ما همه .... جای خالی [آن ها] را پر می کنیم
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : سلام بر محمد خانی و بر همه آزادگان و عدالتخواهان سلام
البرز عزیز در آن سخن تضادی نیست، «نباید اجازه داد»، به معنی شکستن قلم کسی نیست؛ آن مرد هرگز شکستن قلمی را تبلیغ نکرده. بلکه بدین معنی است که باید یاوه گویان را افشا کرد. باید چهره ی واقعی آنها را در آیینه ی قلم و سخن به مردم جهان نمایاند.
و در نتیجه این کار باعث می شود که دروغگویان و مغز شُور ها نتوانند هرچه تیرگی و گمراهی است در اذهان مردم مظلوم جهان فرو کنند.
وقتی کسی آن نظر بالا را دارد، نمی تواند قلم شکن باشد؛ پس برای دریافت دقیق مفهوم سخن او باید ژرفنگرتر و همه جانبه نگرتر از حالت معمول خود بود.
گذشته از اینها ما در یک شب نشینی خصوصی شرکت نداریم که هرچه دلمان خواست بگوییم. این مسایل جهانی است. تو وقتی می بینی بخاطر یک کاریکاتور تو می تواند فقط در کشور نیجریه ۴۵ کلیسا! تکرار می کنم تا این لحظه ۴۵ کلیسا آتش زده شود، این حق را نداری که در جهان بخاطر آزادی قلم آتش پا کنی. اگر کردی یعنی نگاهی و بدتر از آن برخوردی مکانیکی با زندگی داری. این «نگاه» و بدتر از آن «برخورد» = عمل، می تواند فاجعه های بزرگی ببار آوَرَد که با برنامه ریزی ای مکارانه و یا بی آن - بر اثر اشتباه - به آن ها مسیر داده می شود و می تواند فاجعه ها بیافریند. پس می بینیم که آزادی قلم و سخن در مواردی به اجبار محدود است. این موضوعات را اگر می شد یک شبه حل کرد حالا خیلی وقت پیش حل شده بود. باید همگرایی را تبلیغ کرد، یعنی همان کاری که افرادی چون شما عزیز می کنند. وگرنه حالا چه کسی جوابگوی جان و مال به خطر افتاده ی هزاران مسیحی و یهودی و دیگر اقوام بی گناه می باشد!؟
سوال مهمی است، نه؟
سخن را نباشید مکانیکی دریافت. سخن زنده است؛ سخن بخشی از آدمی است. پس سخن من از شخصیت من جدا نیست.
پیروی مکانیکی و یا مقلدانه حتی می تواند البرز عزیز که انسانی آگاه و مهربان به نظر می آید را پرت کند.*
*بگذار یک نمونه براتون بیاورم از پرت شدن. چند روز پیش آقای فرج سرکوهی عزیز مقاله ای در همین سایت داشت که «هایی» ی زیبای شسته رفته ی ایرانیان که در طول قرون شکل گرفته را «هائی» نوشته بودند. و شما در کامنت خود بلافاصله زیر تأثیر آن شکل غلط قرار گرفتید و «ئی» غیر ایرانی را به پیروی از ایشان بکار بردید. لطفن رجوع کنید به کامنت خود.**
**«همزه و الف - فرق بین همزه و الف آن است که همزه قبول حرکت می کند و الف ساکن است. همزه در زبان فارسی فقط در اول کلمه در می آید، و در وسط و آخر کلمه نمی آید. کلماتی که دارای همزه وسط و یا آخر هستند از زبان عربی گرفته شده، مثل یأس، ماء.»
فرهنگ عمید ص ۳۵
گذشته از این قانون تدوین شده، ایرانیان، هایی، پاییز، پایین، آیین و ... هائی، پائیز، پائین و آئین و ... تلفظ نمی کنند. ایرانیان حتی رئیس جمهور را رییس جمهور تلفظ می کنند. حتی ملایش نیز دقیق این واژه را مانند عرب تلفظ نمی کند، مگر تلاش ویژه نماید. به همین خاطر من آن را رییس می نویسم. ولی ارائه ی عربی را به همین شکل می نویسم زیرا صدای ارایه، صدای ارائه نیست حتی در زبان ایرانیان.
ای کاش عزیزان ما زبان و آیین نگارش را در در گیری های فکری خود وارد نمی کردند. در داخل نیز ما با این بلا در گیریم. مثلن کارخانه ی بسیار ویرانگر "چوکا" برای ویرانی بیشتر جنگل های محدود نیمه ویران ما اخیرن آمد و به گروهی از اهل هنر و شعر و قلمزنی استان پلو داد. البته این حرکات به پلوخوری فقط ختم نمی شود که بحث آن طولانی است. در آن جلسه ی ننگین ضد جنگل، سخنران اصلی جلسه از بالادستی ها - از ما بهتران - رسمن دستور می گیرد که واژه ی من در آوردی "فرایند" که هیچ ربطی به پروسه ندارد را بار ها در متن خود برای دهن کجی به مدافعان جنگل بکار بَرَد، و مایه ی خنده و طنز و جوک در منطقه گردد.
البته من اعتقاد ندارم که جناب سر کوهی که انسانی رنجدیده است و نزد من احترامی دارد هم این کار را عمدی کرده. گرچه در همین «اخبار روز» نیز از این کار ها عمدی صورت می گیرد که اصلن قابل توجه نیستند تا جواب بگیرند. ولی من برای البرز خوشدل و سر کوهی عزیز جواب می نویسم. زیرا من کار ایشان را اشتباه می دانم و نه عمد.
سخن من اینجا بیشتر با شماست که چون ساده، شریف و بزرگوارید، فوری بر می گیرید و بکار می برید. از این نوع برخورد های مکانیکی گاه در کامنت های پر از صلح خواهی و مهربانی شما باز دیده ام، ولی دلم نیامده چیزی بنویسم؛ چنانکه آن روز دلم نیامد پای مقاله ی جناب سر کوهی عزیز بنویسم، و ننوشتم؛ تا اینکه حالا مجبور شدم به نوشتن.
این ننوشتن های من که در شمال ایران و کل ایران زمین هم همین برخورد را دارم، رشوه دادن به کسی نیست، بلکه به عمده و غیر عمده بودن موضوع مربوط می گردد.
۶۶٣۱٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹٣
|
از : آذری
عنوان : اشتباه در ترجمه
متاسفانه نه تنها تیتر نوشته چومسکی درست ترجمه نشده است، در ترجمه متن هم اشکالات متعددی است که مترجم پس از تصحیح ترجمه دوباره نوشته و ویراستاری آن، اصلاح کند. بعنوان مثال ترجمه درست عنوان چنین می تواند باشد:
ما همه ... هستیم. جای خالی را پر کنید.
۶۶٣۱۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : در توقیف هیچ نشریه و روزنامه ای، پایکوبی و شادکامی وجود ندارد
آقای خانی گرامی، در آخرین خط نوشتار آمده است، «...مسلما نمی توان به آژانس[های] تبلیغاتی از این دست اجازه داد، حرف های کثیف مبتذل شان را استفراغ کنند...»
و در مقدمه نوشتار درج شده، «...حتی اگر محتوای آن را توهین به خود و عقاید خود بدانیم، در عین ابراز مخالفت با محتوای آن باید از آزادی بیان آن حمایت کنیم، در اینجا، در توقیف هیچ نشریه و روزنامه ای، پایکوبی و شادکامی وجود ندارد...»
آیا عباراتی که فوقا آورده شده، مصداق یک بام و دو هوا نیست؟
منطق جاری در فلسفه وجودی آزادی بیان حکم می کند، که مدافع بی قید و شرط [بی شرط و قید] آزادی بیان باشیم، حال سئوال اینجاست، چگونه میتوان هم مدافع آزادی بیان بود، و هم جلو سخن برخی از آژانسها را با اجازه سخن ندادن به ایشان گرفت؟
۶۶٣۱۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹٣
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲٣)
نظر شما
اصل مطلب
|