یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ما اسلام نمی خواهیم، ما آزادی می خواهیم - جلال ایجادی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : شیوا بهروزی

عنوان : انتخاب!
جناب آقای صدری:
نوشته بودید:
۱)
"من و شما راه دیگری را انتخاب کرده ایم، ولی مجبوریم به انتخاب دیگران هم احترام گذاریم."
ممکن است بفرمائید این حکم کلی جنابعالی در کجا باثبات رسیده است؟ چرا بنده «مجبورم» به انتخاب دیگران که نادرستی و پلشتی اش را روی گوشت و پوست خود حس کرده و می کنم و انتخابی ست که تبعاتش با سرنوشت همگی ِ ما ارتباط پیدا کرده و می کند، تازه احترام هم بگذارم؟
۲)
"اکثریت مردم ایران، هم اسلام را می خواهند و هم آزادی را"
باید با استناد به این اظهار نظر جنابعالی عرض کنم که در اینصورت اکثریت مردم ایران نه اسلام را می شناسند و نه از مفهوم آزادی درک درستی دارند و در واقع، هم خدا را می خواهند و هم خرما را. با هیچ ترفندی نمی توان «اسلام» و «آزادی» را با هم خواست. ایندو نفی ِ یکدیگرند و اگر پیش از بقدرت رسیدن اسلامیون در ایران این مسآله را در عالم ِ تئوری می دانستیم، امروز در عرصهء عمل هم صحتش را شاهدیم، یا برخی هنوز هم نه؟
شما را نمی دانم ولی من اگر، نه اکثریت مردم ایران بلکه اکثریت ِ بشریت هم، به خرافه ای ایمان داشته باشند، نه تنها خود را موظف به احترام به آن نمی بینم بلکه تلاش می کنم آنان را از آن پدیدهء زشت بر حذر دارم.
شاد باشید
۴۴۷۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۱       

    از : خسرو صدری

عنوان : اکثریت مردم ایران هم آزادی را می خواهند و هم اسلام را
اسلام بلافاصله پس از پیدایی ، به گسترش حیطه نفوذ خود پرداخت و از چین تا اسپانیا را درنوردید و با غلبه برقدرت های امپراتوری، جغرافیای سیاسی جهان را عوض کرد.
بحث خرافات و غیر علمی بودن دین و از جمله اسلام...برای بچه های مدرسه که با علوم آشنا می شوند، ویا کسانی که تازه به این کشفیات نائل می گردند، جالب و هیجان انگیز است.ولی در جهان سیاست و همچنین جامعه شناسی، پتانسیل بسیج کننده آن است که قابل بررسی است.
زیر سوال بردن ایدئولوژی و احکام دینی کار بسیار ساده ای است و همان زمان ها هم که علوم چنین پیشرفت نکرده بودند ،بسیاری از اندیشمندان وشاعران چنین کاری می کردند. ولی هنوز هم اکثریت قاطع مردم جهان دین باورند. من و شما راه دیگری را انتخاب کرده ایم، ولی مجبوریم به انتخاب دیگران هم احترام گذاریم.
اکثریت مردم ایران ، هم اسلام را می خواهند و هم آزادی را.
اکثریت مردم اسرائیل ولی آزادی را می خواهند و یهودیت را.
۴۴۷۷۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۱       

    از : میم نون

عنوان : حضرت کبیری
حضرت علی کبیری
لطف کنید، ویراژ ندهید و گرد و خاک راه ناندازید تا عوام گول بخورند و فکر کنند که طرفدار حقیقت هستید.
میم نون نه از اسلام دفاع و نه از ج. ا..
پروفسوری اسلام نمی خواهد و آزادی می خواهد.
میم نون نوشته که اسلام مثل هر دین فرمی از شعور اجتماعی است و هر طبقه اجتماعی غذای باب میل خود را در ان می پزد و ربطی به آزادی ندارد.
خانمی قرآن را کتاب تروریستی جا زده، میم نون گفته که محمد و عیسی مسیح نماینده فرماسیون برده داری و یا بنده داری بوده اند و در فرماسیون بنده داری جنگ و غارت یکی از راه های اصلی تهیه برده و غنائم بوده است. در غرب هم جز این نبوده است.
طرفداری محمد و عیسی مسیح از سیستم برده داری جدید مثبت و ترقی خواهانه بوده.
چون نظام قبلی در حال تجزیه و تلاشی بوده، دورنمای آتی دیگر نداشته و جنبش اسلامی محمد راه نجاتی بوده برای وحدت مردم زیر پرچم واحد تا برده داری قوام یابد و همبود بشری ادامه حیات دهد.
حال شما آمده اید و از بت های خانه کعبه می گویید و چیزهای بی ربط را به هم می چسبانید تا نتیجه دلبخواهی خود را بگیرید.
بت پرستی در فرماسیون اولیه و حتی در عصر بربریت رایج بوده. اتفاقا بت پرستی در زمان ظهور حضرت محمد نشانه تشتت معنوی و ایدئولوژیکی بوده است و محمد با عمده کردن بت بزرگ خانه کعبه موسوم به الله و پوشاندن جامه انتزاعی بدان همه بت پرستان را به پرستش بت انتزاعی جدید فرامی خواند و متحد می کند تا جامعه از تشتت نجات یابد و ادامه حیات دهد.
اسلام وحدت فکری و ایدئولوژیکی را به همراه می اورد و بر تشتت باور و نتیجتا تشتت عمل پایان می دهد.
اینها همه در ان زمان مثبت و انقلابی بوده اند.
حالا پس از ۱۴۰۰ سال طبیعی است که اسلام کهنه شود.
۴۴۷۶۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۱       

    از : علی کبیری

عنوان : توجیه ارتجاع با استدلال دیالکتیکی!
جناب میم نون،

۱- واقعاً اگر چهارتا آدم دیگه مثل شما بر مبنای ماتریالیسم تاریخی اسلام را تحلیل کنند، درنتیجه ممکنست در همین برهه ی تاریخی کنونی، حکومتهای جدیدی نظیر جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده و جمهوری اسلامی ماهم جهانگیر و همه ی کشورهای مسلمان نیز پرچمهایشان به علامت "خرچنگ" جمهوری اسلامی ایران آراسته شوند. احسن و هزار زه به شما که بعد از ۱۴۰۰ سال کشف کردید که « همه شخصیت های تاریخی از عیسی تا محمد انقلابی و ترقی خواه بوده اند...»
حال به بینیم که بعداز آنهمه انتقادهائی که از این دو دین بعمل آمده ، آیا پایه گذاران آنها هم طبق نظر شما انقلابی بوده اند؟ در اینجا به علت محدودیت بخصوصی که از نظر نوشتن وجود دارد، این نویسنده انتقاد از دینهای دیگر و حتی مسیحیت را به زمان دیگری موکول میکند. ولی نظر به اینکه جناب میم نون، قالب بزرگی اختراع کرده و هزاران یا شاید بیشتر شخصیتهای تاریخی را که در فاصله ای حدود ششصد سال در جهان و در سالهای بین ظهور عیسی و ظهور محمد خودنمائی کرده اند، در آن قالب جاداده و همه ی آنها را انقلابی و ترقی خواه جا زده اند، باید به این کشف بزرگ ایشان جایزه ی نوبل بهترین کاشف شخصیتهای تاریخی - انقلابی اعطاء کرد. بنابراین مایلم از ایشان درخواست کنم تا لیستی از آنهمه شخصیتهای تاریخیِ انقلابی و ترقی خواه ششصد ساله را همراه با توضیحات مختصری از اعمال انقلابی آنها، تنظیم و دراختیار همگان قراردهند تا ما هم از برکت کشف بزرگ ایشان بهره ای برده باشیم.

۲- میفرمایند که «...بشریتی که چندین دهه متمادی در جامعه اشتراکی اولیه بسر برده بود، بدلیل توسعه نیروهای مولده مجبور بود که به موازین جامعه طبقاتی خشن و خونریز برده داری تن در دهد...»
لطفاً با ارائه ی شواهد ومدارک تاریخی به همه نشان دهید که اولاً- جامعه ی حجاز (سرزمین عربستان آنروز) قبل از محمد دارای چه سیستمی از "نیروهای مولده" بوده و آیا مردمان سرزمین حجاز آنروز دارای روابط تولیدی براساس جامعه ی اشتراکی بوده اند؟ ثانیاً- نشان دهید که بعداز ظهور محمد چگونه "نیروهای مولده" توسعه یافته و بالاجبار به برده داری متحول میشوند.

۳- میفرمایند «...محمد خدا را معبود (برده دار) و بشریت را عبد (برده) جا می زند تا برای برده داران زمینی مشروعیت تئولوژیکی دست و پا کند...»
اولاً- قبل از ظهور محمد، عده ای از اعراب خدایانی در هیبت بت را پرستش میکرده اند. بنابراین نیاز مجددی برای جا زدن خدای دیگری نبوده است. ثانیاً- در سرزمین حجاز آنروزگاران، به غیر از اعراب بت پرست، یهودیان و مسیحیان یکتاپرست بسیاری هم وجود داشته اند که به وجود خدای نادیده اعتقاد داشته اند. ثالثاً- سیستم برده داری قبل و بعد از محمد هم ادامه داشته است. پس محمد چه سیستم تولیدی را متحول کرده است که ظهورش اجبار تاریخی را ایجاب کرده بود؟ بنابراین استدلال شما برای توجیه ظهور محمد به منظور اجبار تاریخی برای متحول کردن سیستم تولید، بی پایه است.

۴- در ادامه، میفرمایند که «...درست به همین دلیل که از نظام اجتماعی مترقی تر (یعنی برده داری نسبت به نظام اشتراکی در حال فروپاشی) دفاع می کند، انقلابی بوده است...»
تا آنجائی که تاریخ گواهی میدهد، سیستم برده داری از بیش از ۳۰۰۰ سال قبل از ظهور محمد تا قرن ۱۹ در آفریقا و آسیا رواج داشته است. پس ظهور محمد چگونه توانسته بود تا طبق ماتریالیسم تاریخی سیستم برده داری را به سیستم فئودالی متحول کند؟ در ثانی، قرآن وروایتهای اسلامی حکایت از ادامه ی برده داری میکنند.

۵- و سپس نتیجه میگیرند که «...با هیچ منطق و استدلال دیگری جز مذهب نمی شد که به خشن ترین سیستم اجتماعی مشروعیت اعطا کرد...»
در اینجا جناب میم نون دچار تناقض گوئی شده و ضرورت ظهور محمد بر طبق ماتریالیسم تاریخی را به "مشروعیت" بخشیدن بر سیستم اجتماعی، تغییر میدهند! این هم از آن گروه استدلالهائیست که حتی مارکس هم از بکاربردن آن عاجز وناتوان بود! آخر جناب میم نون گرامی، مگر جامعه ی حجاز آن روز، همه بت پرست بودند که شما دست به کلی گوئی زده و ظهور محمد را توجیه تاریخی میکنید؟ پس تکلیف اعراب مسیحی و یهودیان ساکن حجاز که یکتاپرست بوده وبه خدای نادیده شان سالها قبل از ظهور محمد نیایش میکرده اند، چه میشود؟ به نظر میرسد که شما تاریخ را درمحضر خمینی آموخته اید. وجود محترم، جناب میم نون...ظهور محمد منجر به قتل وعام یهودیان یثرب (مدینه ی امروزی)، و پی آمدهای آن سبب انهدام تمدنهای یونان و ایران و روم میشود.

۶- شما مرتباً دم از دفاع از اسلام بر اساس قوانین دیالکتیک، میزنید. میگوئید «...محمد با قرآن شیوه و راه و رسم «الهی» برای اداره جامعه خشن نوین به همراه می اورد...»
حرفهای شما جز یک مشت شعارهای بی پایه چیز دیگری نیست. آخر شما بر اساس چه مدارک تاریخی قرآن را حتی برای بهبود اداره ی جامعه ی آنروز، "نوین" به حساب میآورید؟ آیا شما از جوامع آن روز حجاز آگاه هستید؟ آیا شما به تمدن روم آن روز آشنائی دارید؟ آیا حتی از جامعه ی ایران آنروز اطلاعی دارید؟ در پاسخ به این ادعای عوام فریبانه ی شما باید بر طبق مدارک خود مسلمانان اثبات کنم که قبل از ظهور محمد جامعه ی حجاز از نظر روابط اجتماعی مدرن تر از بعد از ظهور او بود. نمونه ی آن هم همین خدیجه همسر اول محمد است که صاحب املاک وثروت ومکنت بوده ومحمد پیش از همسری با وی، از کاروانیان او بوده است. این امر نشان از آن دارد که خدیجه به عنوان یک زن از جامعه ی آنروز حجاز، دارای حقوق اجتماعی هم طراز مردان بوده است. ولی بعد از ظهور محمد و اجبار مردم به اطاعت از دستورات من درآوردی قرآن، همین خدیجه ی نوعی تبدیل به زنی میشود که حق اداره ی امور وتمشیت خود را نداشته، باید مطیع و منقاد اوامر مردش باشد، خانه نشین میشود، شهادتش نصف شهادت مرد است، حق ارثیه اش هم نصف مرد است، چادر برایش اجباریست، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در قبیله را ندارد، مردش میتواند کتکش بزند و حتی از نظر مقاربت جنسی برده ی مرد بوده و مرد هر جوری که مایل باشد بااو میتواند مقاربت کند... لطفاً این بساط عوام فریبی را جمع کنید که دیگر این دکانها مشتری ندارند. نمونه های ارتجاعی بارز و آشکار تعالیم اسلامی که شما وامثالهم از آنها دفاع میکنید، اکنون در تمام بلاد اسلامی قابل مشاهده اند. بس کنید. شرم کنید و این همه بدکاری را توجیه دیالکتیکی نفرمائید.

صابون این دین ۱۴۰۰ ساله ی انقلابی به جامه ی مردم ایران خورده و بیش از پنج میلیون انسان را از میهن آباء و اجدادیشان آواره و روانه ی سرزمینهای غریب کرده و هر آنچه که در دنیا به بدی و زشتی شهرت داشته بر ای مردم ما به ارمغان آورده است. امیدوارم روزی ایشان وهم پالکی هایشان کمی در وجدان خود غور کرده و احتمالاً از این خواب سنگین ۱۴۰۰ ساله بیدار شوند.
۴۴۷۶۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۱       

    از : پرویز

عنوان : ناهمگونی فکر و عمل
اگر آقای ایجادی منطقی بود و قصد پروکاسیون نداشت باید تیتر این مقاله را "ما جمهوری اسلامی نمیخواهیم، ما جمهوری آزاد و سکولار میخواهیم" میگذاشت.
مبارزه روشنفکران باید بر علیه استبداد و ارتجاع و خرافات باشد و نه اسلام.
البته هیچ کس مخالف بحث روشنگرانه ومنطقی در مورد دین نیست که البته جایش در این مقاله خالیست.
ضمنأ آقای ایجادی یک توضیح (و یا معذرت خواهی) به مردم بدهکار است که چرا در انتخابات گذشته تبلیغ رأی دادن به آقای کروبی که غیر از مسلمان بودن یک روحانی همین دینی که ایشان نمیخواهد است را میکرد.
عمل و فکر باید با هم خوانایی داشته باشد
۴۴۷۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۱       

    از : میم نون

عنوان : تحلیل دیالک تیکی
باخته عزیز
همه شخصیت های تاریخی از عیسی تا محمد انقلابی و ترقی خواه بوده اند.
چرا؟
برای اینکه آنها به ضرورت های عینی جامعه و یا چه بسا جهان آن روز راه حل ارائه داده اند.
مثال:
بشریتی که چندین دهه متمادی در جامعه اشتراکی اولیه بسر برده بود، بدلیل توسعه نیروهای مولده مجبور بود که به موازین جامعه طبقاتی خشن و خونریز برده داری تن در دهد.
مذهب مسیحیت و یا اسلام توجیه تئولوژیکی لازم برای این گذار جامعه و یا جهان را ارائه می دهند:
محمد خدا را معبود (برده دار) و بشریت را عبد (برده) جا می زند تا برای برده داران زمینی مشروعیت تئولوژیکی دست و پا کند.
درست به همین دلیل که از نظام اجتماعی مترقی تر (یعنی برده داری نسبت به نظام اشتراکی در حال فروپاشی) دفاع می کند، انقلابی بوده است. حضرت عیسی هم به همین دلیل.
علمیت اسلام در ان زمان هم در پرتو همین سمتگیری عینی است. با هیچ منطق و استدلال دیگری جز مذهب نمی شد که به خشن ترین سیستم اجتماعی مشروعیت اعطا کرد:
بشریت در چنین نقاط عطفی بر سر دو راهی زوال و پیشرفت قرار می گیرد. محمد و عیسی و غیره به تداوم و استمرار جامعه بشری یاری می رسانند تا علیرغم ستمی که بر توده برده می رود، راه برای توسعه نیروهای مولده باز و بازتر شود و جامعه بشری پله ای دیگر بالاتر رود، علیرغم همه خشونت و خون و ظلم و ستم.
محمد با قرآن شیوه و راه و رسم «الهی» برای اداره جامعه خشن نوین به همراه می اورد. هیچ رئالیستی ۱۴۰۰ و یا ۲۰۰۰ سال بعد نمی آید بگوید که انجیل و یا قرآن کتب تروریستی بوده اند، مگر اینکه قصد عوامفریبی داشته باشد. انجیل و قرآن و نهج البلاغه و غیره بیشک هنوز هم جنبه های مترقی و آموزنده دارند که باید حفظ شوند و توسعه داده شوند. فقط جنبه های منفی و کهنه باید نقد و حذف شوند. با میراث مادی و معنوی بشری همیشه چنین برخورد می شود. تحلیل و یا نقد دیالک تیکی همین است.
۴۴۷۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۱       

    از : باخته

عنوان : ابروی مزدوران اسلام داره از بین میره و یا ابروی ایرانیان؟
"پیامبر اسلام شخصیتی انقلابی و قرآن با توجه به سطح شعور در ان زمان کتابی هزاران بار علمی تر از تورات و انجیل بوده است." آقا و یا خانم میم نون شما این را قبول دارید که دین مسیح (انجیل) و هم دین اسلام ( قران) شعبه هائی از دین یهودیت (تورات ) هستند؟ خیلی از مسائلی که مطرح می شوند شبیه هم دیگر هستند و از هم نسخه پسچی کردند. در ضمن شما از کجا می دانید که" پیامبر اسلام شخصیتی انقلابی" بوده اند.نکنه بشما هم وحی شده باشد. یعنی چی شخصیت انقلابی؟ خیلی با اسناد ثابت کردند که محمد پدوفیل بوده. شما نوشتید
"غرب امروزه کماکان بر همان خط دوران برده درای و عصر جاهلیت می راند."
چه جوری می توانید ثابت کنید و یا اینکه فکر کردید یک عده بی سواد این نوشته ها را می خوانند و متوجه شعار های بی معنی شما نمی شوند.
و یا بد تر ,این جمله هم بی معنی است "...امروز باید مورد تحلیل علمی و دیالک تیکی قرار گیرند، " اولن تحلیل علمی برای همه چیز صدق میکند. دیالکتیک یک دید هگلی بمسائل دنیوی می باشد . شما که اینقدر دنبال تحلیل علمی هستید. چگونه شعار گونه می نویسید"آبروی ایران و ایرانی" بر باد رفت. فرقی با انجمله ندارد که وای مسلمانا...ابروی اسلام دارد از بین میرود. در خاتمه در غرب فلسفه از بتن تئو لوگی ( Theologie) بر خواست و رشد کرد و مستقل شد.
در خاتمه نوشته آقای جلال ایجادی درجه یک است وبنظر من باید دراز مدت در همه مدارس ایران در بار ه اش بدون سانسور فاشیستهای اسلامی بحث شود.
۴۴۷۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۱       

    از : میم نون

عنوان : خانم بهروزی
با سلام
در رابطه با فرمایشات خانم بهروزی
خانم بهروزی اسلام و قرآن را مورد حمله ضدعلمی و غیرواقعی قرار می دهند و خود و امثال خود را مدافع روشنگری جا می زنند.
به چرخش قلمی دینی و کتابی به عنوان «فساد تاریخی و راهنمای تروریسم و خرافات» قلمداد می شود.
اسلام حدود هزار و چهارصد سال پیش در عصر فروپاشی نظام اولیه و در عصر موسوم به جاهلیت بنا بر ضرورت های عینی اقتصادی ـ اجتماعی پا به صحنه می نهد تا از زوال تمدن بشری در منطقه ای جلوگیری کند. اسلام و آموزه هایش در آن زمان و تا مدت مدیدی ترقیخواه و پیامبر اسلام شخصیتی انقلابی و قرآن با توجه به سطح شعور در ان زمان کتابی هزاران بار علمی تر از تورات و انجیل بوده است.
اسلام دین فرماسوین برده داری است و جنگ و غارت یکی از شیوه های رایج در این فرماسیون بوده، خواه در غرب (امپراطوری روم و غیره) و خواه در شرق.
غرب امروزه کماکان بر همان خط دوران برده درای و عصر جاهلیت می راند.
امروز با توجه به سطح توسعه شعور و علم و فن طبیعی است که دین اسلام کهنه و قرآن بی اعتبار شود.
اما این حقیقت امر از ارج و ارزش فی نفسه دین و قرآن نمی کاهد. جهان بینی پروفسور با جهان بینی آخوندهای ملی و بین المللی از بوش تا بن لادن، از پاپ تا برلسکونی و سرکوزی فرق ماهوی ندارد.
قلمداد کردن پروفسور به عنوان روشنگر شاید ناشی از بی خبری خانم بهروزی از فلسفه روشنگری است.
اسلام و قرآن بسان مسیحیت و انجیل و بقیه مکاتب فلسفی امپریالیسم امروز باید مورد تحلیل علمی و دیالک تیکی قرار گیرند، یعنی جنبه ها و جوانب مترقی و تعمیم پذیرشان جذب و جنبه ها و جوانب منفی و نامعاصر و خرافی شان نقد و حذف شوند.
با شعارهای توخالی فقط می توان به عوامفریبی دست زد و آبروی ایران و ایرانی را در منابر بین المللی بر باد داد. ماشاء الله در این زمنیه همه «روشنفکران» ایرانی فعال اند.
به داد آبروی ایران و ایرانی مگر خدا برسد!
۴۴۷۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۱       

    از : شیوا بهروزی

عنوان : کتاب ِ راهنمای تروریسم!
جناب دکتر ایجادی گرامی:
دستتان درد نکند. بی گمان عمر ما وفا نخواهد کرد که شاهد زدوده شدن این فساد تاریخی، یعنی اسلام و آن کتاب ِ راهنمای تروریسم و خرافات، یعنی قرآن از کشور و ذهن های مردم آن سرزمین بلا زده باشیم اما هر امر ِ خیری بایستی سرانجام از زمانی شروع شود. شما، بهرام مشیری، دکتر آرامش دوستدار و بسیاری دیگر، راه ِ آن روشنگران ِ دلاور و سترگی را پی می گیرید که پیش از شما طی قرون و اعصار در راه حقیقت مردانه رزمیدند و مغلطهء "یک میلیارد و چهارصد میلیون" در آنان کارگر نیفتاد.
عمر همگی تان دراز و قلم و زبانتان توانا و گویا باد!
۴۴۷۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۱       

    از : فدایی رهبر

عنوان : امداد های غیبی
عاشق امثال شما هستم خداوند شما را برای ما حفظ کند
۴۴۷۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست