مملکت همش واس ماس
-
محمد شوری
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : masoud memar
عنوان : بازی احزاب ؟ یا کودتا ؟
آقای شوری به سبک کیهانی « گفتم گفت » حرف خود را در نقش « رفیق فابریک » زدید که البته سالهاست گفته و شنیده شده است اما جای تأمل دارد که گفتید افرادی (مثل عبدی و حجاریان و زیباکلام) : « نمی دونن دل آقا سال های ساله که دست دیگرانی ست که مترصد مرگ ایشونن که با رفتن، کودتا بکنن!؟ » سر و ته یک کرباس و کودتا ؟ مگر نگقتید : « برای اینکه ولایت فقیه خودش از همه چیز سر در نمیاره، و مجبوره با هدایت دیگران میخشو بکوبه؟اصلن بازی احزاب در ایران – که فقط شب انتخابات هم فعال میشن- بخاطرهمینه که بتونن یه جوری بخشی از قدرت رو بگیرن و آقارو (همون نایب بر حق امام زمان، و ولایت مطلقه فقیه رو) مُجاب کنن که مثلن رو این موضوع اینجوری عمل کنه، بهتره! » . با استناد به تحلیل شما ولایت فقیهی که سر در نمیاورد را باید از زیر ضرب خارج کرد و به « فتنه » زد . نمیدانم تناسب « بازی احزاب»و « کودتا » را ٬
۶٨۶٣۹ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۴
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : سلام جناب محمد شوری. بر رسی مقاله ی شما را به اهل فن وا می گذارم؛ ولی به یگ واژه که شکل درست و دقیق
آن را بکار گرفته اید، می پردازم تا شاید بکار آید.
Jigar(پهلوی، تالشی) = جیگَر، را هنوز بسیاری از مردم ایران از جمله تالش ها و مردم تهران دقیق تلفظ می کنند.
تلفظ این واژه در زبان مادر - پهلوی - «جیگَر» است که دیرتر دِگر شده، مانند بسیاری از واژه گانی که امروز در زبان فارسی و دیگر زبان های ایرانی رایج است، مثل «فرَزانَک»(پهلوی) = «فَرزانه»(فارسی) دورزان = دوردان = دوربین = دور اندیش و ...
هدف من امروز از شکافتن این واژه ی بسیار کهن، فقط معنی کردن آن نیست، بلکه قصد بیانِ نکته ی بسیار مهمِ دیگری را نیز دارم؛ و آن این است که بر مبنای نگاه خردگرایانه ی ایرانیان - همه ی خلق های ایران زمین و اکناف آن که حالا چندین کشور اند - این مردم منطقی اندیش و خرد گرا، اندرون آدمی را نیز با نگاهی علمی نگریسته اند، که بسیار عجیب است؛ زیرا وقتی این نامگذاری ها صورت گرفته، ظاهرن هنوز بشر چنان شناخت ژرف(علمی و طبی) از اطراف و هم درون خود نداشت.
واژه ها که رازدارن تاریخ اند؛ دقیق ترین و صادق ترین رازداران تاریخ اند بی هیچ انشایی، و به ما چیز دیگری را گزارش می کنند. گزارشی تاریخی و شگرف و حتی باور نکردنی. در این باب فراوان می توان مثال آورد که نامگذاری «جِگَر»(دِگر شده و یا غلط مصطلح) = «جیگَر»(شکل و تلفظ درست آن در زبان مادر)، یکی از آنهاست.
گاه شناخت ایرانیان گذشته و کلن انسان های روی زمین از طبیعت و از جمله درون انسان بسیار ژرف است چنان، که باور کردن اش دشوار می باشد. این همان نگاهی است که فردوسی بزرگ در سرتاسر شاهنامه ی جاودان، با برجسته کردن خرد و خرد گرایی آن را پیوسته، یعنی ناگسسته در سخن پیش می کِشد تا در جنگی کاملن نابرابر - جنگ علم با جادو و خرافات - رسم روزگار سازد.
پس، بر او آفرین!
داستان «زال» و «سیمرغ» اوج این پرده گشایی علمی است. پرده گشایی ای که خیلی ها توان دیدن اش را نداشته اند. زیر در قالب داستانی پُر ژرفا و بی هیچ شعاری به نمایش در آمده که، برای دریافت ژرفای آن، آشنایی با فرهنگ خرد گرایی ایرانیان، حتمن لازم است؛ وگرنه در حد یک افسانه خوانده خواهد شد و بس. حق فردوسی بزرگ اما خیلی بیش از اینهاست که هنوز به وسیله ی هیچ کسی به تمامی بیان نشده. زیرا هنوز شاهنامه ی جاودان را کسی از نگاه علمی به بررسی ننشسته؛ اگر بوده، «پاره» ای صورت گرفته و بس.
بگذریم که این بحثی دیگر است.
و اما «جیگَر». همانطور که زنده یاد پروفسور جمالی نیز نوشته بود، «جی» = «ژی» = «ج»(مخفف) = «ژ»(مخفف)، یعنی زندگی.
مثال: ماسالج = زینده در ماسال، زندگی کننده در ماسال؛ تهرانج = زینده در تهران؛ زندگی کننده در تهران. گاه «ج» و «ژ»، به «ش» و «غ» «نغ»، نیز تبدیل می شود. مثلِ «ش» و «نغ» در سه نامواژه ی «تالش»، «کُوروش» و «خُورنغ» یا «خورنش»(همان کاخ مشهور و تاریخی آفتاب نشین یا زیستگاه آفتاب)
جیگر = ژی گَر = زندگی بخش.
«جیگر»، واژه ای ست مثل «چیلَنگر»، که حالا در فارسی(فارسی دری)، «چلنگر» نوشته و تلفظ می شود.
چرا زندگی بخش؟
برای اینکه جیگر عضوی بسیار حیاتی ست که بدون کارِ آن عضو، زندگی نمی تواند ادامه یابد و بدن از کار می افتد. همه ی اعضای بدن در جای خود مهم اند، ولی جیگر جایی ویژه دارد، پس ایرانیان آن را زندگی بخش نامیدند.
این همه ژرف نگری، باور کردن اش دشوار است؛ ولی وقتی با خرد گرایی و علمی نگری گذشتگان خود نیک آشنا شویم - مانند کشف زمان دقیق «نوروز» و یا پذیرش موی سپید کودک به عنوان یک پدیده ی عادی در اوج خرافات به وسیله ی نماینده ی خرد یعنی «سیمرغ» = مرغی که می سوزد؛ و ... - در می یابیم که نگاه بسیاری از مردم جهان در هزاره های دور و دیر تاریخ در سطح خود علمی بوده است؛ و آن مردمان برای گسترش علمی نگری خود رزمیده اند، زیرا بدان رسیده بودند؛ بدان باور داشتند؛ چنانکه سرودن شاهنامه ی علم گرا و خرد گرا، ادامه و حاصل آن رزم بزرگ تاریخی است.
چنانکه ناصر خسروی علم گرا و ضد خرافات می گوید:
«درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلو فری را»(یعنی همان کاری که بشر دیرتر با ساختن هواپیما کرد و به آسمان برخاست و چرخ نیلوفری را به زیر پای خود کشاند.)
حال این سوال پیش می آید که چرا ایرانیان «کَبِد»(عربی) را «جیگَر» = زندگی بخش نامیده اند؟
برای اینکه وقت خوانندگان عزیز را نگیرم، علاقه مندان با رجوع به کارِ «جگر» در اینترنت مثلن «ویکی پدیا» بیشک بلافاصله با گذشتگان خود هم رای خواهند شد و بر شناخت غریب و دقیق و شگرف آنان آفرین خواهند گفت.
البته آفرین را او خواهد گفت که نه سرسری و یکوری، بلکه ژرف دریابد؛ چنانکه مرد در کتاب جاودان خود این مفهوم را چنین بیان می دارد:
«هر آن کس که دار هُش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین»
همین.
۶٨۶۲۵ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۴
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱۲)
نظر شما
اصل مطلب
|