسبی این موضوع را چنین برجسته کنید. به اعتقاد من افرادی چون تاج زاده از کار کشته ترین و شجاع ترین و مطلع ترین تان سرترند. از خط بی بی سی فارسی دوری کنید و با آبروی چپ بازی نکیند. لطفاً
٣٨۹۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰
|