یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

به یاد چاوز

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : بهروز

عنوان : توده ایسم نوین در ستایش از سوسیالیسم چاوزی
جناب رستمی می فرمایند چون بجز این "سوسیالیسم موجود" چیزی دیگری نداریم به همان بسنده کنید و غر نزنید. آقای رستمی موجودیت این سوسیالیسم موجود شما چه من و دیگر منتقدین آن بخواهند یا نه وجود دارد. بحث بر سر آن نیست. بحث بر سر متر و معیار ارزیابی این سیستم هاست. شما می توانید مانند حزب توده و جزوه ده پانزده صفحه ای ف. م. جوانشیر تحت عنوان "درباره افسانه سوسیال امپریالیسم شوروی" قدری شاخص های کمی درباره سطح زندگی و رشد اقتصادی و غیره را ردیف کنید بعد برای دستاوردهای ونزوئلا و چکسلواکی و مجارستان احسنت بگوید. البته افرادی دیگر چون شما در صف بورژوازی مفتخرانه این آمار را برای کره جنوبی و تایوان و مالزی و و از فراتر برای "بهشت برین" اسکاندیناوی ردیف می کنند و آن را به عنوان آینده ای که ما باید در پی آن باشیم معرفی می کنند. من نه بهبود یک سری شاخص ها در ونزوئلای شما را رد می کنم و نه درآمد سرانه بیست هزاردلاری کره جنوبی و سطح بالای رفاه در آن کشور را. بحث بر سر معیارها و اصول تئوریک مارکسیستی است که امثال شما در آن جایی که به نفعتان نیست از آن می گریزید و به دامن "واقعیت" پناه می برید. اگر نوشته کوتاه من را بخوانید متوجه می شود که من چندان قصد داوری اخلاقی نداشته بلکه خواسته ام شما را به سرشت طبقاتی چاوز ارجاع دهم. براستی آیا چاوز با حافظ اسد و جمال عبدالناصر و بومدین و حتی عمر توریخوس و نظامیان پرویی و خوان پرون چه تفاوتی داشت جز آن که لفاظی بیشتری داشت و لعاب سوسیالیسم بیشتری به کرده هایش می داد و جز آن که در عصر شکست و عقب نشینی جنبش جهانی سوسیالیستی ظهور کرد که برای شما غنیمتی است چون کفش کهنه در بیابان؟ این چیزی که من گفتم بر پایه یک اصل نظری مارکسیستی است که انگلس آن را به روشنی فرموله می کند قرار دارد. یک دولت در برخورد با نظام سرمایه داری سه روش می تواند اتخاذ کند: یا در جهت حفظ نظم سرمایه داری و تسهیل انباشت و گردش سرمایه عمل کند که دولت های متعارف بورژوایی چنیند، یا در جهت تخریب نظم سرمایه عمل می کند چنان که دولت های کارگری چنین کرده اند، و یا با استقلال نسبی در میان طبقات متخاصم در میانه بحران های اجتماعی ظهور می کنند که دولت های بوناپارتیستی خوانده می شوند (مانند لویی بناپارت در ۱۸۵۱ تا ۱۸۷۰، دولت کرنسکی در فاصله فوریه تا اکتبر ۱۹۱۷ و سایر نمونه ها). البته اگر شما حوصله خواندن مباحث تئوریک در مورد این دولت ها ندارید این دیگر با خود شماست. می توانید به سرعت این بحث را تمام کنید و به تحسین سوسیالیسم حافظ اسدی و هواری بومدینی و صدام حسینی و هوگو چاوزی بپردازید.
۵۲۲٨۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۱       

    از : الف رستمی

عنوان : آقای بهروز خان ...
مطابق با نظر شما، شوروی سرمایه داری دولتی، اروپای شرقی سرمایه داری دولتی، چین و ویتنام و ... خائن به سوسیالیسم، راه رشد غیر سرمایه داری هم که مسخره، کشورهای ترقیخواه آمریکای جنوبی هم که بناپارتیست و سرمایه داری و ....
پاسخ شما در مقابل این پاسخ که چرا محصول عمل اینهمه کمونیست و سوسیالیست در دنیا نتیجه ای جز این نداشته و جز به خیانت به قول شما به چیزی نینجامیده، چیست؟
اگر چنین تصویری از تاریخ مبارزات مردم جهان دارید، آیا از خود پرسیده اید شخص شما و همباورانتان چه ویژگی ای خاص و معجزه آسایی دارید و چه برنامه و عمل اعجاز انگیزی ارائه داده اید که بر اساس همان منابع (بعید می دانم کاملا هم خوانده باشید) همان راه را بروید و و نتیجه ای به خیال خود ۱۸۰ درجه متفاوت حاصل اید؟
آیا فکر نمی کنید آنچه ارائه می دهید آن تاثیر را ندارد که تخریب چهره ای که می کنید می گذارد؟ آیا خودتان را تا به حال محک زده اید؟ حاصل این شیوه برخورد فقط آن است که مارکسیسم و سوسیالیسم و تلاش بشر در آن راه تخریب شود و بی باوری به آن دامن زده شود.
اگر قدری از مطلق پنداری دست بکشیم می شود در همه آن تلاش های صورت گرفته نقاط مثبتی در کنار انتقادات دید و فکر کرد تاریخ سوسیالیسم، تنها تاریخ موجود همه کمونیست ها و سوسیالیست هاست ...
۵۲۲۷٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۱       

    از : حسینی

عنوان : سپاس
دست شما درد نکند از ترجمه خوبتان. امید که مردم ما از مردم کوبا بیاموزند که می بینند از جانب کشورشان چگونه و با چه سخاوتی به بهداشت ونزوئلا کمک می شود و آنها چاوز را دزد نمیخوانند.
از اینکه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول سیاستهای نولیبرالی را در ایران پیاده کرده اند و ارزش پول کشور را چنین ساقط کرده اند جای هیچ اندوهی نیست. از اینکه آمریکا و همپالگی هایش با تحریم جان و مال مردم ما را تا حد نابودی کامل به خطر انداخته اند، جای نگرانی نیست. فقط اینکه چاوز احمدی نژاد را تنگاتنگ در بغل میگیرد یا کمکهایی! از ایران به آمریکای لاتین میرسد، این تنها معیار ارزیابی چاوز میشود.
۵۲۲۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۱       

    از : بهروز

عنوان : فقر تئوریک و تسلیم به جنبش همه چیز و هدف هیچ
دو دهه بعد از فروپاشی سرمایه داری دولتی شوروی تئوری های آکادمیسین های "اردوگاه سوسیالیستی" کماکان به نشو و نمای خود ادامه می دهد حتی در میان نویسندگان جپ نو مجتمع در مانتلی ریویو. نویسنده با کلافگی بحث های تئوریک درمورد ماهیت طبقاتی چاوز و گروه حامیش را از پنجره بیرون پرت می کند و شروع می کند به ردیف کردن آمارهای مربوط به استانداردهای زندگی در ونزوئلای تحت حکومت چاوز. چنین آمار و ارقام و شاخص هایی را حزب توده و نمونه های عربی آن در مصر و سوریه و لیبی و الجزایر و عراق در مورد راه رشد "غیرسرمایه داری" و تحولات با سمتگیری سوسیالیستی در این کشورها فراوان منتشر می کردند و با مقایسه جوامع مستعمراتی، نیمه مستعمراتی و نیمه فئودالی این کشورها در قبل و بعد از قدرت گیری جنبش های خرده بورژوایی و بورژوازی ملی با شور و شوق بی حد چنان از آینده سوسیالیستی این کشورهای سخن می گفتند که حتی سرکوب برادران خود تحت این حکومت ها را با بهانه های مختلف توجیه و تاویل می کردند. واقعیتی است که چاوز و حکومتش نمونه یک دولت بوناپارتیستی بودند که گاه با نقاب سوسیالیسم و گاه با نقاب ملی گرایی بین دو اردوی سرمایه و کار و خلق و امپریالیسم میی ایستند، اثر موقتی خود را بر روندها می گذارند و سپس محو می شوند.
۵۲۲۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست