یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

رضا پهلوی؛ هنوز اندر خم یک کوچه است - علاءالدین فتح راضی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : پرویز مرزبان

عنوان : آقای علاء الدین , چرا مردم ایران ؟؟
آقای علاء الدین ببخشید، ما بهیچ وجه حق نداریم نقش آگاهی ، برنامه و سیاست در تغییرات اجتماعی کم بها دهیم . حکومت ها و دیکتاتورها همیشه در جهت تحمیق و سرکوب بشریت حرکت کرده اند. ولی نقش روشنگران و نخبگان اجتماعی ، همیشه جایگاه ویژه ای در تغییرات و انقلابات داشته ست . روسو و مونتسکیو در فرانسه - تولستوی، داستایوسکی ، چخوف ، گورکی و سایر هنرمندان در روسیه ی تزاری و مبشران و طلیعه داران انقلاب مشروطه ی ایران؛ که ثمره ی آن محدود کردن قدرت پادشاهان ، تدوین اولین قانون اساسی و مجلس شورای ملی بود . با این وجود بعداز ۷۲ سال از عمر مشروطه ، در انقلاب ضد دیکتاتوری و ضد پادشاهی ایران نتوانسیم بدلایل زیادی که قسمتی از آن را جنابعالی تشریح فرمودید از «قطب نما» ی مناسبی برای انتخاب مسیر انقلاب استفاده کنیم. باید شجاعانه از غفلت های خود حرف بزنیم و نسل امروز را از ضعف ها و کمبود های خود در قبل و بعداز انقلاب مطلع نمائیم ، تا آنها با مطالعه بیشتر در این راه سترگ مجهز شوند و با برنامه ای مناسب برای گذار به دمکراسی به مبارزه ادامه دهند .به امید روزی که قانون اساسی مدرن ایران مورد اجرا قرار گیرد و جامعه ی مدنی و دمکراتیک ایران بتدریج نهادینه گردد. به امید اینکه مردم ایران باردیگر مانند روزهای با شکوه تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران به نقش خود ، مجلس ، قانون و ثمرات آن بیش از پیش افتخار نمایند. مگر یکی از آماج های اصلی مشروطه، تعیین سرنوشت مردم توسط خودشان نبود؟ مگر همه در برابر قانون اساسی اختیارات و وظایف مشخص نباید داشته باشند؟

اگر با این مقدمه که عرض کردم توافق داریم؟ خواهش می کنم در این قسمت از نوشته ی خود بازبینی نمائید، فرموده اید : «.. نتیجه اینکه در انقلاب بهمن ۵۷ تصویر روشنـی از جـمهوری اسلامی مدعای خـمینـی وجود نداشت و این بزرگترین درسی است که مردم ایران می‌بایست از انقلاب بگیرند و ازین‌رو شایسته نیست اشتباهی را تکرار کنند که در انقلاب بهمن مرتکب شدند و با آرزوی رهائی از دیکتاتوری شاه و با تصور اینکه حاکمیتِ جایگزین نمی‌تواند بهتر از حاکمیتِ موجود نباشد چشم بسته در دام رژیم قرون وسطائی خمینی افتادند.» چرا مردم ایران ؟؟

مروری مختصر بر تمام تغییرو تحولات جوامع بشری نشان میدهد که این نمایندگان فکری و نخبگان هستند که در مجالس و شوراها اس و اساس قوانین را تعیین و به رای مجلس و مردم میگذارند. غیر از این ست ؟
- دعوای مشروطه خواهان و مشروعه خواهان در صدر مشروطه با ساختار جامعه ی آنروز ایران از منظر جامعه شناسانه همخوانی داشت.
- مجلس شورای ملی حتی در زمان دیکتاتوری رضا شاه منعکس کننده صدای بخشی از نخبگان اجتماعی ایران بود که مشروطه توانست لنگان لنگان به بقای خود ادامه دهد.
- مجلس های بعداز شهریور ۱۳۲۰ خون تازه ای در شریانهای مشروطه و قانون اساسی جاری نمود که بزرگترین ثمره ی آن تصویب قانون ملی شدن نفت ایران می باشد. مانند ستاره ای تایان در تاریخ نوین ایران میدرخشد.
- متاسفانه با کودتای نظامی ۲۸ مرداد علیه دولت ملی و مردم ایران ، ضربه ای کاری بر پیکر مشروطه وارد گردید. در بعداز کودتا راه ورود نمایندگان واقعی مردم به مجلس بسته شد. مشروطه وقانون اساسی بفراموشی سپرده شد. کتابهای محقیقین و مورخین از جمله دکتر فریدون آدمیت اجازه چاپ نداشت.
- لوایح و طرح های کذائی در مجلس به «تصویب » میرسید. از جمله لایحه بخشیدن جزیره بحرین به انگلیس که در لفاف «قانون» در جلسه ای محرمانه انجام شد. اردشیر زاهدی وزیر خارجه وقت - داماد «اعلیحضرت» و شوهر خواهر آقای رضا پهلوی از این لایحه دفاع «فرمودند» - آقای دکتر محسن پزشکپور رهبر حرب پان ایرانیست در مخالفت با این لایحه صحبت کرد و شادروان داریوش فروهر که ماجرا را با اعلامیه ای به آگاهی مردم رساند در زندان قزل قلعه بازداشت گردید. این ست فرق مجلس قبل از کودتا که قوانین مردمی مانند ملی شدن صنعت نفت را تصویب مینماید و مجلس احسنت گوی «شاهانه » که بحرین را تقدیم قدرتهای جهانی نمود.

اگر بخواهم از این بحث در ارتباط با نوشته ی نویسنده ی محترم نتیجه گیری بنمایم. بسیار ساده باید به آقای رضا پهلوی گفت: فلسفه ی انقلاب مشروطه و قانون اساسی مشروطه در ۱۰۵ سال پیش این بود که سلاطین را سر جای خود بنشانند . تا بجای «اعلیحضرت» نمایندگان آحاد مردم تدبیر کنند تا با کار و کوشش و تکامل تدریجی اوضاع کشور، سرو سامان یابد . متاسفانه بدلایل سطح نازل ترقی اجتماعی و مشکلات فرهنگی ، تاریخی و مذهبی، نمایندگان مردم نتوانستند در تدوین قانون اساسی با برخورد کارشناسانه به الویت ها عنایت کنند و بهمبن دلیل شرعیات و فرعیات مانند بختک بر مجلس شورای ملی سایه افکنده بود ، اساسنامه ای شفاف برای اداره مملکت تحویل مردم ندادند در این باره آقای باقر مومنی بسیار نوشته اند ! همین ضعف ها ، دست نهادهای دربار و روحانیون را برای انحرافات اساسی باز گذارد. شاهان و بیگانگان مجددا از پنجره وارد صحنه شدند و ۷۲ سال بر سرنوشت مردم چنبر انداختند. آیا قانون اساسی مشروطه که «حزب مشروطه خواهان » سنگ آنرا بسینه میزند آش دهن سوزی ست ؟ ادعای هواداری از قانون اساسی مشروطه، یکی از نابخردانه ترین مواضع یا شعارهای سیاسی امروز ایران می باشد.

- کسی تردیدی ندارد که در جمهوری اسلامی فاتحه ی قانون اساسی مشروطه خوانده شد و از اول تا آخر «قانون اساسی اسلامی » ؛ زمین وزمان را به شرط چاقوی «اسلامی » لت و پار کرده اند. اکثریت مردم جانشان به لب آمده و تردیدی نیست که این «قانون اساسی اسلامی » برای هیچ کشور و جامعه ای قابل توصیه نیست. حتی شهر قم را با آن نمیشود اداره کرد.

نتیجه:
با این اوصاف چه در ایران انقلاب شود، یا امکان برگزاری انتخابات آزاد مجلس فراهم شود. باردیگر باید فکر ها برای تدوین قانون اساسی متمرکز شود . چون دیگر شاه و درباری وجود ندارد، بسیار مسخره بنظر میرسد که آدمیان عاقل، در باره ی وظایف و اختیارات «شاهی» که دیگر وجود ندارد بحث و فحص نمایند.
راستی طرفداران حکومت مشروطه پادشاهی انتظار دارند مردم بعداز انقلاب یا بهر تقدیر انتخابات آزاد بنشینند و از شاهانی که جان مردم را به لب آوردند تا انقلاب ضد شاهنشاهی ۵۷ صورت گرفت «الهام » بگیرند ؟ تا دوباره ی نهاد پادشاهی را مثل ولایت فقیه بر پا کنند؟

این قلم بعنوان نظر فردی عرض می کند ، اشکالی ندارد، تصور می کنم ، در فردای انقلاب و یا انتخابات آزاد ، نمایندگان مردم ایران در مجلس منتخب شروع به کار می می کنند، خب ؛ باید به تبدیل ، تغییر و اصلاح قانون اساسی هم به پردازند . ما که امروز نمی توانیم پپشگو ئی کنیم تا آنروز چه بلائی بر سر ما خواهد آمد. شاید موضوع حکومت جمهوری یا پادشاهی بین نمایندگان مردم در آینده بصورت جدی مطرح باشد.

چه باشد یا نباشد، آقای رضا پهلوی و همفکرانش باید منتظر تشکیل چنان مجلسی بمانند. این وظیفه ی نمایندگان آتی ست که آرزوهای مردم را در آنجا طرح خواهند کرد. این بار ؛ موضوع قانون اساسی ، بیش از دوران انقلاب مشروطه ، کودتای ۱۲۹۹ ، کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ و کودتای ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ در بین مردم اهمیت خواهد داشت . تا سوراخ دعا ها را ببندند تا راه را بر بازگشت حکومت فردی شاه و ولی فقیه مسدود کنند .

من به قانون اساسی آینده ی مردم ایران از هم اکنون احترام خواهم گذاشت و به آن پای بند خواهم بود. شما چطور آقای رضا پهلوی.
۴۲۷۰۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۰       

    از : چلنگر

عنوان : رضا پهلوی بهتر است برود فوتبالش را بازی کند
به خمینی جانی گفته بودند که رضا پهلوی می خواهد بیاید و شاه بشود که او در جواب گفته بود که "رضا پهلوی بهتر است برود فوتبالش را بازی کند"!
وقتی یک آخوند بیسواد می دانست که رضا پهلوی هیچ نیست و خطری برای رژیم او نبود باعث تعجب است که چرا یک عده ایرانی که هنوز نمی توانند باور کنند که رژیم پهلوی را مردم ایران سرنگون کردند بچه گانه آرزو دارند که این عروسک آمریکایی ها بتواند در ایران رژیم مرده پهلوی را دوباره زنده کند! رضا پهلوی بهتر است که برود و با پرویز ثابتی شکنجه گر یاد روزهای جنایت بار پدر خود را بکند و از رویا بافی دست بردارد.
۴۲۷۰۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۰       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : آفتابی شدن چاکران دربارآنطرف سکه ارتجاع
جناب نیاز شما دوباره آفتابی شدید. افاضات نمودید که مدرکی میخواهید که تا ثابت کند زمین گرد است.ازآنجائیکه تبحر شما در زبان آلمانی زیاد است میتوانید رنجه نموده و بآرشیو روزنامه (نشریه) کوریر در همان زمان مطرح شده مقالات مورد نظر از جمله دارایی شاه مخلوع را بیابید.از آنجائیکه جستجو کردن نشریه بمیزان «همت» و امکانات وسیعی که در اختیار دارید، بستگی دارد، لاجرم از حالت «اراجیف» خارج میگردد.واگر هم بدلایلی نخواستید پیدا نمائید،بیانگر پوچی مسایل بی پایه در مورد مشکلات اجتماعی و مذهبی ایران از جانب شماست. برای امثال شما مهم نیست که فرح پهلوی ۱۱ تن طلا را از کجا آورده. دلیلی که آورده اید که بنظر باراجیف نزدیکتر است تا استدلال که « من نمیدانم اینهمه میلیونر و میلیاردر ایرانی در خارج ول ول میچرخند چرا هیچکس نمیرود خر آنها را بگیرد ». حکایت شاهد روباه را معانی میکند. شما از من میخواهید تا ثابت نمایم که غصب زمینهای شمال ایران از جانب رضا میرپنچ «حقیقی» و واقعی است. شما حتی برای بنیاد پهلوی «سند» میخواهید ورنه «اراجیف» تعبیر خواهید نمود. برحسب اتفاق چندی پیش مطلب قدیمی را مرور میکردم و چشمم باظهار فضل شما راجع بخانواده پهلوی افتاد. شما در آنجا بیان میکنید که«
…. این بی انصافی و خود فریبی است. در تمام مدت حکومت شاه بر اساس تحقیق عمادالدین باقی(!؟) حدود سه هزار و ششصد نفر که نیمی از آنها در درگیری خیابانی با رژیم کشته شده اند قربانی شدند. انقدر در مورد مقایسه بی جای امروز با دیروز در این سایت بحث شده که من به جزییات بیشتر نمیپردازم. آیا میشود به ملتی که عقب مانده است و هیچ درکی از دموکراسی ندارد و خود کاملا خشونت زده است حکومت ایده آل شما حکومت میکرد؟ …از ان گذشته چیزی که من بخصوص در اپوزیسیون کهنه شده شاه هنوز بعد از سی سال میبینم این است که اینها هنوز درک ابژکتیو از گذشته خود نداشته و بسیار احساسی و سوبیکتیو و توجیه گرانه برخورد میکنند و تجربه ها و مشاهدات شخصی خود را به جای دیدگاه تمام هموطنان خود مینشانند. مثلا وقتی از فداییان سابق میپرسی چرا دست به اسلحه بردید میگویند تقصیر خشونت و دیکتاتوری شاه بود. ایا با این استدلال نمیتوان متقابلا شکنجه گری ساواک را توجیح کرد و آنگونه که مخالفان چریکها به شیوه خود آنان میگویند شروع خشونت افسارگسیخته ساواک از زمان آغاز رادیکالیسم و خشونت توسط چریکها بود و اگر چریکها به این حد رادیکال نشده و دست به اسلحه نمبردند هرگز شکنجه سیستماتیک به ساواک تحمیل نمیشد. یعنی چریکها ساواک رژیم و ساواک رژیم چریکها را "عامل و دلیل" اعمال خشونت خود میدانند، در صورتی که این هردو انگیزه را با عامل اشتباه میگیرند. مانند گریستن در مثال ویکتور فرانکل ( روانشناس و متفکر بزرگ قرن بیستم و بازمانده هولوکاست ویکتور فرانکل است) ». نیاز مورخ ۱۳ و ۱۲ اردبیشت ۱۳۸۹.
من تا امروز هیچ صیهونیستی ندیدم که مدافع رژیم منفور پهلوی نباشد، هیچ صیهونیستی ندیدم که برضد سازمان جهنمی و تعلیم دیده در اسرائیل یعنی ساواک باشد.(از من نخواهید که ثابت کنم که شما جزو آنها هستید و یا نیستید). آنکسی که جانبداری از سیستم خشنونت و ترور و وحشت مینماید، برایش مهم نیست که این سیستم در کجا (درایران، افریقای جنوبی آپارتاید و یا در اسرائیل) وجود دارد.
۴۲۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۰       

    از : نیاز

عنوان : مدارک معتبر تاریخدانان معتبر
جناب حافظه تاریخ مطلب جالبی را اشاره کرده اید. لطفا لینک یا مدرک این ادعای خود را ارایه بفرمایید که ما هم از آن استفاده کنیم، والا خدای نکرده ادعایتان به "اراجیف" تعبیر خواهد شد. کتاب خاطرات مادر شاه در ایران و توسط جمهوری اسلامی چاپ شده. مدرک بسیار معتبری است تحت کارگردانی حسین شریعتمداری اجرا و چنانکه میبینم بوفور مورد توجه دوستان اهل مطالعات اصیل(!!!) و خاله زنکی پسند قرار دارد. هیچیک از خاندان پهلوی تابحال اسمش در لیست ثروتمندترین افراد دنیا مجله فوربس نبوده است. در حالی که کسی که میلیونر سنگین باشد مثل مادونای خواننده حتما در این لیست میاید چه برسد به میلیاردر.
رضا پهلوی اگر با همان شست میلیونی که خودش ادعا میکند (یا مادرش از ثروتی که دارد) اگر برود مثلا صدها ایرانی و غیر ایرانی دیگر تجارت کند و مثلا طلاهای بلژیک را بخرد (که مدرکش پیش خانم یا آقای حافظه تاریخ هست!!) و سرمایه اش امروز چند برابر شده باشد هم، هیچ کار غیر قانونی انجام نداده و من و شما هم اگر سرمایه داشتیم حتما میرفتم سعی میکردیم با هوش و درایت آن سرمایه را بیشتر و بیشتر کنیم. من نمیدان اینهمه میلیونر و میلیاردر ایرانی در خارج ول ول میچرخند چرا هیچکس نمیرود خر آنها را بگیرد که چرا کار خیریه برای ایران وایرانی نمیکنند. هژبر یزدانی که یک میلیاردر ایرانی با دلال بازی های بی حساب است وقتی مرد یک نویسنده چپی که هی به پهلوی ها فحش میدهد نوشت که هژبر عجب مرد خوبی بود، چه ها و چه ها که برای مردم نکرد!!!! البته نوشته بود، چون همشهری او بوده بخصوص ازش خوشش میامده! جدا عجبا از برخی از ما ایرانی ها با این منطق و شعور. شاید همین رژیم کنونی لایق برخی از ما باشد.
۴۲۶۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : رضا شاه خدمات زیادی به ایران کرد...!!
"...آلمانی‌ها درامور ساختمان راه‌ها و جاده‌های ایران فعالیت می‌کردند و در ساختن راه آهن، بنادر و سیلوها و کارخانجات به ایران کمک رساندند.
آلمانی‌ها درایران خیلی کارهای بزرگ کردند، که بعضی از آنها هنوز مثل راه آهن سراسری بعد ازنیم قرن مورد استفاده ایرانیان قراردارند.
ایستگاهای راه آهن درتهران و تبریز و اهواز و امثالهم. خط آهن سراسری. پل ورسک، پل‌های راه آهن درمناطق صعب العبور، فرودگاه، کارخانه مونتاژ هواپیما، کارخانه شکر سفید، کارخانه ذوب آهن کرج، سیلوهای گندم، کارخانجات آرد و خیلی تاسیسات که حالا یادم نیست نام ببرم.
من یادم هست مردم تهران آنقدر به هیتلرعلاقه داشتند که درمیدان توپخانه جمع می‌شدند تا از رادیو سخنرانی‌های هیتلر را گوش کنند.
درآن موقع اکثر مردم رادیو نداشتند، ایستگاه رادیو درخیابان بیسیم پهلوی (سید خندان) تاسیس شده و روزی یک ساعت برنامه رادیویی زنده پخش می‌کرد. از بیسیم پهلوی ( سید خندان) به میدان توپخانه یک خط کابل کشیده بودند و درمیدان توپخانه چند بلندگو گذاشته بودند تا مردم اخبار رادیو را بشنوند.
مردم هروقت خبر پیروزی قوای هیتلر را می‌شنیدند از ته دل برای آلمانی‌ها هورا می‌کشیدند. حتی بعضی‌ها آنقدر تعصب داشتند که برای قوای آلمان گوسفند قربانی می‌کردند.
آلمانی‌ها عاشق چشم و ابروی مشکی ایرانی‌ها نبودند و محض خاطر صواب بردن درکار احداث راه آهن سراسری به ایران کمک نکردند! آلمانی‌ها با تمام قوا رضا شاه را در ساختن راه آهن سراسری کمک کردند تا خلیح فارس را به جنوب اتحاد شوروی متصل کرده و قوای خود را از طریق خاک ایران به جنوب اتحاد شوروی برسانند.

اما همین راه آهن که با کمک آلمان‌ها ساخته شد بلای جان خود آنها شد و متفقین با اشغال ایران کمک‌های وسیع نظامی به نیروهای شوروی که در محاصره آلمان بودند رسانده و وضعیت جنگ را به نفع خود عوض کردند. راه آهن سراسری که قرار بود مورد استفاده نیروهای آلمانی قراربگیرد برعلیه آنها به کارگرفته شد وسرنوشت جنگ را عوض کرد.
عوض شدن سرنوشت جنگ سرنوشت رضا شاه را هم عوض کرد و او از تخت طاووس پائین آورد و به تبعید فرستاد..." ( از خاطرت تاج الملوک مادر بزرگ رضا پهلوی) .
۴۲۶۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۰       

    از : قبلی

عنوان : به دام نیافتید
این، خیلی تلخ است که در یکی دو مورد دیده شده است کسانی که با صداقت هستند و از مخالفان تجاوز نظامی به ایرانند، خود را آلوده کامنت گذاری علیه رضا پهلوی در زیر نوشته ای کرده اند که هدفش نه رضا پهلوی و نه سلطنت، بلکه همان است که سر هم کننده آن، در نوشته دیگری در همین سایت بر آن تصریح کرده است: «آمریکا به ایران حمله نمی کند و ای کاش می کرد»!
خوب است که این خوانندگان عزیز، نظر مخالفشان با سلطنت محمد رضا شاه و پدرش را در پای مقالات کسانی بنویسند که هدفشان تقویت لابی جنگ طلب، علیه مخالفان تجاوز نظامی به ایران نیست. وگرنه ناخواسته به دام می افتند.
۴۲۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۰       

    از : خواننده

عنوان : هدف اصلی این نوشته چیست؟
دوستان گرامی!
موضوع اصلی را گم نکنید. من در کامنت اول خود، انگیزه نگارش این نوشته را توضیح داده ام (کامنت من به صفحه دوم رفته است). لطفا آن کامنت را به دقت بخوانید و فراموش هم نکنید که نوشته قبلی همین شخص که در آن کامنت اول به آن اشاره کرده ام عنوانش این بود: «آمریکا به ایران حمله نمی کند. و ایکاش می کرد.»
او در آن نوشته چند هدف را دنبال می کرد:

۱) اوباما و به اصطلاح این افراد، «مماشات گران» به ایران حمله نمی کنند و بنابر این نباید از ناحیه حمله به ایران نگران باشم.

۲) ای کاش آمریکا حمله نامحدود و کاری به ایران می کرد تا رژیم را ساقط کند.

۳) مخالفت با حمله به ایران، ما را در کنار رژیم قرار می دهد.

۴) اگر ما با حمله به ایران مخالفت کنیم، باعث می شود که درون صفوف اپوزیسیون اختلاف ایجاد شود، و آن بخش از «اپوزیسیون» که خواهان تجاوز نظامی به ایران است، و آن بخش از اپوزیسیون که این کار را جنایتی علیه مردم ایران می داند نتوانند با هم کنار بیایند! و ما نتوانیم طرفداران حمله نظامی به ایران (آن ها را با عملشان می توان شناخت) را جزو اپوزیسیون حساب کنیم در حالی که نیاز به وحدت با آن ها داریم!
و موارد دیگری که می توانید در همان مقاله «ای کاش آمریکا به ایران حمله می کرد» او بخوانید و از نظرات خوانندگان شریف این سایت، در بخش کامنت های آن مقاله هم آگاه شوید، و حساب او را با حساب دیگران یکی ندانید.

آن «وحدت طلبِ» چند هفته پیش، بعد از فعال شدن رضا پهلوی که به عنوان چهره ای مورد اعتماد کشور های غربی وزنه ای است که این کشور ها نمی توانند آن را در معادلات خود نادیده بگیرند، و با توجه به مشکلی که رضا پهلوی، در کار لابی گری هایی که برای نئوکان ها و اسراییل انجام می شود به جود آورده است، «وحدت طلبی» کذایی خود را فراموش کرده است و به یاد حمله به رضا پهلوی افتاده است.

کسی که خواهان حمله نظامی به ایران، و نابود کردن مردم ایران، و اشغال ایران است، و آرزو می کند که «ای کاش آمریکا به ایران حمله می کرد» مشکلش نظام سلطنتی و گذشته آن نیست. مشکلش را شما خودتان می توانید حدس بزنید.
۴۲۶۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۰       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : زمان بررسی جنایات و چپاول دوران پهلوی خواهد رسید.
جناب برف بامید اینکه برف سیاه نباشید بجهت یاد آوری بشما جوانان و نتآثر از «تبلیغات»، در آواخر سال ۱۹۷۹ روزنامه ای در اطریش بنام Kurier دارایی شاه در خارج بالغ بر شصد میلیارد شلینگ ( واحد پولی اطریش) تخمین زده و جالب توجه بودن آن مقاله در این بود که معادل این رقم در آنزمان بودجه سالانه کشور کوچک اطریش برآورد شده بود. چند سال پیش توجه مرا یکی از روزنامه های بلژیکی جلب کرد که پلیس بلژیک دنبال خریدار یازده تن طلا در آنکشور است. جناب «برف» آیا میدانید فروشنده ۱۱ تن طلا کی بوده است، همین «شاهبانوی» مورد پرستش شما فرح پهلوی بود. رضا میرپنج در نوجوانی آه نداشت که با ناله سودا نماید.بخاطر مازندرانی بودنش تمامی مراتع و جنگلهای شمال را از دست « زمینداران و مالکین» خارج نمود و بخود ضمیمه نمود که ایجاد «بنیاد پهلوی» بخشی از آن ثروتهای بادآورده کوههای «سوادکوه» است. چگونه امروزه هنوز کسانی پیدا میشوند که در جهل مرکب غوطه ور هستند و جنایات و دزدیهای کلان خاندان پهلوی را «درست» و «بحق» میدانند. همان بس که استقرار رژیم وحشت و خیانتکار آخوندها در نتیجه سیاست ضد انسانی و ضد ایرانی حکومت وابسته ۵۷ ساله پهلوی میسر شد.
۴۲۶۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۰       

    از : تگرگ ایرانی

عنوان : از تگرگ به برف و سایر دوستان
جناب برف
در ایران پدیده یا معادله ای رخ میدهد که افرادی مانند باران- چلنگر-سالاری و علائ الدین
و غیره انرا بخوبی درک میکنند و میدانند که افکار عمومی جامعه به نفع خواسته انها نیست به همین جهت براشفته و عصبی هستند و راهی جز توهین به بزرگان نمی بینند
انها اینده ای برای افکار خود در میان نسل جدید شاهد نیستند.موفق باشید
۴۲۶۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : رضا شاه کبیر...!
"....دراین مسافرت کلارمونت اسکرین ازکارکنان کنسولگری انگلیس درکرمان که خیلی روان فارسی صحبت می‌کرد همراه ما بود وفوق العاده احترام و تکریم می‌کرد وتمام تلاش وسعی او این بود که رضا احساس راحتی کند. قرارما این بود که به جزیره موریس برویم.
آقای کلارمونت اسکرین بعدها کنسول انگلستان درتهران و وزیرمختار انگلستان در تهران شد وازپادشاه انگلستان عنوان پرطمطراق "سر" گرفت. رضا ازاحترام اسکرین خیلی راضی بود واسکرین شب ها درکابین رضا می‌نشست وبرای او ازتاریخ ایران صحبت می‌کرد.شب دوم رضا مرا هم صدا کرد تا کنارش بنشینم وداستانهای اسکرین ازتاریخ ایران را گوش کنم.
واقعا جالب است که یک انگلیسی مثل بچه های جنوب شهرتهران فارسی حرف بزند و بهتر از هرایرانی تاریخ مملکت ما را بداند. رضا خیلی ازدامنه اطلاعات اسکرین تعجب کرده بود. یک شب به من گفت بیخود نیست که اینها بردنیا حکومت می‌کنند.

اسکرین علاوه برفارسی به زبانهای اردو که مخصوص هندی ها بود وزبان پشتو که مخصوص افاغنه بود وزبان ترکی هم خیلی عالی حرف می‌زد.( با خود من ترکی صحبت می‌کرد که نگو ونپرس).
چون خیلی با ما خودمانی شده بود. یک شب رضا روی عرشه کشتی ازاو پرسید چرا انگلیسی ها مصرا ازاوخواستند تا خاک ایران را ترک کند.

اسکرین گفت: این کمترین تنبیهی است که لندن برای اعلیحضرت رضا شاه درنظر گرفته است. ما انگلیسی ها خیلی وفادار هستیم. با آنکه اعلیحضرت رضا شاه نسبت به انگلستان کم لطفی کرده ودرمیانه راه خود را به آلمان نزدیک کردند معهذا انگلستان حاضرنشد اعلیحضرت را مجازات جدی کند. امیدوارم درآینده اعلیحضرت محمدرضا ولیعهد جبران مافات کرده ودربرابر این گذشت وبزرگواری دولت فخیمه انگلستان خدمتگزارصادق پادشاه انگلستان باشند..."(از کتاب تاج الملوک همسر رضا شاه و مادر محمد رضا شاه).
۴۲۶۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست