چپ در ایران امکانات و دشواریهای همگرایی و وحدت
-
مهدی فتاپور
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : خسرو صدری
عنوان : هنر چپ:
به نظر من ولی: هنر "چپ" نه تشخیص مسیر باد بلکه تغییر آن است.
از این رو آن نیروهای چپ واقعی در سراسر جهان که پس از فروپاشی شوروی ، برق زمرد نابینایشان نکرد، درمقابل سیطره بلا منازع آمریکا بر جهان ایستادند و ایستاده اند.
وجه مشترک همه نیروهای مترقی سراسر جهان، فارغ از تعلقات طبقاتی شان، مبارزه برای نظمی چند قطبی ، به جای سروری مطلق آمریکاست. "چپ" را، که الزاما در این جبهه است، هرکسی می تواند به سلیقه خود تعریف کند. چپ خارج از این جبهه راهم بهتر است برای پیشگیری ازسوء تفاهم "چپ اندرقیچی" نام نهید.
عده ای چارچشمی، شاهین ترازوی رقابت های ژئوپولتیکی را رصد می کنند تا بدون فوت وقت ، از کفه سبک به داخل کفه سنگینتر شیرجه زنند تا بازنده محسوب نشوند وجایزه بگیرند.
روشنفکر واقعی چپ ، از ته دل باور دارد که عدالت خواهی گرایش عمومی مردم جهان است و برگردن چنین تمایلی ، حتی با مهندسی ژنتیکی نیز طوق بردگی نمی توان انداخت. تنهاچنین روشنفکری قادر است به مردم کمک کند تا مسیر باد را تعییرداده و کفه ترازوی خود را سنگین تر کنند و نه آنانی که از ابهت ماکروسافت و فیس بوک، قالب تهی فرموده اند.
۵٣۱۴۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : سرم را بشکن نرخم را نشکن.
اگر مشت نمونه خروار باشد مقالات و کامنت های یک سال گذشته در اخبار روز نشان میدهد که تعریف " چپ " و راه اتحاد آن اگر محال نباشد بسیار مشگل است. علت شاید آن باشد که " چپ " پدیده ای متغییر و وابسته به زمان و مکان است و تعریف آنهم عملا گرهی از کار نمی گشاید. فرضا اگر بگوییم " چپ " چیزی مخالف " راست " است نیز به مشکل تعریف " راست " بر میخورد.
حال اگر صورت مساله را عوض کنیم و بپرسیم که خطرناک ترین دشمن " بشریت " چیست معما خیلی ساده تر میشود و اکثر قریب به اتفاق " چپ " ، انگشت روی کورپوریشن های بین المللی میگذارند ، نه اینکه اینها تنها " کاپیتالست " اند
بلکه اینها نماینده " حرص " لجام گسیخته آنند. و نه اینکه اینها تنها در پی استثمارخلق اند بلکه با تبلیغ و تاکید بر مصرف هر چه بیشتر ، جهت سود خود کره زمین با منابع محدود آن و بشریت را به نابودی میکشند.( "آنچه طرفدارانِ محیط زیست باید در موردِ سرمایه داری بدانند" http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۵۱۹۷۲).
در اینجا - اگر مساله به این سادگی باشد - به مشکل قضییه " سهل و ممتنع " بر میخوریم و برای عبور از آن محتاج درک صحیح فرهنگ شرقی خود هستیم. از زمان مشروطیت تا کنون ده ها هزار نفر در راه ایده و عقیده از جان خود گذشته اند و بمقصود نرسیده اند. اگر اینها بجای جان از یک دهم ایده خود میگذشتند امروز اوضاع ما خیلی بهتر از این میبود که هست. به عبارت دیگر این نتیجه درک غلط ما از " خود را مبین که رستی " است و " ممتنع " آنست که ما " عقیده " را از جان خود دوستتر داریم و از آن نمیتوان گذشت. سرم را بشکن نرخم را نشکن. و مشکل اینجاست. ظاهرا حتی برعلیه کورپوریشن ها نیز نمیتوان متحد شد.
۵٣۱۴٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣۹۲
|
از : محسن مقصودی
عنوان : برنامه عمومی چپ و مدل تشکیلاتی یک حزب چپ موجود است، استقلال فکر، شهامت انقلابی و ذهنیت رفیقانه و جمع گرا لازم است!
راستاهای عمومی نظر آقای فتاپور در مورد یک تشکل فراگیر چپ جالب هستند. در این موضوع بطورکوتاه به چند نکته اشاره می کنم:
ـ مشکل بزرگی که امروز تلاشگران ایجاد حزب فراگیر چپ دارند این است که این دوستان علی رغم تاکید مکررشان بر ایدئولوژیک عمل نکردن، تا آنجا که بتوانند درحذف چپ مارکسیستی و هواداران سوسیالیسم علمی می کوشند. برخی از این دوستان چون خودشان از کمونیسم بریده اند و در ضمن خودشان را نیز از "قهرمانان کمونیست" می دانستند، بهیچ وجه نمی توانند تحمل کنند که مارکسیست ها در یک تشکل بزرگ چپ گرایش و فراکسیون خودشان را داشته باشند و "جای سابق" آنها را اشغال کنند. ذهنیت غریبی است ولی حقیقت دارد. این مانع "ایدئولوژیک" که مشارکت باورمندان به سوسیالیسم علمی در ایجاد یک چپ فراگیر را بر نمی تابد، موفقیت و آینده این تلاش را زیر سوال می برد.
ـ با وجود بیش از ۱۲۰ سال تجربه کار و مبارزه سیاسی مداوم چپ در ایران و حضور موثر در تمامی روند های اجتماعی و سیاسی کشور در طی این مدت طولانی و کار و مبارزه همراه با نمایندگان سیاسی دیگر اقشار و طبقات اجتماعی، رسیدن به مدل تشکیلاتی یک جبهه و یا حزب چپ و تعیین برنامه سیاسی آن، بهیچ وجه کار سختی نیست. اما آنچه کار را سخت می کند ذهنیت انحصار طلب و مخرب، تحمیل مناسبات استاد شاگردی، عدم شفافیت و عدم مسئولیت پذیری و پاسخ گو نبودن، فرقه گرائی و رفیق بازی، محفل گرائی (محفل فدائیان) و سکتاریسم و خلاصه مشکلاتی از این دست هستند که معلوم نیست که بالاخره مدوا خواهند شد و یا تنها باید منتظر تغییر نسل بمانیم!! ( یک نمونه آن در "رهبر تراشی" برای منفردان چپ در نشست اخیر بود که واقعا تعجب انسان را از این همه خامی برمی انگیزد.)
ـ قضاوت های دوستان در مورد کمونیست ها و کمونیسم، ناشی از کم اطلاعی و فاصله گرفتن از دفاع از منافع طبقه کارگر در ایران است. برخی می خواهند فعالیت سیاسی خود را به "اقشار مدرن" جامعه گره بزنند. البته که می توان "چپ" بود ولی سوسیالیسم علمی را ندانست و یا از آن فاصله داشت. کوتاه باید گفت که کمونیست ها بازدارنده پیشرفت و توسعه جامعه نیستند، موتور و ثمره حرکت روبه جلوی اقتصادی و اجتماعی جامعه هستند. در مورد اتحاد شوروی سخن بسیار است ولی آیا رفرم ها برای دگرگون سازی بنیادی جامعه و مناسبات بین المللی وحفظ صلح جهانی که بطور وحشتناک و واقعی از سوی امپریالیسم تهدید می شد، از سوی کمونیست ها آغاز نشد؟ رفرم های عمیق ضروری بود و می بایست صورت می پذیرفت، آنچه که نادرست بود وا دادن حاکمیت سیاسی به بورژوازی نوظهور و نوکیسه بود که جامعه را در فقر و منجلاب فرو برد. این روند در حال بازگشت است. اما اتفاقا دوستان چپ و غیر مارکسیست که بر"شکست سوسیالیسم واقعا موجود" تاکید می کنند در عین حال دمکرات وار، دیکتاتوری پرولتاریا را رد می کنند! یعنی ما با چپی سرو کار پیدا کرده ایم که نمی خواهد دیکتاتوری بورژوازی را نفی کند و در عین حال به قدرت رسیدن دیکتاتوری بورژوازی درکشور های اروپای شرقی را ناشی از شکست محتوم! "سوسیالیسم واقعا موجود " می بیند! مارکسیست ها دچار چنین سرگیجه ای نیستند.
ـ دوستان چپ غیر مارکسیست، بسیار در مورد "سوسیالیسم واقعا موجود" می نویسند و نظر می دهند البته بدون تحلیلی دندان گیر، اما کم اتفاق می افتد که در مورد امپریالیسم واقعا موجود و مداخله آن در امور ایران موضع گیری کنند و تحلیل ارائه دهند. وزنه دخالت های سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی، فرهنگی و رسانه ای امپریالیست ها در ایران آنچنان سنگین است که هیچ سیاست مدار جدی در ایران نمی تواند آن هارا نادیده بگیرد. مگر چپ می توان بود و در این مورد سکوت کرد و یا با تجاوزات آشکار استعماری هم نوا شد؟ نقش و عمل کرد مستقیم و غیر مستقیم امپریالیست ها و کارگزاران و مزدبگیران آنها در شکل نگرفتن یک بلوک چپ که مسلما بهترین مدافع منافع کوتاه مدت و بلند مدت کشور است، چیست؟ در این خصوص برخی چپ ها چنان مواضع سست و شکننده و ضعیفی دارند که تنها راه مقابله با چپ های مارکسیست را حذف آنها و به نوعی خفه کردن آنها می دانند. امروز چنان رقابت ها و قلدری های اقتصادی و نظامی و تهدید ها و درگیرهای مسلحانه در جهان نیرومند هستند که هر کشور و هرتشکل و بلوک سیاسی در کره زمین و حتی درشبکه های اجتماعی و بنگاه های کوچک اقتصادی تحت تاثیر جاذبه ها و نیروهای گریز از مرکز آن قرار دارند.
کسی که منکر وجود چنین نیروی وزینی در سیاست ایران شود که اساسا یا سیاسی نیست و یا شیاد است. و اما کسی که با سیاست های امپریالیست ها خود را همآهنگ می کند اصلا در مقوله چپ نمی گنجد، حتی اگر رنگ و لعاب سرخ به خود بمالد. چپی که در این مورد سکوت کند ضعیف خواهد ماند و در اولین میزگرد آزادی که برگزار شود دچار تناقض شده و کله پا می شود. تنها نیروی چپی که موضع شفاف و واقع بینانه ای در این مورد دارد قدرت مقاومت و خصلت بالندگی دارد و هم پیمان چپ های پیرو سوسیالیسم علمی است.
mohsen.maghsoudi.iran@gmail.com
۵٣۱۴۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲٣)
نظر شما
اصل مطلب
|