یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آقای پورمندی و خورشت قیمه! - برزویه طبیب

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : احمد پورمندی

عنوان : تمثیل
،قای طبیب عزیز! ممنونم که دنباله بحث را گرفتید. این کمک می کند که مسایل مهم دیدگاهی و راهبردی شکافته شوند. امیدوارم بتوانم در ادامه گفتگو هم حضور داشته باشم. در حاشیه، کاش می شد که همه دوستان با هویت واقعی خود در مباحثات شرکت کنند و مسولیت خوب و بد حقوقی و غیر حقوقی نوشته هایشان را بر عهده بگیرند. ثمتیل شیوه ای گاه مناسب برای آموزش به کودکان و نو آموزان است، اما اغلب شیوه ای نا مناسب در گفتگو های جدی است. روضه خوان های ما از این شیوه به کرات برای فریفتن عوام بهره می جویند. ماجرای طبیب و بیمار سیگاری هم از همین دست تمثیل هاست. من جمهوریخواه هستم و در آخرین مطلبی که در ارتباط با مسایل راهبردی نوشتم، به تفصیل در مورد چگونگی گذار از جمهوری اسلامی به یک جمهوری عرفی، سکولار و دموکراتیک بحث کرده ام که در لینک زیر قابل دیدن است. محل نزاع در میان جمهوریخواهان نه تمیز مرحله تحول و نه تشخیص هدف راهبردی ، بلکه راه های رسیدن به هدف و چگونگی گذار است. وقتی از شیوه های انقلابی فاصله بگیریم و در عین حال نخواهیم تا ابد به وضع موجود تمکین کنیم، آنگاه - برای من البته- تنها راهی باز می ماند که مردم ایران با جنبش سبزشان گشوده اند: دستی بر کتاب قانون و پایی در خیابان ! بر این مبنا هم، فکر می کنم که باید از هر منفذی که در ساختار اقتدار حاکم باز می شود برای دستیابی به اهداف قابل دسترسی، بهره جست. بر خلاف ادعای آن دوست کامنت گذار، من به پروستات کسی چشم ندوخته ام، اما فکر می کنم که خامنه ای قرار نیست تا ابد بماند و نظر به نقش منحصر به فردش در نظام حاکم، مرگ او حتما منفذ بزرگی در سیستم ایجاد می کند و با نگاهی سبز، می توان و باید برای بهره جویی از این فرصت آمادگی گرفت. آقای خاتمی هم از نظر من از جمله سرمایه های جنبش اصلاحات هستند که شاید بتوانند در آن شرایط در جهت تعدیل و سپس تعطیل ولایت فقیه نقش سازنده ای بازی کنند و این هم بر می گردد به اینکه مردم تا چه میزان برای حضور در صحنه آمادگی داشته باشند. در ۸۸ این حضور پررنگ، ولی ناکافی بود. آیا مفیدتر نیست که ما به جای تکرار هزارباره " باید گردد!" به راه های عملی پیشروی فکر کنیم؟
این هم لینک آن مطلب : http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۶۴۴۶۷
۶۷۱۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹٣       

    از : masoud memar

عنوان : حضور مجدد برزویه طبیب
شما نوشته اید : « ...اگر قبول کنیم که مسٔله این ملت در درجه اول اصل ولایت فقیه است(اگر اینرا قبول نمیکنید که اپوزیسیون نامیدن خود ، بی مسما است، و حرف و حدیث دیگری باید مطرح شود) به این مردم باید صراحتا گفت که ولایت فقیه مثل دخانیات است و اگر ولایت خامنه ای سبگار باشد ولایت خاتمی قلیان است.اول باید دخانیات را ترک کنید، ایا این شعار دادن است؟»
از مفهوم اپوزسیون که بگذریم و جایش در این کامنت نیست ٬شما به ضرورت گفتن این مهم برای تآکید میکنید که کار بسیار خوبی هم است با اینکه به باور من اکثر مردم نیز با اصل ولایت فقیه مشکل دارند و خود میدانند . حال نقش یک سازمان سیاسی چیست ؟ گفتن این موارد چه نیازی به سازمان سیاسی دارد . یک روزنامه یا کانال تلوزیونی یا یک روشنفکر و الیت نیز این کار را میتواند بدون اتیکت سازمانی ( فرا جناحی و فراایدئولژیکی ) راحتتر انجام دهد و عدم وابستگی سازمانی نیز دستش را بازتر کند و مخاطبان بیشتری کسب کند. برای چه افراد دست به تأسیس حزب یا سازمان سیاسی میزنند ؟ سرفأ برای گفتن چیزهائی به مردم ؟
خب گیرم کسی نه برای خامنه ای و نه برای خاتمی تره خورد کند و مانند انتخابات ۹۰ مجلس در خانه ماند و بیت رهبری نیز بدون هزینه انتخاب خود را انجام داد بعدش چی ؟ چه وعده ای به مردم میدهید ؟
۶۷۱۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹٣       

    از : برزویه طبیب

عنوان : قلیان
جمعی از خوانمدگان این نوشتار عنوان کرده اند که مطلب من جز مبهم گویی و شعار دادن و عدم طرح برنامه عملی نیست. از ایشان میپرسم اگر بیماری با بیماری ریوی تنگی نفس به پزشک مراجعه کند، اولین چیزی که پزشک به او خواهد گفت چیست؟ طبیب میگوید که اقا جان دخانیات مصرف نکن، وگرنه هر چقدر هم دوا و درمان برایت بنویسم فایده ای نخواهد داشت. نمیگوید که بجای سیگار برو قلیان بکش.اگر قبول کنیم که مسٔله این ملت در درجه اول اصل ولایت فقیه است(اگر اینرا قبول نمیکنید که اپوزیسیون نامیدن خود ، بی مسما است، و حرف و حدیث دیگری باید مطرح شود) به این مردم باید صراحتا گفت که ولایت فقیه مثل دخانیات است و اگر ولایت خامنه ای سبگار باشد ولایت خاتمی قلیان است.اول باید دخانیات را ترک کنید، ایا این شعار دادن است؟ من میگویم اپوزیسیون نباید به مردم چون سیاهی لشکری نگاه کند که قرار است برنامه فلان ولی فقیه
یا بهمان ولی فقیه را، انهم در جهت راضی کردن صاحبان زر و زور و تزویر،پیش ببرد. ایا
این خیالبافی است؟ اگر هست که راه برون رفتی از این چاله و یا چاه وجود ندارد، بهتر است قضیه اپوزیسیون ، پوزیسیون را ول کنیم و و به دلالی ارز و سکه بپردازیم تا لآقل سر پیری مال و منالی بهم زده باشیم! برزویه طبیب
۶۷۱۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : دیدن مسائل؛ با ذهنیتی شعاری
وقتی نوشتار جناب برزویه طبیب خوانده شود می توان گفت: نظری(کامنتی )است در رابطه با نوشتار جناب آقای پورمند که بصورت یک نوشتار مستقلی ، سهوا" ویا عامدا" مطرح شده است ،که درآن نوعی محاکمه کنندگی آقای پورمند را بدنبال دارد اما جناب طبیب ،تلاشی هم که برای ارائه راه حل می کند بجزء مطالبی شعارگونه و یامطالبی رویایی چیز دیگری یافت نمی شود . به امید اینکه !مسائل و راه حل های عبور از شرایط فعلی بر کشور مبتنی بر واقعیات باشد نه بر اساس آرزوهای دست نیافتنی در کوتاه مدت و یا .....
۶۷۱۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹٣       

    از : ایکاروس

عنوان : شیفته حرکت بالایی ها
این موضع گیری تنها مربوط به آقای پورمندی نیست بلکه همه "چپ" "دموکرات"، برخی کنشگران "چپ" و برخی نیروهای غیر چپ، همه نگاهی به بالا دارند چون اصولا" وظایفی برای خود نمی شناسند الا اینکه حرکات بالایی ها را رصد کرده و منتظر مرگ این یا آن و یا شق القمر این یا آن جناح شوند. آنها به جای اتکا به نیروی جنبش کارگران و زحمتکشان و توده های مردم منتظرند ببینند چه کسی در "خبرگان" رئیس می شود، در انتخابات ریاست مجلس چه کسی به ریاست می رسد، روز دیگر پیگیرانه به دنبال "حقوق شهروندی" مسخره رئیس جمهور می شوند و درمقابل بی سرانجامی این سراب سکوت می کنند. آنها کسانی هستند که در معرکه هر انتخاباتی مردم را تشویق به رای می کنند و میگویند اگر رای ندهیم پس چه باید بکنیم؟ حتی سازمانهای انها بر سر رای دادن و یا ندادن دو شقه می شوند.گویی رای دادن تنها شیوه برای مبارزه است. بی جهت نیست که پورمندی خود می گوید: "در ماراتون فاضلابیم". وقتی "چپ" "دموکرات" همه چیز را از مارکس، مارکسیسم، مبارزه طبقاتی، تاریخ جنبش انقلابی چپ و کارگری، لنین، انقلاب اکتبر و... نفی و انکار می کند باید هم جنین احساسی داشته باشد و از وظایف انقلابی یا به قول پور مندی :"از انقلاب وحشت داشته باشند." کافی است یکبار دیگر به مقالات لنین در خصوص وظایف سوسیال دموکراتها رجوع کنید تا هنوز صلابت زندگی و تازگی را بعد از بیش از صد سال در آن مشاهده کنید و ببینید که برای به زانو درآوردن ارتجاع "یک دنیا کار وجود دارد".
۶۷۱۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹٣       

    از : البرز

عنوان : ایشان تصور می کردند، که باید مشروعیت خود را از آقای خمینی کسب کنند
طبیب گرامی، بیا فرض را بر این بگیریم، همه طرفدار فرضیه شما شده، و اپوزیسیون پراکنده فعلی را نفی کردند. در صورت وقوع چنین پدیده ای، ماهیت این «همه» که اپوزیسیون پراکنده فعلی را نفی می کنند چیست

اگر بپذیریم، که «همه» کمی تا قسمتی با اپوزیسیون پراکنده فعلی ارتباطاتی دارند، آنوقت برای برپایی نظریه شما نیروی خالص کم خواهیم آورد

با توجه به اشکالات فوق، لازم می بینم به همراه شما سری به خاطره نگاریهای سران ج.ا بزنم، اکثریت قریب به اتفاق این قبیل نوشتجات، برای تعریف و توضیح وقایع بهمن ۵۷ از تردیدها و واهمه ها سخن گفته اند، حتی آقای خمینی زیر درختِ سیبش در نوفل لوشاتو صحبت از ولایت فقیه و امثالهم نمی کرد، خیلی صریح و آشکار از دموکراسی و آزادی حتی برای سوسیالیستها و کمونیستها سخن می گفت. مقصود سخن اینکه آقای خمینی مشروعیت و محبوبیت اولیه خود را از وصل کردن خود به مقولات فوق الذکر می گرفت، و نه برعکس.
اما متأسفانه انقلابیون آبدیده ای چون زنده یادان بازرگان، سحابی و... بی توجه به این معنا، چنان خود گم کرده شده بودند، که با مرور وقایع حول و حوش بهمن ۵۷ به راحتی میتوان دید، که ایشان تصور می کردند، که باید مشروعیت خود را از آقای خمینی کسب کنند

امروز هم اپوزیسیون پراکنده و هاج و واج کنونی، به این معنا توجه ندارد، که حتی عناصری چون آقای محمود احمدی نژاد هم برای محبوب القلوب شدن نیاز دارد، خود را به کلمات دموکرات و دموکراسی و امریکای لاتین بچسباند

همانگونه که اگر زنده یاد مهدی بازرگان و شرکا استقلال خود را حفظ کرده و خود را به دنباله بی ارزش آقای خمینی تبدیل نمی کردند، میتوانستند منشاء تحولاتی مثبت گردند، امروز هم اگر اپوزیسیون پراکنده به خود آید، و بدون حل کردن خود در دیگری، بدون تبدیل کردن خود به دنباله بی ارزش آقایان کروبی، موسوی، خاتمی و خانم رهنورد، حول اشتراکات برنامه ای مدون برای اتحاد تهیه کنند، دور باطل استبداد را متوقف خواهند کرد
۶۷۱۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹٣       

    از : masoud memar

عنوان : حضور برزویه طبیب
کار روشنفکران و محافل روشنفکری روشنگری است اما یک جریان سیاسی اگر برنامه مشخص به روز ارائه ندهد و در تک تک تحولات جامعه دخیل نباشد یعنی بشکل خودکار کارائی لازم را ندارد و در پروسه طولانی بنوعی از جامعه جدا میشود و در مقاطع سرنوشت ساز تأثیر تعیین کننده ای نمیتواند داشته باشد و بدلیل شکست سیاسی نمیتواند در عرصه روشنگری جامعه نیز نقش روشنفکر را ایفا کند چون عرف جامعه اینست که تا مطلبی بنویسی هزاران تیر از چهار طرف پرتاب میشود و اول تاریخ سیاسی را بچالش میطلبد . اصولأ هدف از ایجاد یک سازمان سیاسی یعنی دخالت و مشارکت در امور سیاسی جاری نه روشنگری جامعه . همینطور روشنفکرانی که بدون مسئولیت سیاسی و برنامه مشخص از روی سر جامعه برای مردم نسخه پیچی چه باید کرد میکنند هم کارائی خود را از دست میدهند. قدم تعیین کننده و اساسی تر از ارائه برنامه ٬ راهکار اجرائی و وزنه اجتماعی است و فرار از آن ٬ غیر از دامن زدن به تشنج کارکرد دیگری ندارد . مسئولیت پذیری سازمانهای سیاسی زمانی مطرح میشود که ثمره آن زمین متشنج ایجاد شده٬ فلاکتی برای جامعه بهمراه داشته باشد .
جناب برزویه طبیب شما مبهم و کلی گوئی را بجای شفافیت و ارائه برنامه مطرح میکنید و سرفأ ایراد میگیرید و نوشتید : « به عینه می بینید که مثلا اقای پورمندی بیش از اینکه در فکر چاره ای برای کودکانی باشد که هر لحظه عمر انها که در کوره پز خانه ها میگذرد ، بازگشت ناپذیر است، در فکر جانشینی برای بقای سیستمی است که استمرار ان به معنی استمرار شکنجه این کودکان است ... » برنامه روز شما برای کودکان کوره پز خانه چیست ؟ لطفأ ابزار بثمر رساندن برنامه خود را نیز شفاف بیان کنید .
۶۷۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹٣       

    از : برزویه طبیب

عنوان : راه حل نه در اصلاح و ترمیم این اپوزیسیون بلکه در نفی بنیادی ان است.
البرز گرامی
میدانم که دغدغه خاطر شما همیشه پراکندگی اپوزیسیون بوده است، و این دغدغه ای معقول است. ولی دیدگاه من راجع به اپوزیسیون به گونه دیگری است. در مقاله ای تحت عنوان اپوزیسیون امروز .… که در بخش مقالات دریافتی همین سایت درج شده است، به این مطلب پرداخته ام که اپوزیسیون امروزین، در واقع بخشی از سیستم حاکم است و پراکندگی یا وحدت ان؛ نیز نمودی از ضرورت های سیستم برای بقا است، و راه حل نه در اصلاح و ترمیم این اپوزیسیون بلکه در نفی بنیادی ان است. به عینه میبینید که مثلا اقای پورمندی بیش از اینکه در فکر چاره ای برای کودکانی باشد که هر لحظه عمر انها که در کوره پز خانه ها میگذرد ، بازگشت ناپذیر است، در فکر جانشینی برای بقای سیستمی است که استمرار ان به معنی استمرار شکنجه این کودکان است ، گیریم اقای پورمندی ها وحدت هم کردند، نتیجه چه خواهد شد؟ برنامه ای برای رضایت صاحبان زر و زور و تزویر، برزویه طبیب
۶۷۱۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹٣       

    از : البرز

عنوان : در باره چگونگی انسجام و تفوق بر پراکندگی اپوزیسیون
طبیب گرامی، صراحت بیانت را ارجگزارم، آنچه نوشتار خوبت نصیبم کرد این بود که، شما هم مانند بسیارانی دیگر، پراکندگی موجود در اپوزیسیون را یکی از علل اساسی عقب افتادگی کشور و عدم پیشرفت تحولات کشور در سمتِ تحقق خواستهای مردمی ارزیابی می کنی

نوشته ات را در نقدِ نوشته آقای پورمندی نگاشته ای، ولی با این همه گمان می کنم، آنجا که می نویسی، «...سهیم شدن در ایجاد فرصت طلایی! کدام فرصت؟ فرصت تاسیس شرکت سهامی الکاپون، جامعه مدنی، و شرکا...»
شاید خواننده مطلب با ارزشت منتظر بود، که همانجا و یا چند سطر پائین تر، چند جمله ای از شما در باره چگونگی انسجام و تفوق بر پراکندگی اپوزیسیون از پنجره نگاه شما بخواند. اما متأسفانه شما به این انتظار تا آخر نوشته خوبت بی توجه مانده ای
۶۷۱۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست