از : رضا سالاری
عنوان : روی میز عدد بگذاریم
ضرر و پیامد بحثهای غیر عددی
رسانه ها، نویسندگان و نظردهندگان ما ایرانیها ، معمولاً بعلت بیگانگی علمی، از هر خبر، اتفاق، واقعه ای، گزارش، تحلیل و تصمیمی غیر واقعی، افراطی، تفریطی و غیر عددی و آماری ارائه میدهند که بیشتر موجب گمراهی مردم و ملت تا آگاهی دادن به آنان میشود. هر امر خاص و کوچک و کاهی، به امری عام و کلیتی بزرگ و کوهی تبدیل میگردد و بالعکس. مثالها فراوانند. هنوز بعد از ۶۰ سال ارقام و آمار موافقان، مخالفان، کودتاچیان، مزدوران و بی تفاوتان ۲۸ مرداد در ابهام است. تعداد ساواکیها در زمان شاه همواره یک معما بود با اثری وحشتناک مخرب، بطوریکه بعضی ها از ترس به خواهر و بردار خود هم اعتماد نمیکردند که مبادا مأمور ساواک باشد. تعداد اعضا و طرفداران اپوزیسیون های متفاوت از جمله جبهه ملی ها، توده ای ها، مجاهد، حزب اللهی، و گروه های متفاوت چپ و کمونیست، ناباور، سکولار، دموکرات طلب و بسیاری دیگر، همواره در هاله ای از ابهام فرورفته و ناپیداست. و یا مثلاً
تعداد کشته شدگان در زمان پهلویها. وقتی خمینی بدفعات ادعا کرد رژیم سلطنتی صدها هزار و میلیونها نفر را کشته، یک نفر هم به او اعتراض نکرد؟ هر امری اگر عدد و آماری بدنبالش نباشد، میتواند به هر نتیجه و پیامد نادرست و مخربی منتهی گردد. درحالیکه در آستانه انقلاب صدها هزار آخوند کنترل ده ها هزار مسجد و محله را عملاً در دست داشتند، ریش سفیدان چپ ایران، که حتی تعداد اعضاء و طرفداران خودرا بخوبی نمیدانستند، چنین تحلیل و توصیه میکردند که مگر چهارتا آخوند میتواند یک مملکت ۳۶ میلیونی را مدیریت کند؟ توده ایها اکثر آخوندهای ضد آمریکائی را خوشبینانه چپ و یا توده ای میانگاشتند. مجاهدین تحلیل میکردند که چون اکثریت مردم طرفدار آنان میباشند، پس بزودی، ظرف شش ماه، رژیم را سرنگون خواهند کرد و از سفر کوتاه خود برمیگردند. امروز هم در مورد جریان پهلوی طلب ها همین غلو های غیر آماری و عددی بسیار مرتب شنیده میشود.
غیر عددیها آینده را کپی گذشته میگیرند، در حالیکه آینده تاریخ هیچوقت کپی محض و خالص گذشته نیست. متأسفانه نه در مقاله آقای تابان عزیز و نه کامنت نیاز هیچ پرسش و پاسخ و راه حلی متکی به واقعیات قطعی و مسلم اعداد و ارقام دیده نمیشود. پس هیچکدام قادر به پاسخ سوالات «حق» نمیباشد. بهمین دلیل هردو فقط آینده ای ایده ال خودرا آرزو میکنند وروی میز قرار میدهند، در حالیکه هیچکدام قادر به پیش بینی آینده واقعی، ویا شبهه واقعی، مثلاً ۵ سال دیگر هم، نیستند، چرا چون جای اعداد و ارقام در هردو استدلال خالی است. شاید تحلیل واقعیات گذشته و تاریخ عدد نخواهد، ولی پیشبینی آینده بدون واقعیات عددی غیرممکن است!
در حالیکه جستجو و استخراج اعداد از لابلای متون متنوع علمی خود کاریست سترگ، سخت ترین نوشته ها نوشته های علمی متکی به پردازش اعداد و ارقام استخراج شده است. به امید اینکه همه ما به این نقص و کمبود توجه بیشتر مبذول داریم.
۴۷۴۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۱
|
از : نامی شاکری
عنوان : ...ویک پرسش!
میم نون عزیز!
حتما بهترازمن می دانید که این امکانات محدود اخبار روز، مجال مساعدی برای این منبرهای نظری "مارکسی – لنینی" ما فراهم نمی آورد . مباحثی چنان پیچیده که یک سرش به یل پت درکامبوج می رسد و سر دیگرش به داسیلوای برزیل (به اقتضای همان شرایط عینی) . من احتمالا منظورم را درست نرسانده ام . اعتبار آن برنامه از آن جهت برای من زیر علامت سوال است که حاصل کارحزبی نیست(ممکن است کار چند آدم حزبی معتبر و محترم باشد).به نظرم یک برنامه ی توسعه از سوی "چپ " فقط وقتی اعتبار دارد که از یک فرایند دمکراتیک حزبی عبور کند.(فرض می کنم در مورد ماهیت و ساختار حزب کمونیست اتفاق نظر داریم). پس حقیقت را حزبی نمی دانم اما حزب (کمونیست) را مناسب ترین و معتبرترین دستگاه پژوهش و تبیین حقیقت می دانم . ضمنا ممنون می شوم اگر درچند سطرو بطور خلاصه مرا حالی کنی که " آنتی امپریالیسم" بودن چگونه می تواند از مواضع "مطلقا متفاوت و حتی متضاد" ریشه و ضورت بگیرد؟ نکند شما هم قائل به "آنتی امپریالیسم" خودی و غیر خودی هستید؟با ارادت .
.
۴۷۴۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۱
|
از : احمد صلاحی
عنوان : قابل توجه کسانی که ناآگاهانه آب به آسیاب شاهپرستان میریزند.
به گزارش رویتر صرفه جوئی های اسپانیا به دربار خووان کارلوس هم رسید.
صحبت از ۱/۷ درصد کاهش بودجه می باشد که حدود ۱۲ میلیون دلار صرفه جوئی میشود.(کل بودجه ۱۷۰ میلیون دلاربوده ست)
رسانه های سوئد برای اینکه تو ذق مردم نخورد نوشتند حقوق پادشاه اسپانیا روزانه ۳۳۳،۰۰۰ دلار و پسرش روزانه ۱۵۰،۰۰۰ دلار می باشد. توگوئی «حضرات» کارگر موقت می بشند و دستمزد روزانه دریافت می کنند.
ولی این حُقّه ی مطبوعاتی برای سرپوش گذاردن بر حقوق ماهانه ی «اعلیحضرت» می باشد که حدود یک۱۰ میلیون دلار در ماه ( ۱۲۰ میلیون درسال ) می باشد.
تازه این در اسپانیا ست که شاهپرستان ایران مانند انگلستان و سوئد به دمکراسی آن پُز میدهند خدا عاقبت و آخرت ما را بخیر کند.
البته طرفداران حکومت های پادشاهی و موروثی در ایران با افشاگری در باره ی حقوق رئیس جمهور آمریکا، فرانسه ، آلمان ، ایتالیا و غیره می توانند هنوز از پادشاهی دفاع کنند. آرزو بر جوانان عیب نیست .
( خواهشمندست حکومت اسلامی را در مقوله ی سلطانی قرار دهید و میلیاردها دلار سوء استفاده ی آنها را با تاراج پهلوی ها یک کاسه نمائید)
http://www.reuters.com/article/۲۰۱۲/۰۷/۱۷/us-spain-royals-paycut-idUSBRE۸۶G۰TV۲۰۱۲۰۷۱۷
۴۷۴۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۱
|
از : میم نون
عنوان : از توصیف سطحی چیزها تا تحلیل دیالک تیکی آنها
خیلی ممنون نامی عزیز
به همین حکم خود توجه کنید:
« اگرچه (به) نظرم به علت "غیرحزبی" بودن از استحکام ساختاری و منطقی کافی برخودار نیست »
این ادعای شما به چه معنی است؟
اگر (به) را حذف کنیم به این نتیجه معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) می رسیم که پیش شرط «برخورداری نظری از استحکام ساختاری و منطقی» «غیر حزبی» نبودن صاحب نظر است.
به عبارت دقیقتر، حزبی بودن همان و «برخورداری نظر صاحب نظر از استحکام ساختاری و منطقی» همان.
این اولا بدان معنی است که محتوای شناخت را سوبژکت شناخت تعیین می کند، البته با ناپیگیری نسبی شما در این زمینه حتی.
این ثانیا به معنی انکار این حقیقت امر مارکسیستی ـ لنینیستی در عرصه تئوری شناخت است که «محتوای شناخت در خود اوبژکت شناخت است»:
سیبیت سیب در خود سیب است و نه در خورنده سیب و یا بوینده و بیننده و شناسنده سیب.
تنها زمانی سیب درست شناخته خواهد شد که عناصر متشکله آن (ساختار مولکولی آن ـ به عنوان مثال ـ و مواد قندی و پروتئینی و ویتامین ها و غیره ان) تجزیه و تحلیل اوبژکتیف شود.
فراز دیگر از نوشته شما:
« درمیان بسیاری از روشنفکران و فعالان جنبش سبز نیز، سخن گفتن از "امپریالیسم" به نوعی مکروه به شمار می آید.از جمله به این دلیل ساده که "آنتی امپریالیسم" گفتمان جمهوری اسلامی ایران است !»
وضع موجود را توصیف کردن بد نیست، البته با عرض پوزش هنر هم نیست.
تابان عزیز هم به همین سان تحلیل و توضیح چیزها را با توصیف آنها جایگزین می سازند:
کسی کاری به صحت و سقم، حقیقت و بطلان نظرها و گرایش ها ندارد.
فقط آنچه در سطح چیزها، پدیده ها و سیستم ها می گذرد، بطرزی ساده در نهایت ساده لوحی و خدا نکرده خودفریبانه و شاید عوامفریبانه طرح می شود.
آنتی امپریالیسم بودن می تواند از مواضع مطلقا متفاوت و حتی متضاد ریشه و صورت گیرد، آنتی کمونیست بودن هم به همین سان.
برداشت هر خواننده از نقطه نظر شما می تواند این باشد که حزب طبقه کارگر باید به ساز این و ان برقصد و نان بخور و نمیر به نرخ روز بخورد:
یعنی مد روز را پی بگیرد در بی اعتنائی مطلق به حقیقت عینی و حقیقت تاریخی تا رستگار شود.
با پوزش و مهر
۴۷۴۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۱
|
از : نامی شاکری
عنوان : از نامی به حق و میم نون و دیگردوستان!
من فقط خواستم به یک "نمونه" برنامه اشاره کنم . بدون کتمان ضعفی که به آن اشاره کرده اید، این برنامه دارای نکات قابل تامل فراوانی است ، اگرچه به نظرم به علت "غیرحزبی" بودن از استحکام ساختاری و منطقی کافی برخودارنیست . به عنوان یک نمونه ی دیگر به برنامه دولت امید مهندس موسوی اشاره می کنم، که در انتخابات سال ۸۸ منتشرشد.البته نه به عنوان یک برنامه ی چپ برای توسعه ی دمکراتیک جامعه ی ایران که بعنوان یک برنامه با گرایش دمکراتیک و ناظر به شرایط عینی ایران . این هم لینکش:
http://www.mediafire.com/?iz۴ty۴reeu۱
امادو نکته ی دگر :
-نه تنها،جریان هایی که به نام حزب توده ی ایران در خارج از ایران سخن می گویند.بلکه بسیاری از دیگر جریان های چپ نیز،هریک به فراخور حال ، "امپریالیسم" را از مانع اصلی توسعه و تکامل دمکراتیک ملل جهان خارج کرده اند! تاسف بار اینکه اینجا ، درداخل ایران و درمیان بسیاری از روشنفکران و فعالان جنبش سبز نیز، سخن گفتن از "امپریالیسم" به نوعی مکروه به شمار می آید.از جمله به این دلیل ساده که "آنتی امپریالیسم" گفتمان جمهوری اسلامی ایران است !
- به نظرم در جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران ، سلطنت طلبان (ازهرتیره و رده) موضوعیتی ندارند و نباید برایشان وقت تلف کرد و نگرانشان بود. نیروی اجتماعی داخلی درخوری هم پشتشان نیست که مثلا به ملاحظه ی آنها، اینها را در شمارآورد. روی گزارش هایی که از اشک و آه برخی از آحاد ملت برای "آن خدا بیامرز" یا " شهبانوی محبوب" به آنطرف ها می رسد حساب نکنید . از بغض معاویه است تا حب علی!به اینها اگر باشد همین حالا هم میل دارند مجسمه امثال نصیری و ثابتی را در میدان های شهر علم کنند!
نقدونفی جمهوری اسلامی رو به گذشته ندارد، آینده گراست !حتی اگر به مدد رسانه های رنگارنگ ارتجاعی از اعلاحضرت و ملکه قدیس هم ساخته شود، سلسله ی پهلوی به تاریخ سپرده شده ! اگر بنا بر سلطنت طلبی باشد(و نه اعاده ی تاج و تخت به خانوداه ی پهلوی)، خوب همین سلطنت حی و حاظر که سلطانش سید و اولاد پیغمبرهم هست مگر چه اشکالی دارد؟ فرزند برومندش، آقا مجتبی هم (اگر خدا قسمت کند)یک سروگردن از آقای رضا پهلوی، آقا تر است!
۴۷۴٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۱
|
از : بابک مهرانی
عنوان : پاسخ به آقای مزدک بامدادان.
علیرغم ناخرسندی از توجیهات شما در امر اطلاع رسانی ، نوشته ی اخیر شما در پاسخ به مقاله ی « قیام علیه جمهوریخواهی» نوشته ی مسئول محترم اخبار روز ف.تابان را مطالعه کردم.
جنابعالی در پاسخ به آقای تابان بسیار رندانه موضوع بحث را عوض کرده اید.
خواهشمندست عنایت فرمائید در باره ی موضوع اصلی یعنی مقاله ی خودتان در ۸ آوگوست ۲۰۱۲ در تارنمای ایران امروز با عنوان ( به بهانه «از تهران تا قاهره» ما و شاه و این «رهبر»ان » ) که تمام دگراندیشان که فیلم یادشده را به نقد کشیدند را با اسم و رسم مورد خطاب قرار داده اید بحث نمائید. این مقاله شما بود که موجب پاخی از جانب کنشگران از جمله آقای ف. تابان گردید.
شما حتی از پاسخ به چند کامنت گذار در ایران امروز و در زیر مقاله ی خود هم طفره رفته اید.
موفق باشید
بابک مهرانی
جمهوریخواه
۴۷۴٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۱
|
از : طالب آحمدآبادی
عنوان : سکندر که سر جنگ باشرق داشت در خیمه بر غرب داشت
آقای تابان در عالم واقع و در این زمان آنکه آب به آسیاب مستبدودیکتاتور می ریزد
شما هستیدو آنچه مانع هدف ونتیحه است .
لجبازیها وعصبیتهایست خانوادگی قومی وقبیله ای.
شما هنوز نمی دانید. هدف مردم هستندو سعادت ورفاه آنهاو نه نظرات التغاتی شما .
مظلوم نمایی می کنیدوصداقت قدیم را به رخ می کشید.
۴۷۴٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۱
|
از : جمشید برومند
عنوان : من در پیروزی مردم تردیدی ندارم
سلام به دوست گرامی «حق» و سپاس از توجه ایشان به کامنت این قلم.
اول - می توانستم بجای اعوجاج بنویسم «مواضع کج و معوج » یا «چَپَندَر» که خوشایند نبود . اعوجاج یکی از هزاران لغات عربی در زبان فارسی می باشد که معنی آن «پیچ و تاب » و یا «پیچ و خم » ست و جمع عربی آن اعوجاجات میگردد.
دوم- شما می توانید بر منافع مختلف مخالفان حکومت اسلامی اعم از در ایران و خارج از کشور اشعار داشته باشید. اختلافات زمین تا آسمان می باشد.
سوم- حکومت اسلامی هیچوقت به آراء مردم پای بند نبوده و حتی برخلاف شئونات پارلمانی اولین رئیس جمهور یا اولین وکلای مجلس شورای را تحت تعقیب قرار داد.
چهارم - در این شرائط مختنق و در زمان حکومت شاهنشاهی نیروهای مخالف امکان ارائه ی اهداف و برنامه ی خود را نداشته تا مردم آزادانه و بطور ادواری ، فعالیت داوطلبانه کنشگران سیاسی را از طریق انتخابات تائید یا انتقاد نمایند.
پنجم- حکومت ها در نبود انتخابات متعارف و استاندارد وانمود کردند که مورد «حمایت » مردم هستند و در ایران با شکل جنون آمیزی مخالفان خود حذف و نابود نمودند.
ششم- در این زمینه ی دهشتناک که تا کنون بیشترین خسارات جانی نصیب کنشگران سیاسی نموده ست . بعلت نبود انتخابات ادواری ،نیروهای سیاسی از نحله های فکری مختلف از میزان اعتبار و محبوبیت خود در بین مردم نیر محروم هستند. بعضی در اعتبار خود بزرگنمائی و محبوبیت دیگران را دست کم میگیرند.
هفتم- نیروهای وابسته به حکومت سرنگون شده و دیکتاتوری شاهشاهی که در ۳۳ سال پیش در بزرگترین تظاهرات تاریخ مدرن بزیر کشیده شدند بار دیگر ادعای بازگشت به قدرت می نمایند و منحط ترین آنها از مخفی گاه ها سرک می کشند.
نتیجه: اجرای انتخابات آزاد درایران با نظارت تمام مخالفان این امکان را فراهم می کند تا «نقطه ی صفر» دمکراسی در ایران شروع شود.
معلوم نیست کدام شخصیت ها و وابسته به کدام نحله های فکری توسط مردم به اولین مجلس شورای ملی راه خواهند یافت.
بهمین دلیل نیروهائی که اعتقاد به رای مردم ندارند و اعتمادی به پیروزی خود نیز در این آزمون های تاریخی ندارند. در باره ی انتخابات آزاد کارشکنی می کنند. از علی خامنه ای گرفته تا کودتاچیان حکومتی و غیر حکومتی و آنها ئیکه خواب های شومی در سر دارند.
مجلس شورای مردم در ایران آزاد با تدوین قانون اساسی مدرن به دغدغه های تاریخی مردم در مورد تمامیت ارضی،شکل حکومتی و سایر میثاق ها در پروسه ای پایان خواهد داد. دیگر اردشیر زاهدی و «اعلیحضرت» در «مجلس» بله قربان گو ، سرزمین ما را مانند بحرین به قدرتها ی بزرگ نخواهند فروخت.
با این وجود حتی رضا پهلوی ، مریم و مسعود رجوی حق دارند از این مسیر و با رای مردم به مجلس شورا راه یابند «انشاالله » و پس از تائید صلاحیت آنها مطابق موازین پارلمانی ، شاید به ریاست مجلس هم انتخاب شوند و حتی به ریاست دولت ارتقا یابند. دنیا را چه دیدید, شاید نمایندگان مردم در مجالس آینده به بازگشت حکومت شاهنشاهی روی بیاوند.
با تمام این اوصاف ، این مردم ایران هستند که تا بحال با چنگ و ناخن از وجب و وجب ایران پاسداری کرده اند و این دشمنان مردم هستند که مردم سالاری در ایران را بر نمی تابند. من در پیروزی مردم تردیدی ندارم .
۴۷۴٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۱
|
از : پیروز پیروزی
عنوان : آتش بس برای انسانیت و آزاد ی برای مبارزه با دیکتاتوری در هر لباسی...
تمام سیاسی کاران ایرانی مدعیان دموکراسی و آزادی های سیاسی و عدالت اجتماعی در درازای ۳۴ سال و حتا ۱۰۰ گدشته بدون تجدیدی کارنامه رفوزگی را دارند .
تنها دست آوردشان بی اعتمادی به گفته ها و ایدلوژی هائیکه میخواهند به راه های گوناگون و یا بهتر بگویم با مردم فریبی بار دیگر به خورد مردم بدهند ، میباشد.
ضد و نقیض گوئی و بی اعتمادی حتا در نوشته و یا پاسختان بسیار مشهود است و دفاعیات تکراری برای تمیز جلوه دادن پرونده عملکرد پشتیبانان خمینی همچنان جاریست.
جناب تابان گرامی:
این شما و همفکرانتان نیستید و نمیتوانید با پیشینه ایکه دارید بگوئید ، امروز دارم یک سیستم حکومتی را به ایشان پیشنهاد می کنم که «نیاز» و نیازهای دیگر بتوانند مرا انتخاب نکنند، و آن چه را درست می دانند و دوست دارند انتخاب کنند.
انتظار دارید که همان مردمی که ۳۴ سال پیش نه تنها به فکر خودشان نبودید چه برسد به فرزندانشان، حال به گفته های شما برای حال حاضر و آینده باورند شما و شرگا باشند؟
شاید شما اینک و پس از خرابی بصره.... برای آزادی و حق انتخاب «نیاز» مبارزه می کنید ولی تردیدی نداشته باشید ، نه آنهائیکه از چپ و راست بیماری غبر علاج پهلوییزم را دارند ، بلکه تمام آنهائیکه تجربه تلخ ۳۴ تا ۱۰۰ گذشته را دارند برای ایرانی آزاد ، سکولار دموکرات لح لح میزنند و دیگر خام یاوه سرایان نخواهند شد و از چاله هم در چاه دیگری نخواهند افتاد.
جای خشنودیست که نوشته تان را با جملات زیر پایان بخشیدید.
من به «نیاز» پیشنهاد می کنم شما دست از داستان سرایی درباره زمان پهلوی و توجیه و تمجید دیکتاتوری بردارید، ما هم قصه ی شکنجه و مظلومیت ها را کنار می گذاریم. آتش بس! آن وقت من، ارزشمندترین کالای انسانی را برای شما روی میز می گذارم: حق انتخاب کامل حکومت و حق برابر انسان ها در حکومت کردن و حکومت شدن. بیایید با اتکا به این حق و با خواست «همه ی قدرت به انتخاب مردم» و «نه به نهادهای انتصابی» به مبارزه با دیکتاتورها برویم!
امیدوارم انسانی بی اندیشیم و انسانی عمل کنیم .
دمکراسی ورزشی است گروهی که به شرکت همه احتیاج دارد نه به تماشاچی زیاد و مقاله نویس و شعار بده...
تحولات در جامعه ما، در همان داخل کشور شکل میگیرد ، با امکانات سیاسی اجتماعی که برون مرزیان دارند ، آزاد اندیشان و مبارزان درون مرز برای رسیدن بهدف که همانا سرنگونی رژیم آخوندیست و بنیاد حگومتی سکولار دموکرات جهت اجراء کامل منشور حقوق بشر برای پشتیبانی نیازمندند.
بگذارید معدودی در پیله خود باقی بمانند، من و شما پروانه ای شویم و در پیله خویش نپوسیم!
۴۷۴۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۱
|
از : الف باران
عنوان : برای آقای "حق" ...
از حجت الاسلام شیخ فامیلی سئوال نمودیم ؛ ای شیخ فامیل , چگونه میتوان کافر شد ؟ آن شیخ فامیل اخمی به بنده نمود و فرمود: " اگر میخواهی دین داشته باشی, اسلام آخرین مدل است و اگر میخواهی کافر باشی , همین حالا که هستی " !
ما را از این جواب بسیار خوش آمد...
۴۷۴۲٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣۹۱
|