از : peerooz
عنوان : Embarrassment of Riches
با تقدیر از زحمات جناب وثیق, در انگلیسی ضرب المثلی ست با ریشه فرانسوی که شاید معادل آن در فارسی این باشد که اغنیا نمیدانند با اینهمه ثروت و مکنت چکار کنند. و یا اینکه این ثروت و مکنت دست و پا گیر شده است.
این مثل شرح حال " چپ " و یا لاقل مارکسیست هاست. از زمان مارکس تاکنون تفسیرات متعدد و گوناگون بر این نظریه نوشته شده و بعضی بمرحله عمل در آمده اند ولی نتیجه آن نه تنها اتحاد نبوده است بلکه هر روز انشعابات تازه ای رخ داده است بحدی که امروز از فعالیت " چپ " تقریبا چیزی باقی نمانده است.
در مقابل آن، " سرمایه داری " روز بروز جایگاه خود را محکمتر کرده و با ثروت خود قدرت نظامی و تبلیغاتی را نیز به انحصار در آورده است و متاسفانه این پدیده سرانجام منجر به تخریب محیط زیست و فقر و بدبختی بیشتر و مصیبت های گوناگون خواهد شد.
آنچه امروزه " چپ " به آن احتیاج دارد اتحاد است نه فرضیه های جدید که حتی اگر درست هم باشند صد و پنجاه سالی طول میکشد که بمرحله عمل درآیند و در آن زمان نه از تاک نشان مانده است و نه از تاک نشان.
۵۷۲۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : دو نیاز اساسی چپ امروز
مولوی که من او را در درجه اول فیلسوف میدانم تا یک شاعر٬ کلید تکامل فکری را مطرح کرده ٬ آنجا که میگوید : هیچ زندانی بجز عبدت نکرد.
چپ زائیده نیاز به عدالت ٬ پایان بخشیدن به نابرابری و سعادت انسانها بوده است ٬ طی سالیانی با تاریخی پر از فراز و نشیب با فرمل بندی و تئوریزه کردن آن توانسته آن را نظام مند و جهانشمول سازد ٬ وجود شرایط مختلف جوامع و از جمله طبقات اجتماعی تشکیل دهنده آن باعث رویش طبیعی نظرات و خوانشهای مختلف از چپ شده است.
۱.چپ امروز اگر نقش جهانشمولی را بخواهد ایفا کند بناچار باید در مانیفست خود بطور شفاف دموکراسی و حق تعیین سرنوشت را در نظر داشته باشد. بدین معنی که گرفتن قدرت سیاسی و تحویل قدرت جزو اصول پایه ای تعریف شده باشد نه به عنوان تاکتیک محسوب شود
۲.نوع جهانبینی فلسفسی نقشی در اصول و برنامه نداشته باشد. بدین معنی که تأکید بر منافع همه انسانها جدای از مذاهب و نگرش بر هستی داشته باشد برای نمونه بجای لغو مالکیت خصوصی و مالکلیت دولتی بر ابزار تولید ٬ تأکید اساسی بر مالکیت عمومی بر منابع طبیعی داشته باشد و اینکه خاک و آب و جنگل و معادن متعلق به همه انسانهائی است که در کره زمین بدنیا میآیند نه دستاوردهای بشری که میتواند مورد مناقشه قرار گیرد.
۵۷۲۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۲
|
از : واو سین
عنوان : پیش شرط تحول جامعه، تسخیر قدرت بوسیله پرولتاریا ست
بدون تسخیر قدرت، تغییر جامعه محال است! ( ۱۰ـ ۱)
در واکنش اولیه به مقاله شیدان وثیق تحت عنوان
سه شعار فتیشی
انتخابات آزاد، آلترناتیو قدرت و مبارزه مسالمت آمیر
امید اینکه بدون تسخیر قدرت، می توان جامعه را تغییر داد، نه تنها به معنی تسلیم در برابر مسأله قدرت است، بلکه علاوه بر آن، به معنی زانو زدن در برابر سیستم بازتولید حاکمیت است.
http://hadgarie.blogspot.de/۲۰۱۲/۰۹/۱_۷۲۸۲.html
...
http://hadgarie.blogspot.de/۲۰۱۲/۰۹/۱۰_۲۴.html
۵۷۲۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۲
|
از : آ. ائلیار
عنوان : چگونه میتوان ریشه ای تغییر داد اما بدون تصرف قدرت و دولت
با احترام به نو اندیشی ارزشمند وثیق عزیز، به نکاتی اشاره میکنم:
۱- چپ دیگر می تواند در پی «تصرف قدرت و دولت» نباشد، اما می تواند « در قدرت و دولت به همراه دیگران شرکت کند». روشن است که جوهر این اعمال یکی نیست. چرا؟ در عمل نخست نتیجه «دیکتاتوری»ست، اما در عمل دوم «دموکراسی» . چرا که «مشارکت جمعی در امور» مطرح است. تا شرایط فرهنگی-تربیتی و عملی برای تغییر ریشه ای در جامعه پدید آید. در کشورهای پیشرفته اقتصاد-صنعت- تشکیلات هست، اما «عامل ذهنی» برای تغییر ریشه ای وجود ندارد. همینطور عامل «تشکیلات» هم به اندازه لازم قوی نیست.
۲- زنجیر «برده داری نوین جهانی» نخست در کشورهای پیشرفته گسسته خواهد شد؛ تا شرایط برای جهان رشد نیافته فراهم شود. تا این مرحله، ایران -متأسفانه-در شرایط برده داری خواهد بود. اما می تواند شرایط سخت آن را به مقدار زیادی کاهش داده و حداقل راحتی و آسایش را فراهم کند.
۳- این حداقل از راه رفع دیکتاتوری و تبعیض- و برقراری عدالت اجتماعی (نسبی)- رعایت حقوق بشر-فدرالیسم ( عدم تمرکز قدرت در مرکز)- جدایی دین و دولت - امکان پذیر است.
۴- روند جامعه ایران انجام این کارها را فکراً و اخلاقاً -از زاویه انسانی و بهروزی خواهی- به عهده ی همه آزاد اندیشان- به ویژه چپ و دمکراتها- و جنبشهای اجتماعی پیشرو نهاده است.
۵- چپ دیگر می تواند در مسیر رهایی از برده داری نوین، یاری رسان باشد.
۵۷۲۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : منشور جهانی حقوق بشر
جناب وثیق،
ممنون از زحمات شما در کار ساده و قابل درک نمودن معانی " چپ " و " سوسیالیسم " که حتی کند ذهنی چون من نیز با یکبار خواندن بخوبی منظور را درک و ملکه ذهن کرده است. کاش این نوشته صد و پنجاه سالی زودتر منتشر میشد که خلایق اینهمه
بیراهه نمیرفتند.
متاسفانه در این مدت یکی از خصلت های خوب انسان یعنی " حرص " حالت مرضی یافته و " سرمایه داری " را بوجود آورده است که اساس آن بر رشد تولید و مصرف بناشده است. متاسفانه این بیماری چنان همه گیراست که ۷ میلیارد جمعیت دنیا هرشب بقول رییس جهموری، خواب اتومبیلی در گاراژ و جوجه ای در دیگ میبیند و بچیزی کمتر راضی نیست.
بازهم متاسفانه این هیولای " سرمایه داری " طبق قانون عرضه و تقاضا حامی رشد بی حساب جمعیت است تا به ذخیره کارگر مفت دسترسی داشته و با " سرباز " مفت تر آنها را کنترل کند.
بازهم متاسفانه این " هیولای " مست از خطر رشد تصاعدی جمعیت و رشد تصاعدی منفی منابع طبیعی غافل است و این در سخنرانی زنده یاد دکتر بارتلت بخوبی توضیح داده شده است و لینک آنرا یکی دو روز پیش ذکر کردم.
http://www.albartlett.org/presentations/arithmetic_population_energy.html
باز هم متاسفانه " سوسیالیسم " و دیگر " ایسم ها " مخالف منشور جهانی حقوق بشرند زیرا در آن فعالیت ایدولوژی ممنوع است ولی ماده ۲۵ آن میگوید :
ماده ی ۲۵
۱. هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، از جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در زمان های بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره مند گردد.
۲. دوره ی مادری و دوره ی کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است. همه ی کودکان، اعم از آن که با پیوند زناشویی یا خارج از پیوند زناشویی به دنیا بیایند، می بایست از حمایت اجتماعی یکسان برخوردار شوند.
توجه میفرمائید؟ ۷۰-۶۰ سال پیش دیگران راه را نمودند و راه بجایی نبردند. البته چون شاید نگفتندکه کی خرج این مخارج را میپردازد. راه درازی در پیش است. خیر پیش.
۵۷۲٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۲
|
از : محمود
عنوان : در ناروشنی به روشنی برسیم؟
"چپ رهاییخواه ایران تنها میتواند مسیرهایی نامسلم و نامحتوم در مبارزه با سیستم حاکم برای خروج از آن را ترسیم نماید." (برگرفته از مطلب)
جالب است که آدم جامعه را به عنوان آزمایشگاه ببیند و انسانها را به عنوان موش آزمایشگاهی که هر آزمایشی میتوان رویشان انجام داد. آیا تجربیاتی که امثال شما "در مسیرهایی نامسلم و نامحتوم در مبارزه با سیستم حاکم" کرده اند کافی نیست تا دست از این حرفها بردارید؟ جمهوری اسلامی را همینطور سر کار آوردید که از طریق راه رشد غیر سرمایه داری به سوسیالیسمی که خودتان هم نمیدانید چیست برسید. بعد از این همه تجربه های ناموفق و این همه صدماتی که به مردم و یاران و طرفداران خودتان زده اید، چطور باز هم به خود اجازه میدهید مردم را به قدم گذاشتن در راهی که اصلا معلوم نیست چیست تشویق کنید و برای نظامی که خودتان هم نمیدانید چیست تبلیغات انجام دهید.
۵۷۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۲
|