از : نامی شاکری
عنوان : رجزخوانی!
میم نون عزیز!
این شیوه ی برخورد شما به موضوعاتی با این اهمیت خیلی سهل انگارانه است . می نویسید :"اگر در حزب توده مارکسیستی سراغ دارید، لطف کنید او را هم نام ببرید و استدلال کنید..."این ،درست مثل رجزخوانی های "فالانژهای" مقابل دانشگاه تهران است . من نمی دانم منظور شما از "حزب توده" چیست ؟ حزب توده ایران تا آستانه ی انحلال و فروپاشی در ایران جمهوری اسلامی یاجریانی که حالا به نام حزب توده ایران در خارج از کشور سخن می گوید؟ یا ...؟ احتمالا آقای پرویز مرزبان به نکاتی که طرح کرده اید از جمله همین پرسش تان خواهند پرداخت. در "عصر" قباحت آرمان های چپ و ایدئولوژی و مارکسیسم و ...من به عنوان یکی از مارکسیست های مورد نظر شما به برخی جنبه های متن خسرو صدری عزیز و حزب توده ایران (تا آستانه ی انحلال و فروپاشی) خواهم پرداخت . تاریخ و تجارب حزب توده ایران تاریخ و تجارب تمام جنبش چپ و متعلق به حزب طبقه ی کارگر آتی ایران با هر نام و عنوانی است . این حزب را "چپ های مقدس و منزه " نخواهند ساخت ، باورکنید!
۴۱٨۲۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۰
|
از : خسرو صدری
عنوان : مطلب در مورد"خدعه کردن"(دودره کردن) ج.ا بود و نه ارزیابی سیاست های ح.ت.ا
-آقای مرزبان گرامی ! دو ماه پیش به مناسبت ۷۰ مین سالگرد بنیانگذاری حزب تو ده ایران، در مطلبی با حجم تقریبی همین کامنت شما، نظرم را در مورد حزب نوشتم.کاش این کامنت را درآنجا میگذاشتید تا یک بار هم به خاطر شما می پرداختیم به بحث همیشگی: "همه گناهان به گردن حزب توده است و ما راست می گوییم که نه آن زمان و نه این ۳۰ سال بعدش کاری کرده ایم"!
- در این مطلب ، که شما به نظر می رسد با "گوگل سرچ" ، و به دنبال "حزب توده"(ایران)،جهت دراز کردن حکیم باشی، پیدایش کرده اید و فقط همان سطر را هم خوانده اید، بحث بر سر یک تاکتیک سیاسی اسلامی به نام "خدعه کردن" است که مثالی هم فقط در این چارچوب از رفتار ج.ا.ا با حزب توده ایران آوردم.
-جهت اطلاع شما، من اکنون عضو حزب توده ایران نیستم ولی بخت وافتخارآشنایی و ارتباط نزدیک با رهبری حزب را پس از انقلاب داشته ام و آنچه در مورد مشورت و بحث مقامات وقت ج.ا با رهبران حزب نوشته ام، نه به فرموده شما"تجسم تخیلی"، بلکه بیان واقعیت است.
۴۱٨۲۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۰
|
از : میم نون
عنوان : چند پرسش ناقابل از پرویز گرامی
با سلام
من نظرات تان را بدقت خواندم.
دیری است که دلم می خواهد فرق ماهوی مجاهدین با دار و دتسه های مذهبی دیگر را بدانم.
ماهیت طبقاتی فدائیان خلق را هم به همین سان.
اگر در حزب توده مارکسیستی سراغ دارید، لطف کنید او را هم نام ببرید و استدلال کنید.
اگر وقت داشتید بگوئید که به چه دلیل از انقلاب ۵۷ سخن می گویید و نه از ضد انقلاب ۵۷. چون شما بدرستی خیزش ۱۵ خرداد را ارتجاعی تلقی کرده اید.
اگر تعریفی از انقلاب داشتید، ذکرش ضرری ندارد.
خیلی ممنون
۴۱٨۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱٣۹۰
|
از : پرویز مرزبان
عنوان : بدون پاسخگوئی و اقناع آینده ی دشواری خواهیم داشت.
نوشته ی پیش روی ما از آقای خسرو صدری دوباره مرا وادار به پاسخگوئی نمود.
ایشان در باره ی حقه بازی و فریب کاری و کلاه بر سر مردم گذاردن ملاهای نامی رفسنجانی و بهشتی سخن گفتند و آنرا بصورت ذیل فرموله کردند : «.......ولی این ها سازمان ها و احزاب باتجربه ای چون حزب توده ایران را هم فریب دادند. آنگاه که به عنوان مثال ،رهبری حزب را رفسنجانی و بهشتی و... به بحث غیر علنی در مورد مشکلات اقتصادی و مبارزه با امپریالیسم، دعوت می کردند، ولی در اتاق مجاور، لاجوردی ها را نشانده بودند تا "طناب دار"شان را ببافند» پایان نقل قول.»
من نمیدانم منظور دقیق آقای صدری از این تجسم تخیلی و سورآلیستی چیست و چرا میخواهند حرب توده را فریب خورده معرفی کند.
ببینید ! برای من اصلا مهم نیست که بهشتی و رفسنجانی زیر زیرکی با حزب توده سر و سری داشته اند. برای من ملاک هم نیست که رفسنجانی و بهشتی انسانهای راستین بوده اند یا دژخیمان خون آشام . برای من، مواضع سیاسی حزب توده از قبل از انقلاب نسبت به خمینی و روحانیون مهم ست . حزب توده ماهیت رهبری انقلاب و توده های سنتی را به دلیل مصرف بی رویه شعارهای پوپولیستی ، ضد امپریالیستی تشخیص داد و از آن بد تر، آنها را مترقی تبیین نمود. مسئول تهیه ی این تحلیل رهبران حرب توده می باشند و بعداز اشغال سفارت آمریکا، فدائیان خلق نیز در این قضاوت غلط تاریخی مشارکت نمودند که فاجعه بار بود.
موضوع «مترقی » بودن یا نبودن جریان موسوم به خط امام بحث انگیز ترین موضوع درونی سازمان فدائیان گردید که با «خصلت» ضد امپریالیستی آنها ارزیابی میشد و حمله به سفارت آمریکا هم ملاک آن بود. گیریم که اشغال سفارت توطئه بوده یا خود بخودی صورت گرفت ، بنظرم فرقی نمی کند . زیرا ماهیت جنبش میلیونی خرده بورژوازی سنتی به زعامت مرجع تقلید شیعیان بر اساس پپشتوانه ی تاریخی آن از جمله حرکت ارتجاعی ۱۵ خرداد و سایر عملکرد ها ی آنها محاسبه میشد که حزب توده آنرا «مترقی» تلقی نمود. پس نه به «زیرکی » رفسنجانی و نه «فریب» بهشتی بلکه به یک بینش «خاص» در رهبران حزب توده بستگی داشت .
از این زاویه در باره دگماتیسم و سکتاریسم حرب می توان در مقاطع مختلف با مثال های ملموس نشان داد که چگونه دوستان توده ای بر مواضع خود ابرام داشتند. هنوز هم با هم اختلاف نظر داریم. واقعا ماهیت واقعه ۱۵ خرداد چه بود ؟ چرا شوروی سقوط کرد ؟ خیانت یا تلاشی ؟
وظیفه خود میدانم از اخبار روز و تمام کسانی که در این چند سال تلاش کردند که در این رسانه بحث و گفبگو داشته باشیم سپاسگزاری نمایم .
آرزوی قلبی من ادامه ی این بحث و گفتگو در تمام سطوح می باشد تا در فردای بحران و از هم پاشیدن حکومت دیکتاتوری، سیاستگزاران قابل در تمام جریانات چپ و راست و میانه به مردم معرفی شده باشند تا در انتخابات آزاد، مردم بتوانند نمایندگان واقعی خود را انتخات و نقطه صفر دموکراسی در ایران شروع شود. تا با تحمل و درایت ، بصورت ادواری تکرار و تکرار شود تا سازندگی میهن و خدمت به مردم ، زمینی و واقعی شود.
با تمام ارادات و احترامی که به راهیان آزادی و آبادی میهن در خود سراغ دارم و میدانیم که جانهای پاکی در این راه از جان خود گذشتند و یا در زندانهای دیکتاتوری متحمل سختی های فراوان شدند. میدانیم که میلیونها تن از بستگان ما نیز در زندگی درگیر این بلایا شدند. با این وجود این وظیفه ی ماست که با نسل برومند ایران امروز، همفکری و همراهی نمائیم تا ثابت کنیم از حکام مذهبی در تمام زمینه ها شایسته تریم . باید ثابت کنیم که بهتر فکر می کنیم . بگذار آنها شعار بدهند و خرابکاری کنند.
این آرزوی قلبی من ست که تلاش کنیم و همت به خرج دهیم تا کنشگران سیاسی در بحث و گفتگو ها ی متمدانه شرکت کنند تا مخاطبین خود را پیدا کنند . دیگر دوران رهبری های موروثی و افتخاری سپری شده ست و نمی تواند پاسخگوی نیاز فکری میلیونها نیروی تحصیکرده ی ایرانی باشند.
سخت گیری های سیاسی در دنیای آزاد و از طرف ما بر مخالفین فکری نیز نابحشودنی ست .بگذاریم کنشگران حرف بزنند . ۳۳ سال از انقلاب گذشته .متاسفانه نیروهائی هنوز در همان عوالم بحث و گفتگو می کنند که قبل از انقلاب داشتیم و شخصا متاسفم که :
- هزاران هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بمنزله بزرگترین سازمان سیاسی- نظامی بعداز انقلاب بدلیل اختناق و آدمخواری حکومت، بر تغییرات بنیادی جهان بعداز سقوط اتحاد جماهیر «سوسیالیستی واقعا موجود» واقف نیستند. باید بدانند که رهبران این سازمان با دگر اندیشان چگونه برخورد می کنند و چه رویاهائی برای آینده ی ایران دارند. وگرنه باز هم بعداز «آقایان» حاکم با درگیری های بین گروهی روبرو خواهیم بود.
- هواداران حزب توده نیز به دلیل قدمت سیاسی با کمال تاسف و با پوزش از تمام یاران توده ای همیشه از دگماتیسم و سکتاریسم رنج برده اند. بهمین دلیل باید در این زمینه کمک کنیم تا با اثبات و نشان دادن موارد مشخص آن ، دیگر بر سر بدیهیات مانند «حجاب اجباری» - «بستن روزنامه» ها اعصاب یکدیگر را خط خطی نکنیم. بدون بحث و گفتگو قابلیت ها ، استعداد ها و خلاقیت ها شناخته نخواهد شد. البته موضوع قطعنامه های احزاب برادر که ملاک اصلی پذیرش اردوگاه سوسیالیسم بود. هنوز سئوال انگیز ست. بر اساس کدام آمار و ارقامی رفقای اردوگاه، گذار از سرمایه داری به سوسیالیزم را موفقیت آمیز ارزیابی و تمام شده نشان دادن و حتی آنرا برگشت ناپذیر میدانستند؟ آیا برای پذیرش و قضاوت آن قطعنامه ها روش ها علمی و منطقی بود؟ هزاران سئوال دیگر وجود دارد و نیرو و وقت میخواهد که به آنها پاسخ داد و هر روز که بگذرد پ پاسخگوئی دشوار تر میشود.
بدون پاسخگوئی و اقناع آینده ی دشواری خواهیم داشت.
۴۱٨۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱٣۹۰
|
از : واقع اندیش
عنوان : هر که در طلب نفع خویش
دست شما درد نکند. ساده ترین و گویا ترین توضیحی که حتی من عامی هم میفهمم و آنرا به واقعیت نزدیک میبینم. آیا شما خواننده های دیگرجز این فکر میکنید؟
۴۱٨۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱٣۹۰
|