یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سازمان یابی کارگری - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : یاشار من

عنوان : فرق دارند برادر!
ابتدا میخواستم بپرسم که چرا بخش هشتم مقاله دکتر قراگزلو را بخش هفتم چاپ کرده اید؟
اما بحث من بطور مشخص خطاب به چپ ایران این است که چرا همه دولت ها را سیاه و سفید میکنیم. دوستی که در این مقاله هم به او اشاره شده برداشته مثلن نقدی علیه آقای قراگزلو نوشته و گفته دولت های ایران و سوریه و کره شمالی و کوبا و ونزوئلا همه سر و ته یک کرباسند. این از خصلت های عمومی چپ ایران است که همه چیز را سیاه و سفید می بیند. آیا کوبا مانند ایران است؟
آیا ارتش سوریه مانند ارتش مصر است؟
آیا سپاه پاسداران مانند ارتش شاه است؟
من البته می دانم که رژیم های ایران و سوریه و کره شمالی همه استبدادی و سرمایه داری و ارتجاعی هستند اما جان جدتان این ها را با دولت کوبا و ونزوئلا مقایسه نکنید. اگر اهل مطالعه و تحقیق نیستید لااقل به آمارهائی که این رفیق در مقاله قبلی خود از وضع اقتصادی ونزوئلا داده بود جواب بدهید.
همه سر و ته یک کرباسند و سرمایه داری بد است را که کاسب دمحله ما هم بلد است.
با تشکر
۴۹۲۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣۹۱       

    از : آشنا ....

عنوان : حکومت‌های ملی‌...
"...در اینجا باید خاطر نشان ساخت که از لایه های خرده بورژوازی و تولید کوچک همواره بورژوازی کوچک و متوسط و یا همان ملی، زاده می شود. جهانی شدن سرمایه به معنای محو مسئله ملی در جهان نیست، بلکه برعکس امروز ما بیش از هر زمان با جنبش های ملی علیه تجاوزات امپریالیستی و نقض حقوق ملی مواجه ایم ، این جنبش ها در ماهیت خود بورژوائی اند. جنبش استقلال طلبانه ایرلند، فلسطین، عراق و افغانستان،.... پیروزی جنبش ملی ونزئولا و استقرار حکومت ملی به رهبری چاوز، حکومت ملی اکوادور ، حکومت ملی بولیوی به رهبری مورالس و حکومت ملی نیکاراگوئه.... و دهها مثال دیگر از این دست اند.البته برای درک صحیح این مسئله و ریشه های تاریخی چنین انحرافی که از درک رابطه اقتصاد و سیاست عاجزند و مسئله استقلال سیاسی در عصر انحصارات را منتفی می دانند باید اثر ارزشمند "کاریکاتوری از مارکسیسم" لنین و همینطور "ترازنامه مسئله ملی در عصر امپریالیسم" را مجدد اً مورد مطالعه قرارداد تا بهتر به بطلان نظرات ترتسکیستی و اکونومیستی امروزی که در قبای جدیدی ظاهر می شوند پی برد.
آنها که معتقد به مسئله ملی درعصر امپریالیسم نیستند و اعتقادی به رژیم های مستقل به مفهوم سیاسی در این دوران ندارند و تمام نزاع های کنونی بین ایران، سوریه، لیبی،عراق، ونزوئلا،کوبا، بولیوی با امپریالیستها را یک جنگ زرگری محسوب می کنند، به ظاهر به مسائل پیچیده سیاسی کنونی پاسخ داده اند اما چنین پاسخی غیر علمی و ذهنی و دور از واقعیت های اجتماعی است.آیا خنده دارنیست بگوئیم رژیم جمهوری اسلامی نوکر حلقه بگوش امپریالیسم است و درعین حال در مورد تجاوز به ایران و تحریم های پی درپی برای تسلیم این نوکر سخن بگوئیم ؟ اساساً تشدید تضادهای امپریالیستها با رژیمهای مستقل سیاسی بر سر چیست و دلایل برخورد متفاوت آنها با لیبی، سوریه، ایران، ونزوئلا، کره شمالی، کوبا.... و از طرف دیگر با عربستان و بحرین و قطر و اردن و کره جنوبی و..... بر سر کدام منافع اقتصادی و ژئوپولیتیکی است . چرا برخورد آنها با این کشورها متفاوت است ؟
این که ماهیت رژیم جمهوری اسلامی ارتجاعی و فاشیستی است شکی نیست و یا همینطور رژیم بعث عراق و یا سوریه... اما این رژیم ها دارای استقلال سیاسی اند. یک رژیم می تواند مستقل اما ارتجاعی و سرکوبگر باشد و یا هم مستقل باشد و هم دموکراتیک مثل رژیم چاوز . رژیم چاوز دارای ماهیت بورژوائی است، بورژوازی متوسط بخش صنعتی در ونزئولا را نمایندگی می کند که از پشتوانه قوی در بین کارگران و زحمتکشان برخوردار است. دلیل موفقیت های وی همین تکیه او به مردمش است. و این بدین معناست که در دوران امپریالیسم و انحصارات غول پیکر، حکومت های مستقل اما غیر پرولتری وجود دارند. بر سر همین مسئله، استقلال ملی رژیم چاوز بحث داغی در ونزوئلا در بین سازمانها و احزاب سیاسی درگرفت و ترتسکیستها و شبه ترتسکیستها براین نظرند که چاوز به خاطر وابستگی اقتصادی، وابستگی سیاسی نیز به امپریالیسم دارد و از سیاست های امپریالیست ها پیروی می کند و قابل دفاع نمی باشد. می بینید مبحث برخورد به نفی بورژوازی ملی که نفی مسئله ملی و حق تعیین سرنوشت را در بردارد یک پدیده ایرانی نیست بلکه یک مقوله ای جهانیست که در دوران جنگ جهانی اول بروز کرده و لنین در جزوه ارزشمند خود "جزوه یونیوس" به این مسئله پرداخت و پاسخ علمی و شایسته ای به این انحرافات اکونومیستی داد. زمانی که رهبران انترناسیونال دوم نظیر لکین ، داوید ، کائوتسکی، پلخانوف و ...... به مارکسیسم و انترناسیونال پرولتری خیانت ورزیده و راه سازش با ارتجاع را پیش گرفتند، وظیفه دفاع از مارکسیسم و انترناسیو نالیسم پرولتری را در کنار لنین شخصیت های برجسته سوسیال دموکراسی نظیر روزا لوکزامبورگ بر عهده گرفته و سازشکاران را به زیر آتش حمله خود گرفتند.
عمده ترین مسئله مورد مشاجره میان خائنین به مارکسیسم و وفاداران به مشی پرولتری، مسئله برخورد به جنگ در آن دوران بود. روزا لوکزامبورگ در مبارزه خود با اپورتونیستها از جمله جزوه ای تحت عنوان "بحران سوسیال دموکراسی" انتشار
داد. این جزوه عمدتاً درباره تحلیل جنگ، رد نظریه خائنانه خصلت آزادیخواهانه ملی جنگهای امپریالیستی موجود و اٽبات این مسئله که جنگ جهانی اول چه از طرف آلمان و چه از طرف سایر نیروهای بزرگ امپریالیستی دامن زده شود، جنگی است
امپریالیستی، نگاشته شده است. لنین که رهبری مبارزه با رهبران اپورتونیست انترناسیونال دوم را بر عهده داشت جزوه فوق را با تیزبینی خاصی که منحصر به اوست، بررسی کرده و در عین تائید آن به مٽابه یک اٽر برجسته مارکسیستی، انتقادات سازندهای را در جزوهای به نام "درباره جزوه یونیوس"به رشته تحریر درآورد. لنین در این اٽر خود در ضمن تأیید و تأکید این مسئله که در یک جنگ امپریالیستی امکان بروز و وقوع جنگهای ملی (یعنی جنگهای تحت ستم و یا تحت اشغال علیه امپریالیسم ) کاملا موجود است، آموزشهای گرانبهائی پیرامون جنگ امپریالیستی و این که نیروهای انقلابی و بخصوص پرولتاریا چه برخوردی به آن خواهند داشت، به جای گذارده است. مطالعه مجدد آثار ارزشمند لنین در مورد مسئله ملی در دوران امپریالیسم برای همه شیفتگان راه آزادی و سوسیالیسم امری ضروری و واجب است..."
۴۹۲۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست