ما اسلام نمی خواهیم، ما آزادی می خواهیم
-
جلال ایجادی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : میم نون
عنوان : آزادی هیمشه مشخص است و نه جزد
با سلام
من با پوزش پیشاپیش دو حکم پروفسور را مورد تأمل قرار می دهم:
« ما اسلام نمی خواهیم، ما آزادی می خواهیم »
پروفسور با این سرتیتر مقاله خویش اسلام را به عنوان ضد آزادی تلقی می کنند.
آزادی یک مقوله فلسفی است و ضد دیالک تیکی آن ضرورت و یا جبر است.
در فلسفه قرون وسطی ایران هم با دیالک تیک جبر و اختیار برخورد می کنیم:
حتی خواجه شیراز بر خلاف پروفسور از ان با خبر بوده است:
رضا به داده بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو در «اختیار» نگشاد ست.
اسلام دین است و نه مقوله فلسفی.
اسلام مثل هر دین دیگر، فرمی از شعور اجتماعی است.
اگر پروفسور اسلام را نمی خواهند بهتر است که فرم دیگری از شعور اجتماعی به مثابه آلترناتیو معرفی کنند و نه آزادی را.
علاوه بر این، آزادی انتزاعی فقط به درد عوامفریبی می خورد و معنی روشنی ندارد.
آزادی همیشه مشخص بوده و خواهد بود:
آزادی بنده ها، رعایا، کارگران و غیره.
«اسلام در تضاد با حقوق بشر است، زیرا طرفدار تبعیض بین انسانها بوده و در پی سلطه الله و تعبد روح انسانی است»
هر دینی در تضاد با حقوق بشر می تواند باشد و یا نباشد.
مسیحیت و یهودیت نیز طرفدار تبعیض بین انسان ها هستند و اسلام بر خط همین دو دین رانده و می راند و فرق اصولی و ماهوی با انها ندارد.
همه ادیان فرم هائی از شعور اجتماعی اند.
هر جامعه بسته به درجه توسعه نیروهای مولده اش، آن را با محتوای مناسب پر می کند.
دین به قابلمه می ماند، یکی بنا بر بضاعت مالی اش، در آن آش می پزد، دیگر ی قورمه سبزی.
اگر محتوای ادیان را در نظر گیریم، فرقی با هم ندارند.
اگر پروفسور در نظرشان صادق و پیگیر باشند، باید از سارکوزی بخواهند که واتیکان را بمباران کند و نه سوریه و لیبی و غیره را.
ببخشید
۴۴۷۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۱
|
از : علی کبیری
عنوان : تا احمق درجهانست، مفلس درنمی ماند!
آری جناب ایجادی، نفی تقیّد کورکورانه از اسلام و لزوم انتقاد ازآن، اکنون جزء ضروری ترین کارهای زمان مااست. منتها نمیتوان منتظر صدور اجازه از سوی دکانداران دین برای دگراندیشان شد تا آنچه را که باید گفت، بگویند و با جهل زدگی مردم مبارزه کنند. این دین بازی هم نوعی دکان و محل تأمین رزق و روزی این دکانداران دین شده است. درواقع هیچ دکانداری حاضرنیست تا دکان یا محل کسب وکار خود را به آسانی و بدون مقاومت، ارزان فروخته یا به رایگان واگذارکند. مگر آنکه رقیب تازه ای با سرمایه ی بیشتر و متاع بهتری، دکانی در همان راسته افتتاح کرده و با سیاست یا فشار طرف مقابل را وادار به ترک محل نموده ویا او را ناگزیر به ورشکستگی سازد.
مضافاً به اینکه یک روشنفکر مخالف سلطه ی دین بر جامعه باید همچون کسروی مرد و مردانه وارد میدان مبارزه شود. به هر حال خطر سایر دینهائی که خودشان را برتر از اسلام دانسته و بقولی مدرن تر به حساب میآورند، نیز خطر کوچکی نیست. روشنفکرانی از این سنخ وظیفه دارند تا بدون رو دربایستی وارد مبارزه با این نوع دینها که رهبران آنها با ابداع قوانین بخصوصی کوشش در تاریکی مطلق پیروانشان را دارند، نیز بشوند. از این رویاروئی نمیتوان احترازکرد. دین خوب و دین بد وجود ندارد. پس قطعاً روشنفکران زمان ما باید بزرگترین سدها را هم از میان بردارند و آن سد تعبد به وجود خالقیست که بود و نبودش در زندگی افراد بشر بی تأثیراست. پس چرا اصلاً باید به خالقی ایمان داشت که وجودش در زندگی ما بی تأثیراست؟ نه روزی رسان است، نه درمان کننده ی دردهاست و نه مدافع ستمدیدگان و ضعفاء است. پس این موجود به چه درد بشر میخورد؟ بنابراین، این موجود جز ساخته ی وهم وخیال نیست واین بشر هست که اورا آفریده ونه او بشر را. خدائی که در سوره ی اعراف، آیه ی ۵۴ و سوره ی یونس، آیه ی ۳ و سوره ی هود، آیه ی ۷ و سوره ی فرقان، آیه ی ۵۹ به صراحت میگوید که آسمانها وزمین را در شش روز آفریده و متقابلاً در سوره ی فصلت، آیه های ۹ تا ۱۲ به صراحت میگوید که آسمانها وزمین را در هشت روز آفریده است، یا دچار نسیان شده است و یا در بس شماری مشکل دارد که این بر خلاف صفات وابسته به وی است. ولی اگر همانطور که مسلمانان در باره ی صفات وی میگویند، بی عیب و اکمل تمام کمالات بوده است، پس خدائی با اینهمه صفات عالی نمیتواند دست به تناقض گوئی درباره ی آفریده های خود بزند. بنابراین، قرآن ساخته ی ذهن و دست بشر است. از این رو، انتقاد از آن هم خلافی محسوب نمیشود.
۴۴۷٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۱
|
از : مازیار هرمزان
عنوان : گفتاری روشن و .....
آقای جلال ایجادی،
امیدوارم که اینگونه گفتارها در جامعه ایران و ایرانیان نهادینه گشته و ایرانیان بتوانند بدون ترس، واهمه و از همه مهمتر بدون رودر بایستی (مانند متنی که شما نگاشته اید) به راحتی نظر خود را در مورد تضاد بین اسلام و آزادی با همگان در میان بگذارند.
بی شک نسل های آینده حتمن به این گونه برخورد ایرانیان در مورد اسلامگرایان که با جنگ و خونریزی و .... سرزمینشان را به اشغال در آوردند سر تاسف تکان خواهند داد.
مرسی، دستتان درد نکند.
برایتان آرزوی موفقیت دارم.
۴۴۷٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۱
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲٣)
نظر شما
اصل مطلب
|