یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

حکایت های فرخ نگهدار و انتخابات! - همایون فرزاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : مانده زاد

عنوان : بحث و نقد در باره اندیشه ها مطرح است
اقای رضا بینام
شما نخواسته اید از فرخ نگهدار دفاع کنید. ولی به منتقدین او بسیار ناسزا گفته اید: «وضعیت رقت بار قلم بدستان وطنی»، «چپ گرایی»، «بحران زده»، «خودتان را به کوری زده»، «خارج نشین»، «پر رویی» و «خود روشنفکر خوانده». این نا سزاها جایشان در بحث سیاسی نیست. بهتر است در بحث سیاسی و نقد سیاسی خود را کنترل کرد و حق مخالف را پذیرفت. برای این که این نا سزاها با ناسزا پاسخ داده نشوند، بایست از آن ها احتراز کرد.
شما بهتر است دفاعتان را بی رودربایستی از اقای نگهدار بکنید. حرفتان را بزنید. دیگران را هم اگر می توانید نقد کنید، انانی که حرفی داشته اند. تنها بگویم که بر اساس میلیون از یک طرف و چند ده از طرف دیگر نمی شود یک بحث سیاسی را کرد و یا یک نقد سیاسی را انجام داد. بماند که ان میلیون ها و این چند ده هم بایست دقیق شوند. جنبش چپ در جریان انقلاب بهمن و بعد از آن کارهای درستی کرده است. یکی اش ان است که بنا به منطق میلیون تسلیم نشد و به رفراندوم این جمهوری اسلامی نه گفت. در جایی که یک اندیشه مطرح است و یا نقد یک نظر مورد اشاره است، اندیشه و ارزش ها را مورد بحث و نقد قرار دهیم نه کمیت ها.
۴۲۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۰       

    از : م جوان

عنوان : در جواب رضا بی نام
شما برادر دم از این میزنید که نویسنده مقاله بجای پرداختن به محتوا به شخصیت آقای نگهدار حمله کرده و همچنین با بکار بردن اعداد وارقام ملیونی نمیدانم میخواهید چه چیز را ثابت کنید؟ ولی به این کاری ندارم هدفم در اینجا این است که بگویم که شما خودتان هیچ بحث محتوائی نمیکنید (درست همان انتقادی که به نویسنده مقاله دارید) همه اش تو هین است و توهین.مدعی این هستید که نویسنده شخصیت آقای نگهدار را بزیر ضربه برده ولی خودتان شخصیت نویسنده را لگد مال میکنید آیا این همان عادت بد ما نیست که به محض اینکه فکر میکنیم حق با ماست هیچ اصل و پرنصیبی را رعایت نمیکنیم حتی چیزی را که خودمان ادعا میکنیم که قبول داریم!
پیروز باشید
۴۲۶۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۰       

    از : reza binam

عنوان : شکار گنجشک
آقای نگهدار نیازی به حامی‌ ندارد،پس بنده قصد حمایت ندارم!اما این نوشته و پاسخها ،آیینه دیگری از وضعیت رقت بار قلم بدستان وطن ایست.دیدگاهای مطروحه در این مقاله و پاسخها بیانگر چپ گرایی نویسندگان آنهاست و بدینسان بخشی از تلاش برای ارزیابی آنها را آسانتر می‌کند.بحران زده با منطق نمیتواند عمل کند،خود به بحران خویش و اطراف خویش میافز آید.عزیزان،ترور شخصیت به جای نقد نظر شخصیت در دوران حکومت‌های سوسیالیسم روس،به استالین ختم شد،و باقی‌ را هم دیدیم!نقد نظر فرخ نگهدار میتوانست برای جنبش مفید واقع شود،اما توجه خودتان به نظرات بخس بزرگی‌ از جامعه ایران که در دیدگاهای فرخ نگهدار بروز میابد،خود بیانگر اهمیت چنین پایگاه مردمیست!حال اگر شما خودتان را به کوری زده و آنرا نمی‌بینید،علاجش را پیدا کنید.اصلاح طلب،حکومتی یا غیر حکومتی بیست و دو میلیون رای و در طول جنبش سبز بالغ بر هشت میلیون نفر را به خیابان کشانده بود!شما عزیزان در خارج نشین،در مخالفت با چنین نیرویی چند ده نفر را گرد آوردید؟ قصد بدی ندارم ولی‌ این پر رویی فقط متعلق به خود روشنفکر خوانده ایرانیست،که با برنو خالی‌ آسپیران قیاس آبادی به شکار گنجشک میرود!ای کاش به جای این،پیگیر واقعیت شکست تلخ جنبش چپ میشدید،که منه شکسته گردن نیز بدان امیدها بسته ام!
۴۲۶٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۰       

    از : بابک متین

عنوان : عدم شرکت -تحریم
جناب آقای فرزاد ،
بهتر نبود نوک تیز حمله را بجای شخص آقای نگهدار به نقد نظرش میپرداختی .تا از این فرهنگ عقب مانده ،تخریب شخصیت افراد دست برداریم و به بحث سیاسی بپردازیم تا کامنت های موافق شما هم بیاموزند روشهای سی سال گذشته دیگر جواب نمیدهد.و شخصی چون نگهدار هم با این روشها مرعوب نمیشود واز نظراتش عقب نشینی نمیکند .مگر نظرش را بطور منطقی و مجاب کننده به چالش بکشید. موفق باشید
۴۲۶۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣۹۰       

    از : دبیری دبیری

عنوان : ابعاد فاجعه عمیق تر از این است!
کامنت زیر در نقد نوشته ی آقای فرخ نگهدار در صفحه ی فیس بوک ایشان قرار گرفته که او و همفکرانش از نظر نویسنده ی این کامنت مطلع شوند:


گویا قرار ست میلیونها ایرانی دیگر از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم شوند. یعنی در داخل مجلس شورای اسلامی فقط یک صدا باقی خواهد ماند . این به معنی غیبت مطلق «اپوزیسیون» در مجلس خواهد بود اگر به معنی درست و پارلمانی «اپوریسیون» توجه کنیم .
۱. حقوق شهروندی میلیونها ایرانی ؛ مانند میلیونها نفر دیگر که از آغاز جمهوری اسلامی از حقوق شهروندی محروم شدند، توسط حکومت ولایت فقیه مورد تجاوز قرار گرفته ست. این اصل قضیه می باشد.
۲. بدیهی ست که میلیونها ایرانی که نماینده ای اعم از اصلاح طلب یا سایر دگراندیشان در مجلس ندارند ، نارصایتی ها و انتقادهای خود را به اشکال مختلف مطرح خواهند نمود. مسئله با دغدغه ی اصلاح طلبان حکومتی و سیاستگزاری آنها در قبال انتخابات آتی خلاصه نمی شود .
۳. اصلاح طلبان حکومتی چه بخواهند و چه نخواهند از حاکمیت رانده شدند ؛ همانطوری که حکومت دکتر بنی صدر ، خسرو قشقائی ،دکتر مدنی ، دکتر قاسملو ، نمایندگان و وزرای نهضت آزادی ، دکتر سامی ، دکتر پیمان ، داریوش فروهر تمام نیروهای ملی و منفرد ..و..و.. را تحمل نکرد.
۴. معلوم نیست رهبری و بدنه اصلاح طلبان حکومتی در آینده چگونه به زندگی سیاسی خود ادامه دهند و نمبشود با لغزش نوک قلم آنها مخالف حکومت یا «اپوزیسیون » پنداشت.
۵. بی توجهی به مبارزه علیه نقض حقوق بشر درایران نا بخشودنی ست ، این مهمترین وظیفه نیروهای سیاسی خارج از کشور می باشد.
۶. بحث پیرامون تحریم یا عدم شرکت در انتخابات و تلاش برای مززبندی بین مخالفان جمهوری اسلامی و اصلاح طلبان حکومتی از یک طرف و تقسیم مخالفان حکومت به بلوک های خود ساخته ی سیاسی که در نوشته ی اخیر آمده ست ، غیر فعال ترین بحث سیاسی در شرائط امروز ایران می باشد.
۴۲۶۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣۹۰       

    از : مانده زاد

عنوان : روش دموکراتیک و روش و زبان نا پسند
دست شما درد نکند آقای فرزاد. جا دارد که همه سرکوب شدگان و محرومین از حقوق شهروندی، بیش از این در تایید این حقیقت تاخیر ننمایند که جمهوری اسلامی چون یک رژیم مبتنی بر حذف مخالف است، هر چه بیشتر دایره صاحبین حق را محدود تر و جمع وسیعتری از ملت را از حق تعیین سرنوشت خود محروم می کند. سی و سه سال است که این رژیم با حذف نوبتی مخالفین و برخا سرکوب خونین آنان، حکومت می کند. نمی توان هم با ولایت فقیه و قانون اساسی ان موافق بود که به رژیم حذف مخالف می انجامد و هم با آزادی، تنوع، همزیستی و انتخابات آزاد. اگر کسی به هر دلیل نتواند دل از اصلاح ولایت فقیه و قانون اساسی ان بکند، با تناقض فوق روبرو می شود. آقای فرخ نگهدار این تناقض را با هوش خودش چاره جوئی کرده است که بنظر می رسد نقد شما بدان به جاست. چاره جوئی او به یک سیاست تفرقه انگیز انجامیده است.
در عین حال در بحث سیاسی و نقد سیاسی زبان و روش دموکراتیک و محترمانه و مستدل از روش و زبان نا پسند متمایز می شود که خود را به اتهام پراکنی شخصی و حتی خانوادگی مجاز می داند. این زبانی است که خود مبتنی بر حذف مخالف است. همین روش و زبان است به موجوداتی شبیه جمهوری اسلامی حیات می بخشد.
۴۲۵۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۰       

    از : مرضیه مروتی

عنوان : درود
ممنون آقای فرزاد. به نکات خوب و درستی اشاره فرموده اید. رسم شده است که تا اهل قلمی به آقای نگهدار نقدی نوشته است، یا خودشان یا چمدان کش های ایشان بانگ برآورده اند که: (به ایشان توهین شده])یا (نظر ایشان را نقد کنید) یا (ترور شخصیت شده) و از این جرف ها. اما دیگر هنه می دانند که بقای مالی و نفوذ خانواده انصاری/ نگهدار به بقای جمهوری اسلامی گره خورده است و مواضع سیاسی ایشان از این مساله جدایی ناپذیر است.
۴۲۵۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۰       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : شما به فرخ نگهدار توهم دارید تقصیر او نیست
اقای نگهدار به نظر من هیچ تغییری نکرده است. ایشان بر اساس خواسته های جناح چپ جمهوری اسلامی در ایران از خمینی و جمهوری اسلامی پشتیبانی کرد و قدرت گرفتن جنبش ملی اسلامی را در قدرت گیری جمهوری اسلامی می دانست. از همان وقت نیز که سازمان اکثریت را بر مبنای پشتیبانی از جمهوری اسلامی شکل داد و در ادامه ان همیشه در این مساله که باید این نظام را حفظ کرد، ثابت قدم بوده است. مسلما در هر دوره تیوریهای خود را برای این پشتیبانی تغییر داده است و لی چه انموقع که شوروی را کشور سوسیالیستی می دانست و چه انموقع که به رییس جمهور امریکا پیام می فرستاد همیشه در خدمت جنبش ملی اسلامی بود که تجسم ان حفظ نظام جمهوری اسلامی و حداقل رفرمهایی برای تبدیل کردن ان به یک رژیم اسلامی اهلی بود. به نظرمن اگر به جنبش ملی اسلامی و اهداف ان توهم نداشته باشید که اهداف ان بازسازی سرمایه داری ایران و سرکوب انقلاب مردم بوده است انوقت از ایشان گله نمی کردید. نگهدار و نه هیچکس دیگر در این جنبش ملی اسلامی چه در راست و چه در جناح چپ ان در شرایط یک انقلاب مردمی به بیشتر از نظام جمهوری اسلامی خواستی نداشته است. اگر به نقد این دیدگاه و این جنبش ملی اسلامی دست بزنید ، خواه ناخواه به نقد سیستم سرمایه داری ایران خواهید رسید نه سرنگونی رژیم . به هر صورت به نظر من سیاستمداران جنبش ملی اسلامی همیشه ثابت قدم از یک سیستم سرکوب رژیم برای ابقای این نظام دفاع کرده اند و بدرستی به این نتیجه رسیده اند که بدون سرکوب و دیکتاتوری و کشتار، این سیستم سرمایه داری نمی تواند به بقای خود ادامه بدهد. تمام نصایحشان به رژیم هم برای این بوده که این رژیم یک عده سرمایه دار را به سیستم کل سرمایه داران تبدیل کنند که بدلیل ماهیت وجودی این رژیم که برای سرکوب یک انقلاب بوجود امد، امکان پذیر نبوده و نخواهد بود. ایشان نیز تمام تلاش خود را خواهد کرد که بتواند این سیستم را جرح و تعدیل کند و از گزند انقلاب مردم نجات دهد. جامعه برخلاف نظر شما محل تلاقی جنبش های اجتماعی است که منافع اقتصادی و سیاسی طبقات مختلف را نمایندگی می کنند. اینکه شما به فرخ نگهدار توهم دارید و بین جنبش های موجود نوسان می کنید تقصیر وی نیست. وی از همان اغاز زندگی سیاسی خود تمام تلاشش برای خدمت به همی سیستم بوده و خواهد بود. جنبش های اجتماعی دوستان خود را خوب می شناسند. انها که سیالند ، در توهم بسر می برند
۴۲۵۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۰       

    از : چلنگر

عنوان : حکایت او کسالت آور است
آقای فرزاد شخصیت فرخ نگهدار سالها است که برای مخالفان رژیم بی اعتبار است و ذکر نام و به قول شما حکایت او فقط باعث وقت تلف کردن می باشد. خود او نیز می داند که دیگر تنها کشتی نجات او همان قایق شکسته جناح های از همین رژیم جنایتکار می باشد و طبیعتا تمام تلاش خود را می کند که جای در آن برای خود داشته باشد. نوشته شما قابل قدردانی می باشد اما گفته ها و نوشته های او چیزی نمی گوید که افرادی از همین رژیم بارها نگفته باشند. او مانند یک دستگاه رله فقط همان حرفهای کهنه عده ای از ایادی سابق این رژیم را تکرار می کند. مطرح کردن او فقط به او کمک می کند که نام فراموش شده خود را دوباره ببیند!
۴۲۵٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست