از : محمدی
عنوان : پوزش
در کمینتاری که من نوشتم به اشتباه نام آقای یاری در جوار اقای پیروز قرار گرفت. از ایشان پوزش میطلبم.
۵۰٨۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۱
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : بنیاد فکری که بیمارگونه است
آقای آمین آوه شما تنها نیستید که معتقدید که در سال ۱۵۱۴ منطقه «کردستان» بین ایران و دولت عثمانی در جنگ چالدران تقسیم شد. دست اندر کاران این سایت باصطلاح بیطرف هم با سانسور کردن درج واقعیات تاریخی مثل شما فکر میکند. شما و امثال شما با وارونه نشان دادن داده های تاریخی کوچکترین کمکی در مبارزه آزادیخواهی و استقلال طلبانه مردم ایران نخواهید کرد. هیچ تکاپوئی قادر به غلب واقعیتهای تاریخی نمی تواند باشد. رژیمهای ضد ایرانی و ضد انسانی پهلوی و خمینی هم قادر نشدند.
۵۰٨۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۱
|
از : محمدی
عنوان : کج فهمی
به عقیده من، برخلاف تفسیر آقایان پیروز و یاری، آقای امین آوه مبلغ جنگ نمیباشد. " من " که در این نوشته کوتاه آمده است انعکاس فریاد یک ملت است واقعیت موجود نشان میدهد که کردهای ترکیه به اجبار برای دفاع از کرامت و آزادی خود سلاح به دست در قندیل به مبارزه ادامه میدهند و بخشی دیگر قلم در دست مبارزه میکنند. به باور من این جمله وضعیت موجود جنبش کردها را نشان میدهد.
۵۰٨۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۱
|
از : محسن کوشا
عنوان : با قلمی در یک دست و سلاحی در دست دیگر برای وحدت ، صلح و خوشبختی چه ایرادی دارد؟
بازهم تفسیر های عجیب و غریب از نوشته ء صمیمانه جناب کامران امین آوه در رثای شهدای اخیر مردم کردستان ترکیه در پاریس در حالیکه ماشین جنگی دولت "شریعتمدار" ترکیه هوای بازسازی "امپراتوری عثمانی" را بسر دارد.
روی سخنم با جناب " peerooz " می باشد که "ملا نقطی" شده و سوگنامه ء زیبای جناب کامران امین یاوه را به قطعنامه یا اعلامیه های حزبی عوضی گرفته ست.
فکر می کنم نویسنده بخاطر شناختی که از همین تفسیر های عجیب وغریب روزگار دارد. بند بند نوشته را به مرجع های مشخصی وصل نموده تا ما بتوانیم مروری بر معلومات تاریخی خود نمائیم یا به منابع تاریخی مراجعه کنیم.
وقتی در این نوشته میخوانم:"من فرزند سرزمینی هستم که اشغالگرانش در آستانه ۵۰۰ سالگی تقسیم آن[ii]، او را در تبعیدگاه نیز مشمول خشم و غضب خود نموده، پرچم سفیدش را با خشم و کینه تاریخی و آتش گلوله به رنگ سرخ مبدل میسازند."
اشاره ء نویسنده به جدائی بخشی بزرگی از کردستان از ایران می باشد. که بعداز جنگ چالدران بین ایران وعثمانی رخ داد که بنظر من نویسنده آنرا ریشه ء وسرچشمه ء مظالم علیه مردم کردستان میداند که نگارنده این زاویه ء نگرش را ارج مینهاید.
بعداز جنگ اول جهانی امپراتوری عثمانی با پیمان ورسا قطعه قطعه و به کشورهای کو چکتر ترکیه ، عراق وسوریه تبدیل گردید.بهمین دلیل مردم کردستان بعداز جدائی از ایران به جدائی دیگری دچار شدند که هر کدام در زیر سلطه دولت های مرکزی با شدت های مختلف سرکوب و از حقوق اساسی شهروندی محروم گردیدند.
برای اطلاع جناب "" peerooz " عرض کنم که همه می توانیم به هرکدام از موارد ذکر شده یا مراجع ارائه شده در این "مرثیه" ایراد سیاسی یا حقوقی بگیریم ولی برای من بسیار عجیب ست که شما قسم نامه بقراط را وارد این بحث کرده اید .
دکتر کامران امین آوه نه اولین پزشک و نه آخرین پزشک می باشد که علیرغم تاکید مکرر بر پرچم سفید صلح خواهی و اعتقاد به عدالت جوئی خود ، بالاجبار به سلاح اشاره می کند.
مردم فلسطین با تمام مقاومت خود در برابر اشغاگران هنوز پس از ۶۵ سال مبارزه بخاک و خون کشیده میشوند. در چنین پیکارهائی روشنفکران مردمی بخصوص پزشکان در کنار مردم در تمام اشکال مبارزاتی حضور دارند. میفرمائید مقاومت و
و دفاع تعطیل گردد ؟ چرا یک طرفه ؟
پزشکانی که در جنبش های مردمی شرکت می کنند فقط به چه گوارا محدود نمیشود. در اینجا نیز هدف جناب کامران امین آوره برای صلح وآشتی و سعادت و خوشبختی ... بشارت داده ست .
" من همانی هستم که با قلمی در یک دست و سلاحی در دست دیگر برای وحدت سرزمین پاره پاره شدهاش، رسیدن به صلح و آشتی، سعادت و خوشبختی و آرامش فرزندان و نسلهای آتی میهنش میجنگد، گر هنوز نمیشناسیم " من کوردم از سرزمین کوردستانم! "
موفق باشید.
۵۰٨۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۱
|
از : یاری
عنوان : تبیین واقعیات تاریخی
آقای پیروز!آقای امینی آوه صرفا به مرور و تبیین واقعیات تاریخی مسلم ملت کرد و کردستان پرداختند جنابعالی از کجای رنج نامه ای که ایشان نگاشته اند تشویق به خشونت و افراطی گری را استنباط نموده ای آیا جنابعالی و سایر همفکرانتان تظلم خواهی و شکایت کردن از این همه درد و رنج طاقت فرسا را نیز بر ما روا نمیبینید؟
۵۰٨۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : " با قلمی در یک دست و سلاحی در دست دیگر" !
من " کامران امین آوه " را نمیشناسم. گشتی در اینترنت از شخصی بنام " دکتر کامران امین آوه" یاد میکند که ظاهرا بوکانی و در آلمان به شغل شریف طبابت اشتغال دارند و کتابی هم در باره پاره ای از مسائل پزشکی به زبان فارسی منتشر کرده اند.
اگر این شخص همان کامران طبیب و مشغول طبابت باشند برای من مشکل است تصور کنم که ایشان " با قلمی در یک دست و سلاحی در دست دیگر برای وحدت سرزمین پاره پاره شدهاش، رسیدن به صلح و آشتی، سعادت و خوشبختی و آرامش فرزندان و نسلهای آتی میهنش میجنگد،....." و سوگند نامه بقراط را فراموش کرده اند که وظیفه ایشان خدمت به بیماران حتی بدون پرسش از مرام و مسلک آنها میباشد.
اکنون که سه فرد بیگناه قربانی خشونت و شرارت شده وظیفه یک طبیب فراخوان به آرامش و تبلیغ صلح و آسایش است نه تحریک به حمل سلاح و خونریزی و انتقام.
اگر منظور ایشان نشستن در کنار گود و تحریک جوانان بیگناه به خشونت و پشمرگه شدن است بهتر است ابتدا مقاله سرکار خانم سوسن محمدخانی غیا ثوند در اخبار روز مورخه ۱۱ آوریل ۲۰۱۲ تحت عنوان " بررسی مشکلات پیشمرگه ها در احزاب شرق کردستان " را مطالعه بفرمایند.
طبابت و تشویق به خشونت و خونریزی دو قطب مخالفند .اگر این دو , یکنفر نمیباشند از جسارت خود عذر میخواهم.
۵۰٨۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۱
|