یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سیاهکل را «ملی» کنیم! - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : hadi Shahab

عنوان : جشن اومانیته یک جشن بین المللی است و نه یک جشن ملی
آقای تابان محترم ،
فکر میکنم که شما در مقایسه خودتان دچار یک اشتباه فاحش شده اید. آنجا که جشن اومانیته را یک جشن ملی قلمداد میکنید.
آقای تابان جشن اومانیته یک جشن بین المللی است و نه یک جشن ملی اگر چه این جشن هر ساله در کشور فرانسه برگزار میشود ولی در این جشن فقط و فقط چپها از کشورهای متفاوت در آن بطور اکتیو شرکت دارند. بله برگزار کننده این جشن حزب کمونیست فرانسه است. همه اما بخوبی میدانیم که حزب کمونیست فرانسه حزبی رادیکال است در ضمن تا به امروز در این حزب هیچ کسی از برداشتن خدمات کوچک دولتی "بگوییم رایانه ها" مثل فرخ نگهدار حمایت نکرده. همچنین تا به امروز هیچ کس از حزب کمونیست فرانسه ادعا نکرده که مبارزات پارتیزانی و مسلحانه در دوران فاشیسم همانند جنگهای صلیبی بوده.(نگاه کنید به تمثیلات آقای سیامک فرید عضو شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت آنجا که سیاهکل را با صحرای کربلا مقایسه میکند).

آقای تابان دور و برتان را درست نگاه کنید آنوقت خواهید دید که با این یاران دور شیرینی نمیتوان سیاستی تدوین کرد که چپ و رادیکال باشد و بدان طریق از امال و اهداف سوسیالیستی و آزادیخواهانه حماسه سازان سیاهکل دفاع کرد. با دعوت افراد و جریانات راست و شکنجه گر به جشن سالروزحماسه سیاهکل شما از حماسه سیاهکل آن چیزی را خواهید ساخت که آخونده ها از حسین و کربلا ساختند.

سیاهکل در انحصار چپ است و نباید نردبان قدرت طلبی رهبری سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت بشود.
هر چپی به این انحصار طلبی افتخار میکند. چرا که آنها (حماسه سازان سیاهکل ) یاران چپ بودند وبیزار از فرصت طلبان قدرت طلب .

سرنگون باد نظام کثیف جمهوری اسلامی
شرم بر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رجبعلی مزروعی حامی نظام شکنجه

هادی شهاب
۴۴۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۰       

    از : میم نون

عنوان : الف باران
من با پوزش پیشاپیش، دو نکته در نظرات خانم و یا آقای الف باران را مورد تأمل قرار می دهم تا صحت و سقم نظر خود را بسنجم:

حکم اول
«مشی چریکی یکی از بیماریهای سوسیالیسم و کمونیسم است.»

این نظر الف باران گرامی از سر تا پا نادرست است و از بی خبری مطلق ایشان به تفکر مفهومی بطور کلی پرده برمی دارد.
اولا مشی چریکی فرمی از مبارزه نظامی است.
حتی حضرت علی از آن استفاده کرده بود.
ثانیا مشی چریکی ـ فی نفسه و به مثابه فرم مبارزه و نبرد ـ می تواند درست و سنجیده و یا نادرست و نسنجیده باشد.
ثالثا مشی چریکی حتما نباید به کمونیسم و سوسیالیسم ربطی داشته باشد که فرماسوین های اجتماعی و اقتصادی اند.
رابعا مشی چریکی چرا باید بیماری باشد.
مشی چریکی می تواند بسته به اوضاع و احوال فرم درست مبارزه و یا فرم غلطی از آن باشد.
برای مثال:
کمینترن به حزب کمونیست چین، مشی چریکی نبرد بر ضد کومین تانک را پیشنهاد کرد، ولی حزب کمونیست چین آن را نادرست دانست و به جنگ منظم و تسخیر شهرها از دهات دست زد و نظرش درست بود و درستی اش در عمل اثبات شد.
خامسا آنچه در ایران به عنوان مشی چریکی معرفی شده، نه مشی چریکی بلکه آوانتوریسم بوده است که لنین بیماری کودکی جنبش کمونیستی تلقی می کند.
برای اینکه بی تابی و شتابزدگی و بی شعوری تئوریکی و تجربی کودکان را به خاطر خطور می دهد.
آوانتوریسم یاد شده در ایران بویژه از لحاظ طبقاتی باید تحلیل علمی شود.
من فکر نمی کنم که جریان های موسوم به فدایی و مجاهد نماینده زحمتکشان بوده باشند. البته باید تحلیل اوبژکتیف شود تا نظر قطعی بدست آید.
مثلا پیوند ژرف میان آل احمد و سران فدایی قابل تأمل است.

حکم دوم
« کمونیست‌ها سربازان و خدمتگزاران گمنام جامعه تهیدست هستند، آنها چیزی برای خود نمی خواهند.»

این تعریف از کمونیست ها خود ریشه در همان جریان آوانتوریستی موسوم به «مشی چریکی» دارد و از سراپایش تعلقات خرده بورژوائی و روشنفکری ـ شعارگرائی می تراود.
کمونیست به عضو حزب کمونیست اطلاق می شود که طرفدار پیشرفت اجتماعی است.
کمونیست ها هم می توانند گمنام باشند و هم اگر شرایط ایجاب کند، معروف خاص و عام باشند.
این ها چیزهای فرمال (صوری) اند و فی نفسه بیانگر صحت و سقم شیوه عمل نیستند، خصیصه بخصوصی نیستند.
منظورم از اینکه الف باران تفکر مفهومی بلد نیستند، همین بود.
کمونیست ها چرا باید ریاضتکش جا زده شوند و چیزی برای خود نخواهند؟
کمونیست ها در جامعه زندگی می کنند و اکثرا زحمتکش مادی و بعضا معنوی و فکری اند.
گذار از جامعه عقب مانده به پیشرفته قبل از همه به نفع خود آنها ست.
کمونیست ها را الف باران با مدعیان آوانتوریستی کمونیسم عوضی گرفته اند و بلحاظ تئوریکی فرقی با همان ها ندارند که در حرف رد می کنند.
با پوزش مجدد
۴۴۱۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۰       

    از : بهروز الف

عنوان : آقای تابان، آری، ولی
آقای تابان، اری شما راست میگویید که حماسه سیاهکل ار آن تمام چپ ایران هست و هر چپی میتواند به آن تکیه کند، ولی شما دوست عزیز بهتر از هر کس دیگری میدانید که سازمان اکثریت بخصوص رهبران اصلی آن رسما و بارها و بارها گفته و نوشته اند که چپ نیستند. آنها تصمیم خودشان را گرفته اند (۳۳ سال پیش) و هنوز هم سرسختانه ازآن دفاع میکنند و آن این است که همانند رهبران مجاهدین و حزب توده میخواهند بقدرت برسند و در این راه ماکیاولیسم سرمشق آنها هست. تفاوت آنها با مجاهدین این است که مجاهدین خواهان برانداختن افراد رژیم هست (نه برانداختن رژیم اسلامی) و حزب توده و اکثریت میخواهند به نشست و برخواست و دفاع چشم بسته از رژیم در رژیم نفوذ کنند و ذره ذره یا آنها را از بین ببرند و یا یک کودتایی بکنند (تئوری کشور "سوسیالیسم موجود" سابق- نمونه اتیوپی، عراق، لیبی، سومالی، ماداگاسکار ، افعانستان و ...) این سیاست را کیانوری بسیار ظریف فرموله کرده بود و شاگردانش هنوز که هنوز هست در راه آن قدم برمیدارند.
دعوت از مزروعی یا هر شکنجه گر رژیم نه از علاقه اینان به گفتگو و دمکراسی است نه باز شدن فضای سیاسی، تنها و تنها نفوذ در رژیم و گرفتن قدرت. مطمئن هستم که شما این واقعیت را کاملا میدانید
۴۴۱۵۰ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : آفتابه لگن هزار دست شام و نهار هیچ چی‌...!
گروهی از جمهوری خواهان آمریکا هم میخواستند "ژاپن" را با "ریگان" عوض کنند ! یعنی‌ "کشور ژاپن" را "کشور ریگان" نامگذاری کنند ! بهتر نیست از چریک‌های اکثریت بخواهیم ایران را هم هرچه دلشان خواست بنامند ! از اخبار روز بعید است که به این گروه اجازه چنین جسارتهایی را میدهند. مشی چریکی یکی از بیماریهای سوسیالیسم و کمونیسم است.کمونیست‌ها سربازان و خدمتگزاران گمنام جامعه تهیدست هستند، آنها چیزی برای خود نمیخواهند , همین تبلیغات "آفتابه لگن هزار دست شام و نهار هیچ چی‌"، همان مشی مخرب چریکی است که ضربه بزرگی‌ به جنبش ترقی‌ خواهانه ایران زده است...
۴۴۱۴٨ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : حیران

عنوان : با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود!
خود گویید و خود خندید به به چه هنرمندید!
واقعا فکر می کنید سیاهکل در ذهن و جان مردم ایران ریشه دارد؟ گمان می برید مردم این روز را به عنوان حماسه در حافظه تاریخی خود ثبت کرده اند؟ ای روشنفکران جدا از مردم سر چه دعوا می کنید؟شما که خود انقدر حافظه تان ضعیف است از مردم شریف این دیار که در دردها ی روزمره خود دست و پا می زنند چه توقعی دارید؟ حافظه شما ضعیف است تا آنجا که بیانیه های خودتان رافراموش کردید که به موسوی اعتراض کردید که چرا از سرود " سر اومد زمستون" در فیلم انتخاباتیش استفاده کرده است. همه آن اعتراضات را در سایت های مختلف از جمله سایت گویا خواندیم. موسوی از آن استفاده نکرد و برای امثال من این شگفتی بی پاسخ ماند که چرا فدائیان به جای استقبال از این عمومی شدن سرود محبوب خود، دیگران را نهی می کنند. ای عجب که امروز از " ملی" شدن دم می زنید بی آن که بر رویه دیروزتان نقدی بنویسید. حافظه تان یاری نمی کند(؟!) که در ۲۱ بهمن وقتی مردم به پادگان ها هجوم آوردند صف طویل شما در خیابان انقلاب فریاد"ایران را سراسر سیاهکل می کنیم" را سر می دادید و خود از طنین صدایتان کیف می کردید. همان زمان زنان کنار خیابان ها مشغول رنده کردن صابون برای ساخت مواد منفجره بودند و شما در تب و تاب رویای سیاهکل فریاد می زدید و البته کیف می کردید. تا بالاخره دوزاری ها افتاد و با مردم همراه شدید. انقدر در محافل خودتان از خودتان گفته اید و رگ گردن برجسته کرده اید که باورتان شده مردم هم مانند شما فکر می کنند. باورتان شده که با حلوا حلوا دهان شیرین می شود. اما نه عزیزان، شیرین نمی شود. صادق باشید.
۴۴۱۴۲ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : مشارکتی
گرچه این مطالب تکراریست ولی شاید ارزش باز گویی داشته باشد .
من نمیدانم که وقایع را میشود " ملی " کرد یا وقایع خود بخود ملی میشوند ولی
برای کسی مانند من که خارج از بحران بوده و جز در باره آن نخوانده است چنین
گفتگو هایی در باره حضور یک مشارکتی در مراسم سالانه " واقعه سیاهکل "
حیرت انگیز است بدان دلیل که مرا بیاد فرهنگ و آداب و رسوم و عقاید و رفتار
ما ایرانیها میاندازد.

در زمانی نه چندان دور حضور یک " کافر" در مسجد و یا مراسم عاشورا ، بلوا
به پا میکرد و شاید تعداد کسانی که بجرم این گناه جان خود را از دست داده و
مسجد را " نجس " کرده بودند بیش از یکی دوتا باشد.

فرض کنیم که این کافر مشارکتی مراسم فدائیان را با حضور خود آلوده کرده است ؛
آیا باید به حضور او در این مراسم چنین حمله کرد و یا دید که او چه میگوید و با
متانت عقاید و رفتار اورا مورد انتقاد قرارداد ؟ میشود در خارج از مراسم با آنها گفتگو کرد ولی در داخل مراسم این عمل " حرام " است؟ یا اصلا نباید گفتگو کرد. اگر سی و سه سال بعد از آن تجربیات تلخ و کشت وکشتار یکدیگر، هنوز چنین رفتار کنیم چه امیدی به آینده داریم ؟
۴۴۱٣۹ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : پویان ارس

عنوان : سیاست هم یک علم است
چه میشد همه با هم مهربان بودند. جنگی در میان نبود. همه به هم احترام میگذاشتند. افراد جامعه باورهای همدیگر و منافع یکدیگر را در "قالبهای" ملی میریختند و همه یک شکل و یکدل میشدند. ملتها هم باورها و منافع خود را در قالبهای بین المللی میریختند و بین المللی میشدند. گرگها با میشها زندگی میکردند. کبوترها در آغوش بازها میغنودند. کارگران به منزل کارفرماها دعوت میشدند و اجازه میافتند بوق ماشین صاحبکار را به صدا دراورند. و هزاران آرزوی خوب و شیرین و دلچسب.
ولی همه اینها خواب و خیالی بیش نیست. نمیگویم مارکسیسم لنینیسم را بخوانید تا بفهمید چرا خواب و خیالی بیش نیست. حتی لازم نیست به تجربه ملتها و حتی تجربه تاریخ معاصر خودمان رجوع کنید. همین علم سیاست بورژوایی که در دانشگاهها تدریس میشود را بخوانید تا بفهمید که مقوله "قدرت" یک مقوله ذهنی نیست که با مهربانی بین ادمها قابل حل باشد. اصلا مایه سرشکستگی نخواهد بود که یک کتاب " مبانی علم سیاست" را دوستانی که خواهان جای گرفتن نمادهای فداییان در میان ملت!!! و طلب احترام کردن برای نمادهای یک جنبش مارکسیست لنینیست از طرف لابد "نمایندگان ملت" !!! بخوانند تا بفهمند چارچوبهای قدرت با خوش خیالی ساخته نمیشوند.
۴۴۱٣٨ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : خسرو صدری

عنوان : "ملی"، اعلام کردنی نیست. ملی، خودبخود ملی است!
رخدادی ملی است که آرمان مشترک طبقات نا همگون ملت را، در لحظه مشخص تاریخی، بازتاباند. مانند انقلاب ها یا جنبش هایی چون "ملی شدن نفت" در ایران.

اصلی ترین ویژگی "جنبش سیاهکل"، عدالت خواهی و ضد سرمایه داری بودن آن ،یعنی حمایت از طبقه زحمتکش در مقابل استثمارگر، دربعد انترناسیونالیستی وملی ، می باشد. دشمنان طبقاتی این جنبش را نمی توان به صرف ملی بودن به زیر پرچم آن فراخواند.

در جنبش فدائیان ،کسانی که واقعا هنوز به آرمان های عدالت خواهانه پایبندند، نباید اجازه دهند که تاریخشان را از ترس آمریکا به آغوش ج.ا. برانند و یا برعکس و محتمل تر، از ترس ج.ا، به نفع مقاصد"بشردوستانه"! آمریکا و ناتو مصادره کنند.

سیاهکل، اگر صحرای کربلا نیست، مکه معظمه هم نباید باشد که ۷۲ فرقه مسلمان را ، بدون ماهیتشان، به طوافش فراخوانیم.
۴۴۱٣۴ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : رضا سالاری‫

عنوان : تناقض ‫بین ملی ‫عینی و ملی آرمانی
‫جناب تابان

‫اگرچه دعوت از دیگران و غیر چپها و اجازه ورود و شرکت همگانی دادن به آنها به مراسم و رویداد های تاریخی چپ ایران گامی ارزشمند است‫، و اگرچه حسن نیت شما با اظهار

« اگر قرار باشد سیاهکل واقعه ای تاریخی و نشانه ای از مبارزه علیه استبداد و سوسیالیسم در سطح ملی باشد، باید کوشید آن را از چهارچوب و دایره ی چپ خارج کرد و نیروهای ملی و دموکراتیک کشور را به مشارکت در آن تشویق کرد. چنین مشارکتی دامن «سیاهکل» را لکه دار نخواهد کرد، کمک خواهد کرد تا ایده های آن بهتر شناخته شود و مورد پذیرش بیشتری قرار گیرد تا این حادثه به یک حادثه ی ماندگار ملی در کشور و جنبش و تاریخ ما تبدیل گردد. »

جهت جذب توافق عمومی بر ملی کردن ‫واقعه ‫شهامت آمیز سیاهکل ‫قابل ستایش و درخور ‫ارزش گذاری است، ولی آیا در هدف و مقصود اولیه و مکتوب تاریخی رهبران سیاهکل هم پیش و هم پس از ایجاد و تشکیل این سازمان هیچ نشانه و اشاره ای به این سراسری کردن و ملی کردن این ‫آرمان دیده شده و یا می ‫شود‫؟ چقدر عناصر ملی در جوهر اولیه این واقعه تاریخی نهفته است تا قابل بسط و ملی کردن به شکل نظر شما باشد؟


۴۴۱۲۹ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : یاور بیدار

عنوان : جنبشی که از بهر مردم است، از آن مردم است.
بهر حال کسانی و دیدگاه هائی در صدد سو استفاده و عوام فریبی از چنین وقایعی برمی آیند.اما لازم است کسانی که خود را مرتبط با سیاهکل می دانند به روشنگری بپردازند و مقاصد آنها را افشائ کنند.هر چند صاحب قلم، در برداشت من، با قرار دادن صفت ملی در گیومه خود نشان کرده اند که سیاهکل و فلسفه وجودی آن چندان هم در نزد مردم ناشناخته نیست.
۴۴۱۲٨ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست