یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روشنفکر ایرانی و ذره ای نیچه - ابوالفضل توسلی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : A Tavassolie

عنوان : پیشداوری
دوست گرامی م . حجری با سلام،
گویا شما مقاله را نخوانده اید و داوری شما از چشم انداز «لوکاچ» گواه این حکم است. برای درک یک فیلسوف باید چارچوب فلسفه و نگاه او را پیدا نموده و در آن چارچوب داوری نمود، زیرا چارچوب دیدگاه او غیر از چارچوب ذیدگاه ماست و اگر ما از چشم انداز خود داوری کنیم، این داوری از چشم انداز و دیدگاه ما و نه آن فیلسوف است. درست مانند نگاه لوکاج که از چشم انداز مارکسیسم به نیچه نگریست و مکتبی بنیاد گذاشت که دیگر مارکسیست ها از آن دنباله روی کردند (آقای طبری در ایران نیز ایده های لوکاچ به نیچه را به فارسی برگردانده است).
اگر از این دیدگاه به نیچه بنگریم همان است که شما نوشتید و این با فلسفه و چشم انداز نیچه بیگانه است. این یک تقسیم بندی مارکسسیستی است که به نیچه نسبت داده می شود و از نیچه نیست، بلکه از لوکاچ است.
نیچه بر خلاف سوسیالیست/ملی گراها به کسی تکلیف نمی کند، او تنها «بر-پای-خود-رفتن» فراانسان (و نه ابرانسان) را می خواهد. او پیامبر نیست، او در همین رابطه ستیزه جویی و خویی فلسفه سقراطی/مسیحی/ملی/سوسیالیستی را آشکار کرده است او هیچ راهی جز آگاهی پیشنهاد نداده است . برای نیچه سوسیالیست ها/ملی گراها از ایده های انتقام مسیحیت پیروی می کنند . نمونه ان در جنایات استالین، مائو و پل پوت است که تفاوتی با هیتلر ندارند.
شبیه پیشداوری لوکاج به نیچه را «بویملر» (ایدئولوگ نازی) در آلمان از زاویه ناسیونالیسم-سوسیالیسم انجام داد. ارادت
۴۷۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱٣۹۱       

    از : میم حجری

عنوان : نیچه به مثابه موسس خردستیزی، مبلغ راسیسم و فاشیسم و بربریت و جنایت
یکی از صدمات بعضی ها در ایران، ایراندوست قلمداد کردن نیچه و اشاعه ایده های ضد انسانی، فاشیستی و راسیستی او بوده است.
متأسفانه کار روشنگرانه جدی در این زمینه و زمینه های مشابه صورت نگرفته است.
نیچه بشریت را به دو طبقه تقسیم می کند:
اقلیت ابربشر و اکثریت آشغالبشر.
انسان موبور قسی القلب بی رحم عالی و انسان پست توسری خور زباله موسوم به پرولتاریا.
نیچه فیلسوف سرمایه داری انحصاری بود که زیر غرش توفان پرولتاریا بر لب گور ایستاده بود.
براساس فلسفه نیچه و هایدگر و یاسپرس و امثالهم بود که به قول گئورگ لوکاچ خانه خرد بویژه در اروپا تار و مار شد و فاشیسم به درجه جنبش اجتماعی ارتقا یافت و خیل عظیم روشنفکران متعلق به طبقه متوسط را فراگرفت و فاجعه آغاز شد تا ۶ میلیون کودک و پیر زنده زنده سوزانده شوند و جهان به گورستانی بی مرز بدل شود، با ۶۰ میلیون شهید و دهها میلیون علیل.
در دوره حاکمیت سیاه ناسیونال ـ سوسیالیسم (هیتلر و باند جنایتکار فاشیستی اش) کتب نیچه به عنوان کتب درسی در مدارس آلمان تدریس می شد.
در فلسفه نیچه همه عناصر جدی فلسفه امپریالیستی یافت می شود، از ایراسیونالیسم (خردستیزی) تا راسیسم و فاشیسم و حتی پست مدرنیسم.
احسان طبری تحلیلی در زمیه نیچه ئیسم به میراث گذاشته اند که برای اشنایئ مقدماتی خواندنش ضرر ندارد:
تحلیل ایشان تحت عنوان
فرازی از تحلیلی از احسان طبری راجع به «نیچه ئیسم» در تارمای دایره المعارف روشنگری در چهار بخش منتشر شده است:
لینک :
http://hadgarie.blogspot.de/۲۰۱۲/۰۷/۱_۵۰۳۲.html

http://hadgarie.blogspot.de/۲۰۱۲/۰۷/۲_۱۵.html
http://hadgarie.blogspot.de/۲۰۱۲/۰۷/۳_۱۶.html
http://hadgarie.blogspot.de/۲۰۱۲/۰۷/۴_۱۷.html


تارنمای دایره المعارف روشنگری در آینده تحلیل همه جانبه ای در زمینه فلسفه نیچه منتشر خواهد کرد تا بلکه سهم خود را در دفاع از پیشرفت اجتماعی و هومانیسم ادا کند.
۴۷۱۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست