یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بیانیه‎ مشترک حزب دمکرات کردستان و کومله

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : شلیر رمضانی

عنوان : سخنی با دوستان تمامیت خواه
هر از چند گاهی مقاله‌ای یا نوشته‌ای در دفاع از ملتهای ساکن ایران یا مرتبت با آنها در سایتها گذاشته‌ میشود هاوار و سر کله‌ی دوستان تمامیت خواه پیدا میشود و با انواع و اقسام الفاظ و کامنتها و نوشته‌ها سعی در لوث کردن آن دارند این دوستان حتی متوسل به‌ نامهای جعلی و هویت زبانی جعلی نیز میشوند که‌ صحبتهای خود را مقبول نشان داده‌ و به‌ کرسی بنشانند من واقعأ هنوز نیز درک نکردم به‌ چه‌ علت دفاع جانانه‌ی یک سوسیالیست و چپ به‌ هر قیمتی از تمامیت ارضی مقبول و مدرنیسم و سوسیالیستیست ولی دفاع از ملت یا خلق یا قوم که‌ سرمایه‌ی آنان به‌ تاراج میرود زبان آنان بریده‌ میشود و آسمیله‌ میشوند قوم گرا و ناسیونال سوسیالیست میشوند . چند شب پیش در پالتالک در روم ارس ۶۲ بودم این جناب که‌ خود را نیز سوسیالیست و چپ میداند به‌ طور مداوم در بحثهای همیشگی خود اسرائیل و آمریکا را به‌ عنوان امپریالیسم و صهیونیسم مورد حمله‌ قرار میدادند ولی جالب است همین دوست چپ و کمونیست ما دیشب ارتباط با اسرائیل را در راستای منافع ملی ایران توضیح میداند حال سوال این است چگونه‌ است ارتباط ایران با اسرائیل نیکو و پسندیده‌ میشود ولی ارتباط کردستان با اسرائیل عوامل و خود فروخته‌ میشود چپ ایران به‌ واقعی تا مغز استخوان ناسیونالیست ایران گرا است آنها اگر کمونیست و مارکسیست و چپ هستند فراموش میکنند مارکس میگوید کمونیستها منافعی به‌ غیر از منافع طبقه‌ کارگر ندارند پس منافع ملی دیگر برای چپ ایران که‌ برای تأمین این منافع حتی حاضر میشود زیر پرچم لا الاه الله‌ الله‌ و خمینی در جنگ میهنی شرکت کنند دیگر کارگران چه‌ نفعی در این معقوله‌ میتوانند داشته‌ باشند اگر توجه‌ کنید تمام بحث دوست تالشی ما لیثی حبیبی - م. تلنگر نیز در این راستاست ایشان در تمام نوشته‌ خود فراموش نمیکند انترناسیونالیسم را به‌ ما گوش زد کند ولی در جمله‌ جمله‌ و بند بند کامنت خود از پرچم ایران تمامیت ارضی صحبت به‌ میان میآورد حال این جناب لیثی حبیبی - م. تلنگر و اکثریت سوسیالیستیا و کمونیستها و چپهای ایرانند که‌ باید تکلیف خود را روشن کنند آنها یا کمونیست و چپ و انتر ناسیونال هستند یا ناسیونالیست تمامیت خواه ایرانی اگر انتر ناسیونال و کمونیست هستند کمونیستها که‌ به‌ غیر از پرچم سرخ کمونیستی پرچمی ندارند چون منافعی به‌ غیر از منافع طبقه‌ کارگر ندارند متأسفانه‌ چپ ها و کمونیستهای ایرانی تمام مسائیل را از دریچه‌ی تنگ ناسیونالیسم ایرانی میبینند وگر نه‌ خاک و سرزمین و تمامیت ارضی ربطی به‌ منافع آنها ندارد مگر مارکس انتر ناسیونال و کمونیست بیان نکرد تا زمانی که‌ ایرلند مستقل نشود طبقه‌ کارگر انگلیس آزاد نخواهد شد چگونه‌ است کسانی که‌ خود را چپ و مارکسیست قلم داد میکنند در این جا این آموزه‌ی بنیان گذار سوسیالیسم علمی را فراموش میکنند جواب ساده‌ است چون اینها هیچ وقت کمونیست و سوسیالیست نبودند فقط پز چپ بودن و کمونیست بودن را میدهند ولی زمانی که‌ پای برابری و حقوق به‌ میان میآید اینها تمامیت خواه میشوند و پرچم ایران و منافع ملی در صدر قرار میگیرد
۴۷۶۵۱ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۱       

    از : باخته

عنوان : زند باد ملت ایران
در این بیانیه از "ملیت‏های ایران" حرف زده شده بدون اینکه بتوانند ثابت کنند. من شخصن روز مره هیچ فرقی بین یک ایرانی از منطقه کردستان و تمام ایران نمی بینم. اگر هم شما مثل هیتلر چهره شناسی کنید. می بینید که فقط ترکمنهای ایران چهر ه شان با بقیه ایرانیان فرق می کند. اجداد آن ها هم دردوران های قدیم با تهاجم هائی که صورت گرفته در بهترین نقاط ایران (در یای خزر) ساکن شدند و با گذشت زمان هم نمی توانند حاشا کنند. ولی آن عزیزان در ترکمنستان ایران با پاسپورت ایرانی همه ایرانی هستند و در تمام نقاط ایران هم زندگی می کنند. هما ن طوری که ترک ها با پاسپورت آلمانی, حقوق آلمان ها را دارا هستند ولی هنوزم برای آلمان ها آنها خارجی محسوب می شوند, چون چهر شان با آلمان ها فرق می کند. این مسئله برای ترکمنهای ایرانی صدق نمی کند. الان هم میلیون افقانی بایران کوچ کردند و بعد از گذشت زمان نمی توانند ادعا کنند که خطه ای از خراسان مثلن مال پدری آنهاست ,چون در آنجا ساکن هستند و باید فدرال ملی درست کنند.
شما هم از واژه فدرالیسم حد اکثر سوء استفاده را کردید و سیستم فدرالیسم که الان در کشورهایی مثل آلمان با موفقیت اجرا می شود به لجن کشاندید و الان هم در این نوشته از " فدرالیسم ملی- جغرافیایی" صحبت می کند. مثل هیتلر و مریدانش خودشان را " ناسیونال سوسیالیست" می نامیدند ولی اصلن از واژه "سوسیالیست" حد اکثر سوء استفاده کردند.
من هنوزم در تعجبم که جمهوری خواهان و آنهائی که طرفدار سیستم فدرالیسم برای ملت ایران هستند با این افراد اعلامیه صادر می کنند و مرتب هم درب صدای آمریکا و ب ب س بروی اینها باز است .جدا یی طلبی بین ایرانیان منجر بخون ریزی خواهد شد. از منطقه کردستان هم افراد زیادی با قبیله شان در ایران حکم روائی کردند و این مظلوم نمائی شما در این اعلامیه هیج توجیهی ندارد و فقط برای جیب پر کردن خودتان نوشته شده.
۴۷۶۴٨ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۱       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام دوستان. واژه ها هر یک مفهوم خود دارند. رهایی بخش، فدرالیسم ...
تضاد های زیادی در این نوشته شما عزیزان دیده می شود! حتی این تضاد در عکسی که منتشر کرده اید به چشم می خورد نا زیبا. اگر شما خود مختاری می خواهید، مبارزه رهایی بخش دیگر چه صیغه ای است!؟ اگر مبارزه ی رهایی بخش دارید، پس واژه ایران را از نام سازمانی خود حذف کنید تا مردم شما را ریاکار و دو دوزه باز ندانند. اگر ایرانی هستید در جلسه ی شما باید پرچم ایران دیده شود۱. اگر نیستید یکباره خیال خودتان و همه را راحت کنید.
بدی بزرگی در بین نیرور های مبارز ما وجود دارد که جو گیر می شوند. شرایط جهانی نه تاکتیک بلکه بطور بنیادی نوع تفکرشان، حتی مسیر عدالت خواهی یا نخواهی شان را تعیین می کند۲. و این ناپایداری ضعف بزرگیست در ما. و بسیار خطرناک است؛ زیرا می توانیم با چنین روشی دوستان نیمه راه گشته؛ خود و دیگران را باز به پرتگاه ببریم.
با احترام
لیثی حبیبی - م. تلنگر

۱ - من از خلق تالش ام. ما تالش ها سر زمینی پاره پاره داریم که نیمی در شمال ایران و نیمی در کشور آذربایجان قرار دارد. از هیچ حقوقی هم این خلق کهن ایرانی بر خوردار نیست در دو سوی مرز. حتی استان خود را ندارد.
برای حفظ زبان و فرهنگ تالش کهن نیز شبانه روز تلاش می کنم. از هر سو می زنند، می افتیم، سر شکسته بر می خیزیم. از خون خود در پیاله ی مبارزه شراب می ریزیم تا از پای در نیاییم و بتوانیم همچنان بستیزیم. با این همه عشق مادرم ایران لحظه ای از سرم بیرون نمی رود.
آن دفعه در همین پایگاه آمدم و نوشتم ایران مادر مشترک همه ی ماست، بیایید عاشقانه دوست اش بداریم. عزیزی آمد در مقاله ای نوشت چرا من باید ایران را دوست بدارم؟ نقل به مضمون است؛ چیزی در همین حد بود سر تیتر مقاله.

عزیزان من! بیداد حاکمان را نمی توان به حساب سر زمینی گذاشت.

به نظر من علت این نوع بر خورد ها این است که ما هنوز با انترناسیونالیست بودن عمیقاً آشنا نیستیم. پس هر جرقه ی قومی می تواند بکلی کاهدان وجود را به آتش بکشد و مثل همیشه دوره ای ما را بکُشد. نه فقط ما را، بلکه بیچارگانی که به ما امید بسته اند را نیز نابود کند. و بعد طبق معمول بی آنکه سیاست های پر از اشتباه خود را زیر ذره بین ببریم، همه چیز را به گردن ارتجاع حاکم انداخته، خود را مثلاً "نجات" می دهیم. بی آنکه بدانیم دلخوش به حرفیم، یعنی چو کبک سر در برفیم. من هنوز اعتقادم بر این است که از جنگ بیست و چهار روزه ی سنه دژ می شد جلو گیری کرد، تا شریفترین فرزندان خلق آنگونه بی دفاع به قتل نرسند. تا زمانی که یک مبارز شریف مردمی نتواند یقه ی خود را دو دستی گرفته و به میدان شهر جهان کشانده رسوا سازد، او همچنان خود را می تواند گول بزند. و این بد ترین نوع گول زدن است. یعنی وقتی خودت سر خودت کلاه می گذاری صحنه خیلی کمدی تراژیک می گردد.
تا زمانی که ما نتوانیم انترناسیونالیست بودن را با تمام هستی خود حس کنیم همین خواهد بود و بیش نیست.
برای من یک مبارز تالش، تبریزی، زاهدانی، خرم آبادی و ... همانقدر عزیز است که فرزاد جان کمانگر کرد. و به همین خاطر ده ها شعر و مطلب در باب اش نوشتم از جان و دل. آنجا که می نویسم «دایه سلطنه در دل منه» این یک شعار نیست. تاکتیک نیست، آن سخن از اعماق جان بر خاسته به سر آمده و بر دفتر نشسته نیک. من تمام هستی خود را بر باد داده ام تا به این برسم.

۲ - آه ...! لعنت بر این بوی کباب!

بشکنی ای قلم، ای دست اگر --- پیچی از خدمت محرومان سر!
(افراشته رشتی)

زیر نویس شماره ی دو مربوط به اطلاعیه ی شما عزیزان نیست. به موضوعی کلی اشاره دارد. اشاره دارد به شمشثر دامکلسی که این روز ها بر بالای سر شرف هستی ما می چرخد، می چرخد، می چرخد تا با یک لحظه غفلت ما فرود آید پایان دهنده.
۴۷۶۴۴ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۱       

    از : ا. مرامی

عنوان : پایان
با تاسف، این یعنی پایان رابطه سیاسی این دو حزب با احزاب وسازمان های چپ وجمهوریخواه سراسر کشور
۴۷۶٣٨ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست