از : ایرج مصداقی
عنوان : ترفند جدید فرخ نگهدار
فرخ نگهدار کوشیده است در گفتگو با «اخبار روز» زمین بازی به تیتر مقاله و «مدعی» را از ایرج مصداقی به مسئول محترم سایت «اخبار روز» تغییر دهد.
از وی باید پرسید آیا تاکنون سابقه داشته است که سایت «اخبار روز» تیتر مقالههای وی را تغییر دهد؟
آیا وی اعتراضی به تیتر مقالههای امیرهوشنگ اطیابی « ترور شخصیت به جای نقد سیاسی » و فرخ نعمت پور « دیدگاه دائی جان ناپلئونی و غیبت متد علمی» هم کرده است؟ آیا مسئول سایت اخبار روز تنها در ارتباط با مقالههای رسیده در رابطه با وی بایستی هوشیاری به خرج دهد؟
از اینها گذشته فرخ نگهدار در بخش نظرات مدعی شده است:« من هیچ اعترافی، مطلقا هیچ اعترافی در باره هیچ یک از رفقایم نداشته ام که بر اطلاعات بازجویان بیافزاید. .... به علاوه در اعترفات عباس مفتاحی در پرونده های ساواک نیز احتمالا شواهدی دال بر همین حرف هست. چون آن زمان او را با من روبرو کردند. او چشم بسته بود و نمی دانست که من هم هستم. او گفت که حمید به او گفته که هیچ نمی داند که فرخ کجاست و چه می کند. راست می گفت و خیلی خوب شد که این حرف را زد.»
فرخ نگهدار در دوبار دستگیری مطلقاً بازجویی سنگین پس نداد و مورد شکنجه قرار نگرفت. بار اول در سال ۱۳۴۶ یک ماه بعد از دیگران دستگیر شد. به تأیید بیژن جزنی، دکتر حشمتالله شهرزاد مسئول فرخ نگهدار همهی اعترافات را کرده بود و عملاً چیزی باقی نمانده بود که فرخ نگهدار به آن اعتراف کند. به گفتهی فرخ نگهدار، حسین زاده که او جدی را نگرفت تمامی موارد اتهامی او را مو به مو گفته و فرخ نگهدار همهی آنها را رونویسی کرده است.
بار دوم در آذرماه ۱۳۵۰ او تقریباً هیچ اطلاعی از سازمان چریکهای فدایی خلق نداشت. برای فرار از مهلکه به افغانستان گریخته بود. تمام بازجویی ها دال بر این بود.
به تصدیق فرخ نگهدار، عباس مفتاحی هم در حالی که نمیدانست فرخ نگهدار دستگیر شده و در بازجویی است اعتراف میکند که « حمید به او گفته که هیچ نمی داند که فرخ کجاست» و فرخ نگهدار هم باز مرتکب اشتباه شده و میگوید: «راست میگفت و خیلی خوب شد که این حرف زا زد.» او حواسش نیست «راست» قضیه بنا بر ادعای قبلی فرخ نگهدار این بود که حمید اشرف به او مأموریت داده بود که به عنوان نمایندهی سازمان برود انگلستان و «پست» منوچهر کلانتری را تحویل بگیرد.
ساواک که مطمئن بود فرخ نگهدار برای فرار از دستگیری به افغانستان گریخته، او را به زیر شکنجه برای اعتراف نبرد. هرکس که بازجویی پس داده باشد به ادعاهای فرخ نگهدار میخندد.
از قرار معلوم او خیلی سرسختتر از عباس مفتاحی و احمدزادهها و ... بوده است که صفحات بازجویی زیادی دارند.
کسی که به خود اجازه میدهد چشم در چشم میهن جزنی ادعا کند که کتاب را او به مادر فرخ نگهدار داده و سپس مادرش به دست نگهدار رسانده، آنقدر رو دارد که دوباره سناریو را تغییر داده و مدعی شود که میهن جزنی شخصاً کتاب را در خانهشان به او داده است.
فرخ نگهدار سوالات اصلی مقاله را بی پاسخ گذاشته است.
۶٨۰۴۷ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : آیا فرخ نگهداردر تاریخ ایران نادیده گرفتنیست؟
آیا امثال آقای فرخ نگهدار درتاریخ ایران نادیده گرفتنی هستند؟ برای رسیدن به پاسخ مطالبی آورده می شود. هرفعال سیاسی و یا مبارز سیاسی حرکات و اعمال خویش را براساس مبنا هایی پی ریزی می کند آن مبانی یااز منابع فلسفی که تراوشات ذهنی ،از برداشتهای تجربیِ بشریت است یا مواردی که برای آنان الهامات ماورائی ساخته اند وشدند ادیان!. اگر مبارز سیاسی، مبانی اعتقادیش به او بگوید! این مبانی حقایق اصلی هستند ،و دیگر آوردگان بشری یا غیر بشری برحقیقت نیستند بلکه باطلند و رسالت توی "مبارز" اینست! که بجنگی و بردیگران چیرگی یابی و خواستگان آن مبانی را تحقق بخشی، آنگاه، اولین چیزی که باید برای مبارزان مشخص گردد، تکلیف "جان" خویش است، جانی که فقط یکبار شانس زیستن در این جهان را یافته است!. که آن مبانی حق پندارِ منحصر بفرد برای این مورد چاره اندیشه کرده است،آنهم ساختن واژه ای بنام شهادت و شهید ویا عناوین دیگر،که دریافت کنندگان این واژگان، پاداشهای خاص خویش را دریافت خواهند داشت؛مبانی های ماورائی بهشت را نوید می دهند و غیره هم پاداشهای دیگری را خواهند داشت.که می بینیم در تاریخ مبارزاتی کشورمان ،در دهه هائی؛افتخار فرد مبارز این بوده که سیانوری رادر زیرزبان داشته باشدو........:::::: وقتی گذشته وحال شخصی بنام" جناب فرخ نگهدار ارجمند" که می تواند نمونه ای از یک جمع وسیعی باشد را در نظر بگیریم، قطعا"! مواردی بسیاری پیش رو، برای آموختن خواهیم داشت!. ایشان آورده است: «من وشما و دیگر فدائیان از روزی که شروع کرده ایم همه انقلابی بودیم و مارکسیسم لنینیسم راهنمای عمل ما بود. تنها بیژن و حمید نبودند همه چنین بودیم ،همه معتقد به نقش محوری "سلاح" در مبارزه سیاسی بودیم، ما هیچ کدام به امکان اصلاح در نظام سیاسی ، به امکان تغییر در رفتار حاکمان، و نقش جامعه مدنی وآزادی مخالفان سیاسی اعتنائی نداشتیم......» این آوردهء جناب نگهدار گویای واقعیتیست که هم دردناک و هم پند آموز! دردناک بخاطر اینکه چه نیرو های مفیدی از جامعه ایران گرفته شد ؛آنهم بخاطر برداشتهایی از یک مبانی فلسفی ویا آموزه هایی از یک فلسفهء اجتماعی!وپند آموزیش اینستکه:اگر گذشته ای را می پنداری اشتباه بوده، باید "شهامت و شجاعت " اعتراف را داشته باشیم و" راه جدید" را بر مبانی تعریف شدهء جدید، اعلان کنیم و پی گیر باشیم!. آنهم:وبدون ترس از نیشخند ماندگان برهمان مبانی اشتباه و یا وراث دکاندارشان ویارقبای جدید !.:::: برداشتی ازاعمال جناب نگهدار ، گویای اینست: هر فعال سیاسی ویا مبارز سیاسی درمرحله اول ؛ سرزمینی بنام ایران را باید پاس بدارد و دربازیهای منطقه ای باید مواظب گزندها توسط رقبای منطقه ای براو باشند! سپس دراین چارچوبِ سرزمینی با هر مبنای فکری ،پذیرا و خواهان؛دمکراسی، آزادی، و تکثر گرائی در هر حوزه بود،. همان موارد مغفول و گمشدهء سرزمین ایران درنزد فعالین سیاسی و مبارزین سیاسی در گذشته و حال وشاید در آینده!.
۶٨۰۴٣ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : بهنام سرا
عنوان : فرخ نکهدار، نان سیا و شراب کهنه در شیشه تازه
آقای نکهدار می نویسند و احتراز دارند جرا این سوالات(منظور سوالات یا اتهامات ایرج مطرح کردند) سایت اخبار روز از ایشان نکردند وجون سایت اخبار روز این سوالات نکردند کار روز نامه نکاری سایت اخبار روز را زیر سوْال برده، رجوع شود به باسخ اخر اقا نکهدار. حالا سوال من این است. مکر سایت و یا سر دبیر اخبار روز به شما این اتهامات زده و یا سوالات مطرح کرد، که دو باره از شما سوْال کنند. از شما بخواهند باسخ دهید. البته می توانند انجام دهند. ولی هیج ربطی به بد بودن روزنامه نکاری نداره.
آقای نکهدار این شما هستید باید باسخکو باشید، البته اکه مایل بودید. شما که راست و جب می رید برای رهبران جهان نامه می نوسید. فکر نکنم مشکل داشته باشید ، در باسخکوی به "اتهامات و سوالات " ایرج مصداقی. یا باز می خواهید ، سازمان فداییان اکثریت جواب کوی و هزینه برداز شما باشه.
و اما اقا نکهدار یاد یک داستان که جند سال بیش از یک نویسند خارجی خواندم افتادم.
......
یک زن و شوهری تصمیم می کیرند، که جشن ۲۵ سالکی ازدواج خود را جشن بکیرند. بعد از دعوت دوستان خو د و فأمیل. روز جشن ۲۵سالکردازدواج بیش جند نَفَر مهمان نداشتند. بهد از اینکه مهمانان جمع می شند، زن بلند می شه بطرف شوهرش می ره ، هدیه که یک صندوق بود ، به شوهرش می ده .
شوهره وقتی در صندوق را باز می کنه ، تعجب مکنه، و می بنه توش بول زیاد است. به زنش میکه این بول را از کجا آوردی، جه جوری جمع کردی. ما که وضع مالی خوبی نداشتیم. زن میکه ، من در ارزه این ۲۵ سال،آقای نکهدار می نویسند و احتراز دارند جرا این سوالات(منظور سوالات یا اتهامات ایرج مطرح کردند) سایت اخبار روز از ایشان نکردند وجون سایت اخبار روز این سوالات نکردند کار روز نامه نکاری سایت اخبار روز را زیر سوْال برده، رجوع شود به باسخ اخر اقا نکهدار. حالا سوال من این است. مکر سایت و یا سر دبیر اخبار روز به شما این اتهامات زده و یا سوالات مطرح کرد، که دو باره از شما سوْال کنند. از شما بخواهند باسخ دهید. البته می توانند انجام دهند. ولی هیج ربطی به بد بودن روزنامه نکاری نداره.
آقای نکهدار این شما هستید باید باسخکو باشید، البته اکه مایل بودید. شما که راست و جب می رید برای رهبران جهان نامه می نوسید. فکر نکنم مشکل داشته باشید ، در باسخکوی به "اتهامات و سوالات " ایرج مصداقی. یا باز می خواهید ، سازمان فداییان اکثریت جواب کوی و هزینه برداز شما باشه.
و اما اقا نکهدار یاد یک داستان که جند سال بیش از یک نویسند خارجی خواندم افتادم.
......
یک زن و شوهری تصمیم می کیرند، که جشن ۲۵ سالکی ازدواج خود را جشن بکیرند. بعد از دعوت دوستان خو د و فأمیل. روز جشن ۲۵سالکردازدواج بیش جند نَفَر مهمان نداشتند. بهد از اینکه مهمانان جمع می شند، زن بلند می شه بطرف شوهرش می ره ، هدیه که یک صندوق بود ، به شوهرش می ده .
شوهره وقتی در صندوق را باز می کنه ، تعجب مکنه، و می بنه توش بول زیاد است. به زنش میکه این بول را از کجا آوردی، جه جوری جمع کردی. ما که وضع مالی خوبی نداشتیم. زن میکه ، من در ارزه این ۲۵ سال، هرروزسرکار می رفتی برای سرفه جوی و بول جمع کردن برای غذا نهارت فقط نان سیاه می کذاشتم . بعد مرد بلند می شه ، و رو به زنش می کنه می که تو کاری کردی که من ۲۵ سال از خجالتی نهار خود را بدون دوستانم و همکارانم خوردم، و حال بدون دوست.. و مرده این را می که و از خونه میاد بیرون راهش می کیره می ره، دیکه بر نمی کرده"
۶٨۰۲۶ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : اصغر نصرتی
عنوان : پرسش و پاسخ!؟
بدون آنکه بخواهم به محتوای مقاله ی آقای مصداقی و همینطور حرفهای آقای نگهدار بپردازم، مایلم نارضایتی خود را از نحوه برپایی این مصاحبه در چند نکته ابراز کنم.
۱/ متاسفانه در مصاحبه آشکار است که مصاحبه کننده بی طرف نیست!
۲/ حرف نگهدار از این منظر که سردبیر وظیفه تشخیص دعاوی و داوری را دارد، ادعایی ست به جا. از همین رو وقتی ادعایی را از سوی آقای مصداقی مطرح میکند و با توجه به اینکه اخبار روز خود را از جریان چپ میداند، باید یا باور به این حرفها داشته باشد که آقای مصداقی میگوید یا خیر! در صورت باور باید از آن دفاع کند و نگهدار را به چالشی بکشد که نگهدار به گفته های مصداقی تایید گذارد. در غیر این صورت اخبار روز فقط یک دعوای بیمورد در جنبش سیاسی مخالف رژیم ایجاد کرده است! (؟) به قول قدیمی ها نوعی جنجال ژونالیستی!
۳/ آنچه مصداقی در مقاله ی خود عنوان کرده در مجموع نوعی شک و گمان در انقلابی بودن و همراهی نگهدار در جنبش چریکی آن زمان ایجاد کرده است و اینها را به زعم خود عمدتن از نوشته ها و مصاحبه های نگهدار بیرون کشیده و نتیجه ی تناقض گویی های او را معیار قرار داده و بعض به کمک برخی واقعیتهای تاریخ ادعای نگهدار را مورد قضاوت قرار داده است. حالا بایستی وظیفه ی اخبار روز با توجه به مقاله ی مصداقی این باشد که در مصاحبه خود درست بر همان تناقض ها و واقعیتهای تاریخی پرسش از قبل تهیه کند و نگهدار را به پاسخ وادارد و رفع ابهام تاریخی کند. متاسفانه اخبار روز با توجه به پیش داوری و پیش نظری که نسبت به نگهدار داشته ( که به گمانم به خاطر عملکرد دیروز و امروزش بوده) و غیر مستقیم حرفهای مصداقی را (درست یا نادرست) تایید میکرده، نحوه مصاحبه را بیشتر به کویر بی پاسخی کشانده است.
۴/ من در اینجا اصلن قصدم دفاع از مصداقی یا نگهدار نیست. چون چنین اشرافی به جنبش فدایی به ویژه در این زمینه ندارم. مضاف بر اینکه برخی ادعاهای نگهدار و ردیه بر آن از سوی مصداقی بدون سند و مدرک تاریخی ست و در حد همان ادعا و حس شخصی باقی خواهد ماند، اما در این مطمئن هستم که وقتی کسی زمانی طولانی رهبر جنبش فدایی بوده، درخور مصاحبه و گفتگویی دوستانه تری ست. این کار برای جنبش فدایی هم از ارزش برخوردار است. ما میتوانیم با نظریات و عملکرد دیروز و امروز نگهدار سخت مخالف باشیم و این را هم عملکرد تک تک مان در این سالها نشان داده، اما نگهدار برآمده از جنبش فدایی ست و یک مصاحبه خوب و در خور رهبر دیروز را شایسته! و این در اصل حرمت نگه داشتن به جنبش فدایی ست. این آن نکته حساس و دوستانه ای ست که من لازم دیدم بر حاشیه ی این مصاحبه بنویسم. من انتظار کار حرفه ای از اخبار روز دارم چون آن را دوست دارم و کارش را دنبال میکنم و در آن مطلب می نویسم.
۴/ در ضمن با آنچه که در بالای گفتگو آمده و با آنچه که مصاحبه گر در آغاز میگوید، نشان از نوعی تُنش در گفتگو ست و این شایسته بی طرفی نیست!
۶٨۰۲۴ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : یاور
عنوان : چرا مثل بیژن؟
چرا واقعا آقای فرخ نگهدار می خواست مثل بیژن باشد؟
جناب نگهدار مطمنا می دانست که بیژن جزنی از جوانی در فعالیت های سیاسی شرکت داشت و زندگی سیاسی را از سنین نوجوانی شروع کرده بود. بعدها جزنی به مبارزه مسلحانه علاقمند شد و با جدیت با رفقایش برای این هدف نوین فعالیت کرد و اگر چه خود در عملیات مسلحانه شرکت نداشت اما از رهبران فکری سازمان چریکهای فدایی خلق توسط اعضا و هواداران این سازمان شناخته شد. جزنی از فعالیت سیاسی به یکی از حامیان اصلی مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی رسید. او همچنین از حزب توده فاصله گرفت و نمی توان او را توده ای دانست اگر چه زمانی از فعالین حزب توده بود. آقای نگهدار اما می گوید که او هیچ نقشی در حمایت یا شرکت در مبارزه مسلحانه نداشته است و چه بسا این موضوع مورد افتخار او نیز می باشد که فعالیت چریکی نداشت. حال سوال این است که دیگر چه نقطه مشترکی بین او با بیژن جزنی بوده است و از آن بیشتر با فرمانده چریکهای فدایی یعنی حمید اشرف چه مورد مشترکی می توانسته داشته باشد؟ چرا او با اینکه علاقه ای به مشی چریکی نداشته است می خواست مثل بیژن باشد؟ اصلا چرا در سازمانی که هنوز مشی چریکی را قبول داشت عضو شد و تلاش کرد و موفق شد که به رهبری آن برسد. خود او می داند که تعداد زیادی از همان فعالین چریکی در زندان مشی چریکی را رد کردند و به سازمانهای دیگر سیاسی تعلق گرفتند مانند سازمان راه کارگر. چرا آقای نگهدار به مانند مهران شهاب الدین که از نزدیکان جزنی بود و به راه کارگر پیوست او نیز عمل نکرد و به یک سازمان سیاسی که مشی چریکی را رد کرده باشد تعلق نگرفت؟ چطور می شود تقاضای عضویت یک سازمان که نامش چریکها است را کرد و مخالف مشی چریکی بود؟
نکته دیگر این که آقای نگهدار مدعی است که عده ای از اقلیتی ها نیز مانند او اکنون به انقلاب اعتقاد ندارند و بر این باورند که همین رژیم اصلاح شود و می توان بدون سرنگونی به دمکراسی رسید. عده ای به او انتقاد دارند که این ممکن نیست اما این دوستان یا در ناباوری هستند و یا خود را گول می زنند. شخصا چندی پیش با یکی از دوستان که زمانی از اعضای پیکار بود دیداری داشتم که او نیز همانند آقای نگهدار اکنون مخالف انقلاب می باشد و حتی حاضر است اگر انقلابی هم در کار باشد در مقابل آن وارد عمل شود. بنابر این وقتی یک پیکاری سابق بتواند مانند آقای نگهدار فکر کند تصور اینکه تعدادی اقلیتی یا از هر گروه سابق اکنون تغیر کرده باشند و مخالف انقلاب و سرنگونی رژیم ولایت فقیه باشند سخت نیست. اما هنوز بسیاری که موافق و مخالف مشی چریکی هستند که مطمن هستند که انقلابی دیگر در راه است و این رژیم قابل رفرم نمی باشد و تنها با سرنگونی آن می توان به مردم سالاری و عدالت برای مردم ایران دست یافت.
آقای نگهدار متعلق به یک نوع بینش سیاسی هست که رفرم را چاره ساز می دانند و این به ذوق مخالفین سیاسی او نمی باشد. در تمام دنیا مخالفین سیاسی تلاش خود را برای بی اعتبار و چه بسا بی پرنسیب بودن حریف خود می کننند.
حملات شخصی به آقای نگهدار درست نبوده و نیست و این رفتار پلیسی و تهمت های شخصی قابل توجیه نیست. شخصا مخالف تمام شیوه های سیاسی فرخ نگهدار هستم اما نوشته کینه توزانه علیه او را نیز محکوم می کنم. شاید برخی از دوستان نمی دانند که نویسنده کینه ای علیه آقای نگهدار همین رفتار مشابه ای را با دیگر فعالین سیاسی از جمله یکی از زندانیان سابق سیاسی که از طرفداران نظرات شریعتی بود نیز کرده است و قبل تر از آن هم حملات او به فعالین چپ از راه کارگر یا فعالین سابق سازمان پیکار سابقه طولانی دارد. قابل تذکر است که فعالین سازمان مجاهدین خلق از او بعنوان یک تواب یاد می کنند و او را از خود نمی دانند.
۶٨۰۲۱ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : جمع تصمیم گیرنده، به این نیندیشیدند، که این شعارها یعنی دادن تیغ به دستِ زنگی مست ؟
نفرتی که از لابلای جملاتِ برخی از نظردهندگان خودنمایی می کند، و در لباس رادیکالیزم به خوردِ خواننده داده میشود، مطلب تازه ای نیست. و با اینکه بارها در طول سده اخیر تجربه کرده ایم، که رادیکالیزم و اشاعه نفرت از جمله عوامل موثر امتداد یافتن دور باطل استبداد است. با این همه، همه و هر یک به نوعی کوشش می کنیم که در مسابقه نفرت پراکنی از همه جلو بزنیم. گویی هر چه غلظت نفرت در جامعه بیشتر شود، اجتماع و جامعه امان زودتر به ترقی، رفاه، آزادی و آسایش می رسد!!!!!.
گیرم، مَنِ نوعی ثابت کرد، که آقای فرخ نگهدار اصلا زنده یادان حمید اشرف و بیژن جزنی را نمی شناخته. و با هیچیک از آنها با مینی بوس نه به قم رفته و نه به کاشان. از این همه میخواهم، به چه و به کجا برسم، جز این است که از این همه می خواهم ثابت کنم، که آقای فرخ نگهدار با اعمال نفوذهایش سیاستگذاریهای غلطی را در جنبش فدایی دامن زده است. خوب چرا بحث را چَپَکی پیش می برید
شاید شما خجالتی بوده، و به جای پرداختن به اصل موضوعات، به فرعیاتی چون محل و چگونگی رد و بدل کردن جزوه مبارزه مسلحانه، جاده قم یا کاشان، مینی بوس یا اتوبوس، استفاده از دستشویی دست راستی یا دست چپی برای قضای حاجت، گیر داده اید
پس من به جای همه شما خجالتی ها، از آقای نگهدار دوستانه و هموطنانه سئوال می کنم:
آقای نگهدار، وقتی شما هنوز هم اشتیاق داری، که ای کاش مثل بیژن بودی، این همه میتواند موید این نکته باشد، که اندیشه های ایشان راهنمای عمل شماست. وقتی بیژن صراحتا اما و اگرها، و شروط فراوانی برای سر یک سفره نشستن با آقایانی از قماش مرحوم آقای خمینی گذاشته بود، چرا از نفوذ خود برای ترسیم خط و مرزی مشخص با افراطیون مذهبی استفاده نکردی، و حتی مانع از آن نشدی که بخش عمده ای از جنبش فدایی، با شعارهای نامربوطی چون، پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید، وجهه فدایی را پای اصلیترین ارگان سرکوب حکومتِ استبداد قربانی نکنند
مضاف بر تأکیدات زنده یاد جزنی برای حذر از مذهبیون افراطی(چرا که زنده یاد بیژن جزنی کاشانی ها و نوابها را تجربه کرده بود)، همه نیروهای چپ و آزادیخواه کشور و هر یک به نوعی خشونتهای سرکوبگرانه گروههای فشار و کمیته ها را با پوست و گوشت خود لمس کرده بودند، و سپاه فرزندِ خلف و ادامه گروههای فشار و کمیته ها بود. آیا هنگام تولید آن شعارهای کذایی، جمع تصمیم گیرنده، به این نیندیشیدند، که این شعارها یعنی دادن تیغ به دستِ زنگی مست ؟
۶٨۰۲۰ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : خواننده
عنوان : امیدوارم که نظرم حذف نشود ... این است حال و احوال ما ایرانیان
این است حال و احوال ماایرانیان - خجالت باید کشید.
فردی متنی نوشته است و اتهاماتی به فرد دیگری زده است.
ده ها نفر نظر نوشته اند و بالاخره خود «متهم» نیز ابراز عقیده کرده است.
یعنی این «متهم» تنها و تنها در آن زمان می زیسته است؟ یعنی همه شاهدان مرده اند؟ یعنی آن همه دسته و گروه و سازمان و غیره، متشکل بوده است از ۵ نفر؟ یعنی هیچ کسی نبوده است و نیست که در همان زمان با این افراد همدم و همنظر بوده باشد و اکنون بتواند به عنوان شاهد سخن بگوید؟
می بینید؟ متوجه می شوید که عمق بدبختی و بیچارگی تا چه حد است؟
و تعجب هم می کنید که «مردم» و «ملت» چه انزجاری از سیاسیون نسل شما دارند؟
۶٨۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : بهمن پارسا
عنوان : گوی رندی و کرامت، ومیدانیان پیاده!
سی و شش سال یا بیش وکم رفت و این قافله هنوز در خم دانشگاه صنعتی فلانی ، و علم و صنعت و قبیل آن وامانده در چیزی مینگرد که نیست وهواری میکشد که نه شنیدنی است و نه شینده خواهدشد. و سپس تر نیز که فرض کن شنیده شود، قبای عمل نخواهد پوشید، که نه زمانه اش به جاست و نه مکانش ، و نه آن توش و توانمندانش که مادران هر از چند یکبار می زایند. بیژن جزنی آبروی نسل سوخته یی است که امروز خاطره سرایانش مانده اند، فرّخ با همان آبرو وتوش و توان خود را تا اینجا کشیده ، بیش از اینهم توّقع کردن نه وارد است و نه معقول، واساسا سیاسی هم نیست. سیاست را با سینمای فردین و قهرمانی هایی از آن قبیل در آمیختن چیزی نیست جز ایجاد تهوّع. اگر غیر از این می بود امروز این قوم شکسته وپراکنده شاهد بندبازیها ی حکومت اسلامی حاکم بر ایران نمی بود. خوب است که پاسدار آبروی نسل خود باشیم، چرا که نسل امروز -آن که درایران است- مارا به نیکی یاد نمیکند، و دایم هم میگوید، خدا.... را رحمت کن!!! که این به فحش "خارومادر" می ماند.
۶٨۰۱۲ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : بهروز الف
عنوان : به مسئولین محترم سایت اخبار روز
مسئولین محترم اخبار روز، در این چندین سال اخیر که شما سنت فرقه گرایی در درج مقالات خودی را شکستید، باعث شده بود که اولین کاری که بعد از بیداری میکنم سری به سایت شما بزنم و از این خرسند بودم که سایتی هست که میتوان مقالات مختلفی را خواند. همچنین با موضع گیری هایی که میکردید بر این باور رسیده بودم که شما باز گذشته فاجعه بار سازمانی تان تا حد زیادی فاصله گرفته اید و درست و یا غلط شما را حامیان نظرات رفیق زنده یاد بیژن جزنی در نظر گرفته بودم. اگر نظرم در این باره درست هست، منطق و وجدان انسانی حکم میکند که نگذارید که نام و یاد و اندیشه های بیژن مستمسکی باشد برای بد کرداران حرفه ای برای پوشش عملکرد و نظرات خیانت بار و فاجعه آمیز شان. متاسفانه در ۴۰ امین سالگشت تیرباران شدن بیژن و یارانش، شما با کسانی مصاحبه کرده اید که بخوبی میدانید در جایگاهی دقیقن ضد جایگاه بیژن نشسته اند. اگر بیژن ما را از همکاری با مذهبیون برحذر میداشت این چند چهره ها دست در دست جنایتکاران رژیم اسلامی، تشویق آنها برای اعدام و شکنجه و زندان همفکران بیژن و دیگر آزاده گان و تشویق هواداران و اعضا برای جاسوسی و لو دادن آزاد انسان ها، کاری نکردند جز علیه نظرات بیژن و با وقاحتی کم نظیر خود را ادامه دهنده راه بیژن میدانند و چون مذهبیون منجمد فکر استخاره میکنند و استخاره شان هم به عمد درست از اب در میاید که اری اگر بیژن و یا حمید زنده بود همانند اینان همراه با وحوش بادیه نشین ها به آزاد انسان کشی دست میزدند. زهی بی شرمی و قاحت.
غم از انگیز آنکه شما توهین ها و فحاشی اینان را بر علیه سرنگونی طلبان براحتی چاپ میکنید ولی همینکه کسی همچون من به پاسخ دادن سخت به این صد چهره های منفور دست میزند آن را بدست سانسور میسپارید
اینان اگر از رژیم حمایت میکنند و مخالف سرنگونی اند بدین جهت هست که بخوبی میداند در فردای روزی که این رژیم سرنگون شود، خانواده های داغدار اعدام شده در این رژیم خواهان محاکمه اینان در کنار مسئولین جنایتکار رژیم خواهند شد. چرا که هر دو دسته دست به چنایت علیه بشریت زده اند
در ضمن انانی که خواهان یکی شدن اکثریت و اقلیت شده اند، هیچگاه بواقع اقلیتی نبوده اند. اقلیتی ها زمانی با اکثریتی همکاری خواهند کرد که سازمان اکثریت این همکاران حانیان رژیم را از خود دور کرده باشند و تمامی جنایت ها و خیانت های اینان را قبول کنند (شما بخوبی میدانید دهها سند حتی در روزنامه کار اکثریت در این زمینه وجود دارد)
میدانم که این نوشته هم درج نخواهد شد تنها نوشتم تا دوستانه یاد آوری کنم که عمل و حرف شما نباید دستخوش شانتاژ همکاران رژیم قرار بگیرد و شما در سیاست چاپ مقاله ها میباید یکنواخت عمل کنید. اگر فخاشی بد هست پی چرا فحش نامه نگهدار را چاپ کرده اید؟
۶٨۰۱۱ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : هموطن میهن زاده
عنوان : آقای نگهدار دست نگهدار!
با سلام
از دو منظر به این گفتگو نگاه می کنم.
۱.آقای فرخ نگهدار سفسطه بازی را به حد اکثر رسانده و به هر طریقی می خواهد خود را هم چنان در قامت فدائی ببیند که سالها است این قامت را برای خود خم کرده است و از منظر عمومی در صف ارتجاع قرار گرفته است.
۲. از منظر روزنامه نگاری.تاسف بار است که ایشان در باره حرفه روزنامه نگاری و روزنامه نگاری اینترنتی چنین نظریه ضد آزادی و دموکراسی را عنوان می کنند و به آن معتقد هستند.هر نویسنده ای برای مطلب خود از تیتر گرفته تا محتوی و نوع پردازش اصول و قواعدی را مراعات می کند و بخصوص در روزنامه نگاری اینترنتی فضای چنین عملی گسترده ووسیع است. دبیر هر بخش یا سردبیر در شرایطی روی تیتر ها و سو تیترها اعمال نظر می کند که تیتر نخست صفحه(روزنامه یا سایت)مورد بحث باشد یا این که بخواست نویسنده تیتر را انتخاب کنند و در مراحل دیگر نویسنده آماتور باشد و تیتر با مطلب سنخیت نداشته باشد و یا این که تیتر طولانی تر از حد و اندازه های رایج و استاندارد حرفه باشد یا زمانی که تیتری آشوب و نژاد پرستی و نظایر اینها را تبلیغ و تحریک کند.
آقای نگهدار نوع روزنامه نگاری جمهوری اسلامی ایران را سرمشق خود قرار داده اند و البته تقصیری متوجه ایشان نیست زیرا این شیوه سانسور و خود سانسوری توسط تعدادی از روزنامه نگاران شیفته جمهوری اسلامی در خارج نیز اعمال می شود و البته تعدادی از این افراد با آقای نگهدار ارتباط و دوستی نزدیکی دارند.
هموطن
۶٨۰۰۹ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۴
|