یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

فرخ نگهدار و تاریخی سراسر جعلی - ایرج مصداقی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : دانشجوی تاریخ

عنوان : چرا مسیر بحث را عوض می کنید
خانم ها و آقایان مدافع آقای فرخ نگهدار! اصلا گیریم که این حرف شما درست است که لحن آقای ایرج مصداقی تند و گزنده است. بسیار خوب. جملاتی را که تند به نظرتان می رسد از این نوشته حذف کنیم و اصلا آنها را نخوانیم. در بیان واقعیت ها و مستندها، که ایشان لحنی تند و گزنده ندارد. چرا به اصل موضوع نمی پردازید؟ چرا مسیر بحث را عوض می کنید و چرا روی سایت اخبار روز و سردبیرش فشار می آورید که از انتشار چنین مطالبی خودداری کند؟ آقای مصداقی می گوید فرخ نگهدار، تا یش از سال ۵۶ که به صورت ویژه عضو گیری شد، هیچ ارتباطی با جنبش فدایی نداشته است و برایش دلیل آورده کوشیده نشان دهد که آقای نگهدار راوی صادقی برای روایت تاریخ مناسبات خودش با جنبش فدایی نبوده است. شما فکر می کنید اشتباه می کند؟ بسیار خب، شما که فحش دادن را نکوهش می کنید، در عمل به او و دیگران بیاموزید که چگونه باید بحث کرد. شما دلیل بیاورید و نشان دهید که آقای مصداقی اشتباه می کند و آقای نگهدار از همان آغاز جزو جنبش فدایی بوده، در راس آن بوده و به همین دلیل، بعد از شنیدن کشته شدن بیژن به طور طبیعی خود را جانشین او دانسته است و علاوه بر خودش، دیگران، دیگرانی هم که زنده اند شاهد درستی روایت های او هستند. این کار ساده ای است. نشان دهید که کجای روایت های آقای نگهدار درست و کجای روایت های آقای مصداقی در فاصله یک دهه از سال ۴۶ تا سال ۵۶ غلط است. لحن و واژه ها نامناسب را فراموش کنیم و به اصل بحث بپردازیم
۶۷٨۲٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : خارج از « فایل ویژه ـ بیژن»
شکست شاخه هیچگاه
شکست قامت تناور درخت نیست.

پیش از ظهر جمعه ۱۷ آوریل، با یار زندان های دهه ۵۰ اصغر بی نیازان، در گورستانی در شهر استکهلم وداع کردیم.
خانواده ی گرامی بی نیازان ، همسر همراهش با دختران نازنینش با یاران اصغر بی نیازان، اعم ازفعالان سیاسی و یا غیر سیاسی روبرو شدند..... همین کافیست.
دوستداران اصغر بی نیازان ، از دور و نزدیک برای آخرین وداع با مردی آمده بودند که برای کسب آزادی ، برابری و عدالت اجتماعی ی مردمش بر علیه دیکتاتوری آریامهری بپا خاسته و به جنبش فدائیان پیوسته بود.
بی نیازان سخت ترین شکنجه ها را تحمل نمود و همراه با سقوط رژیم پادشاهی از زندان آزاد شد.
بعداز انقلاب نیز با فروتنی خاص خود ، هر چه در توان داشت در خدمت جنبش فدائی قرار داد.
بعداز انشعاب در جنبش فدائیان به سازمان اکثریت پیوست. تا آخرین لحظه با پاران خود بود و از شکست های دهه ۶۰ هرگز تزلزلی در آرمانهایش رسوخ نکرده و میدان مبارزه را نیز خالی ننمود. بی نیازان آگاهانه ، صمیمانه و سازنده در رد مواضع نادرست و انحرافی سازمان اکثریت در دهه ۶۰ شرکت کرد ولی هرگز دوستی ها را فدای ایدئولوژی نکرد. بی نیازان وصیت نمود که در مراسم تشیع و دفن او گل سرخ سازمان اکثریت بر تابوت او قرار گیرد.
در تمام مدت مراسم تشیع و دفن در پش از ظهر جمعه ۱۷ آوریل و همایش بعداز ظهر که در سالن کتابخانه ای در شهر استکهلم بر گزار شد. باردیگر افتخار همراهی با یاران قدیمی جنبش فدائی که از قبل از انشعاب ها با هم آشنا شدیم را را دوباره تجربه کردم و تردیدی نیست که این زندگی ما ست و کسی نمی تواند آنرا از ما بگیرد.
دیروز که اخبار روز را بعداز وقفه ی سفر مطالعه کردم « پرونده ویژه ـ بیژن » مرا به سالهای دهه ۴۰ برد و جنبش دانشجوئی ... از جمله با کلام و قلم رفیق عزیز محمد رضا شالگونی که زندان قزل قلعه سال ۴۶ را توصیف نمود. از بیژن و یاران او و فرخ نگهدار صحبت کرد. این کلام و قلم را می شناسم . رفیق شالگونی به سئوالات اخبار روز به مناسبت چهلمین سال برگبار بستن بیژن و یارانش در تپه های مشرف به زندان اوین پاسخ داد.
بدنیست بگویم که وقتی ما در ۲۵ بهمن ۱۳۴۶ در حیاط قزل قلعه وارد کردند فقط یک طلبه آنجا بود که از اطاق سمت چپ ضلع شمالی حیاط دوان دوان به استقبال ما آمد . چون تنها زندانی آنجا بود وبعدا فهمیدیم که بیژن و یارانش ۱۹ دیماه دستگیر شده و در انفرادی بودند.
آنروز کسی فکر نمی کرد که «دین سیاسی» روزی ایران را تبدیل به جهنمی می کند. اما زنده ماندیم و دیدیم.
وقتی به این نوشته برخورد کردم و کامنت های متنوع آن را ، فقط می گویم که که نویسنده و هوادارانش فقط می خواهند برای توجیه سرکوب و شکست تمام نحله ها توسط «دین سیاسی » و فاجعه ای که در میهن ما رخ داده است . خود را و فقط «خود » به اصطلاح تبرئه کنند.
در همین «پرونده ویژه ـ بیژن» جمشید طاهری پور با پرویز نویدی در کنار یکدیگر نشسته و در باره بیژن سخن می گویند.
در همه چا یاران فدائی چنین هستند.
البته در مراسم بی نیازان نیز چنین بودند.
کسانی که باور ندارند باور کنند که :
شکست شاخه هیچگاه
شکست قامت نتاور درخت نیست
فکر نمی کنم هیچ یک از نیروهای چپ اعم از فدائی و غیر فدائی با هر پیشینه ای که دارند چنین ساده « چپ ستیزی» کسانی که از «دین سیاسی» اشان رانده شدند را نشناسد.
۶۷٨۲۵ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴       

    از : خلیلی

عنوان : نمونه بی طرفی اخبار روز
آقای بی طرف عزیز حرف شما درست است . من فقط از آقای سهراب مبشری پرسیدم ابتدا بگوید نام واقعی خودش چیست و کارنامه خودش کدام است که در پس پرده نشسته و مدعی دیگران است ؟ اما متاسفانه اخبار روز از درج آن خودداری کرده است.
۶۷٨۲٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴       

    از : بی طرف

عنوان : اخلاق روزنامه نگاری
آرمان شیرازی عزیز، شک دارم اگر چنین برخورد و مقاله ای در مورد سایر رفقای آقای فواد به اخبار روز می رسید باز هم چاپ می شد. به عنوان مثال در مورد سهراب مبشری، بهزاد کریمی، ... و شخص خودش. زیرا موارد مختلفی بوده که به اخبار روز ارسال شده و ایشان از چاپ ان خودداری کرده اند. خوب است که اقای تابان در مورد گزینه ای عمل کردن در درج مطالب را توضیح دهند.
۶۷٨۱۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴       

    از : ع.ا ط

عنوان : به کجا چنین شتابان!
با خواندن این نوشته ها بار دیگر به بیماری دیرینه ای که گریبان "نظام دانایی" جامعه مان را گرفته است اندیشیدم.
این نوع گفتمان بهم ریخته در جامعه سیاسی ما و وضع نامطلوب آن در راستای بنیان برافکنی و نابودی همدیگر برای مقبولیت شاید وسیع پیدا کردن هر چیزی را امکان پذیر میداند!
این غرور کاذب و در خود غرق شدن متوهم در ما و معیار و مبنا را تنها در تفکرات بدون نظم و غیر علمی خود دیدن چیز تازه ای نیست. اینکه نمی خواهیم مفاهیم درست سیاسی و شخصیت های مرتبت با آن را در بستر خاص جامعه مان بشناسیم و درک کنیم و سطح تحلیل های خود را آنقدر پایین بیاوریم که فقط با جنبه های بر خوردهای شخصی و حقارت های خصوصی و روانشناسانه مان همخوانی داشته باشد از نشانه های بیماری دیرینه مان است .!
نبود رابطه مناسب با جریانهای متفکر, مسلط نبودن به علوم سیاسی, داشتن سر مشق ها و الگوهای متفاوت و گاه متضاد و متعارض که به "شکل همزمان به همزیستی" ادامه می دهند! روش شناسی نقد سیاسی ما را نیز دچار بحران نموده است.
این مطلق گرایی و عدم توجه به نسبی گرایی روش شناختی غیر افراطی,کاوش برای حقیقت را در مسایل اصلی به ابهام میکشاند و نخواهیم توانست بدیل مناسبی را ارائه دهیم.
بنابراین باید پرسید مقصد ما کجاست؟ چه تدابیری اندیشیده ایم برای برون رفت از بحران و برداشتن دیوارهای بی اعتمادیمان...
۶۷٨۱۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : گفتگوی متمدنانه تنها روش برای رسیدن به حقیقت است
آزادی رسانه ها در بازتاب دادن حقایق, واقعیت ها و نگرش های گوناگون نیاز پایه ای و اجتناب ناپذیر دموکراسی ست. درک و وفاداری به این مفهوم, فضای گفتگو را سالم نگهمیدارد و ما را از در افتادن به رفتارهای ناهنجار و پرخاشگرانه باز می دارد.... آقای تابان به اصل یاد شده وفادار بوده اند. بجای پرخاش به ایشان بهتر است از آقای نگهدار و دیگر همراهان دیرینه فدایی بخواهیم متمدنانه و مسئولانه به گفته های آقای مصداقی پاسخ بدهند.
با آرزوی بهروزی و والاپویی برای همه ی هممیهنان آزاده
۶۷٨۱۲ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴       

    از : س کیاری

عنوان : ممکن هست لطف کنید چرا نظرم سانسور شد؟
مسئولین محترم سایت اخبار روز با تمامی احترامی که به شما قائلم، لازم است یاد آوری کنم که سانسور ذلبخواهی از بدترین نوع سانسور هست. دیروز بر مبنای آنچه در زندان های شاه بین سال ۵۰ تا ۵۶ در جریان بود و علت دستگیری و زندانی شدن نگهدار، آزاد شدنش با و بدون گذر از روش "ملی کشی" (در مقطع زمانی مختلف)، بایکوت شدن، نوع عضوگیری اش توسط غبرایی، روابطش با موسوی تبریزی و قرار و مدارش در حضور پدرش و ........ نوشتم که آگاهان به آن زمان نمیتواند یک نیمه برگه ای مستند در رد آن ارائه دهند، نوشتم ولی گویا بر خلاف راه و روش مرسوم شما، نوشته من چندان به مذاق شما خوش نیامد و شامل سانسور شد. شما که این راه دشوار مبارزه با سانسور و نشر نظرات را سالهاست که پیشه کرده اید، منطقن نمیباید چنین میکردید
۶۷٨۰٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴       

    از : ملیحه محمدی

عنوان : تلاشی با نتیجه معکوس
با خواندن این نوشته جناب مصداقی هر خواننده ای متوجه می شود که فرخ نگهدار از قدیمی ترین یاران بیژن جزنی بوده است و اینکه بیژن در سال ۴۶ وقتی که فرخ بیست ساله است، او را « فرخ صنفی» می خوانده، جایگاهی نیست که هر مبارزی در آن زمان می توانسته داشته باشد. ایرج مصداقی را علیرغم اختلاف نظر آشکار سیاسی هوشمند تر از این می شناختم که به این سادگی شکا مار بکشد! آزادی از زندان پس از تحمل سه پنجم حکم چقدر امر غریبی است که ایشان سعی می کند فضا سازی کند؟ و اینکه روز تولد ولیعهد آزاد شده پس نشان دهنده...
متأسفم آقای مصداقی! می دانید که ما یکدیگر را کم و بیش می شناسیم و اگر حرفهای تان یادتان باشد علیرغم تضاد سیاسی ارزشهای مشترکی را در دیدار حضوری به هم یادآور شدیم. شما عقب رفته اید و برای پایداری بر ناآرامی و شوری که دیگر عرصه واقعی برای بروز آن موجود نیست ( در این امنیت قبرستانی که همه در آن گرفتاریم) در ضربه زدن به انسانها و جسارت قضاوت بر حتا نادانسته های خود می کوشید. تاریخ فدایی امری نیست که شما آنقدر از آن مطلع باشید که در مورد یکی از قدیمی ترین اعضای زنده آن که به گفته خودتان در نوزده سالگی در ارتباط با جزنی دستگیر شده از فاکتور بی پایه « عضویت ویژه » بگویید.
۶۷٨۰۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴       

    از : فدائی

عنوان : منابع مصداقی
دوست گرامی جناب آقای مبشری، یکی از منابعی که آقای مصداقی بدان اشاره می کنند را از نوشته ایشان برایتان کپی می کنم تا بدانید که یک تنه چه آرشیو بزرگی دارند.
(ر جلد اول کتاب "چریک‌های فدایی خلق ایران، از نخستین کنش‌ها تا بهمن ۱۳۵۷"، نوشته محمود نادری و منتشر شده توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی). آقای مبشری نقد و انتقاد و گفتگو بسیار پسندیده خواهد بود اگر بدور از کینه ورزی باشد.
۶۷٨۰۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴       

    از : احمد صبوری

عنوان : اینها در .....خیلی کار کشته اند
بسیاری هم با نظرات آقای مصداقی موافقند اما اخبار روز نظرات موافق را جراحی می کند. من متن کوتاهی در حمایت از آقای مصداقی فرستادم که سانسور شد. بهر روی آنچه تو می گوئی حقیقت واضح است اینها همان سال ۶۰ ای ها هستند کوچکترین تغییری نکرده اند . الا قرب القدرت هم هر کاری می کنند با خلبان هلی کوپتر قاتل حمید اشرف عکس خانوادگی می اندازند و جای دیگر اگر لازم شد خودشان را به حمید اشرف دقیقه ای بعد می چسبانند. رفیق با آدم های معمولی طرف نیستی اینها در .....خیلی کار کشته اند
۶۷۷۹٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٨۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست