نگاهی به حکومت های عرب، کرد، لر ترک، گیلک وفارس از صفویه تا پهلوی
-
یوسف عزیزی بنی طرف
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : اسماعیل وفا یغمایی
عنوان : دلایلی بس ضعیف برای مدعائی بزرگ
اقای بنی طرف گرامی . برای اثبات ادعائی به این سنگینی و اینکه ایران شش مملکت بوده است استناد به دو اثر تقریبا ضعیف از میان صدها منبع قوی تاریخ ایران واقعا کم لطفی است. در ضمن اگر اسامی والیان هر منطقه دال بر مملکت بودن انها باشد و نه والی بودنی که تحت فرمان یک سلطان مقتدر به رتق و فتق امور مشغولند بنده هم می توانم به تبع والی بودن تنی چند از نیاکانم منجمله میرزا اسماعیل هنر یغمائی بر بخشی از دشت کویر آن را مملکت خور و جندق و بیابانک بنامم و فرزندان نایب حسین کاشی که سالها در همین ناحیه به تاخت و تاز مشغول بود می توانند چنین ادعائی داشته باشند. دوست گرامی من نمیدانم واقعیات تاریخی بر اساس تئوریهای ذهنی ما شکل میگیرند یا تئوریهای ذهنی بر اساس واقعیات. در ضمن تکیه بر افرادی مثل شیخ خزعل با پرونده ای که جدا مایه شرم است و در دسترس هم قرار دارد از قتل برادرش تا سر سپردگی به انگلستان و حرمسرای صد نفره و... نشان میدهد که زاویه ذهن و فکر سرکار روی چه مداری در چرخش است که مهم عربستان بودن خوزستان است و بس و بر این اساس باید به هر چیزی چنگ زد.استاد گرامی سالها و قرنها قبل از اینکه اعراب بنی کعب و بنی لام-از قرن ۱۶ تا ۱۹ میلادی، به این منطقه مهاجرت کنند و نام عربستان به این منطقه اطلاق شود خوزستان با نامی دیگر از زمان عیلامیان وجود داشته و نه محل اقوام عرب بل خوزیان و هوزیان بوده و نام اهواز مشتق شده از نام هوز و جمع هوز یعنی محل اسکان خوزها یا هوزهاست. قرنها قبل از رستم الحکما فردوسی در شاهنامه اش بر نام خوزستان و نه عربستان مهر کوبیده است
بشد تیز با لشکر خوزیان برآن سود جستن سرآمد زیان
وزان پس بر کشور خوزیان فرستاد بسیار سود و زیان
همیرفت تا کشور خوزیان ز لشکر کسی را نیامد زیان
بجز فردوسی فارس سرکوبگر!!«ابن منظور» به سال ۷۱۱ ه. ق. در «لسان العرب» اشاره داردکه : و الخوز جیل من الناس، اعجمی معرب، یعنی: «خوز» قوم یا قبیلهای از مردم عجمند. از سوی دیگر «خوز» را به معنی «شکر» و «نیشکر» نیز معنا میکنند. زیرا خاک حاصلخیز و بارور خوزستان، استعداد ویژهای برای رشد این گیاه داشته و آنجا بهترین محصول نیشکر را به دست میدادهاست.در کتاب «مجمع التواریخ و القصص» خوزستان به نام «حجوستان» و «حبوجستان و اجار» آمدهاست که به نظر میآید، برگرفته از زبان پهلوی با عناوین «حبوجستان» و حوجستان است. همچنانکه در بعضی از گویشهای رایج در این استان «بختیاری» برای ادای حرف «خ» از «ح» نیز بهره میگیرند. بنابراین واژگان «اوج»، «هوز»، «هوج»، «حوز» و «خوز» در سیر تحول و تطور لفظی با پسوند «ستان» و «اوجستان» به تدریج بر اثر سایش تلفظ، از «هوجستان» به «خوزستان» تغییری یافتهاست.[منبع بعدی فقط مربوط به جمله بعدی است] در متون پارتی نیز واژه هوزستان اشاره به همان نام خوزستان در دوران نوین دارد. بحث فراوانست اما با کمال معذرت عرض کنم با قیچی کتاب رستم الحکما و حکومت مشعشعیان و جناب خزعل مهاجر نمی توان تکه ای از پیکره مملکت ایران را جدا نمود. مطمئن باشید که ستم ننگین ملی از گرده تمام ملیتها باید برداشته شود و رای حتما رای ملیتها خواهد بود ولی مساله تجزیه حکایت دیگری است که احتیاج به رستم الحکما ندارد باید رک و وست کنده بیان کرد ما تجزیه میخواهیم.با عرض معذرت نوشته شما برای اثبات آنچه در پی انید بسیار ضعیف است و فقط میتواند کسانی را راضی نماید که درکی بسیار سطحی از تاریخ ایران داشته باشند. امید اینکه چیزهای بهتر و قویتری از جانب سرکار ارائه شود. با درود
اسماعیل وفا یغمایی
۵۲۶٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۱
|
از : البرز
عنوان : اتحاد برای آفریدن و نهادینه کردن دموکراسی و رعایت حقوق شهروندی تک تک شهروندان ایرانی
جناب آقای بنی طرف، شما نوشته ای، «... برای آسیمیلاسیون و یکسان سازی زبانی و فرهنگی جامعه چند ملیتی ایران از هیچ کوششی فروگذار نکردند....» اما شما هنوز میتوانید در کنار تکلم و نوشتن به زبان فارسی، به زبان شیرین عربی، هم تکلم کرده و هم بنویسید، علیرغم تمام آن کوششهای شوم.
علیرغم تمامی کژی های موجود درتاریخ نزدیک ایران، صحبت از جامعه چند ملیتی ایرانی میکنید. به بیانی دیگر به جامعه ای به نام ایران، هنوز هم معتقدید، چه اگر غیر از این بود، حرفی از آن به میان نمی آوردید. اما وقتی به مجموعه ادله مطرح شده در نوشتارتان مراجعه می کنم، میبینم شما سوای اثبات هویتی مستقل برای ایرانیان عرب زبان، در پی اثبات مکانی جغرافیایی نیز هستید، از جایی که تسلط آنچنانی به تاریخ ندارم و شما حتی تاریخ نگاری آقای کسروی را هم زیر سئوال میبرید، صدق و یا عدم صدق فاکتهای تاریخی شما را به تاریخدانان جمع وامیگذارم.
اما سئوال اینجاست، وقتی که شما با جد و جهد فراوان مشغول پاره کردن تمامی پیوندهای میان ایرانیان عرب زبان با سایر ایرانیان هستید. چگونه است که هنوز هم خود را ایرانی دانسته و صحبت از جامعه چند ملیتی ایرانی میکنید؟
لازم است که بگویم، قلبا خوشحالم از اینکه شما هنوز هم خودت را ایرانی میدانی، نوروز را به شما و تمامی ایرانیان شادباش گفته و برای همه سالی سرشار از نیکی، اتحاد برای آفریدن و نهادینه کردن دموکراسی و رعایت حقوق شهروندی تک تک شهروندان ایرانی صرفنظر از رنگ پوست، تبار و نوع زبان را دارم
۵۲۶٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۱
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱۲)
نظر شما
اصل مطلب
|