از : زهره نهاوندی
عنوان : در این نوشته اخیرتان پر نوشتهاید، اما من نمیخوانم
آقای فریدن احمدی:با عرض سلام،،،مقاله شما را نخواندم، نخواهم خواند. چرا؟ پرسش خوبیست.از من عصبانی نشوید. چون شما هم مثل من احساساتی هستید، اما بر خلاف من ، خود را پشت منطق صوری پنهان میکنید. یادتان هست بردار بزرگوارتان متأسفانه در ایران در گذشته بود؟در مطلبی به این مناسبت،نگاشته بودید در همین اخبار روز؟ ۳ بار تنفر خود را به این دلیل که برادرتان را ندیده بودید، اظهار تنفر از جمهوری اسلامی کردید. شما حق دارید این کار را بکنید.همه حق دارند. اما آیا مدعی هستید در تحلیل بیطرفانه نسبت به شرایط سیاسی اجتمأعی ،میهنمان، واقع بین هستید؟ با این حال،،،من باور نمیتوانم بکنم ،کسانی که با عشق و تنفر ،به تحلیل پدیده ای(از جمله جمهوری اسلامی) میپردازند،،،حرفشان درست نمیتواند باشد.مگر آن که بگوئید در موقع نوشتن آن مطلب عصبانی و غمگین بودید.و البته از نظر انسانی قابل درک است.در این نوشته اخیرتان پر نوشتهاید، اما من نمیخوانم. چون باورتان ندارم.موفق باشید،،،،
۴۷۰۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : " سواد نازل"
Jean-Baptiste Alphonse Karr ب ۱۸۰۸ د ۱۸۹۰ نویسنده و روزنامه نگار
فرانسوی بود که به فرانسه چیزی گفته بود به معنی
"The more things change, the more they stay the same," در مورد ما یعنی هرچه بیشترعوض میشویم نه تنها بیشتر همانیم بلکه بدتر میشویم.
نمیدانم سرکار پروفسور خانم مینا از کجا فهمیده اند که هرکس با عقیده ایشان موافقت نکند دارای " سواد نازل" است . کاش ایشان از بعضی مقاله نویسان یاد میگرفتند که پس از خواندن یک منبر حضار را بحال خود رها کرده به منبر بعدی میپریدند و زحمت جواب و کامنت گزاری را بخود نمیدادند و " درگیر بحث های حیدری نعمتی " نمیشدند
.
دهاتی در موسم آلبالو به شهر رفت و آلبالو به دهانش خیلی مزه کرد. سال بعد کمی دیرترو در موسم آلو به شهررسید که انهم پر بدک نبود. سال آخر در موسم بادنجان به شهر رسید و پس از گازی به بادنجان گفت هرچه بزرگتر میشی بدتر میشی. مثل اینکه ما هم هرچه بزرگتر میشویم بدتر میشویم.
۴۷۰۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱
|
از : مینا
عنوان : مقاله خیلی خوب و هوشمندانه
مقاله خیلی خوب و هوشمندانه ای بود. متاسفانه برخی کامنت گذاران همان حرفهای همیشگی شان را مثل طوطی تکرار میکنند. گردهمایی بروکسل کورسویی در تونل تاریک آینده ایران تاباند.
جناب احمدی دقت کرده اید که یک نقطه ضعف بسیار بزرگ ما ایرانی ها بخصوص همین به اصطلاح روشنفکران سیاسی ما در این است که بجای بحث مستدل و منطقی هی میخواهند روی هم را با بی جواب نگذاشتن همدیگر کم کنند و شخص اول مملکت باشند. البته بدرستی در مقاله تان روی این نکته نیز انگشت گذاشته اید. بهتر نیست که شما و افرادی که به نتایج شما رسیده اند، بجای وقت تلف کردن برای متقاعد ساختن افرادی که حتی نمیدانیم نظراتشان شخصی است یا موقتی است یا تنها برای ابراز وجود است و غیره، بروند وقت و خلاقیت خود را روی کاری که به آن ایمان دارند و میدانند نتیجه میدهد، بگذارند. مطمئنم که شما اگر کار خودتان را ادامه بدهید بسیار تاثیر زیادی خواهید گذاشت تا درگیر بحث های حیدری نعمتی شوید. در عمل بخش اعظم توان نیروهای سیاسی در مجادلات سطحی بر پایه سواد نازل شرکت کنندگان صرفا "تلف" میشود.
۴۷۰۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱
|
از : بابک مهرانی
عنوان : قابل توجه آقای فریدون احمدی !
واقعا قصد خرده گیری و مته به خشخاش گذاشتن ندارم ولی نمی توام از این همه ابهام و خوش بینی رنج نبرم. من واقعا نمی دانم منظور نویسنده از این همه مطالب مختلف در این مقاله چیست ؟ چرا لقمه را باید از پشت گردن به دهان ببریم ؟
امروزه ملاک تعیین و تبیین دموکراسی در تئوری و عمل عبارت است از ؛ نقش واقعی پارلمانتاریسم در یک کشور و بنظر من، مردم ایران با تجربه ی بعداز مشروطیت تا امروز ، شناخت نسبی و لازم برای نهادینه کردن این مهم در چنته ی خود دارند.
بسیار برایم جالب ست که در خارج از کشور، برخی از مخالفین حکومت فعلی، برای کسب قدرت ، تلاش می کنند از را ههای مختلفی به «موفقیت» برسند و در این مورد سعی می کنند موضوع اصلی یعنی پارلمانتاریسم را «دور» بزنند. در بهترین حالت میشود، عراق ، افغانستان ، مصر ، لیبی ولی امکان وحشتناکتر از این کشور ها نیز منتفی نیست.
اگر بخواهی میزان رشد و تعمیق پارلمانتاریسم در کشورهای دیگر را ، با روش های غیر نظامی و کودتائی مفایسه کنی نیز تُرش می کنند. مثلا اصلا از برزیل صحبت نمیشود.
دلیل این موضوع روشن ست ؛ اگر با فرض تخیّلی ، امروز در ایران مصالح انتخابات آزاد جور شده باشد هیچکدام از این آقایان و خانم ها در بین مردم پایگاهی ندارند که به عنوان نماینده مردم انتخاب شوند. بهمین سادگی !
یهمین دلیل ، در نومیدی و در خارج از کشور رغبتی برای حمایت و تدارک و تحمیل انتخابات آزاد در ایران صورت نمی گیرد. اصولا به مردم عنایت نمی کنند که این مردم در ایران بیش از ما در خارج از کشور برای انتخابات آزاد توجه دارند و « رای من کو !» را هنوز درک نکرده اند.
از این زاویه می توان مواضع و شعارهای ارتجاعی شاهپرستان را برای هواداران غافل آنها توضیح داد که بدانند مشکل ایران از فردای مشروطه تا امروز فقدان قانون اساسی متعارف و سکولار بوده که روزی شاه را موهبت الهی دانسته و امروز ولایت فقیه را. البته شکاف در «حرب مشروطه ایران » این
موضوع را تائید می کند.
دیروز شاهپرستان در قدرت مانع شرکت آزاد و انتخاب آحاد مختلف مردم در مجلس شورا بودند تا با تدوین قوانین مفید در تعیین سرنوشت خود موثر باشند.
امروز ذوب شدگان در ولایت فقیه مانع از حضور نیروهای مختلف اجتماعی در مجلس مردم هستند.
تردیدی نیست که ماهیت ضد مردمی این دو نوع حکومت مهمترین وجه اشتراک این دو «طایفه» بوده و هست و یکی نکبت بار تر از دیگری کشور را به قهقرا کشانده ست.
قابل توجه آقای فریدون احمدی !
اگر واقعا شاهپرستان به دمکراسی و پارلمانتاریسم پای بند هستند بهتر ست بجای برنامه ی ارتجاعی «حرب مشروطه ایران » برای بازگشت حکومت پادشاهی (بند ۳ - برنامه سیاسی «حزب مشروطه ایران» )* به تلاش صادقانه و حمایت از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران اتکا نمایند تا با تحقق انتخابات آزاد در ایران ، مردم بتوانند برای تغییر قانون اساسی و مدرنیزه کردن آن به موفقیت برسند.
مردمی که دارای جنبش پارلمانتاریسم مقتدر و مردمی گردند، علاوه بر تغییر قانون اساسی، می توانند به هر نوع حکومتی اعم از پارلمانی پادشاهی یا جمهوری دست یابد. بهمین دلیل انتخابات آزاد و تغییر قانون اساسی مقدم بر هر شعار انحرافی دیگر ست.
مهم اینست که مجلس به مردم تعلق داشته باشد.
ولی ؛ شاهپرستان شیپور را از دهانه ی گشادش می دمند .آنها میخواهند با بازگشت حکومت پادشاهی مملکت را بسوی پارلمانتاریسم هدایت فرمایند. که بیشتر به شوخی شبیه می ماند. البته برای بازگشت پادشاهی از تمام تاکتیک ها هم استفاده خواهند فرمود:
*(بند ۳ - برنامه سیاسی از منشور سیاسی «حزب مشروطه ایران» : ما پادشاهی مشروطه را بهترین و مناسب ترین رژیم و شکل حکومت برای ایران میدانیم و از هیچ گونه تلاش قانونی و دمکراتیک برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم پهلوی فروگزار نخواهیم کرد)
http://www.irancpi.net/menshor/menshor.htm
بابک مهرانی
جمهوری خواه
۴۷۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : پادشاه مشروطه
" یکی از صف بندیهایی که مصنوعا در خارج از کشور جایگاهی بسیار فراتر از
اهمیت واقعیاش یافته است، درباره موضوع جمهوری و سلطنت است. ".
بالاخره یک کسی باید حقیقت را بگوید و جناب احمدی دانسته و یا ندانسته فرمودند
که این صف بندی مصنوعی سلطنت طلبان در خارج از کشور بسیار فراتر از
اهمیت واقعی آنهاست.
جهت ختم کلام سخنان مصدق در باره رضا شاه را تکرار میکنم که شاهزاده/ ولیعهد/ رضا شاه دوم بخوانند و عبرت بگیرند:
" در مملکت مشروطه رئیس الوزراء مهم است نه پادشاه . پادشاه فقط و فقط
می تواند به واسطه ی رأی اعتماد مجلس یک رئیس الوزرائی را به کار بگمارد
. . . خوب اگر ما قایل شویم که آقای رئیس الوزراء پادشاه بشوند ، آن وقت در
کارهای مملکت هم دخالت بکنند . . . این ارتجاع است و در دنیا هیچ سابقه ای
ندارد که در مملکت مشروطه پادشاه مسئول باشد . . . و اگر هم ایشان شاه بشوند
بدون مسئولیت ، این خیانت به مملکت است ، برای اینکه یک شخص محترم و
یک وجود موثری که امروز این امنیت و آسایش را برای ما درست کرده و این
صورت را امروز به مملکت داده است برود بی اثر شود ؟".
اگر ایشان خود را " شخص محترم و موثری " میدانند بهتر است به نصایح این
مرد گوش کنند ، که البته مانند پدرشان گوش نخواهند کرد.
۴۷۰۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱
|
از : همایون
عنوان : جنبش سبز چه شد؟
نوشته اید: شناگر آب های خرد نباشیم. ظاهرا جنبش سبز آن قدر آب خرد و شاید برکه و باطلاقی بود که فراموش کرده اید اصلا نامی از آن بیاورید و یآدی از آن بکنید و بگویید نسبت این پروژه ی بروکسل شما با این جنبش چیست؟ آدم حرف هایتان را که می خواند یادش می رود کنفرانس بروکسل چهره ی خارجی اش اتولانگی بود و چهره ی داخلی اش آقای جواد خادم سازمانگر کودتای نوژه که بعد از سی سال احتمالا او هم «دموکرات» شده است. با این چهره پردازی ها می خواهید در ایران دموکراسی بر پا کنید؟
آقای احمدی همین مقاله تان هم یک نمونه ای است که شمای «جمهوری خواه» چطور کارتان شده است توی سر جمهوری خواهان زدن و بالا کشیدن سلطنت طلبان یعنی پهلوی طلبان. ما نمی گوییم نروید و با پهلوی طلبان که دموکراسی شان بر اساس تبار و خون است ننشینید، بروید بنشینید، اما شعارهایتان را کنار نگذارید. اگر شما هر شش ماه یک بار در گوشه ای از یک مقاله تان اشاره ای هم به این نکنید که «جمهوری خواهید» ما از کجا باید بفهمیم که شما جمهوری خواهید؟ بروید بنشینید با هر کس می خواهید صحبت کنید اما از جمهوری خواهی تان دست برندارید و این قدر این فکر را تحت عنوان برخورد ایدئولوژیک و در تاریخ ماندن و امثالعم حقیر نکنید.
یک نگاهی دوباره به مقاله تان بیاندازید ببیند در همین یک مقاله چقدر امتیاز به سلطنت (خانواده ی پهلوی) داده اید و چقدر توی سر جمهوری خواهانی که مثل شما فکر نمی کنند زده اید.
۴۷۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱
|
از : صبوری
عنوان : یک سلطنت طلب دموکرات به من نشان دهید؟
آقای احمدی شما متأسفانه همیشه شیفته می شوید و هیجان می گیردتان و همیشه هم اشتباه می کنید و اخر الامر هم دریغ از یک عذر خواهی. شما هر گاه بهر دلیلی به نظری می رسید همه گذشته خود را منکر می شوید. شاید لازم باشد چند صباحی هم در نظراتتان تردید کنید و یا مدتی درنگ کنید اگر نظرتان دوباره تغییر نکرد اعلام بفرمائید
در کجای تاریخ تا کنون سلطنت طلب در صف نیروهای دموکرات بوده است؟ . اینها خواستار بر گرداندن تاریخ به عقب هستند. اینها دلشان برای رضا شاه کبیر لک زده است. اینها نوستالژی دوران بخور و بخواب گذشته را دارند. خواهش دارم شما که امروز محرم سلطنت طلب ها محسوب می شوید. برای ما یک دلیل منطقی نیاز به برگشت به حکومت سلطنتی موروثی را بیان بفرمائید؟. جریانی که برای پیشبرد نظراتش تنها به نوستالژی متکی است و تاریخ را جعل می کند. و راز دار راستگوی !!! دوران منقضی شده اش پرویز ثابتی است برای حفظ فریبخوردگان در آینده راهی ندارد مگر سرکوب . اینها کجا دموکراتند که بعد از سی و اندی سال هنوز نفهمیده اند که جنبش ۵۷ دلایل داخلی هم داشت. اینها تا کنون چه عملی کرده اند که مبین احترامشان به مقوله انتخابات است. اینها برای نمایش هم که شده دو کاندیدا برای شاه شدن در کنار هم نمی گذارند تا یکی را انتخاب کنند. آخر چگونه طرفدار نظام موروثی می تواند دموکرات باشد؟
کجایند این دموکرات های سلطنت طلب در مورد کدامین شبکه تلویزیونی صد گانه اینها شما صحبت می کنید. با شعار "خدا ، شاه ، ملت" با اطلاق اعلیحضرت به آدمی معمولی و با داشتن رهبر غیر انتخابی دائمی و موروثی بدون تردید تنها به جهنم می توان رفت
۴۷۰۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱
|