یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مسئولیت فردی - رقیه دانشگری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : masoud memar

عنوان : حضور آقای بیژن پویتده
اگر مخالف با نوشته من هستید عوض انشا نوشتن و تفتیش عقاید با منطق و سند نظرتان را بگوئید و تعیین نکنید چه باید نوشت و نباید نوشت شما خطب به من نوشتید : « بعد طبق عادت، لطف کرده اید و در جهت طرح "ریشه ای" مسئله "انتخاب" ۹۹.۹درصدی! "جمهوری" اسلامی با رای مردم و سپس معادل دانستن خواسته های جنبش گسترده اعتراضی سال ۸۸ را با بازگست به دوران طلایی امام تان بسان گوشت کوب به سر هر کسی که خواهان نظامی دمکراتیک است بکوبید. » آقای محترم دوران شلوغ بازی و یقه دریدن و تحریف حرف گذشته و شبیه به گفتمان ۵۷ است . الف : من از آمار کذائی ۹۹٫۹ درصدی چیزی ننوشتم این حرف شماست نه من.
ب : چون خانم دانشگری در نقد از خود یکی از اهداف را در مبارزه علیه دیکتاتوری ٫ سوسیالیزم قلمداد کرده من طبق سند تاریخی گفتم که این هدف شما بود نه هدف عمومی جامعه دهه پنجاه ٫ اگر غیر از اینست سند بیاورید نه انشا
پ : من هدف جنبش سبز را به قهقرا و بازگشت به گذشته نمیدانم ٫ بلکه بطور مشخص نوشتم که اکثر اپوزسیون ! وقتی دید رهبران نمادین جنبش سبز از ساختار قدرت هستند ٫ بلافاصله بدون آنکه هدف جنبش را بشناسد ( تقویت جمهوری در مقابل حکومت ولائی ) ٫ شروع به رو کردن پرونده های واقعی رهبران کرد که از ۵۷ بعنوان دوران طلائی نام میبرند و ... اما غافل از آنکه همین سابقه ایشان وزنه راهبردی جنبش بود
همچنین نوشتید : « در واقع به زبان حوزوی سعی میکنید که به انتقاد خانم دانشگری از خود و رهبریت اکثریت و حزب توده برای دفاع از نطام جهل و جنایت "جمهوری" اسلامی انتقاد کنید! »
در مورد انتقاد از انتقاد حق با شماست ٫ انتقادی که سرفأ رفع تکلیف از خود باشد فقط شاید عذاب وجدان را برطرف کند. انتقاد ریشه ای یعنی آیا کیستی و هدف امروزی ما همان کیستی و اهداف سابق است؟ یعنی اول شناخت خود ٫ بعد آیا شناخت کافی از جامعه و خواستهایش داشتیم ؟ آیا ما روابط ارگانیک با جامعه داشتیم ؟ آیا سازمان نقش سیاسی داشت یا کارش محدود به حیطه روشنفکری بود ؟ در همین نکته تأکید میکنم که اکثر کنشگران حزب توده و اکثریت آنقدر پتانسیل داشتند که اگر هر کدام در حیطه تخصص خود جدا از تشکیلات ضربه پذیر فعالیت میکردند امروز کیفیت جامعه بمراتب بهتر از حال بود. طبق کدام منطق و سندی حزب توده یا اکثریت در تثبیت جمهوری اسلامی نقش داشتند . اما اسناد مدون و شفاف کافی وجود دارد کهاز جمله حزب خلق مسلمان و مجاهدین خلق در ۵۸ و ۶۰ بستر مناسب را برای سرکوب اکثر دگراندیشان توسط افراطی ها شخم زدند. بله بعد از شناخت خود و واقعیات جامعه ( چه خوب چه بد ) است که میشود از اتخاذ سیاستها انتقاد کرد. برای مثال اگر جامعه ای که چه از لحاظ فرهنگی چه سیاسی چه اقتصادی امکان ورود به سوسیالیسم را ندارد هر سازمانی که در آن شرایط در قبال هر رویدادی با هدف استقرار سوسیالیسم هر نوع سیاست ورزی کند لاجرم به هدف که نمیرسد هیچ اما بی تأثیر هم نیست و لاجرم مخرب میباشد مانند لیبرالیسم جاده صاف کن امپریالیسم د مقابل با خرده بورژوازی به تخطئه دولت موقت یا تئوری راه رشد غیر سرمایه داری که سحابی ها را در مقابل بازار و موتلفه تضعیف میکند.
یک نمونه از رخدادهای تاریخی ۵۸ هم برایتان نقل کنم که دانستنش ضرری ندارد. من اهل تبریز هستم در درگیری مسلحانه و چالش بین طرفداران خمینی و شریعتمداری ٫ یک هفته تمام رادیو تلویزیون ٫ زندان ٫ استانداری ٫ شهرداری ٫ مساجد در دست حزب خلق مسلمان بود ٫ پاسداران مقلد شریعتمداری لباس سپاه را درآوردند و بقیه در زندان یا فراری بودند و ارتش بیطرفانه در پادگان بود. از همان بدو انقلاب کمیته ها تشکیل شد و هر محله ای حداقل یک کمیته داشت که اکثرأ در مساجد پایگاه داشتند. حدودأ نیمی از کمیته ها طرفدار شریعتمداری بودند و نیمی طرفدار خمینی. تمام خیابان مرکزی ( خیابان خمینی ) که حزب خلق مسلمان شب اول به خیابان آذربایجان تغییر داد هر ۲۰ متر به امتداد ۵ کیلومتر با پلاکاردهای به عرض خیابان نوشته شده بود : « اصل ۱۱۰ قانون اساسی ( ولایت فقیه ) الغا باید گردد ». سازمان اعلامیه ای علیه شریعتمداری نوشت با مضمون آیت الله درباری و سرمایه داری که اگر اشتباه نکنم رقم ۳ میلیون تومان در شرکتها سهام دارد و ... من در بازار که بین بازاریها زد و خورد بود اعلامیه را پخش میکردم طرفداران شریعتمداری بقصد کشت میزدند اما بازاری های خط امامی مرا از چنگشان درآوردند به یک حجره فرشفروشی کشاندند و باندپیچی برای جلوگیری از ریزش خون و آب و لباس که نگو پدر یکی از همکلاسیهای من بود وقتی به حجره رسید گفت اینجا چه غلطی میکنی پدرش داد کشید خفه شو ٫ او گفت این همکلاسی من است کمونیست است پدرش بمن گفت این قضیه چه ربطی به تو خدانشناس دارد این وسط تو چه میخواهی ؟
کاری به اتخاذ درست یا نادرست این سیاستگذاری سازمان علیه شریعتمداری و برخورد بازاری هم ندارم. اما ناگفته نماند تمامی لاتهای سرشناس محله ها قبل از انقلاب که معروف به چاقو کش و بچه باز و اعضای مشهور( کافه خران ) و... رئیس کمیته های طرفدار شریعتمداری بودند از جمله : شاطر یوسف ٫ مجید کوزه گر ٫ ملا ایرانی ٫ اصغر خوش زبان . گن جعفر ٫ قهبه صمد ووو... و اکثر رئیس کمیته های طرفدار خمینی از معتمدین و خوشنامهای محل بودند.
سوال اول : کدام نیروی سیاسی در این رویداد میتوانست از حزب خلق مسلمان پشتیبانی کند بدون آنکه همکار لاتها نامیده نشود ؟
سوال دوم : اصغر کوزه گر (ها ) براستی با شعار « اصل ۱۱۰ قانون اساسی ( ولایت فقیه ) الغا باید گردد » بدنبال چه بودند ؟
امروز که نگاه میکنم میبینم سوال پدر همکلاسیم خیلی ریشه ای بود ٫ همیشه قبل از اتخاذ موضع سیاسی باید از خود پرسید : چه میخواهی ؟ سرفأ آرمانگرائی است یا منبطق با واقعیات روز ؟
شما نوشتید : « موضوع ساختن جنبشی است که بتواند همراه با رها شدن مردم کشورمان از یوغ نطام جهل و جنایت، دورنمای دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی را روشتنر و امکان پذیرتر نماید »
من آموخته ام که الف : هیچ جنبشی را نمیتوان ساخت بلکه جنبشهای جامعه از شرایط عینی و از بطن جامعه برمیخیزد چه ارتجائی چه مترقی و کیفیت آن بستگی به کیفیت و افکار عمومی جامعه دارد ب : جنبش ها ی مدیریتی و اعمال سیاست آمرانه و تزریقی همسان با جامعه نیست که منجر به تزریق میشود یعنی ( هر چیزی را بزور کسب کنی باید بزور هم نگهداری )
۶۰۹۱۲ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۲       

    از : پروین کرد

عنوان : چنانکه جناب فریدون هستی فرموده اند . ایکاش انسانهای بیشتری از نوع شما(سرفراز) میداشتیم ، و چه خوش روزگاری م یبود و اما افسوس ودریغ!
جرآت و شهامت شما ستودنیست و آنچه که مهم نیست دیری و دوری اش است . مهم آنستکه انسان در مقطعی از زمان (تا زنده است) بخود آید و اشتبا ه، غلط، کژراهه یا از نوع دینی اش به ( گناه ناخواسته )کرده اعتراف کند ، و این انسان نک قابل (گاه ایرادات بنی اسراییلی ) بچگانه ی حزبی ، سازمانی ، گروهی و...نیست !که فقط در لیاقت ستایش است و بس. انسان در زمان جوانی و پر شوری میتواند دست به عملیات محیرالعقول بزند و شما زده اید و من به شکلی دیگر که خوشبختانه فقط و فقط بقول جناب قاطبه(نوذر آزادی)شخص شخیص خودم را سوزاندم و نه ملتی و کشوری و تاریخی را . بهیچ عنوان و خدا نکرده قصد مشارکت دادن هیچ نیروی سیاسی ای در(( کودتای اسلامی ۲۲ بهمن ۵۷ )) که با علم و کتل تنقیه ی ((حقوق بشرکارتر برژنسکی)) که ازایران آغاز و تاامروز در منطقه ، که سوریه ی بد بخت تاوانش را میدهد ، ندارم . من مبارزی ازنوع رقیه ی دانشگری و از امثال ایشان نیستم اما جزو آن عوام الناس(توده ی همیشه درصحنه و به بازی گرفته شده و مورد مصرف قرار داده شده که رای و خواست عوامانه تلقین شده بر اش شده، هم نیستم) . نزد نزدیکان ورفقا جرم و انگ احمفانه ی شاهی و بورژوایی بر پیشانی ام زده شد و بگذرم که شعورشان مع الاسف بیش از آن قد نمیداد... و درد بسیارست و من خسته ، ده دوازده روزی بدنبال آفتاب برای گرمشدن استخوانها و و بسوی دریا برای سپردن درد ها ی جان گداز و بدور از هرگونه( خبری ) رفته بودم و در بازگشت به سرفرازی شما و به دل و جرآت و شهامتتان در اعتراف و هم ندامت بر خوردم که هیچ چیز جز تحسین برنمی انگیزد ، بگذارید کسان خرده فرمایشاتشان را بهر زبانی بفرمایند بلکه ، در تخیلاتشان با روشهای( زیگزاگی صد من یک قاز شناخته شده) عاقبت شغلی در حد آبدارچی گری فلان لات آخوند یا لات پاسدار به نوکری سر تهی از مغز خودرا بسپارند . دلم میخواهد بیشتر با شما بگویم و ایکاش !!!
۶۰۹۱۰ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۲       

    از : فریدون هستی

عنوان : فران
فران عزیز، کاش انسانهای بیشتری از نوع شما داشتیم.
۶۰۹۰٨ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۲       

    از : حمید فرخنده

عنوان : اقدامی شایسته
سکوت هر وقت شکسته شود غنیمت است...
البته نتیجه گیری خانم دانشگری و ربط دادن سیاست سازمان اکثریت در سال های ۶۰ و ۶۱ با اصلاح طلبی و سیاست امروزین حمایت از اصلاح طلبان به مثابه "گنه کرد در تهران ۳۰ سال پیش سازمانی.....به شوشتر زدند گردن مسگری" هست. بسیاری از مسئولان سازمان در سال های ۶۰ و ۶۱ اکنون مانند خانم دانشگری مخالف اصلاح طلبلان هستند، برخی حتی موافق همراهی با مشروطه خواهان و برخی نیز از اصلاح طلبی حمایت می کنند.بدون ارزش گذاری اینکه حمایت از اصلاح طلبی حکومتی کار درستی هست یا نیست، بهتر این است که هر سیاست را در جای خود مورد نقد قرار دهیم. اگر سیاست حمایت از حکومت در سال ۶۰ و ۶۱ اشتباه بود دلیل نمی شود که حمایت از اصلاح طلبان امروز اشتباه باشد؛ چون اصلاح طلبان همان افکار ۳۰ یا ۳۵ سال پیش را ندارند.
۶۰٨۹۹ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۲       

    از : سینا صدرالعلما

عنوان : جناب داریوش محترم!
با درودی گرم بر شما، من در اینجا در بخش نظزات به اسم خودم، نوشتاری دارم تحت عنوان « پاسخی کوتاه به جناب محمد امیری...» - تاریخ انتشار : ۳ اسفند ۱۳۹۲
بدبختی و نادانی در اینست که عده ای براستی میهندوست ولی سخت نادان به تاریخ میهن، در محفل میهنی خود ناچاراً بعلت عدم آگاهی حتی از تاریخ آخرین صدسال میهنشان ، به برنامه ربزی برای هدایت انقلاب میپردازند.
بعد از بلوغ فکری و دنیا دیدگی، تازه پی میبرند که باعث و بانی چه فاجعه دلخراش و غیرقابل بازگشت و گذشتی شده اند؟
عدم آشنائی به تاریخ میهن و بیتجربگی جوانی فرآورده اش اینگونه است.
۶۰٨۹۷ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۲       

    از : داریوش

عنوان : پاسخ خانم رقیه دانشگری مندرج در نشریه کار شماره ۱۲۰ به تاریخ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۶۰
پاسخ خانم رقیه دانشگری مندرج در نشریه کار شماره ۱۲۰ به تاریخ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۶۰

سامانه وزین اخبار روز،باتشکر ازاقدام به آگاه سازی درسامانه شما، چون درمتن نوشتار خانم دانشگری اشاره ای به نوشتار" نشریه کار شماره ۱۲۰ به تاریخ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۶۰ شده ولی از متن اظهارات ایشان ذکری به میان نیآمده است. استدعا دارم متن سئوال و جواب زیر را برای اطلاع بیشترخوانندگان محترمتان منتشرفرمائید.باسپاس

خانم رقیه دانشگری از کادر های سازمان فدائیان اکثریت در توجیه اعدام دختران کم سن و سال توسط جمهوری اسلامی در نشریه کار شماره۱۲۰ به تاریخ ۷ مرداد ۱۳۶۰ درج شده اینگونه نظر داده اند.
" سوال کننده : رفیق رقیه ، اخیرا تعدادی از دختران جوان که متهم به فعالیت در گروه های ماجراجو بودند ، اعدام شدند . لطفا نظرتان را درباره این اعدام ها و پی آمدهای آن بگویید؟
جواب خانم دانشگری: قبل از اینکه به مساله اعدام تعدادی از دختران و پسران جوان توسط دادگاه های انقلاب بپردازیم لازم است اول به عوامل و شرایط بوجود آورنده این قبیل خشونت ها توجه کنیم و مساله را نه صرفا از جنبه عاطفی و اخلاقی - که به نوبه خود حائز اهمیت است - آن چنان که ضد انقلاب سعی در عمده کردن آن دارد، بلکه از زاویه مصالح و منافع انقلاب بررسی کنیم... در چنین فضائی هم طبعا ، اعمال قاطعیت از جانب جمهوری اسلامی جهت دفاع از موجودیت خود ، مساله ای است قابل درک و پیش بینی. در این جا صحبت از زن و مرد بودن و یا نیات حسنه افراد در میان نیست بلکه پای دفاع از موجودیت انقلاب و در هم شکستن جبهه متحد ضد انقلاب در میان است...... هواداران سازمان در موقعیت خطیر کنونی باید وظایف خود را هوشیارانه تر و قاطعانه تر از پیش انجام دهند." و می افزایند،افشای دسیسه های ضد انقلاب و شناساندن سیاست های ضد انقلابی گروهک ها در محیط کار در میان خانواده و در هر کجا که توده ها حضور دارند، جزء وظایف مبرم هواداران مبارز است."
همانگونه که ملاحظه میفرمائید: خانم رقیه دانشگری این اعدام ها را "برای دفاع از موجودیت انقلاب " ضروری دانسته و "اعمال قاطعیت " جمهوری اسلامی را "قابل درک" اعلام نموده است . و تاکید کرده که نبایدفقط به اعدام دختران و پسران جوان "صرفا از جنبه عاطفی و اخلاقی" نگاه کرد."
۶۰٨۹۵ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۲       

    از : بیژن پویتده

عنوان : حضور masoud memar
خدمت جناب masoud memar و یا Masoud Omid عرض شود که لطف کنید با تبلیغات برادرانه و اسلامی خود شعور خوانندگان این نوشته را به سخره نگیرید. خدمت شما عرض شود موضوع مورد بحث اینجا مربوط به این نیست که چه "نیروهای مردمی" ۸ سال پای جنگ ایستادند. بنظر میآید کش دادن جنگ برای ۸ سال برای تثبیت نظام مقدس و موهبتی الهی برای امام راحلتان بود. بعد طبق عادت، لطف کرده اید و در جهت طرح "ریشه ای" مسئله "انتخاب" ۹۹.۹درصدی! "جمهوری" اسلامی با رای مردم و سپس معادل دانستن خواسته های جنبش گسترده اعتراضی سال ۸۸ را با بازگست به دوران طلایی امام تان بسان گوشت کوب به سر هر کسی که خواهان نظامی دمکراتیک است بکوبید. در واقع به زبان حوزوی سعی میکنید که به انتقاد خانم دانشگری از خود و رهبریت اکثریت و حزب توده برای دفاع از نطام جهل و جنایت "جمهوری" اسلامی انتقاد کنید!
موضوع اصلی اینجا اهمیت ایستادن بر سر پرنسیت های اخلاقی و مرزبندی با هر نوع استبداد و نظام کشتار است. موضوع اصلی نقد گذشته و دستیابی به ایده ها و اشکال متنوع سازماندهی و ارگانهای مدنی است که حاصل تلاش های چند نسل را به پای یک دیکتاتور روانی و استبدادی دیگر نریزد. موضوع ساختن جنبشی است که بتواند همراه با رها شدن مردم کشورمان از یوغ نطام جهل و جنایت، دورنمای دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی را روشتنر و امکان پذیرتر نماید
۶۰٨۹۱ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : حضور محترم رقیه دانشگری
انتقاد از خود نشانگر عدم جزم اندیشی است و نشانگر پویندگی و مسئولیت پذیری و قابل تحسین. اما سرف انتقاد از خود بتنهائی الزامأ به حقانیت داشتن دستآوردش استناد نمیشود.
سوال ما کیستیم ؟ فقط به آرمان و اهداف مد نظر بسنده میکند. پلنوم وسیع ۶۵ که شما آنرا نقد کردید و من آنرا کودتای درون سازمانی نامگذاری میکنم نوشتید : « فداییان خلق (اکثریت) کژروی سیاسی خود را مبنی بر اتحاد و انتقاد و شکوفائی جمهوری اسلامی، در پلنوم وسیع ۱۳۶۵ به نقد کشیدند. اما به باور امروزین من در این نقد به ریشه‌یابی بنیادین آن کژروی نپرداختند، و به پیامدهای ویرانگر آن سیاست ها در سطح جامعه و نیروهای ترقی خواه کشور، بی‌اعتنا ماندند » به باور من سیاست مبنی بر اتحاد و انتقاد سازمان در قبال اسلحه کشیدن به رأی مردم درست بود اما مشکل چپ ایران به سیاستگذاری ایدئولژیکی و آرمانخواهی برمیگشت که باید همه چیز را اول در قالب نظری میریخت مانند : جایگاه طبقاتی خط امامی ها خرده بورژوازی و امثال دولت موقت لیبرالیسم و تحلیل بر این مبنا مترقی بودن اولی نسبت به دومی و بر این مبنا و دو قطبی دیدن سیاه و سفید دنیا ( اردوگاه سوسیالیزم و امپریالیزم ) تز راه رشد غیر سرمایه داری هم از آن زاده میشود و انتظار شکوفائی زاده میشود که با خواستار محاکمه امیر انتظام ها آن شکوفائی ( شکوفائی ممکن و واقعی نه انتظار رسیدن به سوسیالیزم با میانبر زدن سرمایه داری مد نظر آنزمان سازمان ) هم سد میشود خیلی زرنگی میخواست زودتر از آلمان به سوسیالیزم دست پیدا کنیم . انتقادی که ریشه ای نباشد فقط انسان را شرمگین میکند و گاهأ طوری منفعل که با احساس وارد سیاست میشود که مبادا موجب رنجش دیگری بشود. اصولأ قبلا از تشکیل هر سازمان و حزبی جواب ( ما کیستیم؟ ) مشخص شده است . سوال ریشه
ای اینست که : کیفیت جامعه و خواست عمومی مردم در تحولات چیست ؟ آیا همان خواست آرمانی ماست ؟ نیروهای تشکیل دهنده ساختار قدرت کیستند ؟
اگر شمای نوعی بخاطر استقرار سوسیالیزم در ۵۷ سلطنت پهلوی را سرنگون کردید ؟ جامعه کمتر از سه ماه بعد از بهمن حداقل با رأیش به جمهوری اسلامی گفت که قصدش برقرای سوسیالیزم نبوده اما کو گوش شنوا بر سیاستورزان آرمانگرا مانند ( سیاست ما عین دیانت ماست )
شما نوشتید : « از آنکه ولایت فقها را جمهوریت و گامی به پیش در تاریخ میهن ام پنداشتم. از آن که در جبهه نیروهای مردمی بر آمده از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ دشمن را به جای دوست نشاندم»
اگر شما جمهوریت و ولایت فقها را یکی پنداشتید حق دارید از خود دلیلش را بپرسید. اما جبهه نیروهای مردمی برآمده از انقلاب هم با رأی خود و هم ۸ سال در جنگ نشان دادند کجا ایستادند در جنبش مردمی سبز ۸۸ هم گفتند کجا ایستاده ایم و دیدیم چگونه فرقی بنیادین بین ولایت فقها و جمهوریت قائلند. اما باز کو گوش شنوا و کشیدن آرشیو نخست وزیری موسوی و یادآوری دوران طلائی امام ٫ اما ناغافل از اینکه مردم درست بهمان استناد و پشتوانه و آگاهی کامل از ایشان حمایت میکنند.
۶۰٨۷۹ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۲       

    از : آزادی

عنوان : سر تعظیم فرود می اورم به کسانی که شجاعانه از خود انتقاد میکنند
سر تعظیم فرود می اورم به کسانی که شجاعانه از خود انتقاد میکنند و انتقاد از خود می کنم که در مورد ادمها پیش داوری داشته ام .من که رقیه دانشگری در آن زمان مظهر یک زن مبارز میشناختم او را بعد از چندین سال یک زن تسلیم در برابر حق کشی میدیدم .بی اختیار برخورد خوبی با او نداشتم. گرچه این اعتراف را دیر میدانم ولی هنوز کارساز است کاش بقیه اعضا کمیته مرکزی سازمان هم به اشتباهات خود اعتراف کنند البته انهایی که سالها ی سال هست به ان مواضع با دید انتقادی مینگرند ولی به خاطر مصالح نمیدانم چه کسانی حاضر به انتقاد از خود و سازمان نیستند .سازمانی که فقط با تاریخ خود زنده است .تاریخی که از بدو تولد راه به راه کج گذاشته است.البته ارزش انسانهایی که در این راه جان خود را از دست داده اند در جایگاه والایی قرار دارد ولی آن راه ؟!!!!!!!!
۶۰٨۷۷ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : حضور خانم شادی امین
شما نوشتید : « اگر بگویم به تجربه دیده ام که زنان ساده تر میتوانند چنین فارغ از حساب و کتاب های معمول خود را به نقد بکشند و به جای وانهادن تقصیر بر عهده دیگران بی پرده از "خود" و مسئولیتشان بگویند، اغراق نکرده ام »
پشت این کلمات زیرکانه فلسفه اقتدارگرائی ( فمینیسم ) مانند همتای خود ( مرد سالاری ) نهفته است و هر دو مانند دو لبه یک قیچی سدی در برابر جنبش آزادیخواهی و تساوی ( زن و مرد ) ایجاد کرده اند. اگر صهیونیسم مشروعیت خود را از کشتار وحشیانه یهودیان کسب کرد فمینیسم در ایران هم مشروعیت خود را از سرکوب و زن ستیزی متحجران کسب میکند.
در رابطه با سیاست اصلاح طلبی گفتید : « به نظرم به جای بیشتر خواستن از شما بابت دوسالی که نام برده اید... بایستی از آنهایی که ۳۰ سال در پی آن سالها همچنان مشغول توهم پراکنی و دفاع از جناح های مختلف حاکمیت هستند و نه مسئولیت خود را قبول میکنند و نه حاضرند از "مسئولیت" کنار بروند و رسمی و غیر رسمی و دو دستی بر جایگاه ارشد خود تکیه زده اند، پاسخ خواست. »
سیاست شفاف و نادرست فدائیان اکثریت و حزب توده کجایش در دفاع از اصلاح طلبی توهم بوده است ؟ یکی از سیاستهای درست هر دو رویکرد غیر مسلحانه به رأی ( واپسگرایانه و غیر دموکتیک ) مردم بود و دیگری دفاع درست از اصلاح طلبی و در عین حال به شیوه ایدئولژیک و ناقص. اما گفتید : ( توهم پراکنی ) ٬ از کدام توهم میگوئید از جنبش سبز لطفأ یک فاکت تاریخی مستند کنید تا نوشته شما از شکل انشا خارج شود.
از مسئولیت و پاسخگوئی گفتید ٫ بله الان امکان محاکمه فلاحیان ها و رجوی ها در ایران وجود ندارد و هر دو با اشاره به اعمال ترور دیگری از پاسخگوئی درمیروند و رویکرد عمومی جامعه در قبال رویدادهای تاریخی تنها سند نامتوهمی است که در دسترس همه است. از جمله : سکوت عمومی جامعه در برابر کشتار فجیع ۶۰ و ۶۷ که طبق آمار اکثریت قربانیان را مجاهدین شامل میشدند اولی بعد از خرداد ۶۰ با اعلام مبارزه مسلحانه و دومی بعد از عملیات فروغ جاویدان از خاک عراق با تسلیحات صدام حسین. حال به رویکرد عمومی جامعه در برابر ترور حکومتی فروهرها نگاه کنید که بلافاصله چنان تظاهراتی شکل گرفت که بیت رهبری وادار به محاکمه قاتلین و صدور حکم اعدام شد و همچنین سعید امامی را قربانی کرد که البته باید خانم پرستو فروهر به حکم اعدام قاتلین رضایت میداد و بدرستی از امضا آن ممانعت کرد و گفت : من نمیتوانم علیه باورهای پدر و مادرم که از خواهان و بانیان حذف اعدام بودند عمل کنم.
توهم چپ از علل شروع اعتراضات ۵۶ بود ٫ کسی که علل آنرا نشناسد انتظار اتخاذ سیاست منطبق با واقعیت توهمی بیش نیست. بزرگترین دستآورد انقلاب که رهبر انقلاب هم ( چه واقعی چه مصلحتی و بالاجبار به آن تن داد ) برای اولین بار در تاریخ ایران مردم با واژه انتخابات در برابر حکومت موروثی آشنا شدند هر چند کیفیت عمومی جامعه ۵۷ همان بود که کردند و به جمهوری اسلامی رأی دادند . لابد کسانی وقتی از دموکراسی و انتخابات حرف میزنند که خودشان امکان برد داشته باشند.
۶۰٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۷۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست