یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

حماس هم فهمید، ما هنوز نفهمیده ایم! - رضا پرچی زاده

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : هومن دبیری

عنوان : کم گوی و گزیده گوی چون دُر
وقتی کارگردان آلمانی با میلیونها یورو فیلم بادر ماینهف The Baader Meinhof Complex را ساخت. درسناریو، گریزی هم به فلسطین زده شده بود و صحنه هائی از حمام آفتاب چریکهای دختر آلمانی در زیر آفتاب سوزان فلسطین گنجانده شده بود که پستانهای خود را برنزه میکردند. البته چپ ستیزی انواع و اقسام دارد و مالیات هم ندارد.

ولی دشمنی با فلسطینی ها برای چه ؟

در سالهای بعداز شهریور ۱۳۲۰ یهودیان ایران به عنوان زائر به فلسطین سفر میکردند و کسی فکر نمیکرد که چه خوابهائی برای مردم فلسطین دیده اند. حتی بعداز کودتای ۲۸ مرداد با وجود تبلیغات زیادی که برای مهاجرت یهودیان ایرانی به کشور جدید التاسیس اسرائیل میشد. بعضی از همسایگان ودوستان یهودی ما با تردید به قضیه نگاه میکردند. حتی عده ای به اسرائیل سفر کردند و با بازگشت مجدد ، شرائط زندگی در ایران را ترجیح دادند و اصلا به اسرائیل مهاجرت نکردند. در سالهای قبل از دهه ۴۰ این هموطنان یهودی هنوز بر حسب عادت از سفر خود به "فلسطین" تعریف میکردند و نام اسرائیل هنوز در محاوره جا نیفتاده بود.
راستی بر فلسطین چه چه گذشت ؟
ـ در سال ۱۹۲۱ بعداز پایان جنگ جهانی اول با پیمان ورسا، امپراتوری عثمانی بین انگلیس و فرانسه تقسیم شد به : ترکیه جمهوری شد . عراق ، اردن ، سوریه ، لبنان ، فلسطین و...و.... تحت الحمایه انگلیس و فرانسه قرار گرفتند.
ـ عراق در سال ۱۹۴۷ از اشغال نظامی انگلستان رها شد و بعدا استقلال یافت.
ـ سوریه در سال ۱۹۴۱ استقلال سوریه را برسمیت شناخت.
ـ اردن انتقالی در سال ۱۹۴۶ استقلال یافت و سال ۱۹۵۰ اردن نامیده شده.
ـ لبنان در سال ۱۹۴۳ مستقل شد.
ـ در دوره ای که فلسطین تحت الحمایه انگلستان قرار داشت در سال ۱۹۲۲ در یک سرشماری ۷۵۷۰۰۰ جمعیت داشت که بخاطر وقوع جنگ اول نسبت به زمان عثمانی کاهش یافته بود ( ۵۹۰۸۹۰ ـ عرب ۸۷ ـ ۸۳۷۰۰ یهودی ـ ۱۱ ـ بقیه مسیحی )
در سرشماری ۱۹۴۶ بعداز جنگ دوم جهانی بعداز جنایات هیتلر و مهاجرات و اسکان یهودیها در فلسطین ، جمعیت فلسطین به ۱۸۶۰۰۰۰ نفر افزایش یافت ( عرب ۵۸ ـ ۳۳ یهودی ـ مسیحی ۹ )

تقسیم و اشغال فلسطین :
ـ تاسیس کشور اسرائیل که در سال ۱۹۴۸ در مجمع عمومی سازمان ملل رسمیت یافت که از تمام حقوق بین المللی برخوردار گردید تا هر چه میخواهد در منطقه انجام دهد.
ـ سرزمینهای فلسطین و اشغال شده که معلوم نیست چرا بعداز تقسیم امپراتوری عثمانی تا کنون در نهایت بی عدالتی در بین تمام کشورهائی که تا حدودی به حقوق خود رسیدند در شدید ترین شرائط غیر انسانی مورد تجاوز و تحقیر قرار گرفته اند و بسیاری مجبور به ترک سرزمین های ابا اجدادی خود شدند و در کمپ های پناهندگی دهه ها روز را بشب میرسانند.
قطعنامه های متعددی در این زمینه توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد صادر شده که تائید بر قانون جنگل در جهان کنونی می باشد.

با این زمینه ء تاریخی و تقریبا مورد قبول جامعه جهانی آقای پرچی زاده جای هنجار ها و ناهنجار ها عوض می کند.
یک لحظه جمهوری اسلامی و حماس را فراموش کن و شجاعانه بنویس آنچه بر فلسطینی ها رفته است عادلانه است ؟
چرا جامعه جهانی از سال ۴۸ نسبت به این ظلم انسانی سکوت و مماشات می کند؟

با این مقدمه قسمت هائی نویسنده را عینا کپی می کنم : تاکید در {.....} از من می باشد
ـ از آغاز جنگهای اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸، رهبری جنبشهای فلسطینی بر {ضد اسرائیل}.....
« ـ سازمان آزادی-بخش فلسطین» (ساف)، ..........یاسر عرفات (۱۹۲۹-۲۰۰۴) ..... از همین دست جنبشهای ناسیونالیستی عربی بود که در گذر زمان به مهمترین جنبش {ضداسرائیلی} در میان فلسطینیان تبدیل شد.
ـ بسیاری از اسلامگرایان و {چپی های ایرانی} نیز، در تب و تاب «امپریالیسم-ستیزی» سالهای جنگ سرد، به عرفات و ساف علاقه ای مضاعف پیدا نموده از وی حمایت می کردند.
نتیجه : آقای پرجی زاده در بارهء یک یا همه ء باند های جمهوری اسلامی و حماس و هرگروه دیگر فلسطینی آزاد است هرچه میخواهد بنویسد . اصلا گور پدر جمهوری اسلامی ولی ، هرکس فاجعه تاریخی مردم فلسطین را بشناسد و آنرا انکار کند مشکل اساسی دارد.
در بارهء حامیان جهانی مردم فلسطین نیز بی نزاکتی های آقای پرچی زاده را به تمام کنشگران جهانی از چپ تا راست ارجاع میدهم.
۵٨۰۶۹ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : مازوخیسم امیر انتظام به محمدی گیلانی - درس آزادگی یا تشویق جنایت؟
این مقاله را هم عزیزی به تازگی نوشته، که به بحث ما مربوط است. اینکه چرا طیفی از منتقدان و مخالفان رژیم جمهوری اسلامی اینقدر در برابر جنایاتش انعطاف به خرج می دهند به طوری که تلویحا جنایت را تایید می کنند خود معضل بزرگی برای ایران است.


در خبرها آمده است که عباس امیر انتظام به ملاقات محمد محمدی گیلانی شخصی که در ماههای نخست انقلاب او را محکوم به زندان ابد کرده، رفته است. در میان آن همه به به و چه چه زدن ها و سکوت ها که درواقع یادآوری همان ضرب المثل مغلطه آمیز است که «خواهی نشوی رسوا، هم رنگ جماعت شو»، نگارنده تصمیم گرفتم حرفم را بزنم.

محمدی گیلانی یک آخوند جنایتکار است. او در مقام ریاست دادگاه های انقلاب افراد زیادی را در یک محاکمه چند دقیقه ای به جوخه های اعدام سپرده است. او حتا حکم اعدام دوفرزند خود را بدلیل دگر اندیش بودن امضا کرده است. این آخوند اکنون نیز در مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام عضو ماشین جنایت رژیم است. هر زندانی که شکنجه می شود، هر کسی که بی گناه کشته می شود، ثروت های ملی ما که به باد می رود، آخوند محمدی گیلانی نیز در آن شریک است.

عیادت امیر انتظام از محمدی گیلانی در صورتی انسان دوستانه بود که دستکم این آخوند از کارهای خود پشیمان شده باشد یا در قدرت نباشد. گویا برخی هم میهنان تصور کرده اند این عیادت مانند عیادت یک فرد سیاسی حزب دست راستی، از رقیب حزب دست چپی اش در اروپاست. تصور کنید کسی برادر شما را کشته باشد و خانه شما را غارت کرده باشد و شما بدلیل نفوذ و قدرت آن شخص نتوانید او را به پای میز محاکمه بکشانید و ناگهان خبر دار شوید آن فرد بیمار شده و برای نشان دادن انسان دوستی به ملاقاتش بروید و از او دلجویی کنید. این کار در واقع تشویق آن جنایتکار، از میان بردن قبح جنایت و خیانت به خون ریخته شده برادرتان و حرمت خانه غارت شده تان است. آیا عیادت یک یهودی در کمپ هولوکاست از یک نازی مسوول کوره های آدم سوزی تشویق به جنایت بیشتر نیست؟

آقایان و خانم های ملی-مذهبی خیانت و اشتباه بس است دیگر. واقعن دلیل مازوخیسم شما به این رژیم چیست؟ از امیر انتظام تا در گذشتگان تان مانند حاج سید جوادی و پدر و پسر های سحابی این اندازه از این رژیم جنایت دیده اید باز تا از زندان بیرون می آیید مانند معتادان به هرویین با شوق و ذوق به سوی همان افیونی می دوید که هستی و دار و ندار ما را سوزانده است. برای دو روز وجیه المله شدن پا روی تمام معیار های اخلاقی و انسانی نگذارید. محمدی گیلانی و دیگر آخوند های بر خاسته از گورهای تاریخ، کشور ما را به پرتگاه سقوط برده اند. شما با این گامهای ساده لوحانه بیش از پیش ایران را در منجلاب فساد نگه می دارید.
http://roshangarnasl.blogspot.co.uk/۲۰۱۳/۱۰/blog-post_۲۳.html
۵٨۰۵۹ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : بوی ناخوش فاشیسم
دوستانی که از مقاله بنده ناراضی هستید و این نارضایتی را ابراز می کنید (و مخاطبتان هم البته خوانندگان وبسایت هستند و نه بنده که نویسنده مقاله هستم)، این حق شماست که نوشته مرا بپسندید یا نپسندید. بر همان اساس، این حق شماست که در صورتی که یکی از پیکانهای حمله این مقاله را متوجه خود دیده اید، مقابله به مثل کنید و به بنده حمله کنید، افکارم را ارتجاعی بخوانید، یا هر چیز دیگر. برای این حمله متقابل، به دلیل و سند هم احتیاج ندارید. شما حمله خودتان را بکنید، و خوانندگان هم قضاوت خواهند کرد که کدام حمله به جا و کدام نابجا بوده است. این هیچ اشکالی ندارد.

منتهی متاسفانه در رفتار شما یک جنبه خطرناک می بینم، که «حذفگرایی» باشد. شما دوستانی که تا به حال نظر داده اید، همه به طریقی خواهان حذف صدای من هستید. این خیلی خطرناک است. اینکه چپ سنتی ایران امروز انقدر از مرحله پرت شده که هیچکس برایش تره هم خورد نمی کند، یک دلیلش همین است که به جای اینکه با انتقادات برخوردِ علمی کند و در پی ایجاد دیالکتیک با نظرات دیگر باشد، خود را درون گفتمان عهد اصغرشاهیِ خود محصور کرده، و در آسایشِ ایزوله بودن از دنیای خارج، تصور می کند که مواضعش صد درصد درست است. نتیجه همین می شود که وقتی یکی مثل بنده خواب شما را به هم می زند، شما به جای اینکه بیایید منطقی و مستند پاسخ دهید و خطای بنده و صحت مواضع خودتان را با استدلال و استناد اثبات کنید، از بیخ و بین خواهان حذف بنده می شوید. این امتداد فاشیسم است، و عملا هیچ فرقی ندارد با آن کاری که جمهوری اسلامی سی و خورده ای سال است کرده و می کند. پس وقتی می گویم چپ سنتی در جنبه هایی با جمهوری اسلامی قرابت دارد، چندان بیراه نیست. شما خودتان با عملتان این را اثبات کردید.
۵٨۰۵۴ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹۲       

    از : سیامند

عنوان : آیا مشکل واقعا فلسطین است ؟
آنچنان که از فحوای کلام آقای پرچی زاده برمی آید، ایشان پیش از دغدغه ی حکومت جمهوری اسلامی و فلسطین، قصد میدان دادن به علائق و اندیشه های عمیقا ضد چپ خود دارند. شگفتی من در آنجاست که آقای پرچی زاده در هر وب سایت دیگری، می توانستند به اندیشه ها و علائق ضد چپ خود بپردازند و هر چه دل تنگشان خواست به چپ های ایران بگویند، اما چرا در وب سایتی که خودش اتفاقا چپ است ؟ آیا واقعا هیچ کدام از وب سایت های سلطنت طلب و یا همفکر ایشان جایی برای مقاله ی (که به عنوان مقاله ای که اطلاعات خوبی به خواننده می دهد، مقاله ی خوبی است) ایشان نداشت ؟
من بالشخصه مشکلی با نوع اندیشه ی ایشان ندارم، با آن مخالفم و به گمانم ارتجاعی است، اما سر در نمی آورم، چرا باید مقاله ی ایشان با محتوا و مضمون ضد چپ در یک پایگاه خبری چپ منتشر شود ؟ آیا روزنامه ها و پایگاه های خبری راست از درج این مقاله خودداری کرده اند ؟ چرا ؟ یا اگر خودداری نکرده اند و آقای پرچی زاده آن را مستقیما برای این پایگاه ارسال کرده، آیا ایشان می خواسته اند به چپ ها بگویند که چیزی نمی فهمند (همانطور که در تیتر مطلب ایشان هم تلویحا آمده است) یا خدای ناکرده، قصد رو کم کنی از چپ ها را داشته اند ؟
۵٨۰۵۰ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣۹۲       

    از : آبان

عنوان : مخاطب
مخاطب من خود این شخص نبود. خوانندگان سایت بودند که می توانند یک بار دیگر متن نظر مرا بخوانند و ببینند که مخاطب من این شخص نبود.
۵٨۰۴۵ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : حکومت ایران با سفر رئیس دفتر سیاسی حماس به تهران مخالفت کرد
این خبر هم امروز در آر اف آی منتشر شد. اینها شامه تیزی دارند. بوی رفع تحریم و دریافت مجدد پول شنیده اند، لذا می خواهند باز با آخوندها جوش بخورند. بدا به حال مردم ایران که چه جمهوری اسلامی تحریم باشد چه نباشد، پول بی زبانشان خوراک این قوم یاجوج و ماجوج می شود!

حکومت ایران با سفر رئیس دفتر سیاسی حماس به تهران مخالفت کرد

به گزارش منابع خبری لندن، دولت تهران به خالد مشعل، رهبر شاخه سیاسی حماس اطلاع داده است که در مقطع کنونی سفر به تهران مناسب نیست. لازم به یاد آوری است که ایران در دهه گذشته یکی از حامیان اصلی حماس و جهاد اسلامی فلسطین در منطقه بوده است.
به گزارش القدس العربی، چاپ لندن یک مقام مسئول در حماس به این روزنامه گفته است: ایران با سفر خالد مشعل به تهران مخالفت کرده و خواستار انجام این سفر در زمان دیگری شده است.
این مقام فلسطینی که نخواسته نامش فاش شود گفته است: مقامات ایران می گویند که به دلیل داشتن مشغله کاری خواستار تعویق در سفر خالد مشعل به تهران شده اند.
از زمان آغاز بحران داخلی در سوریه به دلیل حمایت حماس از اپوزیسیون رژیم بشار اسد، روابط میان تهران وحماس به سردی گرائیده است. خالد مشعل از دو سال و نیم پیش به تهران سفر نکرده است.
در هفته های اخیر برخی مقامات حماس از سفر قریب الوقوع مسئول دفتر سیاسی حماس به تهران خبر داده بودند.
تا قبل از آغاز سرکوب های خونین سوریه، دفتر مرکزی حماس در دمشق قرار داشت و این سازمان همزمان از حمایت تهران و دمشق برخوردار بود، ولی با حمایت حماس از مخالفین رژیم بشاراسد، دفتر سیاسی حماس از دمشق به قطر نقل مکان کرد، و روابط حماس با قطر و ترکیه رو به گرمی نهاد.
احمد یوسف از رهبران حماس در منطقه غزه گفته است به تازگی هیئتی از حماس طی سفر محرمانه ای به تهران رفت تا ضمن گفت وگو با مقامات ایرانی برای نزدیکتر شدن روابط دو کشور و رفع اختلافات مقدمات سفر خالد مشعل به تهران را فراهم کند، ولی مقامات ایرانی با انجام سفر مشعل در مقطع کنونی مخالفت کرده اند.
این مقام فلسطین گفته است که تهران در حال حل و فصل برخی پرونده های ویژه میان ایران، آمریکاست و اروپاست و خالد مشعل باید منتظربماند.
۵٨۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : نوازشِ ایدئولوژی-زدگان
جناب آبان، هدف بنده خیلی روشن است: حقیر با جهلی که ایران را به این خاک سیاه نشانده مبارزه می کنم؛ و در این میان «ایدئولوژی-زدگان» را هم می نوازم!
۵٨۰٣۵ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣۹۲       

    از : احسان

عنوان : ؟
چیزی که عیان است, چه حاجت به بیان است آبان جان؟
۵٨۰۲۹ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣۹۲       

    از : آبان

عنوان : تصحیح
تصحیح: طول و عرض نوار باریکی که غزه نام دارد، تقریباً ۳۵ کیلومتر در ۱۰ کیلومتر است که می شود تقریباً ۳۵۰ کیلومتر مربع با احتساب مناطق غیر قابل سکونت. برای تقریباً یک میلیون و نیم انسان.
اگر کسی احیاناً بگوید که تحریم مواد دارویی در کار نیست، و چون شاید مثلاً آسپرین را اسراییل اجازه بدهد تا بعد از بازرسی های زیاد وارد غزه شود، پس محاصره کامل غزه توسط اسراییل طی این همه سال تا همین حالا چندان هم غیر عادلانه نبوده است، مشکل خودش است. کافی است که خوانندگان سایت به مطالعات خودشان و اطلاعات خودشان و شعور خودشان مراجعه کنند
پیشاپیش نوشتم تا بهانه ای در کار نباشد.
۵٨۰۲۴ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣۹۲       

    از : آبان

عنوان : ایشان در این سایت چه هدفی را دنبال می کنند؟
قسمت هایی از این نوشته:

«بسیاری از اسلامگرایان و چپی های ایرانی نیز، در تب و تاب «امپریالیسم-ستیزی» سالهای جنگ سرد، به عرفات و ساف علاقه ای مضاعف پیدا نموده از وی حمایت می کردند. پس از انقلاب ۵۷ در ایران هم عرفات بلافاصله به تهران به دستبوس خمینی آمد»

«پس از حدود نیم قرن درگیری نظامی و تروریستی با اسرائیل که به باختهای متوالی برای اعراب به طور عام و فلسطینیان به طور خاص منتهی شده بود، ساف و عرفات در نهایت به این نتیجه رسیدند که در برابر نیروی نظامی قاهر اسرائیل، با جنگ و عملیات چریکی و تروریسم راه به جایی نمی برند»

«پس از به دست آوردن اکثریت کرسی های پارلمان فلسطین حین انتخاباتی در ژانویه ۲۰۰۶ توسط حماس، از آنجا که حماس حاضر نشد خشونت و تروریسم را نفی کند و اسرائیل را به رسمیت بشناسد، نیروهای چهارگانه متنفذ در روند صلح خاورمیانه (آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا و سازمان ملل) زیر بار تعهدات مالی خود در قبال کمک به حماس نرفتند.»

(منظورش تحریم فلسطینی ها و دولت قانونی منتخب آن هاست که اکثریت در آن نه باحماس بلکه با جنبش فتح و ابومازن بود، و تحت هژمونی فتح قرار داشت. یعنی همان بایکوت شدید و بلوکه کردن اموال دولت فلسطین در آمریکا و اروپا، محاصره اقتصادی فلسطین توسط آن ها و اسراییل، و بعد هم محاصره کامل غذایی و دارویی بخش غزه توسط اسراییل که منجر به مرگ و بیماری های علاج ناپذیر ده ها هزار فلسطینی و مخصوصاً کودکان و زنان و سالمندان شده است و هنوز ادامه دارد.)

«در سال ۲۰۰۸، در پی آدم ربایی حماس از اسرائیلی ها، ارتش اسرائیل به نوار غزه حمله ای محدود کرد؛ که متقابلا به موشکباران شهرهای اسرائیل توسط حماس انجامید؛ که در نتیجه به حمله بلندمدت اسرائیل به نوار غزه ختم شد که تا سال ۲۰۰۹ ادامه داشت.»

(منظورش این است که اسراییل، از پیش برنامه ریزی نکرده بود که در زمان انتقال قدرت از بوش به اوباما، اواخر دسامبر ۲۰۰۸ تا اواسط ژانویه ۲۰۰۹ به غزه حمله کند، و این فلسطینی ها بودند که به اسراییل حمله کردند.)

«در این مدت، حماس به طور مداوم از مساجد، بیمارستانها، و دیگر مراکز اجتماعی برای انبار اسلحه، پنهان کردن خود، و حمله به اسرائیلی ها استفاده کرد. به همچنین، حماس در این جنگ به استفاده از «سپر انسانی» و به کار گرفتن زنان و کودکان برای پنهان کردن خود از یورشهای اسرائیل متهم است»

(منظورش این است که اگر اسراییل در آن حمله، آن همه زن و بچه و شهروند عادی را کشت، تقصیر فلسطینی ها بود که در نوار کوچکی با وسعت کمتر از ۱۴۰ کیلومتر مربع با احتساب مراکز غیر قابل سکونت، که بزرگترین تراکم جمعیت در جهان را دارد، از خودشان دفاع می کردند و خانه و زندگی و محل کار و محل مبارزه آن ها آن قدر تنگ بود که همه چیز در کنار هم قرار داشت.)

«خود شخصا به فلسطین تشریف برده و تحت فرمان این گروه های تروریستی – که در حقیقت تحت فرمان جمهوری اسلامی است – اسلحه به دست بگیرند و با دشمن خونی شان اسرائیل به مبارزه بپردازند تا بلکه یا اسرائیل را از صفحه روزگار محو کرده قدس عزیز را آزاد کنند و یا در راه رسیدن به مقصود، شربت شهادت بنوشند؛ نه اینکه با شعارهای پوچ و بیهوده شان از یک طرف آتش به خاکسترِ ناکام کردنِ جریان صلح فلسطینیان و اسرائیل بریزند و از طرف دیگر همچون اسب تروای رژیم در میان آپوزیسیون جمهوری اسلامی عمل کنند.»

تمام مقاله از سر تا پا از همین حرف ها پر شده است.
با توجه به این نوشته و نوشته های دیگر او باید از خود پرسید که آقای پرچی زاده چه هدفی را دنبال می کند؟
۵٨۰۱۹ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست