از : مراجعه کننده
عنوان : اصلاح طلبی؟؟؟؟
این دوجمله در گیومه بدون هیچ کم و کاست از سه خط اول مقاله تان اخذ شده:
"اصلاح طلبان در حال پوشاندن لباس «قهرمان ملی» و «ناجی ملت» بر تن علی اکبر هاشمی رفسنجانی هستند، همان طور که انتظار می رفت. انگار آن ها عادت نکرده اند در سیاست «اصلاح طلب» باشند و روش های معتدل و قابل قبولی را در پیش بگیرند."
با احترام به شما باید بگویم که اگر چه شما خود به رفسنجانی باور نداشته، اما چنانچه از جمله ی دومتان در بالا مشهود است همچنان به جریان اصلاح طلبی و اصولا اصلاح طلبی در این نطام باور یا بهتر بگویم توهم دارید. اصلاح طلبی؟ روشهای معتدل و قابل قبول؟ در چه سیستمی و توسط چه کسانی؟
۵۴۱۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : بابک مهرانی
عنوان : برای «حمید اشرف»
بیاد داشته باشیم که درصد مشارکت مردم مطابق آمار حکومتی از سال ۵۸ تا ۸۸ عبارت است از : ۶۸-۶۵-۷۵-۵۷-۵۵-۵۱-۸۰-۶۷-(سال ۸۴ دور اول ۶۳ - دور دوم ۶۰) -۸۵ ( از مقاله خوب عمار ملکی - خبرنامه گویا)
کاربر بی دقتی با امضای «حمید اشرف» بدون مطالعه ، مراجعه ، دقت و امانت مطلبی نوشته که غیر مسئولانه می باشد. ایشان مشخص نکرده منظورش از «ما » کیست که میفرماید: « این اولین بار نیست که آقای رفسنجانی مورد انتخاب «ما» قرار می گیرد.»
بسیار مشمئز کننده است که برای «اثبات» ادعای فوق نیز ادامه میدهد و میگوید : « اگر بخاطر آورید در سال ۸۴ هم «ما» ( من ) در دور دوم به ایشان رای داریم ...»
مثل اینکه این نوشته را «ابراهیم نبوی » و شرکاء نوشته باشند که «مشهور » بودند. دستی در رسانه های آن زمان داشتند و خیلی از شکست رفسنجانی عصبی شدند. بدون اینکه اطلاعی از روانشناسی اجتماعی و نقش لایه های مختلف اجتماعی داشته باشند. با ادعای موهوم علیه خط تحریم تبلیغ نمودند. بماند که مردم کار خودشان را می کردند.
این حضرت «حمید اشرف » با این جعلیات، با آه جگر سوزی میگوید: « کاش آنان که در آن ایام ایرانیان با نوع نگاه شما بر تردیدهایشان غلبه می کردند و با رای باو ( بخوان رفسنجانی) امکان روی کار آمدن پدیده ای چون احمدی نژاد را از او می گرفتند. »
البته حافظه تاریخی «حمید اشرف» آنقدر ضعیف است که فراموش می کند مردم با میزان شرکت ۸۵ درصدی در انتخابات در سال ۸۸ میخواستند که احمدی نژاد دوباره انتصاب نشود ولی دیو جماران هر چه داشت به میدان آورد.
بهر صورت با این مقدمه چینی آبکی ، رهنمود خود را صادر مینماید: « امید که عقلانیت و مصلحت اینبار در مقابل این گونه منزه طلبی ها پیروز شود ومرددها وارد صحنه شوند .» تو گوئی رهبر ، شورای نگهبان ، وزارت کشور،سپاه و تمام باند های حکومتی همه و همه آماده خدمتند تا «حمید اشرف» و یارانش برای پیروزی «ناجی » کشور به صندوق ها روانه شوند.
اما برای اینکه «حمید اشرف» بتواند برای دفعات بعد دقیق تر بنویسد به چند نکته اشاره میکنم.
- درصد مشارکت مردم مطابق آمار حکومتی از سال ۵۸ تا ۸۸ عبارت است از : ۶۸-۶۵-۷۵-۵۷-۵۵-۵۱-۸۰-۶۷-(سال ۸۴ دور اول ۶۳ - دور دوم ۶۰ )- ۸۵
- در سال ۷۶ و ۸۸ بخش هایی از مردم در انتخابات شرکت کردند که در هیچ دوره ء دیگری شرکت نکردند حتی در سال ۸۰ که آقای خاتمی مجدد انتخاب شد( میزان مشارکت ۶۷ درصد) این هموطنان ایرانی ما که در حماسه های سال ۷۶ و ۸۸ برای تغییر شرکت کردند کیانند ؟
- باید دید چه عواملی باعث شد که این هموطنان میلیونی ما چرا در سال ۸۰ و ۸۴ رغبتی به شرکت در انتخابات نشان ندادند.
- ساده اندیشی می باشد که حرفها و روضه های اصلاح طلبان حکومتی و بی عملی آنها و دنباله روان آنها در داخل و خارج از کشور را قبول کرد که مشی تحریم باعث رکود میزان شرکت در انتخابات بعداز ۷۶ و بخصوص ۸۴بود.
- باید به این سئوال کلیدی پاسخ داد که هموطنان ما که در هیچ دوره ای در انتخابات شرکت نکردند چرا و تحت کدام مکانیسمی در سال ۷۶ و ۸۸ وارد صحنه شدند؟ آیا متاثر از تحلیلهای اصلاح طلبان حکومتی و دنباله روان آنها بودند ؟ یا برای تغییر با به صحنه گذاشتند؟
آقای «حمید اشرف » فراموش نکنید که اعتراضات بحق مردم و دانشجویان هم در سال ۷۶ و هم بعداز تقلب سال ۸۸ به شمال شهری ها مربوط شد. -این ها بگفتم که اب را بیش از این گل آلود نکنید.
شرائط امروز ایران بکلی با دوره های گذشته فرق دارد. شما مطابق منشور حقوق بشر حق دارید از هر کدام از کاندیدا ها حمایت وبرای آنها تبلیغ نمائید
ولی بگوش باشید و آمار میزان شرکت مردم در دوره های گذشته را مد نظر داشته باشد . مردمی که در سال ۷۶ و ۸۸ به صحنه آمدند در ایران هستند و خیلی نزدیکتراز شما و من با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند و هیچکس نمی تواند آنها را به شرکت در انتخابات ترغیب یا دور کند.
ما بعداز دوم خرداد ۷۶ با نهیب مردم بیدار شدیم و با رستاخیز ۸۸ از مردم نیرو وجان تازه گرفتیم. اجازه دهید مردم با ابتکار و خلاقیت خود مسیر مناسبی برای یافتن نفوذ برای تغییر در شرائط پیدا کنند. وظیفه ء ما حمایت از آنها ست.
بابک مهرانی
جمهوریخواه
۵۴۰۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : علی قدیمی
عنوان : مخالفان نظام مقصراند
بنظر من این خطاست که از نظام اسلامی انتظار ازادی انتخابات داشته باشیم .انچنان که نظام میگوید حفظ نظام واجبتر است حتا اگر اصول ان زیر پا گذاشته شود .مخالفان نظام متاسفانه در طول ۳۰ سال گذشته به یک توافق برای ازادی انتخابات ازاد و یا گذاشتن یک اعتصاب عمومی در ایران هرگز رایزنی نکردند.
بخش مهم این مخالفان خود را در باتلاق عراق سرگردان کرده و انتظاری جز فرمانرداری دیگران ندارد.مجاهدان رجوی.
بخش های غیر دینی مخالفان نظام اگاه و نااگاه خود را اسیر شعا رملیتهای تحت ستم کرده و مسئله انها استقلال و جدائی کامل از ایران است و هرگز به کا رمشترک نیازی ندیدند.برای ما مهم نبود رئیس جمهو رما یک کورد و یا یک اذری باشد.
جریان چپ به خطا اهداف اجتماعی خود را قربانی ترس از امدن سلطنت به ایران کرد و در این راه مدافع ترسو ترین اخوند زمان خاتمی شد ود رحقیقت از نامزدی او دفاع کرد و این بار به اکبر خوشامد میگوید.
ترس از با زگشت سلطنت به ایران و مخالفت با امپریالسیم جهانخوار و مخالفت با رابطه با امریکا بدون شک میدان را برای گستاخی اخوندها باز گذاشت و راه را برای انتخابات ازاد بست.
بر خلاف ادعای ان هم وطن توده ای که گفت ما در ایران فردی هم وزن و همسنگ رفسنجانی نداریم من ادعا میکنم که خیر این چنین نیست ما در ایران و برون مرز افرادی بمراتب مدبر تر و لایق تر و مهمتر از همه میهن پرست و ازادی خواه داریم که بخاطر سیاست های ذکرشده دربالا از بکا رگیری انها در کار سیاست و اقتصاد درمانده شده ایم.
مخالفان نظام در حقیقت راه فرار به جلو را انتخاب کردند و بجای دادن نامزد مشترک و اصرار بر ازادی انتخابات ودر صورت فرمایشی شدن تحریم انتخابات را باید عملی میکردند.
.
۵۴۰۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : کیوان ش
عنوان : مریدان انبوه رفسنجانی تنها بعد از یک روز
در پای همین نوشته و نوشته های مشابه نوشتم که تا خیل عظیم "روشنفکران" در تاریکخانه-فراموشخانه عمدی نشسته اند، هیچ فرجی از نجات از هیولای اسلامی حاکم بر سرزمینمان نیست. به نظر های گذاشته شده در پای این نوشته با دقت رجوع کنید تا متوجه شوید فرهنگ جهالت اسلامی تا کجا رسوخ کرده و یک روز بعد از ثبت نام رفسنجانی (نه هاشمی که عده ای بعمد میخواهند نام منحوس رفسنجانی که در تمامی کشتار ها و ترور ها نقش اول را داشته و بدستور او انجام گرفته، به فراموشی بسپارند) سرسپرده گان این روباه مکار از جعبه مارگیری اسلام عزیز انواع اقسام دلایلی که حتی مرده هم در قبر از شنیدن آنها خنده اش میگیرد، میاورند که اری باید رفت به رفسنجانی رای داد چرا که والا اینطور میشود و آنطور و برای خالی نبودن عریضه و ادعای مردمی و روشنفکر بودن، جمله تیلیغاتی "اری همه به عملکرد و سابقه رفسنجانی واقفیم، اما برای نجات کشور، مرگ روزانه مردم، برون رفتن و از شرایط فاجعه بار" و از این نوع خوراک تبلیغات اسلامی، چاره ای نیست و باید به این تروریست مکار رای داد. کسی چه میداند، غلبه فرهنگ اسلامی-بازاری بر این عده و درک کاسبکارانه، ناشی از سرمایه دهها هزار میلیاردی این آدمخوار و خانواده اش و پخش بخشی از آن به از ما بهتران است. هیچ عملی بدون دلیل نیست و مسلمن این جماعت بدون چشمداشت قلم را نمیچرخانند
اما یک خواهش از مسئولین محترم سایت: شما چه حال موافق باشید یا مخالف، بهر حال زمانی دل در گرو راه فدایی داشتید و احترام بسیاری به زنده یاد حمید اشرف داشتید، لطفن حتی بخاطر آن سالها هم که شده نگذارید یک شیفته رژیم اسلامی و رفسنجانی نام پاک حمید اشرف را بر خود نهد و از نکبت رژیم اسلامی و آدمشکانش حمایت کند. با تشکر و سپاس
۵۴۰۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : پنهان
عنوان : باید نترسید ولی هوشیار و فعال و مسوول بود و فعالیت کرد و مدام به چالش کشید!
مشکل اکثر ما در ماندن در گل و مرداب گذشته است. این شده فرهنگ قالب ما ایرانیها! آنقدر در تحلیل و فهم گذشته غوطه ور میشویم و سرگردان میمانیم که از حال و آینده غافل میشویم. گذشته را میپرستیم، حال را درک نمیکنیم و از آینده هراس داریم. دنبال بهانه ای هستیم تا کل یک حرکت و یا عمل جمعی را رد کنیم. گفتن "نگفتم شکست میخوری؟!" برای ما از هر کنش اجتماعی و سیاسی مهمتر و بالاتر است. علت و مصیبت را باید در همان ریشه های خطا پذیر نبودن و معصومیت امامان و اولیای دین شیعه جستجو کرد.
برای عمل و تجربه و علم ارزش چندانی قائل نیستیم. ما اساسا از تجربه و شکست میترسیم. از به چالش کشیدن شکست که نپرس! در هیچ کامنتی صحبت از تقدیر و ستایش تجربه نیست. فقط افراد سیاسی یا تقدیر و یا تخریب میشوند. به همین دلیل از تکرار تجربیات هراس داریم. به خاطر شکست ظاهری جنبش سبز و شکست تلخ و ناکام انقلاب ویا واقعه ۵۷ مار گزیده شده و از هر گونه مشارکتی سیاسی و اجتماعی پرهیز میکنیم. فکر میکنیم همه تجربه ها مثل هم هستند. به همین دلیل بجای استفاده ابزاری از روبه مکار رژیم از هر روباهی می ترسیم. بجای مقابله و به چالش کشیدن آخوند و مکر آخوند از رویا رویی با آخوند میترسیم.
از تنها گزینه پیشه رو که شاید دریچه ای نو بسوی دموکراسی باز کند باید حداکثر استفاده ابزاری را کرد. واقعیت این است که سیاست و کارنامه و حرفهای دوپهلوی او حاکی از این حقیقت است که وی تنها برای مردم پا به میدان نمیگذارد. تنها گذاشتن مردم در جنبش سبز مصداق عملی روش هاشمی سیاستمدار است. رفیق نیمه راه همه جناحها. اگر رقیب سرسخت و دردسر ساز ابدی رهبر و بیت او، یعنی مشایی نماینده دولتیها، کاندید نمیشد، او هم بعد از گرفتنن چراغ سبز رهبر، خودرا اینچنین دیروقت کاندید نمیکرد. گویا از بیت به او زنگ میزنند که ای هاشمی چه نشسته ای که رقیبت مشایی دارد ثبت نام میکند. رقیب سرسخت هاشمی مشایی خواهد بود و ماموریت او هم جلوگیری از پیروزی مشایی است. هاشمی درواقع به رهبری قدرت مانور بیشتری بخشیده. دستگاه رهبری برای تقلب و مهندسی آرا در موقعیت بهتری قرار دارد. چون اگر تقلبی هم پیش آید، هاشمی شکایتش را فقط تقدیم خدایش میکند و مانند موسوی برای رهبرش فتنه ساز نمیشود. پس رهبر از این نظر هم از طرف هاشمی کاملن خاطر جمع است. در مورد مشایی اما اوضاع تقلب کمتر قابل پیش بینی است چون پای احمدی نژاد سمج هم درمیان است و او ثابت کرده که در آبروریزی از هر حربه ای بهره میبرد. دغدغه اصلی رهبر رئیس جمهور شدن مشایی است، چون او تهدید اصلی برای مرجعیت و ولایت او و آخوندهاست و صحبت از دین ایرانی بدون ولایت آخوند میکند. پس میتوان بظاهر نتیجه گرفت که هاشمی برای حفظ نظام و مشایی برای حذف نظام و رهبر میایند. اگر او فقط یک کار را بتواند نهادینه کند، خدمت بزرگی انجام داده. اگر فقط بتواند روند همه انتخابات را سالم و مستقل و نهادینه کند، بزرگترین خدمت را به مردم کرده است.
۵۴۰۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : اصغر الهیاری
عنوان : انتخابات غیر آزاد و «اجباری »
نمی توانم در مقایسه شرائط ایران با دوران نطام های نکبت بار تاریخ مثل فاشیسم هیتلری و نژاد پرستی آفریقا جنوبی و صهیونیسم اسرائیل ترید نشان دهم.
سعی می کنم خلاصه ء تک پرده ای های ترس و نکبت را بنویسم ، که برتولت برشت به تشریح شخصیت یکی از افسران اس اس می پردازد؛ پسر جوانی ، برادر خدمتکار افسر اس اس بود. برای دیدار خواهرش بخانه ء افسر آمده بود. افسر اس اس بنا بر کنجکاوی از برادر خدمتکار می پرسد: چه کار می کنی ؟
پسر جوان : بیکارم
افسر اس اس :چرا ؟ برو داوطلب شو و در اردوگاه «کار اجباری» ثبت نام کن .
پسر جوان : از کار اجباری خوشم نمیاید.
افسر اس اس : بهتر خودت بروی و داوطلبانه «کار اجباری» را قبول کنی وگرنه مجبور میشوی که بروی این کار را بکنی !
پسر جوان : هرچی میخواهد بشود.
افسر اس اس : گوش کن تا برایت توضیح دهم شاید منصرف شوی
افسر می پرسد:آیا می توان یک قاشق خردل به این این گربه بخوراند ؟ معلومه نمیشه ! گربه خردل را نمی خورد و تف می کنه .
ببین من کاری می کنم که گربه خردل مجبور بشه «داوطلبانه» و با ولع بخورد.
افسر رفت از آشپزخانه شیشه ء خردل را با یک قاشق آورد . گربه را صدا کرد و آنرا روی پایش گذاشت و کمی با گربه بازی کرد و با قاشق از شیشه خردل برداشت و با مهارت در ماتحت گربه فرو کرد.
گربه که بخاطر سوزش ماتحتش جیغ میکشید شروع به لیسیدن ماتحت خود کرد تا راحت شود و تمام خردل را اجبارا لیسید .
افسر اس اس رو به پسر جوان کرد و گفت: دیدی که چگونه گربه مجبور شد قاشق خردل را «داوطلبانه » بالا بکشد.
جو عجیبی در خانه حکمفرما میشود و پسر جوان ترجیح می دهد که خانهء افسر را ترک کند.
افسر اس اس در هنگام مشایعت ، با دست خود به پشت پسرجوان می زند که با گچ علامت صلیب را بر کت او می نشاند و میگوید: بهتر است بروی ثبت نام کنی .
پسر جوان از خانه خارج میشود و بعداز مسافتی ماموران گشتاپو با دیدن علامت صلیب شکسته بر پشت او دستگیرش می کنند.
جمهوری اسلامی در طول ۳۵ سال با باندهای مذهبی بد، بدتر و بدترین خود شرائطی بوجود آورده که مردم مجبور شوند برای «تخفیف » درد ها و خسارات بین باندهای فاسد وجنایتکار حکومت «بلکه» از باند های بد «حمایت » کنند تا شرائط بین زندگی و مرگ به مرگ نیانجامد. شرکت در انتخابات هم یکی از راه های تخفیف درد ها ست که استثنائا یکی دوبار جواب داده است . در سال ۸۸ که با فاجعه انجامید.
مردم آگاه در مخمصه ء عجیبی اسیر شده اند با هم بیاندیشیم.
۵۴۰۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : ارژنگ غربی
عنوان : جانا سخن از دل ایرانیان ازاده می گوئی
ارزنده ترین تحلیل منطقی است.ایا در طول ۳۵ سال حکومت اسلامی، جنایتی در رژیم بوده است که دست رفسنجانی به ان الوده نباشد چه مستقیم و چه غیر مستقیم؟ آقایان از ترس مردن خودکشی کردن راه علاج نیست،رای به رفسنجانی خودکشی ست.
۵۴۰۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : حمید اشرف
عنوان : آین اولین بار نیست
دوستان عزیز این اولین بار نیست که آقای رفسنجانی مورد انتخاب ما قرار می گیرد اگر بیاد بیاورید در سال ۸۴ هم ما (من)در دور دوم به ایشان رای دادیم کاش آنان که در آن ایام ایرانیان با نوع نگاه شما برتردیدهایشان غلبه می کردند وبا رای باو امکان روی کار آمدن پدیده ای چون احمدی نژاد را ازاو می گرفتند امید که عقلانیت ومصلحت اینبار در مقابل این گونه منزه طلبی ها پیروز شود ومرددها وارد صحنه شوند .
۵۴۰۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : محسن ط
عنوان : راه حل ارائه دهید!
دوستان اخبار روز! تقلب ۸۸ تنها "حساب باز" در تاریخ ملت ما نیست. غارت میلیاردها دلار تنها در دوران هشت ساله اخیر، قتل های زنجیره ای، کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ و ... "حساب های باز" دیگر هستند.
آیا باید تا "بسته شدن" این حساب ها مردم را به خانه نشینی دعوت کرد؟
آیا باید پهلوانی پیدا شود که با شعار سرنگونی وارد عرصه ریاست جمهوری شود؟
چه کار باید کرد؟
خیلی روراست بگویم اگر سناریوی تصاحب کرسی ریاست جمهوری توسط مشایی، کاندیدای مصباح و یا کسی که مورد نظر ولی فقیه و سپاه باشد را متصور شویم و سپس کمی به عواقب ملی و فراملی آن بیاندیشیم، ورود هاشمی رفسنجانی به عرصه (با وجود همه گذشته ای که مورد تایید من و شما و بسیاری دیگر نیست) را باید هم قامت یک ناجی (حداقل در کوتاه مدت) دید!
اگر توطئه های قابل پیش بینی و غیر قابل پیش بینی حاکمیت برای تثبیت سلطه کامل نظامیان بر کشور با چاشنی دعوت به انفعال "اپوزیسیون" همراه شود، از دید بنده فاجعه ای نابخشودنی خواهد بود، که آیندگان از کنار آن به هیچ عنوان عبور نخواهند کرد.
۵۴۰۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : الغریق یتشبث بکل حشیش
اخبار روز ظاهرا روی دنده ایدآلیستی افتاده و - ظاهرا از راه دور - میپرسد " مساله ی بزرگ این انتخابات چه باید باشد؟ حمایت از هاشمی یا اعتراض به دزدیده شدن رای های سال ۸۸ و کشته شدگان آن؟ ".
بقول خبرگزاری ها ، خبرنگار حاضر در صحنه ، جناب شاکری " گزارش میکند " که ملت در این دریای مواج و توفانی در حال یتشبث بکل حشیش (شاخه خشکیده ) است. حال این شاخه موجب نجات او خواهد شد یا نه مساله دیگریست. پرسش را با پرسش پاسخ دادن اینست که آیا شما شاخه خشکیده بهتری سراغ دارید؟
۵۴۰۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۲
|