یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مواضع چریک های فدایی خلق
در برابر استقرار نظام جمهوری اسلامی
- مجید عبدالرحیم پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : masoud memar

عنوان : آقای مجید گرامی
من با بعضی بدیهیات مطرح شده در این نوشته موافق نیستم .
شما گفتید : ( امروز دیگر روشن شده است که جهل (جهل نسبت به سطح رشد وتوسعه علوم انسانی، علوم پایه، فن و تکنولوژی، آزادی، دمکراسی، روابط بین الملل و...)، ارتجاع و افکار سنتی به رهبری خمینی و پیروان مععم، مکلا و بازاری او، در پروسه انقلاب، بر انقلاب غلبه کرد.)
۱. اسناد فراوان در کارنامه برخی از پیروان ( آیت الله خمینی در انقلاب !) در مورد توسعه و رشد دانش ٫ فن و تکنولوژی از جمله نقش دکتر ملکی در دانشگاه.
۲. چرا تأکید من روی پیروان در ( زمان انقلاب ! ) است چون واقعیت این است که خود آیت الله خمینی نقش (راهبردی) بعنوان سقوط سلطنت پهلوی داشت و بنوعی میتوان گفت این نقش به او داده شد . همگی پیروان ایشان در انقلاب پیروان خط فکری و فقهی او نبودند هزاران اسناد وجود دارد ٫ این کاریزما هنوز هم در سیاستگذاری نقش بازی میکند از جمله طرفداران آقای موسوی از ایشان بعنوان نخست وزیر امام تأکید میکنند و آیت الله مصباح با ایجاد بنیاد امام خمینی سیاستهای خود را پوشش میدهد ووو...
۳. بدون رهبری ایشان و تبدیل تمامی مساجد در ایران بعنوان پایگاه انقلاب ٫ چیز دیگری در تاریخ دیگری رخ میداد و اسمش حداقل انقلاب ۵۷ نبود . میخواهم بگویم که فرمل مطرح شده شما ( در پروسه انقلاب، بر انقلاب غلبه کرد.) با تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران هیچ قرابتی ندارد بلکه پروسه انقلاب جدا از واقعیت غلبگی گفتمان انقلاب نیست. بله درست است که هر نیروئی با آرمانهای مختلف علیه سلطنت پهلوی مبارزه میکردند اما انقلاب ۵۷ بدون نقش محوری آیت الله خمینی یک توهم بیش نیست کما اینکه اعتقاد دارم اگر سلطنت پهلوی زمانی که ایران را تکحزبی اعلام کرد بجایش امثال بختیارها را نخست وزیر موقت اعلام میکرد و حکومت مشروطه اعلام میکرد و نهاد دولت و سلطنت را تفکیک میکرد امروز مقبره آیت الله خمینی در نجف بود یا کربلا و پیروی هم در ۵۷ نداشت که ( غلبه ای بر انقلاب ! ) کنند یعنی میخواهم تأکید کنم که اولأ هر سیاستی کاربردش فقط برای زمان خودش است و هرمدل و سیاستی را نمیشود کلیشه ای هر مقطی اتخاذ کرد مثل انتصاب دیر هنگام بختیار برای گذار به مشروطه . دومأ پیروان ایشان در انقلاب پیرو ایشان شدند برای اهداف گوناگون اما برای یک هدف مشترک و با نقش کلیدی و راهبردی ایشان و آنهم اسقاط سلطنت پهلوی بود نه پیرو نظرات فقهی و ولایتی ایشان. خود آقای خامنه ای یا بنی صدرها هم پیرو نظری و اعتقادی ایشان نبودند چه برسد به نیروهای غیرمذهبی.
در مورد سیاست سازمان در انقلاب و تأثیرش بر سیاست حکومت و جامعه در فرصتی دیگر
با مهر ٫ مسعود معمار
۶۰۴۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : " مسالتن "
منظوراز بازگویی وقایع گذشته, اگر عبرت و پندگیری نباشد چیزی در حد خاطره و داستان نویسی ست. آیا ما واقعا چیزی عملی از این رویدادها آموخته ایم؟ نمیدانم.
ماجرای " چریک " های ایران برای منی که دستی از دور بر آتش داشته ام تراژدی بسیار دردناک گروهی جوانان پاک سرشت و مومن و وطن پرست و انسان دوست بود که جان خود را بر سر ایمان خود گذارده و نسلی را داغدار کردند, گرچه دونفر آنها از بستگان من بودند. با در نظر گرفتن شرایط موجود احتمالا آنها در پی ایجاد گلستانی در منجلاب بودند و یا بقول محمد مسعود, گلهایی بودند که در جهنم روئیدند.

در اینجا منظور من دفاع از حکومت دیکتاتوری خودکامه و خونریز و خود خواه و کوتاه نظر و متکی به " خارج " شاه, نیست ولی زمانی که در توجیه کارهای خود مثلا میگویم:

" ... مهمترین مساله در کشور آزادی و دموکراسی است. پیشرفت و ترقی واقعی مملکت، تکامل واقعی جامعه ایرانی در گرو حل مساله آزادی و دمکراسی است, در گرو حل این مساله است که در اخذ تصمیمات، مردم، نه در حرف، بلکه واقعاً در عمل به حساب آیند...." آیا ما خیال میکردیم که در سویس و انگلستان و اسکاندیناوی بودیم و یا در مملکتی که در اطراف آن در مصر و عراق و افغانستان و پاکستان و ترکیه هر روز یک ژنرال حکومت را بر میانداخت؟ در مملکتی که خیابان ها هر روز عرصه تظاهرات احزابی بود که یا رسما دنباله رو سیاست های شوروی بودند و یا مجری دستورات انگلیس و امریکا؟

و زمانی که میگفتیم " ... ما آنقدر کم خرد نبودیم که فکر کنیم با تعدادی اندک بتوانیم اساس حکومت را واژگون کنیم.... انقلاب کار توده هاست... این تودها هستند که بالاخره حکومت دلخواه خود را بروی کار می آورند... ما تنها می خواستیم آژیتاتور مبارزه توده باشیم...» آیا این توده ها مثلا به حمایت مصدق برخاستند؟ و یا همین توده ها و اکثر قریب به اتفاق " روشنفکران " نبودند که دنبال امام راه افتادند؟ گمان ندارم که شاه - حتی بخاطر منافع شخصی خود هم - کمتر از ما وطن دوست بود و اگر ما بجای او بودیم چکار میکردیم ؟ و اگر همین امروز تمام " روشنفکران " و مبارزین خارج را به ایران ببریم و با معجزی حکومت را ساقط کنیم حکومت تازه چیزی بهتر از این خواهد بود؟ باز هم نمیدانم. و مطمئن نیستم که کسی هم بداند. آیا کرم درخت از خود درخت است؟
۶۰۴٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۲       

    از : شاهین انزلی

عنوان : کدام روندگان
دریغا که اکنون هیچیک از این فکرسازان و تدارکبینندگان بنیانگذار فکری این جنبش زنده نیستند تا که بخوانیم بازخوانی بعدی آنان از گفته‌هایشان را. اما تاریخ در گفتار و کردار رفتگان نمیماند، با زبان و عمل روندگانش نیز سخن میگوید!

رفیق مجید عبدالرحیم پور گرامی با سپاس از تحلیل شما در مورد گذشته سازمان ، آنجای که عنوان مینماید که... اما تاریخ در گفتار و کردار رفتگان نمیماند، با زبان و عمل روندگانش نیز سخن میگوید! و با احترام به تغییرات فکری عده ی ارز رهبران بجا مانده درون و بخصوص بیرون از سازمان اکثریت که هنوز خود را جز خانواده فدایی میدانند به شخصه افرادی که در چارچوب همین قانون اساسی نظام و با تفکرات تغییرات تدریجی معتقد به فعالیت سیاسی میباشند ، سوال ام این است شما از کدام روندگان سخن میگوید اینانی که اکنون به رفروم و اصلاحات و تعییرات گام به گام معتقد شدند آیا هنوز جز روندگان میباشند و آیا هنوز از زبان حمید اشرف ، پویان ، احمدزاده ،بیژن جزنی وووو سخن میگویند ؟ بین آنان که رفته اند و اینانی که مانده اند اگر از هر لحاظ بنگریم اختلاف بسیار زیادی است ! آنان فدایی رفتند ولی اینان فدایی نماندند حال این ماند گان به چه صورتی و با چه زبان و عمل روندگانش نیز سخن میگوید؟!
۶۰۴٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۲       

    از : ف. تابان

عنوان : بررسی ناتمام
مجید عزیز. ممنون از این بررسی که نشان می دهد مواضع «چریک»ها در دوره ی اول انقلاب و تا زمانی که هنوز «چریک» و «طرفدار خشونت» و «انقلاب» مانده بودند، یک موضع کاملا دموکراتیک و مسئولانه بوده است. اما این فقط ردیف کردن مدال هاست و دیگران حق دارند به آن ایراد بگیرند که خوب آخرش چه شد؟ چه خوب بود حداقل اشاره ای می شد که سازمان فدایی و یا بخش هایی از آن به موازات دورشدن از «جنبش چریکی» چطور این مواضع تحسین انگیز دموکراتیک را ارزان که نه، کاملا رایگان و مفت فروختند و در چه فجایعی با حکومت شریک و همراه شدند. این مهم است زیر برای بعضی از آن ها این راه تا همین امروز ادامه دارد.
۶۰۴۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۲       

    از : احمد آزاد

عنوان : ادامه این بررسی تاریخی
رفیق مجید عزیز
نوشته بسیار خوبی است و سپاس از شما برای کار جدی در زمینه نشان تاریخ فعالیت سیاسی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران در سال اول پس از انقلاب. اکنون که مباحث وحدت بین سه سازمان سیاسی در جریان است، خوب خواهد بود تا شما با همین موشکافی به بررسی ادامه این سیاستها به پردازید و نشان دهید که چگونه سازمانی «جوان و کم تجربه» از اتخاذ سیاستهای مستقل از قدرت در سال ۱۳۵۸ به سازمانی با سیاست دنباله روانه «شکوفائی جمهوری اسلامی» رسید. یقینا چنین بررسی از سوی یکی از مسئولین این سیاستها کمک بزرگی به شناخت مسیری که سازمان اکثریت را به دفاع از«رای دهندگان به قانون اساسی مبتنی بر ولایت فقیه و مدافعین امروزی آن» و «آنان که بجای مبارزه با جهل و استبداد و غارتگری حاکم بر مردم و کشور، مبارزه با نیروهای مدافع آگاهی و آزادی و حاکمیت مردم ایران » کشاند، خواهد کرد.
با آرزوی توفیق برای شما
۶۰۴۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۲       

    از : سهراب مبشری

عنوان : رای گیری ها از آغاز با تقلب همراه بود
مجدید عزیز با درود و سپاس از زحمات تو برای این تحقیق با ارزش. یک نکته را باید خاطرنشان کنم و آن این که به شهادت دکتر ملکی که عمرش دراز باد و جانش سلامت، یعنی به شهادت کسی که در سال پنجاه و هشت با مقامات دولت موقت ارتباط نزدیکی داشت، رای گیری های جمهوری اسلامی از همان فروردین پس از انقلاب با تقلب همراه بود. دکتر ملکی از مواردی مانند چند بار رای دادن توسط یک فرد نام می برد. قربانت، سهراب مبشری.
۶۰۴۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست