یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

حزب لنینی و الگوی پیشنهادی برای حزب چپ - بهروز خلیق

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : peerooz

عنوان : سوال احمقانه
دلیل علاقه من به خواندن این مقالات اینست که ببینم آیا " چپ " توانایی آنرا دارد که مقابل امپریالیسم سرمایه داری ایستاده و کاری انجام دهد؟

" گرچه دانم که بجایی نبرد راه غریب " ، فکر میکنم در اغلب کشورهای با سیستم دمکراسی مثلا اروپای غربی, اکثر قریب به اتفاق مردم مومن به دموکراسی بوده و از آن دفاع میکنند.

سوال اینست که در یک سیستم " چپ " مثلا کمونیست, چند در صد از مردم مومن به آنند و چند در صد باید به آن معتقد باشند؟

در شوروی تعداد افراد حزب یعنی لابد " کمونیست حقیقی ", یعنی مومن به آن هیچگاه از ده درصد بالاتر نرفت و معمولا در حدود ۳-۲ میلیون بود ( ویکی پدیای انگلیسی ). با چنین نسبتی این هرم وارونه با راس پایین, ناپایدار است. آیا منظور از برقرای یک حکومتی " چپ " اعم از سوسیالیست یا کمونیست و دیگران چنین سیستمی ست؟ و چگونه میتوان حتی مطمئن بود که این مدعیان واقعا کمونیستند؟.
۵٨۷۰۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ آبان ۱٣۹۲       

    از : حامد

عنوان : معیار چپ بودن
از آنجا که مطمئنم در صورت تشکیل یک "حزب چپ" افرادی چون فرخ نگهدار هم با پشتیبانی افرادی چون شما در آن حضور خواهند داشت، خواستم این سوال را مطرح کنم، که کسانی مانند فرخ نگهدار چگونه و با چه معیاری چپ محسوب میشوند، جز اینکه با آمریکا و اسراییل و سایر کشورهای غربی ضدیت دارند، که این "کیفیت" را خامنه ای و روحانی و احمدی نژاد هم دارند. فرق کسانی چون فرخ نگهدار با اشکوری و گنجی و نبوی و بهنود در چیست؟
۵٨۶۹۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ آبان ۱٣۹۲       

    از : محسن مقصودی

عنوان : "چپ" غیر کمونیست ویا ضد کمونیست ؟!
سرانجام آقای خلیق مجموعه پاراگراف هائی که از مقالات پراکنده گرد آورده بودند را به پایان بردند و نتیجه و برآیند منتج از آنها را در این مقاله خلاصه کردند.
آقای خلیق کاملا روشن و آشکار ، مشخصات "حزب چپ" پیشنهادی خود را نه در مقابل احزاب بورژوائی و مدافعان سرمایه داری قرار دادند، بلکه " حزب چپ" خود را در مقابل و مقابله با احزاب کمونیستی و لنینیستی طرح کردند.
درست و نادرست هائی که آقای خلیق در مورد احزاب کمونیستی بیان می کنند البته بیشتر بازتاب درک ناقص خود ایشان است تا واقعیت ها و بی شک مورد بحث و مداقه قرار می گیرد، ولی یک موضوع اساسی برجسته است و آن گسست ایشان و هم فکرانشان از کمونیسم و مارکسیسم ـ لنینیسم و سوسیالیسم علمی است.
با توجه به مسئولیت ایشان در سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) ، باید منتظر شد و دید که آیا این مواضع مورد تائید تنها گروهی چند ده نفره در خارج از کشور هست که اتفاقا معلوم نیست به چه دلیلی خود را نماینده تمام اعضا و هوادران سازمان در داخل و خارج کشور می دانند، و یا بخش بزرگی از هواداران سازمان که سال های سال با باوری عمیق به کمونیسم و رهائی از حاکمیت سرمایه، پرچم مبارزه صنفی و سیاسی کارگران را به دوش می کشند نیز از این نوع "چپ" دفاع می کنند؟
من بعید می دانم که اعضاء و هواداران سازمان در ایران با تشکیلات "سوپر دمکراتیکی" بجای حزب طبقه کارگر موافقت کنند که برخی اعضای با سابقه اش با عناصر پنتاگون و سیا و حقوق بگیران کنگره آمریکا و شبکه های انگلیس ساخته و کودتاچی های خائن به کشور ، همکاری ساختاری داشته باشند و برخی دیگر از اعضای با سابقه اش برای روحانی و کابینه امنیتی او هورا می کشند و برای انتخابش رای جمع می کنند. جالب اینکه با تمام دلسوزی آقای خلیق در لزوم فراکسیون و این همه تفاوت، هیچ فراکسیون علنی در این تشکیلات شکل نگرفته است و آقای خلیق تنها آئین نامه فراکسیون را گهگاهی دوره می کنند!!!
در وضعیت کنونی که طبقه کارگر ایران تحت شدیدترین حملات فاسدترین و انگل ترین بخش سرمایه داری سوداگر و حاکمیت بلافصل آن است، پیکار انقلابی، انسانی و دمکراتیک، تقویت مواضع سیاسی طبقه کارگر و عمل واپس گرایانه، محافظه کارانه، ضد بشری، تضعیف سیاسی طبقه کارگر و زحمتکشان ایران است.
۵٨۶٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ آبان ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : موانع جنبش چپ
نیاز جنبش چپ ایران در وهله نخست عبور از خط قرمز ایدئولژیکی است و تا زمانی که به حزب سیاسی از نظر محتوی تبدیل نشود ۱. نمیتواند با اقشار وسیع اجتماعی روابط ارگانیک برقرار کند بدین معنی که در خوشبینانه ترین حالت فقط قادر به کسب آراء هم کیشان ایدئولژیکی میباشد. ۲. عدالت اجتماعی و مبارزه طبقاتی و مفهوم استثمار را به خودی و غیرخودی تنزل میدهد . ۳. بنابه ماهیت ایدئولژیکی ٫ برنامه خود را الزامأ کلیشه ای اتخاذ میکند و به هنگام تحلیل مشخص از اوضاع مشخص دو راه پیش رو بیشتر ندارد ٫ الف : تطبیق با ایدئولژی ب: بدون پایه و اساس و بی برنامگی ۴. حوزه شخصی از جمله ( باورهای مذهبی و غیرمذهبی ) را به سیاست و برنامه حزبی میکشاند .۵. بهنگام کسب قدرت سیاسی لاجرم مبادرت به تفتیش عقاید کرده و تبدیل به حکومت تکحزبی میشود. و ...
۵٨۶۷۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ آبان ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست