از : الف رستمی
عنوان : چشم هاشان به کاخ سفید است
از رفیق عزیزمان تابان سپاسگزارم. بسیار ساده، روشن، و مستدل و همه فهم مطلبش را گفته است...کاش همه بیاموزیم.
اما باید من هم بگویم که به نظرم آن ها باوری به دمکراسی ندارند. همین الان هم یک سایت یا روزنامه ای که یک ستونش را هم چپ ها بنویسند ندارند. نشریات مستقل خارج از کشور را می خرند یا تحت کنترل می گیرند و به راه خود می کشند. نشریاتی با چهره های بسیار مشابه، مقالاتی بسیار همسو که همه یک حرف را می زنند. انصافا از کیهان دوران شاهنشاهی بسیار بسیار عقب ترند که چپ ها و ملی های بسیاری در آن قلم می زدند.
اگر چپی را به برنامه هایشان دعوت کنند، نیم ساعت قبل و نیم ساعت بعد سمپاشی می کنند. چنان ضد چپ اند که اگر بر سر کار بیایند بسیار بد تر از دو رژیم قبلی با ما برخورد خواهند کرد. اینکه رضا پهلوی می گوید برخی چپ ها به او گفته اند اگر زمان بر می گشت، بین اعدام به دست شاه و ننگ جمهوری اسلامی اولی را انتخاب می کردند (نقل به مضمون) پیام روشنی را در بر دارد. یعنی اینکه این آقایان همکار رضا پهلوی شده، چپ های مخالف ایشان را با اتهام مدافع انقلاب اسلامی بودن «خائن» دانسته و از اعدام آن ها برای برقرار ماندن تخت و تاج حمایت می کنند.
اینکه حکومتی سکولار هم ارمغان بیاورند که بزرگ ترین تکیه گاه تبلیغات امروزشان است باور پذیر نیست. آنقدر در جامعه به غایت مذهبی شدهٔ ما نیرو ندارند که چنین چرخشی را سازمان بدهند. دوباره با «کاشانی» های قدرتمند مذهبی سازش می کنند و یک به اصطلاح سلطنت سکولار اسلامی ارتجاعی دیگر را تحویل مردم خواهند داد.
تحولات پشتیبانی شده توسط قدرت های حامی آن ها در سال های اخیر همه وزن قوی اسلامی دارد و هیچکدامش هم نه در افغانستان، نه در عراق، نه در تونس یا مصر یا ... سکولار نیست.
و آخر هم اینکه حتی توان تغییر اوضاع را هم ندارند... چشمشان به کاخ سفید است که اعضای این خاندان را یکی یکی ببرد و یکی یکی با کودتاها و مداخله های خارجی بیاورد.
۴۷٣۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : وای بحال روس
جناب جنبش شکست نخوردگان میفرمایند :
" اتفاقی نیست که مثلا سازمان مجاهدین از چند سال قبل پرچم شیرو خورشید
را بالا می برد و امروز رژه سلطنت طلبان آغاز شده است. ".
خوب حالا این یک حرفی ست. روی مجاهدین خلق حساب نکرده بودم. اگر
اینها به سلطنت طلبان بپیوندند باید مانند نوکران فتحعلی شاه گفت وای بحال روس.
۴۷٣۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۱
|
از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : اتفاقا خطر سلطنت بسیار جدی است.
به تاریخ صد ساله اخیر نگاه کنید، دو جنبش ملی اسلامی و ناسیونالیسم طرفدار غرب همیشه بصورت مکمل یکدیگر حرکت کرده اند. به همین انقلاب ۵۷ نگاه کنید، وقتی شاه و ناسیونالیسم وی کار آمدی خود را در مقابله با انقلاب مردم از دست داد، جنبش ملی اسلامی بجلو امد و خمینی را بردند پاریس تا کار شاه را تمام کند یعنی سرکوب انقلاب. امروز نیز که کار امدی جنبش ملی اسلامی مورد سوال قرار گرفته ، جنبش ناسیونالیسم طرفدار غرب بجلو آمده است و اتفاقا براساس همین تاریخ ۴۰ ساله اخیر بسیار هم شانس دارد. به یاد بیاورید در ایران در زمان شاه بی جهت نبود در حالیکه لیبرال ترین احزاب ممنوع بودند و داشتن جزوه ای چپی حکم زندان داشت، اخوندها ازادانه در مساجد فعالیت می کردند و صدها کیلو نشریه منتشر می نمودند انهم بصورت قانونی. در ایران قرار نیست سویس و انگلیس شود. به تاریخ بعد از مشروطه نگاه کنید، دیکتاتوری ضرورت بازسازی سرمایه داری در ایران است. یا بایستی این سیستم را با ما فوق سود آن حفظ کرد یا بایستی انرا تغییر داد. زیر بنای این دیکتاتوری به این سیستم وابسته است. اتفاقی نیست که مثلا سازمان مجاهدین از چند سال قبل پرچم شیرو خورشید را بالا می برد و امروز رژه سلطنت طلبان آغاز شده است. این فقط نشانه پایان یکدوره از رشد جنبش ملی اسلامی است و جنبش ناسیونالیستی طرفدار غرب سعی دارد خود را برای کنترل اعتراضات مردمی آماده کند. همانکاری که در سال ۵۷ بسر جنبش انقلابی اوردند امروز بصورت برعکس مشغول اجرا است. به همین دلیل خوشخیالی است اگر با تمام این تبلیغاتی که آغاز شده است تا تاریخ جعلی برای نظام پادشاهی نوشته شود و مردم را مجنون جلوه دهند، بگوییم سلطنت شانس ندارد. سلطنت شانس ندارد اگر جنبش کمونیستی کارگران بعنوان آلترناتیو جنبش ملی اسلامی و جنبش ناسیونالیستی طرفدار غرب بتواند هژمونی بدست آورد و بتواند برنامه خود را به برنامه جنبش انقلابی مردم تبدیل کند. این برنامه که اساس سیستم اقتصادی جامعه یعنی زیر بنای دیکتاتوری را در ایران مورد سوال قرار داده است، قادر است از شکست جنبش انقلابی مردم جلوگیری کند. خطر ناسیونالیسم طرفدار غرب بسیار زیاد است و به اشکال مختلف این جنبش ابراز وجود خواهد کرد تا بتواند جلو سیل انقلابی مردم را بگیرد.
۴۷٣۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : بعد التحریر!
ترکیه و عثمانی را فراموش کردم که محمد ششم ۹۰ سال پیش بعد از چهار سال
سلطنت و پنج ازدواج با کودتای آتاترک از سلطنت خلع و چهار سال
بعد در سن رمو ایتالیا فوت کرد.
ضمنا از جناب پیروز پیروزی بخاطر غلط های املائی خود عذر میخواهم.
در فارسی نویس گوگل کلمات غلط مانند مرغ و خروسهای ملا " هر یک از
گوشه ای فرا میروند ". ( برای انکار کم سوادی بهانه بدی هم نیست ).
۴۷٣۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
جناب تابان،
شما از سلطنت طلبان چنان صحبت میکنید که امر به خود آنها هم مشتبه میشود
که شاید کسی و قدرتی باشند. شما احتیاج به تئوری ندارید. بارها گفته ام که از
شش شاه گذاشته ایران تنها یکی از آنها که به رای ملت احترام گذارده بود در
ایران سر سالم به زمین نهاد.
در چپ و راست ماهم که سرنوشت سلطنت در عراق و افغانستان روشن است.
داستان سلطنت در عراق بسیار غم انگیزاست.از سه پادشاه ، دومی ظاهرا در
تصادف مشکوک اتومبیل و سومی در کودتای ۱۹۵۸ در ۲۳ سالگی با تمام
خانواده در قصر سلطنتی تیر باران شدند. این سومی ، ملک فصل دوم , خواستگار
ازدواج با شهناز بود که شهناز قبول نکرد:
http://en.wikipedia.org/wiki/Faisal_II_of_Iraq#Downfall_and_murder
اگر کسی با توجه به این حقایق هنوز بخواهد زندگی مرفه را رها کرده و داخل گود شود بنظر من دیوانه است و چون چندین چراغ دارد و بیراهه میرود بگذار تا خود
و همراهانش بیفتد و بیند سزای خویش ( یعنی اگر دری به تخته ای بخورد و چنین
فرصتی پیش اید که از محالات روزگار است ). دیوانه دیگری بنام الأمیر رعد بن زید
۷۶ ساله که تمام عمر خود را در اروپا گذرانده هنوز خود را وارث تاج و تخت
عراق میداند!! آرزو بجوانان عیب نیست.
۴۷٣۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۱
|
از : رضا سالاری
عنوان : مقصود تویی و محمد و رضا بهانه!
جناب تابان با سپاس از حوصله و وقت و پاسخ شما به نیاز و بدرستی رد کردن هرآنچه به پهلوی و پهلویان و پهلوی طلبان مربوط است، چه در ایران و چه در جهان. بزرگترین بی عدالتی و قصاوت و خشم و انکار این خاندان به واقعه ۲۸ مرداد است. رضا پهلوی هنوز که هنوز است، همانند اردشیر زاهدی، که نان و آب و دارو ندارش از همان کودتا است، منکر کودتای ۲۸ مرداد است، در حالیکه اربابشان آمریکا هم کودتا را قبول کرده. اگر کودتای ۲۸ مرداد اتفاق نمی افتاد، استبداد و ترور در خاورمیانه اینچنین رشد نمیکرد و ما امروز حکومتی ولایی نداشتیم که زیر یوغ استبدادش استخوانهایمان را خورد کنیم و پوست و گوشتمان را نذرشان کنیم. رأی و ائتلاف با رضا پهلوی و پهلوی طلبان، نه تفکر و گرایش مشروطه طلبی به عنوان یک حزب قانونمند و قانونمدار در دوره ای محدود، سرابی بیش نیست و جز از چاله به چاه افتادن نتیجه دیگری ندارد.
آیا نیاز محترم قبول دارد که اعمال ۳۷ ساله محمدرضا خود باعث رشد و صعود آخوندان بسرکردگی خمینی و شاگردانش و نهایتاً موجب سرنگونی و از دست دادن تاج و تختش شد؟ اگر نه، پس چه عاملی؟ نیاز چگونه میتواند به محمد رضا و رضایی که قانونمندترین و مشروطه طلب ترین مرد خاورمیانه و نخست وزیر منتخب مردم زمان خودرا انکار و نفی میکند، اعتماد کند ودوباره چک سفید بدهد؟ من استنباطم اینست که رضا پهلوی در گفته ایشان فقط جنبه صوری و ظاهری دارد. در واقع لب کلام ایشان اینست که ایشان با ابراز این نظر، در واقع میخواهد بگوید ما باید به آمریکا، که حامی پهلوی ها هم بوده و هست، آن چک سفید ایشان را بدهیم تا درسایه برادر بزرگتر، هم درامنیت سیاسی مطمئن تر بسربریم، هم اقتصاد و تفریح و رفاه بورژوازی بیشتری از آن خود کنیم و همچون دوران شاه بدین طریق آس خاورمیانه شویم، ولو اینکه تا خرخره وابسته سیاسی و اقتصادیش شویم! جناب تابان، بنظر من پاسخ به ایشان باید در چنین چهارچوب و راستایی داده شود!
۴۷٣۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۱
|
از : همن سیدی
عنوان : خطر جدی است, اگر افشاگری نشود
از استدلالهای آقای تابان لذت بردم اما قابل توجه دوستانی که احتمال بازگشت سلطنت را جدی نمیگیرند: هرچند منطقا میباید چنین باشد اما در غیاب دردناک جریانات متشکل مترقی، دمکرات و چپ، و در عصبیتی که امروز متاثر از عملکرد جمهوری اسلامی بر مردم ایران تحمیل شده، احتمال تکرار اشتباهی که ۱۳۵۷ روی داد، صفر نیست. ولیعهد سابق دقیقا پا جای پای خمینی گذاشته و همه تاکتیکهای او را تکرار میکند: سوار شدن بر موج نارضایتی عمومی، از اتحاد و کنار گذاشتن اختلافات سخن گفتن، ساختار حکومت آینده را در هالهای از ابهام باقی گذاشتن، وعدههای طلایی به همه اقشار دادن،...
بله احتمال بازگشت حکومت سابق قوی نیست به شرط آنکه مرتبا در مورد آنها افشاگری شود و اهداف نهانشان برای نسل جدید روشن شود، تا آن روز که آنها از ترفندهایشان برای تحریف تاریخ و تحمیق مردم دست بردارند.
۴۷٣۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۱
|
از : نماینده مردم
عنوان : اریستوکراسی از طریق انتخابات؟
من به «نیاز» پیشنهاد می کنم شما دست از داستان سرایی درباره زمان پهلوی بردارید، ما هم قصه ی شکنجه و مظلومیت ها را کنار می گذاریم.
آن وقت من، ارزشمندترین کالای انسانی را برای شما روی میز می گذارم: حق انتخاب کامل حکومت.
بیایید با اتکا به این حق و با خواست «همه ی قدرت به انتخاب مردم» و «نه به نهادهای غیرانتخابی» به جنگ دیکتاتورها برویم! ...
بیایید قبل از مراجعه به احکام داهیانه ارسطو در تمیز دیکتاتوری از دموکراسی، به فرمولبندی آقای تابان (به قول استاد ق.) خم شویم:
«همه ی قدرت به انتخاب مردم»
خیلی ممنون.
«همه ی قدرت به انتخاب مردم»، ولی همه قدرت به دست کی؟
بدست کدام طبقه اجتماعی؟
دموکراسی مگر قرار نبود که حاکمیت خلق باشد،
حاکمیت توده باشد،
حاکمیت اکثریت جمعیت هر کشور باشد،
مگر قرار نبود «همه ی قدر»ت به دست مردم باشد؟
۴۷٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۱
|
از : علی احمدی
عنوان : جانا سخن از زبان ما میگویی
مقاله اقای تابان را خواندم ودر دل به او افرین گفتم.همین یک دلیل برای مخالفت با سلطنت کافیست. مشروطه خواه واقعی زنده یاد دکتر مصدق بود که دیدیم خاندان پههلوی با او چه کرد.شاهان پهلوی هر دو با اراده خارجی بقدرت رسیدن ،خاندان پهلوی در میهن ما دیگر جایی ندارند.این تلویزیون های لوس انجلسی بویژه دکتر سکویی نماد تمام عیار این اندیشه است.
۴۷٣۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۱
|
از : خسرو صدری
عنوان : سلطنت "روغن چراغ ریخته" است !
سلطنت در ایران قابل بازگشت نیست. اولا،درس بزرگ انقلاب برای مردم لزوم پرهیز از هرگونه حکومتی است که به یک نفرامتیاز ویژه دهد؛ ثانیا آمریکایی ها سالهاست که درپی برچیدن بقایای سلطنت و شبه سلطنت های زیر دستشان هستند وبه وضوح، از جمله در اعتراف به غیر قانونی بودن حکومت شاه ، ضمن اذعان به انجام کودتای ۲۸ مرداد توسط سیا و اظهار نظرمقامات رسمی شان درتقبیح شاه، و نیز خانه نشین کردن ظاهر شاه در افغانستان ، پس از اشغال این کشور، جایی برای شک و تردید در این مورد باقی نگذاشته اند که آن ها برگ شاه را دور انداخته اند. سلطنت بی حمایت ابرقدرت هم شیر بی یال و دم و اشکمی است که وجود خارجی نداشته و ندارد. (خود شاه در پاسخ به تاریخ، فروپاشی سلطنت را نتیجه قطع حمایت ارباب و خیانتش به خود عنوان می کند).
هدف از مطرح ساختن سلطنت به احتمال زیاد آن است که سرانجام، شهریار و یارانش، با ژست های دمکرات مآبانه، دراقدامی "شجاعانه" ، خود را در خودی های طرفدار جمهوری شان، منحل کنند تا بلکه رهبری کل "جمهوری خواهی" را ، با این "از خودگذشتگی" از آن خودسازند. روغن چراغ ریخته را می خواهند خرج جمهوریت زیر کنترل آمریکا نمایند.
"کاری کردن" همیشه بهتر از"هیچ کار نکردن" نیست. بخصوص اگرشائبه خیانت و نادیده گرفتن تمامیت ارضی و منافع ملی را هم با خود داشته باشد. واین پاسخی است به استدلال نیاز و فریدون احمدی در این مورد.
در خاتمه، برای انبساط خاطرو یادآوری برخی نکات به مصاحبه شاه که در آن زنان رادر حضور شهبانو، ناقص العقل می نامد، مراجعه کنید و واکنش شهبانو را با اظهارات و ادعاهای اخیرش مقایسه نمایید.
http://www.youtube.com/watch?v=ARJ۷MlaY۰Uc
۴۷٣۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۱
|