یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عاشقان مام میهن! ایران، تجزیه شده! - ندا شهبازی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : سلیمان رحمانی

عنوان : درس زبانشناسی
خانم شهبازی
شما نشان دادید که هیچ سخنیتی با زبان‌شناسی ندارید. اول زبان هورامی را کسی امروز جزو خانواده‌ی کرد‌تبار نمیداند. این نکته از مکنزی از سال ۱۹۶۰ تا امروز آساطریان در سال ۲۰۱۱ روشن است.
http://www.archive.org/details/ProlegomenaToTheStudyOfTheKurds


“The Origins of Kurdish,” TPhS ۱۹۶۱, pp. ۶۸-۸۶. Kurdish Dialect Studies, ۲ vols.(London Oriental Series, ۹ and ۱۰, Oxford University Press), ۱۹۶۱-۶۲.

هرکس که ادعا کند که هورامی و کرمانجی لهجه‌ی یک زبان واحد هستند، یا مغرض هست یا ناآگاه یا مطلبش از یک جای سست و قابل ویرایش آمده است. اصلاً شما تابحال متون گورانی و کرمانجی را دیده‌اید یا از خود حرف درمی‌آورید؟ چه کسی زبان کتابی مانند سرانجام را یکی میداند با میم و زین احمد خانی؟ یا لهجه دو زبان میداند؟

من برخلاف شما متون گورانی میدانم و به کرمانجی ترکی نیز آگاهی نسبی دارم. این دو مقاله که اشاره کردم، مهمترین مقالات آکادمیک در این پنجاه سال در رابطه با زبان کردی هستند. بهتر است آنها را بخوانید بجای اینکه به وبلاگ‌ها سر بزنید.
من به شما لینک علمی دادم و شما احتملاً از وبلاگ‌های غیرحرفه‌ای کاپی و پیست کردید. اگر اینها یک زبان بودند، همین الان در ویکیپیدا سه ویکیپیدا مختلف برای سورانی و کرمانجی و زازاکی (نزدیکترین به هورامی) نداشتند و مانند زبان انگلیسی بود. بهتر است در مورد زبان زازاکی نیز در ویکیپیدا آلمانی تحقیق کنید (جزو مقالات برگزیده). دوم زبان کردی کلهری که گفتید نزدیکتر هست به لکی و حتی لری/فارسی تا به کرمانجی. سوم کردی گروسی را فراموش کردید.. اهالی گروس برای نمونه نمیتوانند کردی مهابادی را دریابند همانطور که اهالی کرمانشاه نیز نمیتوانند کردی سورانی عراق را دریابند. حتی میتوان گفت ساختارهای برخی از این گویشها به لاری و لری و لکی و فارسی نزدیکترند تا به زبانهای دیگر.. من جمله این موضوع در مورد هورامی اصیل با گیلکی/زازاکی صدق میکند. همه این نکات برای زبان‌شناسان روشن است. در واقع تفاوت کرمانجی و سورانی هم از لحاظ دستور زبان مانند آلمانی و انگلیسی هست هرچند واژگان مشترکشان بیشتر است، ولی این به معنی یک زبان بودن نیست. وگرنه لری و فارسی چه از درصد واژگان مشترک و چه از لحاظ ساختار زبان به هم نزدیکترند.
در مورد این مناطق تاریخ مشترک ندارند نیز سهل است. هیچ‌زمان کردستان سوریه و عراق در این پانصد سال پیش جزو ایران نبوده است. ازدواج هم بین اهالی که شیعه هستند و سنی یا یارسان نادر است و ایزدیان که دیگر با هیچ کس ازدواج نمیکنند.من برخلاف شما، تازه‌ترین مطالب علمی به زبان کردی را میشناسم، بخشی از خانواده‌ی من از کرمانشاه هست، و به زبان هورامی فرم کلاسیک آن نیز آشنایی دارم. این همه هم برای دیگران مظلوم‌نمایی نکنید. بارها از ناتیونالیسم به اصطلاح "کردها" شنیده‌ام که همه ظالمانند و آنها مظلوم. کردهای کرمانج ترکیه نقش مهلکی در نسل‌کشی ارمنیان و آسوریان داشتند. پس این مظلوم‌نمایی برای چه؟ یا سیمکو که موجب نسل‌کشی کامل آسوریان در آذربایجان غربی بود و عوامل آنها. اینها چه؟ شما هم از اینها آگاه هستید؟ در ضمن در مورد خلیج فارس جواب ندادید.. آیا بوشهریها /لرها/بختیاریها/لارها/بندرعباسیها و غیره نیز "عرب" هستند؟ یا ساکنان فارسی‌زبان بحرین چه؟ همه اینها جزو قوم ایرانی(یا به طور دیگر در تاریخ پارسی) هستند نه عرب.
این شمایید که در واقع نژادپرست هستید و بخاطر ارضای خود، میخواهید از چند نفر ضد ایرانی "به به" بشنوید و اینطوری "روشن‌فکری" قلابی کنید. در ضمن شخصاً نیمی از شمال و نیمی از کرمانشاه هستم و به چندین زبان و گویش ایرانی نیز تسلط دارد. "کرد" از لحاظ تاریخی معنی قومی نمیدهد بلکه تنها معنی رمه‌گران میدهد و برای همین در متون دوران میانه، اعراب را "اکراد کردستان" و دیلمیان را "اکراد طبرستان" میخوانند. حتی در متونهایی "بلوچ" یا "لر" نیز "کرد" خوانده میشوند. حتی در زمان شرفخان بدلیسی هنوز "کرد" معنی زبانی نمیداده است و یک نوع شیوه زندگی بود.
در این رابطه، میتوانید به مقاله احسان هوشمند نیز بنگرید که هم کردی میداند و هم کرد هست، و صدمرتبه از شما بیشتر به تاریخ و زبانشناسی آگاهی دارد.
حداقل این مقاله را بخوانید:
"کرد یا کردها"
http://www.iranworldinstitute.org/pdf/kurde۲۰ou۲۰kurdes.pdf
احسان هوشمند.
این حرفها مانند "مادها نیاکان کردها" بودن نیز از حرفهای کهنه و مطرود است. شبیه‌ترین زبان به مادی زبانهای تالشی و تاتی قزوین و اراک و کاشان و اصفهان هستند. این نیز در مقاله اول ثابت شده است. در ضمن واژه‌ی "فارس" هم معنی قومی تا قرن اخیر نمیداده است.. حال یک مشت نادان که فکر میکنند روشن‌فکر هستند، برای جهت درمان عقده‌های روانی، میایند گروه میسازند و آنها را در مقابل هم قرار میدهند.
هر زمان مطالب فوق را خواندید (و من برخلاف شما ده ها مقاله بیشتر خواند‌ه‌ام و چندین کتاب خودآموز کردی به علاوه چندین کتاب به زبان هورامی از ایران دارم)، سپس ادعای زبان‌شناسی کنید. هیچ زبانشناسی خانواده‌ی هورامی/زازاکی را جزو کردی نمیداند مگر اینکه یا ناآگاه باشد یا قومگرا.. ولی قواعد غلمی را نمیتوان با قومگرایی تغییر داد. وجهه‌ی مشترک هورامی/زازاکی و کلهری و گروسی و جافی و سورانی و کرمانجی (با چندین شاخه) تنها ایرانی بودنشان هست.
به هر حال به یک نکته دیگر اشاره کنم بد نیست و آن خارج از ایران است:
۱) عربها خارج از ایران در سودان و کردستان عراق نسل‌کشی کردند
۲) کردهای ترکیه با ترکان ترکیه با هم نسل‌کشی ارمنیان و آسوریان را انجام دادند....همانطور که نقش سیمکو در نسل‌کشی آسوریان نیز روشن است.
حتی هم‌دینان ما میگفتند که پیش از جنگ جهانی اول، کردهای سنی اگر اهل حق پیدا میکردند، انها را میکشتند زیرا فکر میکردند کشتار اهل حق آنها را به بهشت وارد میکند. پس این شد تاریخ مشترک جنابعالی؟

۳) حال لطفا شما ضدایرانیان "روشن‌فکر" بگویید ما ایرانیان یا پارسیان (بنده طبری/کرمانشاهی هستم و به هر حال میگویم پارسیان زیرا پارسی را نیز زبان خود میدانم) چکار کردیم؟ آن اندک ناتیونالیسم دوران پهلوی هم بخاطر افرادی مانند سیمکو و اشغالگری عثمانی و خزعل و غیره بود.

۴) جماعت "کرد" به اندیشه‌ی من قوم واحد نیستند و تنها تیره‌ای هستند از قوم بزرگ ایرانی.. و در پیوستارهای زبانهای ایرانی قرار دارند.. چنانکه فارسی نزدیکترذین هست به لری و لری نزدیک هست به لکی و آن به کلهری و آن نزدیک هست (نه یک زبان با سورانی).. اگر بخشی بخواهند از ایران جدا شوند، عاقبتش ناچار شکار ترکیه/کشورهای عرب میشوند.
از ما گفتن.. ولی کاشک این مدعیان باسواد اندکی کتاب میخواندند.
۴۰۰۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۰       

    از : روزبه

عنوان : خانم شهبازی عزیز
خانم ندا شهبازی عزیز، اتفاقا خیلی هم خوبست که نویسنده هر مقاله ای پاسخگوی هر آنچه می نویسد باشد. تنها از طریق پاسخهاست که علم و هنر فرد عیان می شود. لطفا پاسخ لقمان شمال و بهرامی را هم بدهید تا علم و هنر شما بیشتر عیان شود. سپس من نظرم را درباره یکایک پاسخ هایی که شما به آنها خواهید داد با شما و این سه نظردهنده در میان خواهم گذاشت. ضمنا یکبار دیگر نظر رحمانی و پاسخ تان به آنرا بخوانید.

برای کسب اطلاعات تاریخی باید از منابعی استفاده کرد که از اعتبار جهانی و آکادمیک برخوردار باشند و نه از منابعی که آلوده به دین، سیاست، ایدئولوزی و یا فولکلور هستند.

نکته پایانی آنکه، برای من مهم نیست که شما متولد یا ساکن کدامیک از استانهای ایران باشید. حتی برایم مهم نیست که بدانم شما در ایران زندگی می کنید یا بیرون از آن. آنچه برای من مهم است این است که بدانم که آیا شما یک ایرانی هستید یا نه چون تعیین سرنوشت ایران فقط حق ایرانیان است همانطور که حق تعیین سرنوشت امریکا مختص فقط آمریکایی هاست.
۴۰۰۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۰       

    از : ندا شهبازی

عنوان : کامنت پر از درستی آقای رحمانی!
احتمالا کار درستی نیست که کسی برای نوشته خود، کامنت بگذارد. اما ظاهرا گاهی اوقات غیر قابل اجتناب است. برای نوشتههایی که به فارسی می نویسم و میدانم که بحث برانگیزند، اخبار روز را انتخاب میکنم، چون میدانم که خوانندگانش از همه طیفهای جامعه، با باورهای اجتماعی و سیاسی مختلفند. در نتیجه میتواند فضای خوبی باشد برای تبادل نظر و تلاش برای ایجاد صمیمیت حتی با باورهای گوناگون. گفتم میتواند باشد، چون متاسفانه تا وقتی بدون پیش ذهنیت و تعصب وارد بحثی شویم و تا وقتی همه خود را در هر مسئلهای صاحبنظر بدانیم، این فضای صمیمی بحث و گفتگو بوجود نخواهد آمد. آقای سلیمان رحمانی که ظاهرا بهتر از من میدانید، اهل کجا هستم. یادم نمیاید هیچگاه ادعا کرده باشم کرد هستم. هر چند اگر دارای ملیت کردی، عرب، ترکی، بلوچی یا هر ملیت و زبان دیگری بودم، بسیار بدان افتخار میکردم. هیچ برتری در فارس بودن و فارس زبان بودن و مرکزنشین بودن و... نمیبینم که بخواهم خود را به دروغ به آن نسبت دهم. آقای رحمانی! با همان اطمینانی که درباره من نظر دادید، درباره زبان کردی هم گفتید. زبان کردی شامل چهار لهجه اصلی کرمانجی، سورانی، کلهری و هورامی و چندین زیرمجموعه است. بدون شک اگر شما به یکی از این لهجهها تسلط داشتید، متوجه میشدید که هم ارتباط برقرار کردن با کردهای دیگر بسیار راحت است و هم یادگیری لهجههای دیگر کردی به لحاظ ساختار و کلمات مشترک. هویت و تاریخ مشترک ندارند؟! شما چند سال در بین کردهای چهار قسمت کردستان زندگی کردهاید که به این نکته پی بردید؟ میدانید چقدر ازدواج در بین کردهای این چهار قسمت رواج دارد؟ چند کتاب از تاریخ کردستان خواندهاید؟ با اشعار چند شاعر مطڕح کرد آشنایید؟
از اینها گذشته، نوشته من چه ربطی به تاریخ و زبان کردستان داشت که شما همه را نادرست خواندید؟ من از جدایی و تفرقهای سخن گفتم که در نتیجه سکوت گروهی در برابر فجایع خوزستان و بلوچستان و.. از همه تازهتر قندیل و ارومیه بوجود آمده.
آقای رحمانی اگر به زبان و فرهنگی علاقمند نیستید، مجبور نیستید دربارهاش بگویید و اگر مانند من علاقمندید، بهتر است به زبانشناسان و تاریخشناسان همان ملت و فرهنگ رجوع کنید تا اطلاعات دقیق و به دور از غرضی بدست آورید. لطفا سکوت خود را در برابر فجایعی که گفتم و هزاران فاجعه دیگر در پشت این کامنتها پنهان نکنید. سری به مناطق مختلف ایران بزنید و از درددلشان بشنوید. واقعا که ایران را تجزیه کرید، حال این مرزهای فرضی بماند یا نماند!
افتخار میکنم که هر مطلبی در مورد مشکلات گروههای اتنیکی ایران نوشتم، در بسیاری از سایتهای متعلق به ملیتهای مختلف ایرانی چاپ شد.
۴۰۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۰       

    از : سلیمان رحمانی

عنوان : انگار مسابقه هست برای ایران‌‌ستیزی..ایشان میگویند:
" خلیجی که خلیج نشینانش عربند، نه فارس"
اول اینکه فارس در اینجا به معنی کشور ایران هست.. دوم ردمان بوشهر و بندرعباس و بختیاری و لار همه ریشه‌ی پارسی دارند و بیش از نصفی از خوزستان نیز بختیاری هست که جزو پارسیان اصیل هستند.
این نوع "روشن‌فکری" بدون آگاهی از تاریخ که در پیام این خانم و دکلان و سایر افراد نووارد در چپ دیده میشود، به جایی بجز ویرانی نمیرسد.
۴۰۰٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۰       

    از : سلیمان رحمانی

عنوان : مطلب پر از نادرستی
این خانم در چند وقت پیش ادعا میکردند "کرد" بودند ولی حالا "فارس" شدند.

در مورد "زبان کردی" در واقع همانطور که دوستان دیگر گفتند این چند زبان گوناگون است. واژگانی مانند "کرد" یا "لر" یا "لک" یا "فارس" در واقع مجازی هستند برای چند زبان بازمانده پهلوی (اشکانی و ساسانی) و در واقع معانی زبانی نمیدانند. "کرد" به معنی طوایف رمه-گر و کوه-نشین بود. "لک" به معنی هزار (مانند قوم هزاره). "لر" به معنی جلگه نشین هست و "فارس" به معنی "پهلو" و "دنده" یا "کناره/کوه-پایه نشین". همانطور که چینیها یک قوم واحد هستند با تنوع زبانی (که بیشتر از زبانهای ایرانی هست) در مورد این گروه-های زبانی نیز چنین هست و همه متعلق به قوم ایرانی هستند. "کرد" و "هویت کرد" بدون ایران معنی ندارد و اینکه "کردها"ی فعلی بازمانده مادها هستند و "فارسها" بازمانده هخامنشیان نیز از حرفهایی هست که امروز دیگر پایه علمی ندارد. در واقع طوایف گوناگون ایرانی در همه جا دخیل هستند و مهمتر از همه ریشه زبانی هست، و میتوان به یقین گفت که پهلوی اشکانی و ساسانی که زبانی بودند قابل فهم دیگر (mutually intelligble)، ریشه زبانهای کنونی ایرانی هستند. نزدیکترین زبان به پهلوی اشکانی بلوچی و زازاکی/هورامی میباشند، فارسی/لری بازمانده پهلوی ساسانی هستند، لکی / کردی جنوبی و کرمانجی نیز در این پیوستار قرار دارند.

در واقع نه زبانی واحد به نام "کردی" وجود دارد (برای نمونه کردی گروسی برای مهابادی قابل فهم نیست و کردی مهابادی برای کرمانشاهی) و نه هویت فرهنگی یکسان و یا تاریخ یکسان برای این مناطق... کردستان/کرمانشاه ایران همواره بخشی از ایران بودند ولی مناطق دیگر از پانصد سال پیش به دست عثمانی افتادند.

دوستان برای فهم این موضوع به مقاله مفصل زیر بنگرید:

http://www.archive.org/details/ProlegomenaToTheStudyOfTheKurds
۴۰۰۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۰       

    از : Bahrami

عنوان : ترسم نرسی بکعبه ای اعرابی این ره که تو میروی به ترکستان است
ببینیم این – رضاخان پالانی – از کجا سرچشمه گرفته است. با درج این فامیلی فقط قصد کوچک کردن طرف را دارید و فکر میکنید در نتیجه شما را بزرگ نشان میدهد.اقای ن ح -تحیی الأهواز العربیه شما حتا شهامت ندارید در این دنیای ازاد از اسم و فامیلی واقعی خودت استفاده کنی بعد قصد دارید که برتاریکیها نورافشانی کنید؟باید خاطر نشان کنم که تا قبل از اقدام ایشان برای ایجاد اداره سجل احوال در این مملکت مردم یا پسوند شغلی را که داشتند یدک میکشیدند و یا لقب یا صفتهایی را که بر انها میگذاشتند. دوست گرامی شما که شاهد هستید مردم نواحی مختلف ایران مردم استان یا شهر بغلی را با چه عناوین توهین امیزی بدرقه میکنند و پر مسلم شما هم تجربه هایی داشته اید. مثلا ایا تا کنون سعی کرده ای که ان فرهنگ شرم اور عربهای خوزستان را بپرسش بگیری که چرا داماد حق ندارد شب را در خانه پدر همسرش بگذراند و یا پدر دختر شب در خانه داماد نمیخابد؟غیر از این است که مبادا دامادش با دخترش سکس داشته باشد و .... .اصلا بیا ببینیم این پالانی یعنی چه؟دو حالت دارد -۱-یا پدر یا خانواده ایشان شغل پالان دوزی داشته یا خود ایشان در دوره ای سر و کارش با چهار پایان بوده مگر نه اینکه ادعا میشود انسانی که از راه دسترنج خودش امرار معاش میکند قابل احترام است؟مگر بشر قابل ترقی نیست؟دوست گرامی هر سال ۱۴ امرداد ازادیخواهان ایران سالگرد مشروطیت را پاس میدارنند .ایا تا حالا شنیده یا خوانده ای که حتا مستبدان ان دوران سردار ملی ستار خان و یا سالار ملی باقر خان را مورد بی ادبی قرار دهند به دلیل شغلی که داشته اند؟اگر تاریخ هر کشوری را ورق بزنی در ان دوره زمانی منظورم قرن گذشته است اکثر رهبران تحولات اجتماعی از همین نوع گذشته هایی برخوردار بوده اند.همانطوری که مراغه ای یا تبریزی یا کرمانی ویا بختیاری یا اهوازی ….هم یافت میشود .در بین عربها در هنگام معرفی پسر نام پدر پشتبندش است,شاید برای شما عادی باشد اما در نظر دیگران خنده دار است در ثانی مجسم کن اگر مثلا شما بدنیا بیایی و پدری نباشد که شما بشوی ابو....ببین چقدر سرافکنده میشوی و .....باز هم صد افرین به یک بچه بی پدر که با لیاقت خودش توانست اسمش را تا ابد ماندگار کند چه شما دوست داشته و یا نداشته باشید.چقدر خوب میشود اگر تعصب را کنار بگذاری و یکبار کتاب احمد کسروی راجع بتاریخ خوزستان را مطالعه بکنی.درک میکنم شما نمتوانید ریس عشیره تان شیخ خزئل را فراموش کنید ولی دوست من در دنیای امروز مردم متمدن سالهاست از قید خان و شیخ و ...راحت شده اند متاسفم که اخبار هر چند صد سال یک بار به قبیله شما میرسد . یا شیخ تفضلو برسان بدست ن ح ن ح عنوان : تحیی الأهواز العربیه
۴۰۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۰       

    از : لقمان شمال

عنوان : با کمک استعمار و ارتجاع هیچ قومی آزاد نشده است.
تجزیه طلبی و یا بقولی «تعین سرنوشت» بخشی از اراضی یک ملت قدیمی با همه اقوام دربرگیرنده و سازنده آندیار که دارای سنن و فرهنگ مشترک با هم هستند بفرمهای متفاوتی امکان پذیراست. یکی از آن طروق، حمله مستقیم با سیاست تهاجمی اشعالگرانه صورت میگیرد که همه و یا قسمتی از خاک یک ملتی به «تصرف» اشغالگر در دراز و یا کوتاه مدت درمیآید. جنگ جالدران یکی از این موارد اشغال و تجزیه بخشی از خاک یک کشور است. در این جنگ، باختر و شمال‌باختری ایران که شامل آذربایجان و تمام کردستان تا همدان بود، از ایران جدا شد و به دست عثمانی افتاد. این مناطق تا پیش از زمان شاه عباس کبیر از ایران جدا بود اما شاه عباس توانست بخشی از مناطق کردستان را با جنگ دیگری پس بگیرد.جنگ چالدران نتایج بدی را بدنبال داشت از جمله: نخستین نتیجه جنگ جدا شدن همیشگی مناطق کردستان باختری (مناطق کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه کنونی و قسمتی از ارمنستان) از ایران بود و ضمیمه ترکان عثمانی شد. و بعد از پیروزی انگلیس در جنگ جهانی اول تمام مناطق جنوبی امپراطوری عثمانی بدست آنها افتاد و بنا بسیاست دیرینه انگلیسی طمعه بدست آمده از ترکهای عثمانی و آن بخش جدا شده کردستان مجددآ تحت تقسیمات جدیدی قرار گرفت. بنابراین آن کوته فکرانی که اطلاعی از تاریخ اقوام سازنده ایران را ندارند و ایران را بغلط اشغالگر کردستان مینامند تا بتوانند شکافی در همبستگی هزاران ساله آنها ایجاد نمایند. بیش از پانصد سال از آن جنگ و تجزیه بخش وسیعی از خاک ایران میگذرد.ابلهانه خواهد بود که همه کردهای ساکنن ترکیه، عراق، سوریه و تا حدی در ارمنستان بعنوان یک قوم واحد با نژاد، فرهنگ، ادبیات و سنن و رسومات مشترک بدانیم. و یا درصدد برگرداندن مجدد همه مناطق بسرزمین مادریشان (ایران) باشیم. شیوه دیگری از تجزیه طلبی بشیوه استالین است که در مورد ایران همان که «جمهوری» های گیلان، آذربایجان و مهاباد ذکر نمایم. این شیوه استالینی امروزه توسط استعمار جهانی بمراتب «بهتر و دقیق تر» مورد اجرا در میآید.نمونه مشخص آن، « خودمختاری» اهدایی شمال عراق است. که بشکل کلاسیک ضمیمه بخاک اشغالگر نیست ولی همان نتیجه را میرساند. بی جهت نیست که تعداد گروهکهای «طالب تعین سرنوشت» قومی در مناطق استبداد زده و لی نافرمان مثل ایران بیش از تعداد انگشتهای دست و پا هستند و هر کدام سر در «آبخوری» دارند و سمینارها و جلسات سخنرانی آنان با یک اپوزیسیون واقعی وجدی و طالب آزادی و استقلال فرسنگها فاصله دارد. بعنوان مثال گروهکی که ظاهرآ طرفدار کردهای ایران است و با پ ک ک ترکیه همدست گشته و با کمکهای مالی کردهای شمال عراق( بدستور کشور اشعالگر در عراق) بمرزهای ایران شبیخون میزند و از کشتار مرزبانان که حتی افراد کورد ایرانی هستند ابایی ندارد. این نوع گروهک دست نشانده و مامور استعمار چه نامی دارند؟ زیدی بیگانه از تاریخ ایران و ایرانی (ن ح) در اینجا خودرا از قوم عرب و از سرزمین خوزستان که نامی قدیمی تر از کلمه «عرب» آنرا سرزمین عرب میپندارد، چه نامی میتوان بدو داد؟ او نمیداند و نمیخواهد هم بداند که اعراب بهرفرمش هنوز در پهنه گیتی وجود نداشتند که کردستان و خوزستان وجود داشتند. نویسنده این مقال روشن نکرد که از چه نوع تعین سرنوشت ساکنن مناطق کردستان ایران سخن میراند؟
۴۰۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۰       

    از : عبدالله بلوچ

عنوان : بلوچ با هویت ایرانی بیگانه است
بلوچ با هویت ایرانی بیگانه است

اخیراً «رادیو فردا» مصاحبه ای را با آقای ماشاللـه آجودانی کارشناس تاریخ ایران تحت عنوان "نگاه دوگانه به تاریخ ایران، قبل و بعد از اسلام، از کجا آمد " انجام داده است که از منظر تاریخی دارای نکات بسیار مهم و گویا در مورد هویت ایرانی است.

آقای آجودانی دو عامل «زبان فارسی» و «مذهب شیعه» را برای هویت ایرانی تعیین کننده میداند. این دو پدیده را نمیتوان در بین ملت بلوچ یافت. بلوچ دارای زبان و فرهنگ، آداب و رسوم و نیز تاریخ مستقل در سرزمین خودش میباشد. بلوچ با زبان فارسی با وجود غنی و توانمندی ادعای شده ایرانیان بیگانه است. بلوچ زبان فارسی را نمیداند مگر اینکه به او در مدارس آموخته باشند. در طول تاریخ بلوچ بزبان بلوچی سخن گفته است و نیازی به زبان فارسی نداشته است.

در مباحث تاریخی دیده میشود که از زبان فارسی بعنوان زبان فراگیر فلات ایران نامبرده میشود. در ادوار گذشته امپراتورها و حاکمان مهاجم برای تسخیر ممالک دیگر نیاز به لشکرکشی و اشغالگری داشته اند. مسلماً این مهاجمان برای ارسال احکام و دستورات به لشکریان خود به یک زبان نیاز داشته اند که در این خطه از جهان زبان لشکرکشی مهاجمان، زبان فارسی بوده است. در دو هزار و پانصد سال پیش که الکساندر مقدونی برای تسخیر جهان و گسترش خود راهی هندوستان شد، زبان یونانی را بکار برد.

بلوچستان سرزمینی است که دارای موقعیت جغرافیایی بسیار سخت است. از این نظر تسخیر بلوچستان بس دشوار بوده است. بنابر استناد به تاریخ مدون، تسخیر بلوچستان توسط مهاجمان یک حالت موقتی داشته است. البته نیروهای اسلام در بلوچستان توانسته اند تا فرهنگ و اعتقادات مردم بلوچ را تحت تاثیر قرار دهند. چه بسا که بلوچها به دین اسلام گرویدند. اسلام در بین مردم بلوچ بمنزله مذهب سنی بوده ولی با هجوم قاجاریان به بلوچستان در بخشهایی از بلوچستان مذهب شیعه عینیت پیدا میکند. از اینرو در بلوچستان، بلوچ شیعه مذهب نیز وجود دارد. اما مذهب غالب در بلوچستان مذهب سنی است. از اینرو برای بررسی بلوچستان به مردم بلوچ، سنی مذهب میگویند.

با استفاده از متدولوژی کارشناس تاریخ ایران آقای آجودانی مردم بلوچ نمیتوانند دارای هویت ایرانی باشند، چرا که بلوچ نه فارس زبان است و نه شیعه مذهب(در مجموع) و این یک حقیقت است که بلوچ، هرگز ایرانی نیست. بلوچ بسان دیگران یک ملت تاریخی با سرزمین مشخص اجدادی اش میباشد و با هویت ایرانی بیگانه است.
٣۹۹۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۰       

    از : اباذر

عنوان : تشکر
صدای همه ملتهای تحت ستم در کشوری فرضی ایران است. متشکرم
٣۹۹۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۰       

    از : ن ح

عنوان : تحیی الأهواز العربیه
سرکار خانم شهبازی
ایران را سال ها پیش شخصی به نام رضا پالانی تکه تکه کرد و آنچه امروز من وشما شاهد آن هستیم ادامه همان نظریات بخت برگشتگانی چون نظریه پردازان درباری او که همه ما به خوبی آنها را میشناسیم و به دلیل فش وفحشاهایشان به عرب جماعت از آنها بت ساخته اند ونقد آنان جرم تلقی می شود.
ایران تا پیش از رضا پالانی(پهلوی) چند زبانه وچند فرهنگ بود ومشکل خاصی نداشت به جز توسعه .اما اقای پالانی واطرفیانش با تمام توان نظامی سیاسی به دیگر فرهنگها حمله کردند و سعی در نابودی همگان داشتند.حمله رضا پالانی را پسرش نیز ادامه داد و جالب تر این است که خمینی نیز همان هجوم را ادامه داد و امروز خامنه ای.من عرب مشکلی با زبان فارسی ندارم اما زمانی که زبان مادری ام را از من می گیرند وفارسی را به من تحمیل می کنند من راهی جز مبارزه با فارس وفارسی نمی بینم.و هر انچه در توان دارم برای استیفای حقوق ملی خود بکار می گیرم.در حیطه خاک نیز چنین است و دفاع از سرزمینم را یک امر حیاتی میدانم واجازه نخواهم داد که تغییرات جمعیتی در الأهواز به ضرر ملت عرب رقم بخورد.ممکن است امروز سکوت کنم ولی فردایی که سر برسد وضع تغییر خواهد کرد و متاسفانه مردم عادی ومهاجران به سرزمینم تاوان أن را خواهند پرداخت. تا دیر نشده به مردم بگوییم که در قالب برنامه های رژیم برای نابودی ملت عرب الاهواز حرکت نکنند.
٣۹۹۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست