از : رضا ب
عنوان : کدام کومله کدام سیاست
برخی از دوستان با پیش فرض های سیاسی خاصی به این احزاب نگاه میکنند. در واقع این حزب کومله گفته شده، حاصل انشعابی ناسیونالیستی از سازمان کردستان حزب کمونیست ایران کومه له است که مارکسیسم را هم به تمامی کنار گذاشته و رهبرش آقای مهتدی با جرج بوش چایی هم میخورند و پای هر سناریوی سیاه حمله نظامی به ایران بوده و هستند. البته این جریان آقای مهتدی سنتی متعلق به خود ندارد و سعی میکند تا با یدک کشیدن اسم کومه له و استفاده از خوشنامی آن در کردستان سیاست های جدیدش را عملیاتی نماید. وگرنه ناسیونالیسم در کردستان یک مرجع قدیمی و معتبر و به قولی گردن کلفت! دارد که همان سنت حدکا است. در حقیقت میتوان گفت که کومه له سازمانی مارکسیست و دارای سنت در کردستان است که نمایندگی منافع کارگران و زحمتکشان را داشته و دارد و غالب فعالیت سوسیالیستی و دموکراتیک در کردستان با این سنت تداعی میشود. از فعالیت های معطوف به حقوق زنان و مطالبات دموکراتیک بگیرید تا فعالیت های کارگری و تعرض به مالکیت در عرصه های گوناگون.
از دیگر انشعاباتی که از سازمان کردستان حزب کمونیست ایران "کومه له"، جدا شده و اکنون با نام کومله فعالیت میکنند یکی روند سوسیالیستی کومله است که هنوز نمیتوان به تمامی بر آن نام سازمان نهاد و دیگری هم حزب کومله زحمتکشان با رهبری آقای ایلخانی زاده است که آن هم حزبی ناسیونالسیت است و در این چند سال از آقای مهتدی جدا شده اند. اتفاقا این جریان به خاطر روحیه نظامیکار آقای ایلخانی زاده در کردستان و میان جوانان از جریان آقای مهتدی محبوب تر است. شهید احسان فتاحیان که در سال ۸۸ اعدام شد عضو حزب آقای ایلخانی زاده بوده است.
به نظر من دلیل اینکه جامعه ما و حتی بسیاری از رفقای چپ سازمان کومه له و سیر تاریخی آن را به درستی نمی شناسند یکی به دلیل تعلق داشتن آن به خط ۳ و بعد تشکیل حزب کمونیست ایران و خط این حزب است که دوستان متعلق به سنت خط ۱ معمولا روی خوشی به آن نشان نمی دهند و سنتا پشتیبان حدکا بوده و هستند. فراموش نکنیم که تا به اینجا تاریخ چپ ایران را بیشتر مورخین و آکادمیسین هایی با بک گراند توده ای و فدایی نوشته اند . و یا مشابه همین افراد با چرخش به سوسیال دموکراسی از گردانندگان رسانه های پر مخاطب خارج کشوری هستند (کافی است که مثلا به لیست نفرات اصلی رادیو زمانه و یا حتی بی بی سی فارسی دقت کنید) . آیا تا به حال این فاکت تاریخی را شنیده و یا خوانده اید که حزب کمونیست ایران و کومه له ازمیانه دهه ۸۰ تا آغاز دهه ۹۰ میلادی بزرگترین حزب کمونیست در خاورمیانه بوده است؟ و یا در مورد میزان نفوذ تشکیلاتی این حزب در محیط های کارگری نقاط صنعتی ایران مثل اصفهان ، تهران، اراک و تبریز در اوج خفقان و سرکوب دهه ۶۰؟ و دلیل دوم اینکه آقای مهتدی در این سال ها سیاست های امپریالیستی را به تمامی تایید میکند و خط سیاسی شان با سو گیری های جناح بازها در آمریکا همپوشانی مناسبی دارد. به این خاطر، تریبون و امکانات مختلف به قدر کفایت در اختیار ایشان قرار میگیرد. آقای مهتدی هم از این امکانات خودشان و هم حزب شان به خوبی استفاده میکنند.
خلاصه اینکه دوستان از این همنشینی ها و جلسات هول نشوید ... همانطور که در جلسات اتحادهای جمهوری خواهان و بروکسل و استکهلم و پاریس و... تکلیف تقسیم قدرت در آینده ایران مشخص نشد، در این جلسه هم همینطور کاری از پیش نمیرود. آقای مهتدی قبلا و در زمانی که زمزمه های حمله دولت بوش به ایران به گوش میرسید، آمادگی خودشان را برای تعیین تکلیف! فیزیکی با کمونیست ها در کردستان و حل سریع و پیشگیرانه آن ، اعلام کرده بودند و دلیلی ندارد در فضای پسا جمهوری اسلامی و خلا قدرت از این نظرشان دست بکشند. حدکا هم که سال ها با کومه له جنگیده و دشمن طبقاتی کومه له کمونیست بوده است. نیمی از رفقای جان باخته کومه له در جنگ با حدکا و در دوران قاسملو کشته شده اند. حدکا همچنین ضربات سختی را به دیگر گروه های چپ و مارکسیست در کردستان زده. نمونه آن حمله به مقر سازمان پیکار و قتل عام رفقای پیکاری داخل آن مقر بوده است. مسئله کماکان مبارزه طبقاتی و راه حل کارگران و زحمتکشان در برابر نیروها و احزاب وابسته به امپریالیست ها و طبقات دیگر است. هم در کردستان و هم در ایران
۴۷۶٨۵ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : می رفت خیال تو ز چشم من و می گفت: --- هیهات ازین گوشه که معمور نماندست۱(حافظ شیراز)
رمضانی عزیز یادم رفت به نکته ای که در باب غارت منطقه یاد کرده اید بپردازم.
منظورتان از غارت اگر عقب نگاه داشتن منطقه است، این خاص کردستان نیست. در استان سیستان و بلوچستان، سیستانی ها که تقریباً می توان گفت فارسی زبان هستند، گاه تمام هستی خانواده ای یک گله ی کوچک بز است. یعنی اگر بلایی آوار شود و بز ها بمیرند، آن خانواده ی بینوا نیز از بین خواهد رفت. باری، مردمی زیبا فرهنگ با زبانی دلپذیر و سرشار که پر است از اول ساکن های شعر آگین زبانهای پهلوی؛ آنگونه میان مرگ و زندگی روزگار می گذرانند.
شاید بگویید: آنجا منطقه ای کویری است. بگذارید از تالش بهشت گونه براتون مثال بزنم. سر زمین تالش در دو سوی مرز از زیباترین نقاط جهان است. ساحل های دلنشین دریای خزر - مازندران، تالشی دولاو( آب ژرف تالش)، کاسپین - جلگه های حاصل خیز، کوه های جنگلی و بلندی های همیشه سبز و چمنزار با چشمه ساران انبوه این منطقه را بطور طبیعی از زیباترین مناطق جهان ساخته است. شاید برایتان باور کردنی نباشد که در چنین منطقه ای زندگی مردم خیلی بهتر از زندگی مردم کردستان زخمی و خون آلود نیست. از نقاط دیگر ایران نیز می توان نوشت برای اینکه کامنت به درازا نکشد به همین دو نمونه بسنده می کنم.
حق کردستان ایران و همه نقاط کشور است که از ثروت بیکران ایران سود بجوید و سر زمین خود را بسازد.
کردستان کوهستانی و فقیر در جدایی از ایران به چه چیزی دل خوش خواهد داشت؟
پس، بر قرار باد اتحاد همه خلق های ایران زمین!
۱ - معمور = آباد شده، آبادان
۴۷۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۱
|
از : باخته
عنوان : فرق امت مسلمان بدون مرز با انتر ناسیو نالیسم بدون مرزو بوم چیست؟
هیتلر و طرفدارنش خودشان را بدروغ "ناسیونال سوسیالیست" می نامیدند. و از واژه سوسیالسم سوء استفاده کردند.
"ناسیونال سوسیالیست" واقعی بلشویکهای (استالینستها روس) بودند که خوشان را "مارکسیست لنینست " می نامیدند و سوسیالیسم را در روسیه (در یک مملکت )می خواستند پباده کنند. نظری بیافکنید به مجادله ترتسکی و استالین.حزب بلشویک و استالین خودشان را در شعار انتر ناسیونال جا زدند و سر همه احزاب برادر را کلاه گذاشتند.ناسیونال سوسیالیست در واقع واژه منفی نیست. این بحث ها کهنه است و مثل اینکه خیلی ها الف بای سوسیالیسم را بلد نیستند و خودشان را طرفدار طبقه کارگر می دانند.منافع طبقه کارگر اروپا که بفکر مرسدس و خانه خود است , فرق می کند با گدا گشنه های ممالک عقب افتاده که بیشرشان بیکار هم هستند. هیج وجه تشابهی بین اینها دیده نمی شود. انگلس که وضع جانکاه کارگران را در مناطق صنعتی مثل لندن نوشت. نشان داد که کودکان روزانه ۱۴ ته ۱۶ ساعت کار می کردند و بیشرشان در سن ۲۰ سالگی تلف می شدند. کسی که علمی فکر می کند نظرات مارکس را مثل آیه قران مطرح نمی کند. و گرنه شما هم مثل ملا ها فکر می کنید. آنها امت مسلمان بدون مرزو بوم را تیلیغ می کنند و شما ها هم از انترناسیو نالیسم انتزائی و پر از توهم بدن مرزو بوم پرو پا گاندا می کنید.
یکی هم در کمنتش نوشته مرا بد فهمید و خودش یک چیزهای بی ربطی در باره ترکمن ها آویزانش کرد.
مگر همین آزری ها بیش از ۷۰۰ سال در ایران حاکم نیودند. آخرینش هم همین قاجار ها بودند. همین زمین های سفارت روس در وسط تهران را ناصرادین شاه به روس ها داد تا خرج سفرش را به اروپا تضمین کنند. پس اینها هم بدروغ مظلوم نمائی می کنند. من ترکمن ها برای مثال آوردم و گرنه همین الان هم رهبران حکومت اسلامی دست مرتجعین آزری است .
۴۷۶٨۲ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۱
|
از : کمال حسینی
عنوان : ابهامات زیادی در این بیانیه مشترک وجود دارد
ابهامات زیادی در این بیانیه مشترک وجود دارد که من به برخی از آنها می پردازم :
۱-"دو طرف بر این باورند که بدون سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، تحقق دمکراسی و حقوق ملی ملیتهای ایران، به ویژه ملت کرد تحقق نخواهد یافت"، این سوال مطرح است که این سرنگونی رژیم از نظر این ۲ سازمان چگونه قرار است صورت گیرد ؟ آیا آغاز مبارزه مسلحانه در کردستان مد نظر است ؟ آیا به این امید دل بسته شده است که با آغاز این مبارزه مسلحانه جمهوری اسلامی دست به کشتار کرد ها بزند تا از این طریق از طرف امریکا و متحدان منطقه پرواز ممنوع در کردستان اعلام شود ؟ این تجربه تنها در عراق اجرا شد ، در سوریه هیچ صحبتی از منطقه پرواز ممنوع در کردستان نیست ، ترکیه از مخالفان سرسخت این ایده است ، منطقه پرواز ممنوع که در سوریه از آن صحبت می شود ربطی به کردستان سوریه ندارد ، فراموش نکنیم که اطلاعات مربوط به مخفی گاه های پ ک ک در کردستان ترکیه از طرف ماهواره های جاسوسی آمریکا در اختیار ترکیه قرار می گیرد .فرض کنیم جنگ تمام عیار در کردستان ایران آغاز شد ، من احتمال اعلام منطقه پرواز ممنوع را بسیار کم میدانم ، غرب در مورد سوریه که در موقعیت بسیار ضعیف تری از ایران قرار دارد قادر به این کار نیست ، حاصل این اقدام تنها کشتار بیهوده مردم کردستان خواهد بود .لازم به توضیح نیست که در صورتی که ۲ سازمان فوق این احتمال را در نظر داشته باشند دیگر نام بردن از مبارزه در چهار چوب دموکراسی برای ایران بیمورد است .
۲-اگر منظور از سرنگونی جمهوری اسلامی مبارزه در چهار چوب دموکراسی برای ایران و در هماهنگی با اپوزیسیون خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی می باشد باید نام احزاب و سازمان هایی که در این چهار چوب می گنجند و قرار است با کومله و حزب دموکرات متحد شوند ذکر شود ، سرنگونی رژیم به چه صورت انجام خواهد شد ؟ اگر مبارزه مسلحانه مد نظر است کدام یک از سازمان های اپوزوسیون به مبارزه مسلحانه با رژیم باور دارد که بتوان صحبت از اتحاد آنها و احزاب کرد به میان آورد .
۳-دموکراسی برای ایران و خود مختاری برای کردستان , آیا کومله و حزب دموکرات هنوز به این شعار باور دارند یا نه .به نظر من سرنوشت حقوق مردم کردستان با روند پیشرفت دموکراسی در کشوری که کرد ها در آن زندگی می کنند رابطه تنگاتنگ دارد ، هر چه ترکیه به نظامی دموکراتیک نزدیک تر شود کرد ها هم به حقوق بیشتری دست خواهند یافت ، مورد عراق استثنایی و حاصل شرایط استثنایی رژیم صدام بود ، ماجراجویی های بیهوده تنها به کشتار و ویرانی بیهوده در کردستان خواهد انجامید .
۴۷۶۷٨ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : برای انبساط خاطر و برای اینکه بحث از جو تشنج خارج شود، اجازه بدهید یک شوخی معنی دار با با شما بکنم.
ما در این سد سال اخیر اغلب بجای اینکه دست آوردی کوچک داشته باشیم و بعد بخواهیم بیشتر و بیشتر اش کنیم، همیشه از خواسته های عظیمی آغاز کرده ایم که شدنی نبوده. پس همه دار و ندار را بر باد داده ایم.
راستی چرا اینگونه بوده است؟
برای اینکه نک بینی خود را دیده ایم و توان دیدن فردای تاریخی را نداشته ایم. بسیار گاه کار های ما را جز خود را گول زدن نمی توان نامید.
می گویند:
دو نفر مست و پاتیل آخر شب راهی خانه شان بودند که وارد یک کوچه بن بست شدند و رسیدند ته کوچه. اولی به دومی گفت بیا دیوار رو هل بدیم و بریم جلو! کت هاشان را در آورند و گذاشتند کنار دیوار و شروع کردن دیوار را فشار دادن. دزدی رسید و آنها را سرگرم دید. کت هاشان را برداشت و رفت. بعد از چند دقیقه ای یکی از مست ها نگاه کرد و دید از کت هاشان خبری نیست. رو کرد به رفیقش وگفت خیلی جلو رفتیم. بهتره برگردیم و کت هامان را بیاوریم!
به قول زنده یاد عمران صلاحی: حالا حکایت ماست.
۴۷۶۷۶ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۱
|
از : حمید اشرف
عنوان : واژگان آشفته وراز درون
به شما نویسندگان توصیه می کنم همراه من شمانیز نگاهی به این بخش آغازین از نوشتار تان بکنید .
«برای مبارزه ی ملت کرد در عصر حاضر و در این وضعیت، هم تغییرات گوناگون جهانی و هم تحولات اخیر خاورمیانه، همچنین توازن ابرقدرتها و معادلات نوین این عرصه، بیش از همیشه زمینه را جهت طرح خواسته های ملی مردم کُرد و تأکید بیشتر بر حقوق خویش در سطح جهانی را مهیا ساخته است. ».حالا آیا می توانید بگویید توازن ابر قدرت ها یعنی چه؟وبعد مارا روشن کنید که چگونه از عرصه داخلی به عرصه جهانی رسیدید ؟منظورتان طرح مساله حقوق بشری که نیست پس می ماند مداخله سیاسی وبعد هم نوع دیگرش ؟راستش گویا متن آنقدر دچار دستکاری شده است که نه انسجام ادبی ونه منطقی دارد .شما چنان نا آگاهانه در مجموع متن سناریوی تجزیه کشور را عنوان کرده اید که نباید انتظار همراهی دیگر اقوام ایرانی را داشته باشید به شما توصیه می شود همانطور که آرزوکرده اید مشگلاتتان را بدون خشونت حل کنید.وبجای تماس با اقالیم دیگر_ که معلوم نیست اگر هریک از اقوام ایرانی دیگر نیز همچون اعراب ونه با اقالیم که باکشورهای عربی وآذری ها نیز وترکمانان وبلوچها همین پیشنهاد شمارا دنبال کنند چه بر سر ایران حواهد آمد _به همان نیروی خودتان ودر چار چوب ایران اشاره کنید که البته در سراسر متن گم است بپردازید مدتها بود که شواهدی ناشی از تغییر مشی حزب دموکرات کردستان دیده میشد اما اکنون مشاهده می شود که حزبی باسابقه باکمال تاسف تسلیم مشی بغایت خطرناک شده است بزودی نیروهای ملی مخالف رژیم در مقابل شما موضع خواهند گرفت وبازنده میدان شمایید وگرنه بازنده دیگر یعنی کومله آنچه را نداشته باز هم ندارد
۴۷۶۷۵ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : خانم و یا آقای رمضانی سلام بر شما و بر همه سلام
آنچه من نوشته ام از اعماق دل بر آمده، به سر آمده و بر صفحه نقش بسته. هرگز قصد لوث کردن چیزی را نداشته ام. وقتی می نویسم «سلام دوستان»، این را در حد یک تعارف نمی نویسم، بلکه با نهایت احساس دوستی همراه است. من از دو رویی و کینه ورزی بیزارم و آن را نشانه ی بی فرهنگی آدمیان می دانم.
اجازه بدهید با این تکه از کامنت شما عزیز آغاز کنم.
"این دوستان حتی متوسل به نامهای جعلی و هویت زبانی جعلی نیز میشوند که صحبتهای خود را مقبول نشان داده و به کرسی بنشانند"
اگر منظور شما از این دوستان من هستم؛ بگذار کمی در باب خود برای شما عزیز بنویسم.
نام و نام فامیلی من در شناسنامه ی ایرانی سید لیث الله حبیبی است. ولی از کودکی مرا خانواده و دوستان لیثی صدا کرده اند و من نیز این کوتاه را بر آن بلند می پسندم. زبان مادری من نیز همانطور که نوشتم تالشی است. تالشی یکی از کهن ترین زبان های ایران کهن است. به راستی می توان تالشی را خواهر پهلوی خواند با این تفاوت که بر عکس زبان های پهلوی هنوز زنده است. من به کمک همین زبان کهن ایرانی بار ها به خانه واژگان غبار آلود تاریخ رخنه کرده، پرده پرداشته ام. این زبان کهن ایرانی نزدیکی هایی به کردی کرمانج، سمنانی، تاتی استان اردبیل و لری دارد.
من تمامیت خواه نیستم. تالش ها از رنجدیده ترین های جهان اند. از خلق های ایران هیچ خلقی این همه مظلوم نیست. و برای این سخن دو ده فاکت پُر و قوی می توانم برایتان اینجا بگذارم. ولی برای اینکه وقت مردم را نگیرم از این کار سر باز می زنم. این بیداد دلیل بر آن نیست که من کشور خود را دوست نداشته باشم.
من همانطور به یک کرد نگاه می کنم که به یک شیرازی و یا معدن چی گلوله باران شده ی آفریقای جنوبی.
آنچه من خطاب به آن عزیزان نوشته ام نه از روی ناسیونالیزم ایرانی است و نه از روی احساسات. آن نظر منطقی من است. حتی جنبه ی حقوقی دارد.
لطف کنید کامنت مرا که شما را عصبانی کرده دوباره بخوانید. مسایلی که مطرح کرده ام عمیقاً منطقی است. به اعماق جامعه و تاریخ نگریسته ام؛ و شما به لحظه می اندیشید. من اگر امروز سخن دل را با شما نگویم، آنوفت واقعاً دوست نیستم. نظر خود را بی تعارف و با کمال دوستی بیان کردم تا شاید تلنگری تلخ گردد برای زندگی صلح آمیز شیرین فردا. وگرنه نه من بی غمم و نه وقت اضافی دارم. ده سال است که در اتاقکی با اندوهی عظیم زندگی می کنم و با این حال حتی لحظه ای رنجدیدگان جهان را فراموش نکرده دام. اندوه زندگی من آنقدر عظیم است که در هیچ دفتری شاید نگنجد. قبلاً از روی دلسوزی اینجا نظرات خود را می نوشتم؛ حالا مدت هاست که دیگر نمی نویسم. ننوشتن من دلیل بر بی تفاوتی نیست، بلکه شعله در نهانم و هاواری به گوشه خزیده در این جهان. با این حال همیشه همدرد شما و دیگران بوده ام. در باب کردستان رنجدیده شعر و مطلب فراوان دارم از جمله منظومه ای دارم کوتاه به نام «هاوار» تقدیم به مادران کرد. متأسفانه دم دست ندارم وگرنه براتون ایجا می گذاشتم.
اینگونه آغاز می شود:
هرای!
هوزهری!
زهار!
هاوارم، هاوار!
........
وقتی وبلاگ زدم، اولین مطلب من یک شعر گیلکی بود. آیا شما توان چنین کاری را دارید؟ مثلاً وبلاگ بزنید و اولین مطلب شما نه در باره ی کردستان باشد؟ سئوال مهمی است، نه؟
من اعتقاد دارم - این اعتقاد سرسری و از روی احساس نیست، بلکه نتیجه ی سال ها مطالعه است در باب کرد و کردستان - که چهار تکه ی اصلی کردستان، نه امروز و نه دو ده سال دیگر نمی تواند به هم بپیوندد. تا آن زمان نمی توان بی وطن زیست. سال پیش نیز شما وارد بحث شدید و من مفصل برای شما عزیز توضیح دادم که به دلایل بسیار، کرد ها نمی توانند به هم بپیوندند، بلکه باید با هم روابط فرهنگی گسترده داشته باشند، زیرا بغرنجی های کردستان خیلی عظیم تر از آن است که به ظاهر دیده می شود. اتفاقاً در همین بیانه دوستان عزیز نکته ی بسیار لازمی را مطرح کرده اند که: دیگر بخش های کردستان نباید در کار ما دخالت کنند.
چرا؟
برای اینکه بغرنجی درونی هر قسمت از کردستان را کرد زینده ی آن خطه می داند. زیرا دارد روزانه با آنها زندگی می کند.
سال پیش در باره ی کردستان ایران برایتان مثال زدم که آذربایجان غربی و کردستان مانند زیگزاگی که پای شلوار ها می زنند به هم دوخته شده. سکوت آن منطقه را به هیچ رو نباید آرامش جاودان دید. اگر رهبران جنبش کرد و آذربایجان نهایت هوشیاری را نداشته باشند، در یک جرقه نامیمون جنگی طولانی و خانمانسوز آنجا بر پا خواهد شد. و مسئولیت تاریخی آن شامل من و شما عزیز نیز می گردد. فردا دیر است، امروز باید همه چیز را دید و گفت. من اگر جای شما بودم از لیثی حبیبی دلسوز تشگر می کردم به جای توپیدن به او.
دوست عزیز یک چیزی خواسته ی دل زخمی من و شماست، و دیگری واقعیت های موجود. ندیدن آن واقعیت ها یعنی با سر بالا گرفته به سوی پرتگاه مرگ و نیستی رفتن. لطف کنید و این سخنان مرا بخاطر بسپارید. زیرا شما و دوستان کرد باز و باز و باز مرا به یاد خواهید آورد.
من برای لوث کردن موضوعی اینجا نیامده ام. دلسوزی مرا به نظرگاه این سایت خوب کشانده. همین دلسوزی و حس مسئولیت خانواده - فامیلی - بزرگ مرا همیشه، از دیر باز به میدان کشانده که امروز بجز قربانیان در سد سال اخیر، دو مفقودالاثر داریم. از خود گفتن یکی از زشت ترین کار هایی است که بشر می تواند انجام دهد. ولی گاه ناچار می شود که بگوید. چون مبارزه داوطلبانه است و ما ازکسی طلب نداریم. پس ببخشید.
اگر منظور شما این است که حبیبی خفه شو! حق با من، یعنی خانم یا آقای رمضانی است؛ آنوقت من می گویم "حق" با شماست و می روم پی کارم.
اپوریسیون ایران به دلایل مختلفی در مواردی با هم تعارف می کنند. ولی من به عنوان یکی از دوستداران کردستان پاره پاره بی سانسور و در اوج حس دوستی آنچه را لازم دیده ام نوشته ام. خواه پند گیر و خواه ملال.
در مورد ایران و پرچم نیز باید خدمت شما عرض کنم فعلاً که هر کسی در این جهان برای منافع مملکت خود می رزمد، هیچ دلیلی ندارد که ما از منافع ملی کشور خود دفاع نکنیم. هر وقت بشریت به آنجا رسید و آمد تمامی مرز ها را برداشت، آنوقت ما نیز از آن پیروی می کنیم. دوست داشتن میهن خود، دلیل بر ضد انترناسیونالیست بودن نیست. بلکه لازمه ی آن است. شما اگر به مادر خود که از پستانش نوشیده اید احترام نکنید، نمی توانید بگویید من فلان پیر بانوی مثلاً بندر عباسی را خیلی دوست میدارم. کسی شما ر ا باور نخواهد کرد.
درمورد پرچم نیز هر گاه مجلس ملی ایران آمد و تصمیم گرفت بجای پرچم فعلی پرچم دیگری را بگذارد و یا به رای مردم گذاشتند، ما نیز آن را می پذیریم. فعلاً پرچم ما همین پرچم سه رنگ است.
مسایل مطرح شده از سوی من در کمال دوستی و مهر است و منطقی. بسیار روشن سخن گفته ام. آیا ایرانی هستید یا نه؟ نمی توانید بگویید: کمی هستیم. هستیم و نیستیم. حالا ببینیم چه پیش می آید.
این فرصت طلبی و عمیقاً نازیباست. من نمی توانم به شما دستور بدهم که ایراندوست باشید. ولی حق دارم از شما بپرسم که اگر ایراندوست هستید پس مبارزه ی شما چگونه می تواند رهایی بخش باشد. می توان با داد و هاوار دهان دیگران را بست. اما نمی توان از پرسشی تاریخی گریخت. اگر امروز گریختی بی هیچ تردیدی فردا گریبانگیرت می شود تلخ. ضرر ندارد، بخاطر بسپار سخنان شاعر شورشی، مهربان و انترناسیونالیست را که همه ی مردم جهان و بخصوص زحمتکشان آن را مانند خواهران و برادران خود دوست میدارد.
شاد و پیروز باشید
۴۷۶۷۴ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : کشکول
مسئله کرد و کردستان قصه غم انگیز دراز و آغشته به خونیست که بارها مورد
سوء استفاده خارجی و داخلی و اربابان و افراد افراطی خیر خواه و بدل دامادان
قدرت قرار گرفته است. بیانیه مشترک و امضای توافق نامه بین دو گروه , یکی دو
جمله کوتاه در کتاب مفصل تاریخ کرد است که بدرازای تاریخ میکشد.
ویکیپدیا چیزی جز مجموعه نوشتجات در باره موضوعی نیست و نباید به عنوان مدرک بکار رود ، با وجود آن میتوان تا حدودی به اهمیت و شعبات و تاریخ " کومله " در
ویکیپدیای فارسی پی برد و به این وقایع اهمیت داد و یا نداد. در دورانی که دنیا
و بویژه خاورمیانه در معرض چنین توفانهای سهمگین نظامی و سیاسی و جهانخواری
قرار گرفته , شرکت در این " بازی ها " با قماربازان حرفه ای و جهانی که به چیزی
جز منافع خود نمی اندیشند قمار بسیار خطرناک یست. و جالب آنکه قانون بازی ها
هر آن توسط صاحبان قدر ت و تغییر اوضاع عوض میشود.
من در ایران بالاترین درجه تعلیمات دانشگاهی را تمام کرده بودم ولی دائما عدم
تسلط به زبان خارجی مرا رنج میداد و این یکی از علل مهم رفتن من به خارج بود. این را از این نظر میگویم که منابع فارسی بویژه در باره اخبار و مقالات جدید بسیار فقیرند
و بدون دسترسی به منابع خارجی نمیتوان " به روز " شد که واژه نارسایی جهت
update میباشد. بهر جهت بسیاری از مقالات طولانی وجود دارد که خواندن آنها
ضروری و نمیتوان آنها را خلاصه کرد.
زمانی که در دانشگاه بودیم جهت آمادگی امتحانی چند نفری قسمت های کتابی را
بین خود تقسیم میکردیم که هریک خلاصه آنرا به دیگران بگوید. روزی یکی از
دوستان به محض ورود کتاب را به زمین زد که " این همش مطلبه ، چه جوری
میشه خلاصه اش کرد ". مقاله زیر همش مطلبه و در باره تغییرات اخیر مصر و احتمال
تغییر سیاست مصر و اوضاع خاور میانه و روابط مصر و ایران و احتمالا سوریه
میباشد. خواندن آن برای علاقمندان بیفایده نیست.
Behind Morsi’s Momentous Decision
Egyptian Military Checkmated
http://www.counterpunch.org/۲۰۱۲/۰۸/۲۴/egyptian-military-checkmated/
۴۷۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۱
|
از : علی قدیمی
عنوان : تمامیت ارضی اصلی مقدس
با نگاهی به گذشته متوجه میشوم که پس از انقلاب شوروی و پیروزی بلشویکها جریانات چپ و خود مختار نه گرایشی به ازادی داشتند ونه ایمانی به ممالک محروسه .مردم ایران و بویژه مردم اذربایجان و کوردستان هزینه سنگینی برای رهبران فرمایشی و حزب توده در ایران پرداختند.علت این شکست ها را باید دربرنامه سیاسی این احزاب جستجو کرد.این احزاب بجای خواستهای قانونی مانند انتخابات ازاد و ازادی های سیاسی بدنبال سراب سوسیالیسم و ازادی خلقها و رفع ستم ملی و خود مختار ی رفتند.پرسش این است این احزاب کورد برای همین ازادیها مانند ازادی مطبوعات و انتخابات ازاد چقدر تلاش کردند؟
واقعیت این است که جریان چپ و خود مختار ابزار ی در خدمت دولت سابق شوروی بودند و اکنون رهبران کوردگوش به فرمان امریکا و دولت اسرائیل هستند.
این اعلامیه سند تجزیه کوردستان از ایران است و عواقب عملی ان بدون شک به گردن خود این احزاب خواهد بود.در بند هفت این اعلامیه خشونت خودی نفی شده و لی بدون کتمان خشونت علیه غیر کوردان را محکوم نمیکند.
این اعلامیه مقاصد و مواضعی ضد ایرانی و ضد تمامیت ارضی دارد .
جریانات چپ و توده ایسم که خود علمدار این گونه اغتشاشها هستند جا داردبرای جلوگیر ی از هر گونه خشونت اتی این اقدامات ضد ملی را محکوم کنند.
من به عنوان یک ایرانی و سازمان و حزب مورد نظر من هنوز امکان فعالیت حزبی و سازمانی را در هیچ جای ایران نداریم.چگونه میشود که این احزاب خود را نماینده مردم کورد و اذری میپندارند؟
چرا من نباید حق فعالیت سیاسی در کوردستان را داشته باشم؟ ایا این یک ستم سیاسی نیست که هم نظام اسلامی بر ما روا میدارد و هم تجریه طلبان؟
احزاب کورد چرا نمیخواهند در همدان و خرمشهر و ابادان فعالیت کنند؟
خود را فریب ندهیم و باید بدانیم که هر گونه تجزیه بدنبال خود جنگهای طولانی و نابودی نسلها را در پی خواهد داشت و ارزوی داشتن مرزهای امن خواب و خیالی بیش نیست.
۴۷۶۵۹ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۱
|
از : umit umitli
عنوان : بیانیه معقول
من بیانیه مشترک ایندو سازمان سیاسی قدیمی و محبوب کردستان را خواندم نمی دانم دوستان کامنت گذار کلمات را چگونه دیده اند که این تفاسیر عجیب را بعمل آورده اند عزیزی همانند مال "باخته" ها از چهره نگاری صحبت میکند و این وسط طلبکارانه ترکمن ها را تلویحا متجاوز و نوعی مهمان ناخوانده می نامد که در بهترین جای ایران سکنی گزیده اند ولابد اگر میشد.... دیگری آنها را به جوگیری متهم میکند درحالیکه نمی داند ایندو حزب ده ها سال هست که مرامشان همین است یعنی تامین حقوق ملی مردم کرد در چارچوب ایران والله زبانشان مو درآورده بسکه اینرا تکرار کرده اند. آنچه ایندوحزب بیان کرده اند ذره ای با اعلامیه جهانی حقوق بشر یعنی میثاق مشترک انسانهای امروزی تفاوت ندارد چطور میشود از دموکراسی و درعین حال انکارحقوق ملتهای غیرفارس دفاع کرد من نمی دانم خودشان توضیح دهند چطور میخواهند و توقع دارند مردم غیرفارس از حقوق ملیشان بگذرند و در عین حال به تضیع کنندگان هموطن و دوست عزیز هم بگویند؟
۴۷۶۵٨ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۱
|