یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

معمای «ذات اسلام» - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : علی کبیری

عنوان : اسلامگرایان خلط مبحث نکنند!
آقایان محترم،

۳۳ سالست عده ای آخوند بیکاره و زالوصفت با برپا کردن حکومت اسلامی برمبنای یک مشت ادعاهای دروغ بر مبنای مشتی واهیات، تسمه ازگرده ی مردم کشیده اند. من از جانب نویسندگان دیگر نمایندگی ندارم، ولی پیام اینجانب به حاکمان نامشروع جمهوری اسلامی وکلیه ی آیت الله ها وحجت الاسلامها و آنانی که در ظاهر با حاکمان جمهوری اسلامی ساز مخالف زده، اما در عمل از حقوق حقه ی ملت دفاع نمیکنند، اینست که
" تادیر نشده و هرچه سریعتر، این بساط حکومت دینی را جمع کنید و برگردید به مراکز مذهبیتان. بیش از این با مردم کلنجار نروید و اجازه دهید مردم خود بر سرنوشتشات حاکم باشند."
کارد به استخوان ملت رسیده و روشنفکران خنجر زهرآلود حکومت جمهوری اسلامی را بر قلبهای خود حس میکنند. حکومت باید از دین جدا شود و جز این راهی نیست. اگر چنین نشود، روشنفکران وظیفه دارند تا از مبنا به این دین سراسر دروغ و خدعه که قصد جان فرهیختگان ملت رادارد، تاخته و با روشنگریهای منطقی، طبل رسوائی این دین و حکومت دینی و پیغمبر و امامان و آخوندها را بر سر هر کوی و برزن و بام بکوبند. دست از سر مردم بردارید وبروید دنبال کارتان.
۴۵۹۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣۹۱       

    از : فاطمه رنجبر

عنوان : کامنت های حیرت انگیز
قرن هاست با فریبکاری و ترساندن به روش های مختلف هر کس سراغ ذات اسلام رفته سعی شده یا مرعوب شود یا منصرف شود . آقای حسینی و امثال ایشان هم همین متد را دنبال می کنند. بایداسلام شناس بود تا در باره اسلام حرف زد ، عجب !! شگفت انگیز نیست ؟ اسلام را ما با پوست و گوشت حس کردیم از ( ببخشید) توالت تا رختخواب دنبال ماست اما اگر اسلام شناس نیستیم خفه شویم ودر باره آن نظر ندهیم، دست بردارید از این فرصت طلبی های زیان بار و به قول آقای نقره کار فریبکاری حکیمانه، من همه کارهای آقای نقره کار را دنبال می کنم آقای نقره کار ادعای اسلام شناسی ندارد ولی در همین مطلب کوتاه و خواندنی اساسی ترین مشگل جامعه ما و شاید هم بشریت را سنجیده و گویا و زیبا و بهتر از بسیاری از اسلام شناس ها مطرح نموده ، درود بر این انسان شریف .
۴۵۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۱       

    از : کمال حسینی

عنوان : قای نقره کار سلام
آقای نقره کار سلام
به باور من وارد شدن در حوزه اسلام شناسی و پیدا کردن "ذات واقعی " آن میتواند ما را به بیراهه ای هدایت کند که سر انجامش چیزی جز ناکجا آباد نباشد .برداشت من این است که شما خود را اسلام شناس و محققی دینی نمیدانید و به همین خاطر در شگفت هستم که چگونه اسراردارید تا ثابت کنید که اسلام واقعی همان است که رهبران وقت در جمهوری اسلامی در آن سالهای سیاه پس از انقلاب به نام آن بر سر مردم آوردند .در جهان بیش از ۱ میلیار مسلمان وجود دارد و شیعیان چیزی حدید ۱۰ درصد آنها را تشکیل می دهند و شیعیان ایران هم رقمی کمتر از این را تشکیل می دهند .آقای منتظری یکی از رهبران همین گروه کوچک بود و با فجایع سالهای پس از انقلاب که به نام دین صورت میگرفت قاطعانه مخالفت کرد و دیدیم که چه بهایی برای این کار خود پرداخت ، منتظری تنها نبود بسیاری دیگر از رهبران مذهبی در ایران هم همین امروز مخالف استفاده ابزاری از دین برای پیشبرد مقاصد سیاسی هستند .حال سوال این است که اسرار بر این که حسین شریعتمداری و مصباح یزدی و همفکران آنها نمایندگان اسلام واقعی هستند و یا اینکه تصمیمات آقای خمینی در سالهای پس از انقلاب را ناشی از ذات اسلام دانستن و شرایط سیاسی و نبرد قدرت را نادیده گرفتن از کجا ریشه می گیرد ؟ من باور ندارم که این نتیجه گیری ریشه در تحقیقات اسلام شناسی شما دارد در آن صورت شما باید ثابت کنید که از کجا میدانید مجاهدین خلق اسلام واقعی را نمایندگی نمیکنند ؟ چرا وهابیون را نماینده ذات اسلام نمیدانید که شیعیان را در اساس کافر می دانند و بد تر از اسرائیل و امریکا ؟
از شما به عنوان فردی از میان اردوگاه چپ می پرسم که آیا استالین که در کشتارمخالفین خود شهره است "ذات " کمونیسم و مارکسیسم را نمایندگی میکند ؟ می توان تا آخر زمان بر سر اینکه کدام اسلام و برداشت از آن "ذات " اسلام را نمایندگی می کند صحبت کرد والی من اطمینان ندارم که این گونه جدال ها ما را به جایی برساند ، امروز آنچه مهم است ریشه یابی مشگلات کشور و رسیدن به یک جامعه سالم است که دموکراسی و عدالت از مختصات آن باشد ، این مهم به واقعیت نمی پیوندد مگر با شرکت همه نیروهای هوادار عدالت و دموکراسی ، امروز هم همچون دوران انقلاب چپها در مقایسه با اکثریت مسلمان کشور در اقلیت هستند ، امروز هم همچون همان دوران مبارزه برای دموکراسی و عدالت بدون شرکت اکثریت مسلمانان کشور ما ایران راه به جایی نخواهد برد ، اسرار بر این که به همین اکثریت مسلمان که امروز با من و شما در مخالفت با استبداد همراه هستند بگوییم که "ذات " اسلام چیزی جز جنایات و ویرانی نیست ما را هر چه بیشتر از هدف اصلی دور کرده و تفرقه را در صفوف آزادی خواهان دامن می زند ، شناسایی ذات اسلام را به عهده اسلام شناسان بگزارید ، امروز ما بیش ازهر چیز به همراهی نیاز داریم و نه جدایی ، تا آنجا که میدانم شما از جنوب شهر تهران برخواسته اید، اگر فرض را بر این بگزاریم که شما روزی و روزگاری قصد بازگشت به میان همان جنوب شهری ها را داشته باشید در آن صورت چگونه میتوانید به میان فامیل و بستگانی که هنوز بسیاری از زنان آنها چادر به سر دارند و مردان آنها در نماز جمعه شرکت می کنند بروید و به آنها ثابت کنید که "ذات " اسلام جنایات وآدم کشی است ؟ ما این کار را یک بار در دوران انقلاب کردیم و اقتدار گرایان از همین تند روی ها استفاده کردند و با استفاده از عقاید مذهبی مردم به اهداف خود رسیدند ، اشتباه دوباره در این مورد توجیه پذیر نیست ، تجربه را تجربه کردن خطاست .
شاد باشید
کمال حسینی
۴۵۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۱       

    از : مازیار هرمزان

عنوان : دین اسلام و انتقاد و ارتدار و قتل و ......
آیا باید اینگونه نظرات را جدی گرفت؟
یا باید به آنها تبسم کرد و از کنارشان گذشت؟
یا اینکه باید به آنها پاسخ داد و ....؟

....
اما ذات اسلام مثل همه ادیان دیگر شکستن اقتدار انسان بر انسان و پذیرش مساوات و دادن جا و امکان به رنگارنگ بودن نوع بشر است.
.....

عجب!!!
حضار گرامی، به مطالبی که مینویسید لطف نموده و یک بار دیگر آنها را بخوانید. مطالعه قرآن و دیگر متون اسلامی (جهت قتل و کشتار دگر اندیشان، بهره کشی انسان از انسان، وعده فرستادن انسانهای غیر مسلمان به آتش جهنم و ....) پیشکشتان.
۴۵۹۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۱       

    از : آهن پاره

عنوان : نقره داغ فرمودید
نویسنده خشمگین: مداد و کاغذی برداشتم تا شماری از واژه های سرشار از هتک حرمت و اتهام و مشت و لگد داری را که نه تنها نصیب به قول خودتان ذات اسلام کرده اید، بلکه آنها را به مدافعیان و موافقین و معتقدین این دین دین نیز اشاعه داده و هدیه فرموده اید، بنویسم تا بر مبنای آن مطلبی نوشته برای اخبار روز بفرستم. دیدم نه یک کامیوان لازم است برای حمل اینهمه خشم و اتهام و کشیدن چنین کامیونی را حوصله ندارم.
فقط به چند سوال کوچک از شما اکتفا میکنم
هر نوشته و کلامی که به زبان میآید از موضعی ست. شما از چه موضعی به خود روا می بینید که قضاوتها و اتهاماتی چنین سنگین در حد دغلباز را به کسانی وارد کنید که حساب ذات دین اسلام را از عمل یکعده متمایز میکنند.آیا شما تمام این افراد را می شناسید، با آنها مصاحبه کرده و آمار گرفته اید؟ یعنی همان کار علمی که در زمینه علوم انسانی بسیار مرسوم است و علمی نامیده میشود.
آیا تارخ دان یا اسلام شناس هستید یا فرضاً روانشناسی اجتماعی محک آزمایش . آمارگیری شما بوده؟ یا نه مقالهای از موضع احساس و تمایل شخصی خودتان نوشته اید مثل همان کاری که به نظر شما مدافعین ذات اسلام از مطلب مورد علاقه شان میکنند
میدانید چرا ذات اسلام با عمل پسیاری از پیروانش یکی نیست؟ به همان دلیل که حرف دموکراسی طلبان با عملشان یکی نیست. یعنی عدم تحمل دیگری و میل به میدان دادن و میدان را گرفتن به آنچه از شخصِ خود میتراود. از بد و خوب.
کلام دیگ و بسیار کوتاه. ذات اسلام مثل ذات هر اندیشه یا حتی رمان و نوشته ادبی، یعنی جوهره آن.جوهره نیز در هر مورد، آن چیزی ست که از یک نگاه کلیت نگر بدست میآید که البته برای رسیدن و داشتن آن، ابژکتیو بود و با احساسات و گرایشات عاطفی یا ضد عاطفی به میدان نرفت. آیا در خودتان این نگاه سرد و جویای حقیقت را می بینید؟
اما ذات اسلام مثل همه‍ی ادیان دیگر شکستن اقتدار انسان بر انسان و پذیرش مساوات و دادن جا و امکان به رنگارنگ بودن نوع بشر است.
۴۵۹۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۱       

    از : رامسس

عنوان : معمای آقای نقره‌کار
اگر ذات اسلام چنین است که می‌گویند، پس چرا در جای دیگر فرموده‌اند: «انکار حضور مجاهدین خلق در جنبش آزادیخواهانه و ضد دیکتاتوری در میهنمان چشم بستن بر واقعیت است.»
۴۵۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۱       

    از : هایده ترابی

عنوان : بسترشناسی و درک تاریخی عینی ترین است. نه نسبیت گرائی و نه ذات گرائی!
با نگرش ذات گرایانه هم نمی توان به شناخت عینی پدیده ها رسید. مسئله درک تاریخی از یک پدیده است و بسترشناسی آن. شناخت عینی از تاریخ اسلام و انواع آن هم جز این نیست. اسلام در کجا؟ در چه زمانی؟ برای چه گروهی؟ از سوی چه گروهی؟ برای چه هدفی؟ در مورد صدر اسلام تا حد زیادی روشن است که چرا و چگونه این دین شکل گرفت و ویژگیهای آن چه بود. همینطور تحول آن در طول تاریخ که با انواع و اقسام فرقه ها و گرایشهای نزدیک و دور از هم بود. برای شناخت نقش دین زرتشتی و یهودیت و مسیحیت و غیره و یا هر جنبش و اندیشه ی کهن و مدرن هم همین معیارها را باید رعایت کرد، همچنان که برای شناخت تاریخی مارکسیسم و مدرنیسم و... هم باید رعایت کرد.
۴۵۹۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست