یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آنگاه که نفرت به وجود تبدیل می شود - فرخ نعمت پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : مسعود بهبودی

عنوان : از آه و عطسه تا تفکر و اندیشه
نظرات عیسی صفا از سر تا پا نادرست اند و فاقد ارزش علمی اند.
سازمان اکثریت را به هیچ ترفندی نمی توان جزو نیروهای طرفدار خلق قالب کرد.
سازمان اکثریت را به جرئت می توان سازمان بورژوازی واپسین محسوب داشت.
بورژوازی واپسین (به نمایندگی شوپهاور، نیچه، هایدگر، پوپر، ویتگنشتاین و غیره) کمترین وجه مشترک ماهوی با بورژوازی مترقی آغازین (به نمایندگی کانت و فیشته و هگل و فویرباخ و هولباخ و دیدرو و هلوه تیوس و غیره) ندارد.

بورژوازی واپسین از هر ظرفیت انقلابی و خلقی تهی است.
طبقات واپسین (برده داری واپسین، فئودالی واپسین و بورژوائی واپسین) از اواخر قرن نوزدهم به وحدت نظری و عملی رسیده اند و نماینده بی چون و چرای ارتجاع، مذهب، خرافه و خردستیزی اند.

گروه های مدعی حزب توده هم هیچکدام توده ای به معنی حقیقی کلمه نیستند.
هر کدام ساز ناهنجاری می نوازند.

عیسی صفا از مفهوم «روبنا» هم ظاهرا بی خبرند.
تا دیر نشده، بهتر است که تفکر مفهومی را تمرین کنیم و فراگیریم.

تفکر امری اکتسابی است و باید آموخته شود.
تفکر امری غریزی و مادر زادی نیست و نباید آن را با آه و عطسه و سرفه و سکسکه و غیره عوضی گرفت.
۶۱۱٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲       

    از : عیسی صفا

عنوان : ریشه نفرت
آفرین آقای فرخ نعمت پور ! ضد حمله شما سریع ، روشن و پرقدرت است و به هدف اصابت خواهد کرد ! شما به روانشناسی یک فرد پرداخته اید که حتمن در رفتار افراد سیاسی تاثیر دارد. اما از نظر من سازمان فداییان اکثریت موضوع یک حمله هدایت شده و آگاهانه است. کسی که در باره گذشته دروغ می گوید قصد تکرار آنرا در آینده دارد. دروغ های نفرت انگیز در مورد سازمان شما با هدف تکرار آن در آینده است. نیروهایی هستند که چشم انداز سیاسی آنها برای آینده ایران « کور و فاشیستی» است. این نگاه فاشیستی انتقام از همه شرکت کنندگان در انقلاب بهمن را دنبال می کند. این روش فاشیستی نیاز به تدارک همه جانبه و سرپوش و توجیه و جعل تاریخ دارد. به جز این « روبنا» آنها بدنبال نیرویی بیگانه با تمام واقعیات تاریخ مدرن ایران می گردند تا وظیفه هولناک سر کوب همه نیروهای مترقی و مردمی در تحولات بعد از پایان جمهوری اسلامی را به عهده بگیرد. این نیرو در شرایط کنونی فقط قدرت های بزرگ و ناتو است. نفرت از سازمان شما از طرف وابستگان به همین نیروی بیگانه هدایت می شود. در این میان « برخوردگان» هم حساب خود راجستجو می کنند. آنها در چنته سیاسی خود چیزی برای عرضه به توده های مردم ایران ندارند و حمله به سازمان شما « دکان سیاسی» آنهاست که اجناس بنجل و کپک زده خود را هر روز در محل ورودی دکانشان می گذارند. نوشته شما هشدار دهنده است و باید ابعاد این نفرت را برای آینده خیلی جدی گرفت.
۶۱۱٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : آدم آدم است
آنگاه که نفرت به وجود تبدیل می شود
جلاد آینده من خوش آمدید!
فرخ نعمت پور
گاهی قربانی، خود پس از گذر سالها و یا شاید از همان روزهای اولیه نه تنها در شکل بلکه در اندیشه و روانشناسی هم مثل جلاد خود می شود.
مثل او عکس می کشد، مثل او نگاه می کند، و سرانجام اینکه مثل او سخن می گوید.
من در چهره عبوس و رگهای بیرون زده گردن آقای اصلانی، جلاد آینده خودم را می بینم!
نفرت می تواند به عشق تبدیل شود، ولی به وجود تبدیل نمی شود.
چرا؟
برای اینکه هر چیز عمدتا به ضد خود بدل می شود و ضد نفرت عشق است و نه وجود.
دیالک تیک عشق و نفرت.

ضد وجود شعور است.
شعور می تواند به وجود تبدیل شود:
اندیشه خانه، مدل ذهنی خانه می تواند با استفاده از خاک و آب و آهک و آهن و سیمان و سنگ به خانه واقعی ـ عینی بدل شود.
اندیشه انتزاعی و عام خانه هم انعکاس خانه مشخص و منفرد و خاص است:
دیالک تیک مجرد و مشخص
دیالک تیک منفرد (خاص) و عام
دیالک تیک مادی و فکری

تحول روحی، فکری و پسیکولوژیکی افراد در شرایط دشوار امری طبیعی است.
تبدیل لاجوردی زندانی سیاسی کذائی به لاجوردی بازجو و شکنجه گر از ماهیت طبقاتی او سرچشمه می گیرد.
لاجوردی به عنوان زندانی سیاسی نیز جلادی بوده است.
فقط شرایط گذار (تبدیل) اندیشه به عمل وجود نداشته است:
دیالک تیک عمل و اندیشه (پراتیک و تئوری)

معلوم نیست که من و شما نیز ماهیت بهتری داشته باشیم.
برتولت برشت در نمایشنانه «آدم، آدم است» اثبات می کند که آدم می تواند حتی به فیل بدل شود.
حق با او ست.
برای اینکه آدم قبل از آدم شدن فیل بوده است.
۶۱۱۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : سیاست محکمی بر علیه استبداد و ‫فرهنگ استبدادی ساخت
‫فرخ عزیز، همانگونه که شما تعبیر کرده ای، بغضی گلوی آقای اصلانی را، سالهاست که فشرده. نه تنها او، بل همه ایرانیان در این ‫سی و اندی سال گذشته، یا دقیقتر در این صد و هفت سال گذشته‫، بواسطه وقوع مکرر نابجا، خشمی نهفته در وجود، و بغضی به گلو داشته و دارند.

‫میشود و باید این خشم را در مسیر اصلی آن قرار داده، ‫و از آن به جای‌ « تو سری» به خود، سیاست محکمی بر علیه استبداد و ‫فرهنگ استبدادی ساخت. میشود و باید از این خشم، به جای ویرانی،‫ برای نوسازی و نوگرایی در کشور سود جست

‫شاه، با ضدیت نابخردانه اش بر علیه نهضت ملی به رهبری مصدق، بیش از نود سال ایران را از مسیر تحول دموکراتیک کشور، به بهانه مبارزه با کمونیزم عقب نگه داشت.

اگر او و خواهر گرامش بانو اشرف پهلوی حماقت نکرده، و به جای جدا کردن راهشان از آن پیرمرد(دکتر محمد مصدق) در کنارش مانده بودند، شاید امروز کشوری نظیر نروژ داشتیم، شاید به حتم یقین، بواسطه فراری نبودن نخبگان کشور، وضعیت دریاچه ارومیه، هامون و رودهای کارون و زاینده رود اینگونه نبود

‫و امروز خامنه ای در رأس نظام جمهوری اسلامی، بواسطه گلاویزی همیشگی نیروهای اپوزیسیون با یکدیگر، با بادی در غبغب از مقر خلافتش چنان سیاستهایی را بخورد کشور می دهد، که باید برای دست یافتن به سلامت مجدد جامعه ایرانی سالها وقت و انرژی صرف کرد.

بیایید به جای جلاد خطاب کردن یکدیگر، و پروراندن جلادان و مستبدان تازه نفس، از اتحاد بگوییم، اتحاد بر سر تحلیلهای مشترک از وضع نکبت بار حاکم بر کشور، از اتحاد بر سر چگونگی رفع مشکلات جاری کشور، از اتحاد بر سر ترسیم آینده کشور
۶۱۱۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست