از : باخبر
عنوان : حرفی ندارم
درجه سقوط باید خیلی بالا باشد تا سازمانی شناخته شده، توسط فردی شناخته شده، کارش به این جا رسیده باشد که وظیفه پاک کردن دست های اسراییل را به عهده بگیرد.
خوشبختنانه این نوشته، مثل بقیه نوشته های ایشان، غیر از سایت خودشان، فقط در سایت دیگری که مدت ها آگهی رسمی استخدام فارسی زبانان برای سازمان سیا را در بالای صفحه اول خود منتشر می کرد، جزو مطالب برگزیده سایت منتشر شده است، و هیچ سایت مترقی چپ ایرانی حاضر به سهیم شدن در تشجیع اسراییل به ادامه ترور های سرمایه های علمی ایران نشده است به جز سایت شما.
کامنت قبلی مرا که کاملا دقیق و مبتنی بر اطلاعاتی بود که مو لای درزشان نمی رود و از موثق هم موثق ترند منتشر نکردید.
مهم نیست که این را هم منتشر نکنید، که به احتمال بسیار قوی همین طور خواهد بود. تا همین حالا این چنین چیز هایی برایم مهم بودند. اما با توجه به انتشار مطالب متعددی در مورد خواص حمله به ایران، و فواید اسراییل و مضرات کسانی که به جنایات اسراییل اعتراض می کنند، و آن سلسله مقاله های آن همکار و هم تشکیلاتی آقای مصداقی در تطهیر اسراییل و متجاوز نشان دادن اعراب و ضد یهودی خواندن منتقدان به سیاست های اسراییل، و... در سایت شما، فکر می کنم که در ارزیابی های خودم از این سایت واقعا اشتباه می کردم، ولی نمی خواستم و توان این را نداشتم که با واقعیتی تا این حد تلخ روبرو شوم و آن را بپذیرم.
چرا حرص و جوش بخورم؟ برای مردم؟ دست مردم را ایرج مصداقی ها و سازمانی که او براش می نویسد نمی توانند در دست های خونین اسراییل بگذارند.
برای خوانندگان سایت های اپوزیسیون؟ اغلب آن ها آن انداره آگاه هستند که نیاز چندانی به کامنت من نداشته باشند.
برای سایت شما؟ پاسخش را چند سطر بالا تر دادم.
این روز های سیاه می گذرند. خوب یا بد. من و شما هم به پایان عمر خود می رسیم، و هم امروز و هم فردا مورد قضاوت مردم خودمان قرار خواهیم گرفت.
حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد
زمانه را قلمی دفتری و دیوانی است
۴۲۷٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣۹۰
|
از : آشنا ....
عنوان : پنجمین دانشمند هسته ای ایران ترور شد...
ا. م. شیری
http://eb۱۳۸۴.wordpress.com/۲۰۱۲/۰۱/۱۳/
۲۲ دی ۱۳۹۰
بگزارش منابع خبری، مصطفی احمدی روشن، یکی دیگر از دانشمندان هسته ای ایران، معاون بازرگانی مرکز هسته ای نطنز و یکی از همکارانش صبح روز چهارشنبه، ۲۱ دی ۱۳۹۰ ترور شدند . یادآوری می شود که ترور این دانشمند جوان، پنجمین مورد از سری ترورهای فعالین عرصه هسته ای ایران طی دو سال گذشته می باشد که منهای یک مورد آن- حادثه ترور نافرجام دکتر فریدون عباسی دوانی- با موفقیت اجرا شده است.
محمد رضا رحیمی، معاون رئیس جمهور ایران، از جمله یکی از اولین مقامات رسمی ایران بود که بلافاصله آمریکا و اسرائیل را مسئول ترور این دانشمند هسته ای دانست.
تا کنون جامعه جهانی (بخوانید آمریکا و متحدانش) و همچنین پادوهای ایرانی آنها ترور این دانشمند ایرانی را محکوم و یا تقبیح نکرده اند. دلیل این امر هر چه باشد، طبیعتا هیچ مفهومی جز پشتیبانی و تأئید اقدامات تروریستی ندارد. البته از جامعه جهانی مورد نظر، هیچ انتظاری غیر از این نمی رفت و نمی رود. چرا که ترور، ربودن و سر به نیست کردن فرهیختگان و نخبگان حوزه های علم و فناوری، سیاسی و غیره همواره یکی از اصلی ترین بخش سیاست امپریالیستهای آمریکا و اروپا را تشکیل داده و می دهد. ترور و کشتار در حدود شش هزار نفر از روشنفکران و استادان دانشگاههای عراق در همان سالهای اول اشغال نه ساله این کشور، نمونه مشخص این مدعاست.
صرفنظر از صحت و سقم همه ادعاها و مهتم سازی های مقامات رسمی ایران و همچنین، سکوت «جامعه جهانی» در مورد علل و عوامل این ترور و ترورهای مشابه دیگر، بی تردید، قبل از هر دولت و یا هر گروه تروریستی، قبل از هر سازمان جاسوسی- تروریستی مثل سازمان «سیا» و «موساد»، رژیم جمهوری اسلامی ایران بدلایل روشنی، از جمله، بخاطر علنی کردن نخبگان علمی و فناوری کشور و ناتوانی در تأمین امنیت زندگی آنها، مسئول و پاسخگوی مستقیم همه این ترورها شمرده می شود.
کاربرد متدهای مشابه در ترور مصطفی احمدی روشن و دیگر دانشمندان ایرانی نشان می دهد که بدون همکاری، همدستی و گرادهی عوامل بیگانه، بخصوص، اعضای فراماسونری در میان روحانیت حاکم و نفوذ وابستگان سنتی انگلیس مثل لاریجانی ها در نهادهای سیاسی، نظامی و امنیتی کشور، چنین عملیات تروریستی نمی توانست و نمی تواند به وقوع بپیوندد. به همین سبب، عوامل ترورها را قبل از همه، باید در داخل نهادهای قدرت ایران جستجو کرد نه در جای دیگر.
رژیم جمهوری اسلامی ایران در طول قریب ۳۳ سال سلطه اختاپوسی و چنگ اندازی بر میهن ما، با تحمیل فجایع و مصایب کم سابقه ای بر مردم و کشور ایران و با ترور، کشتار جمعی و تارومار کردن وقیحانه اکثریت عظیم میهندوستان صادق و آزدادیخواهان فرهیخته ایران، توان دفاعی کشور و مردم را در مقابل حملات تبلیغاتی، سیاسی، فرهنگی، تروریستی و احتمالا در آینده، نظامی امپریالیسم جهانی و صهیونیسم بین الملل بشدت تضعیف کرد و راه ورود عوامل بیگانه بر نهادهای قدرت کشور را هموار ساخت.
امروز درست در شرایط اوجگیری فشاریهای تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی ارتجاع امپریالیستی علیه کشور و عامه مردم ایران و درست در شرایطی که رژیم ولایت فقیه مشروعیت خود را در نزد عموم مردم ایران از دست داده است، ترور دانشمندان ایرانی را می توان پیش در آمد تهاجم نظامی استعمارگران غرب بر کشور ما تلقی کرد. در چنین شرایط نگران کننده ای اگر احزاب و سازمانهای ترقیخواه و میهن پرست، نخواهند وظیفه ملی و میهنی خود را درک نموده و نخواهند در اتحاد مستحکم و پایدار با هم در جهت دفع حملات «بشردوستانه» امپریالیسم جهانی برعلیه میهن و مهار زدن به خیره سریهای رژیم جمهوری اسلامی ایران حرکت کنند، لزوما بایستی در انتظار بازگشت ایران به شرایط قبل از انقلاب بهمن سال ۱۳۵۷، یعنی دوره حاکمیت رژیم نواستعماری سابق باشند.
۴۲۷٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣۹۰
|
از : داریوش مرادی
عنوان : ترور دانشمندان هسته ی ایران محکوم است
امروز در کمتر خبرگزاری هایی نقش سازمان های اطلاعاتی غرب و به و یژه موساد اسرائیل در خرابکاری ، بمب گذاری و ترور دانشمندان هسته ی انکار می شود ، اینکه در مواردی هم سرویس های امنیتی رژیم اسلامی در این ترورها با انگیزه های معین دسته داشته باشد را هم نمی توان بطور قاطع رد کرد . اصل بر محکومیت اقدامات ضد انسانی ( ترور ) و مسئولیت در دفاع از جان و حقوق انسانی است .
۴۲۷۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : صد حجاب از دل بسوی دیده شد - مولوی
نمیدانم چقدر از فرمایشات جناب مصداقی درست است ولی نظری به واقعه اخیر دیگر در ایران چشم باز کن است.
چندی پیش جوان ۲۸ ساله ایرانی- آمریکایی در دادگاه ایرانی به اتهام جاسوسی و لابد خیانت محکوم به اعدام شد و احتمال اجرای این حکم بدلایل سیاسی بسیار بعید است. بیاد آوریم که روزنبرگ ها بجرم جاسوسی و خیانت در فرستادن اسرار اتمی
به روسیه با ادعای خدمت به نوع بشر در امریکا اعدام شدند.
پس از صدور حکم اعدام تعدادی از هموطنان که سابقا جزء دستگاه بودند لب به اعتراض مبنی بر بیگناهی او گشودند منجمله خانم محجبه ای که در تلویزیون
از لج محبوب مرد یا زن خود قبلا حجاب از سر بر گرفته بود در روز آنلاین بیاد بی گناهی و مصیبت های خود در زندان ناله سر داد.
اتهام جاسوسی این جوان شدیدا از طرف اوباما و دولت امریکا تکذیب شد. سپس سپس معلوم شد که ایشان در ایالت آریزونا از پدر مادری ایرانی بدنیا آمده و در
ایالت میشیگان بزرگ شده و طبق روایت آسوشیتد پرس ایشان از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵
در Marines ( تفگداران دریایی امریکا ) خدمت کرده و زبان عربی را در مدرسه زبان ارتش امریکا آموخته ( ایشان به زبان فارسی تسلط کامل دارند ) و از آپریل تا نوامبر ۲۰۰۴ طبق گزارش در سازمان اطلاعات در عراق خدمت نموده اند. بعدا در ۲۰۱۰ برای سیستم BAE مشغول کار میشوند. این سیستم شعبه ای از شرکت کنتراکتور انگلیسی است که در سایت خود، خود را کمپانی دفاعی و امنیتی جهانی معرفی مینماید و در اطلاعات و جاسوسی نظامی شدیدا فعالیت دارد. پس از مدتی کوتاه ایشان در قطر برای شرکتی که در خدمت مارین است کار کرده و در خدمت امریکا
بوده است. قطر بزرگترین پایگاه نظامی امریکا در خلیج فارس و مرکز حمله احتمالی
به ایران است.
نویسنده نتیجه میگیرد که گرچه سیستم قضائی ایران فاسد است و این جوان ممکن است که جاسوس نباشد ولی با این شواهد , انکار شدید امریکا با سوابق دروغ گویی های او خنده داراست.
جهت طولانی تر نشدن کامنت ، میتوان به رفرانس زیر رجوع کرد .
An American Spy in Iran?
http://www.counterpunch.org/۲۰۱۲/۰۱/۱۱/an-american-spy-in-iran/
۴۲۷۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣۹۰
|