یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چند کلام با آقای نوری زاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : اروان کیانی

عنوان : زنده یادداریوش فروهر هم حرفش را میزد و خیلی ها همین استدلال جناب پیروز را داشتند که ایشان مشکوک هست
با سلام به همه عزیزان
زنده یادداریوش فروهر هم حرفش را میزد و خیلی ها همین استدلال جناب پیروز را داشتند که ایشان مشکوک هست وگرنه رژیم بایدزندانی اش کند ولی بعد دیدیم رژیم برنامه هولناکی برای زنده یاد فروهر و همسر نازنینشان داشت.یعنی این استدلال پایه و اساسی ندارد
با احترام اروان کیانی
۷۰۴۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣۹۴       

    از : ا آمویی

عنوان : نباید به افراد مبارز مشکوک بود
جناب پیروز
سوال شما بیش تر از یک پرسش ساده بود. به سوال شما و انتقاد دوست دیگرمان بنده پیش از این پاسخ دادم. اما آنچه بسیار بیشتر از پرسشی که فرموده اید مهم است، عبارات «شنگول منگولتان» و «همپالگی هایشان» است که جان کلامتان در یادداشت اخیرتان است. پاسخ های قابل قبول چندی وجود دارد: آنها که مبارزه ی آشکار می کنند و بیرون اند، در این مورد زورشان تا حدی که بیرون بمانند به رژیم می چربد! این نظر من است و مژده ای است که باید هم برایش جان فشاند. دیگر این که دلیل یا دلایلی وجود دارد که رژیم ترجیح می دهد فعلا با مبارزانی که علنا جلوی اوین می ایستند و حرفشان را می زنند بدرفتاری افراطی نکند (چندی پیش آقای نوری زاد را در خیابان کتک زدند)، دیگر این که برخی از آنان طوری حرفشان را می زنند که قابل تعقیب نیست! در مورد برخی از عزیزان چنین است. پاسخ دیگر این است که دلیلی ناشناخته دارد که ما نمی دانیم، اما نباید پیش از یافتن آن دلیل، نسبت به آن افرد با بدبینی قضاوت کنیم، این سوء نیت است و پسندیده نیست، در این مورد فقط باید تحقیق کرد و از خود عزیزان پرسید و یا از مأموران آگاه رژیم اگر بتوانند اطلاع رسانی کنند (برخی ها قبلا این اطلاع رسانی را کرده و از ایران فرار کرده اند!). در هر حال، نباید به بدبینی راه داد. از سوی دیگر رژیم آنقدر ضعیف نشده که نتواند همه‍ی مخالفین را کنترل کند، اما برخی را نمی تواند! از جمله نامبردگان را.
دست آخر این که اگر این مخالفان در رأس امور قرار گیرند، جای بسی خوش بختی خواهد بود.

برای اطلاع از اخبار ایران نیز بهتر است فقط بیشتر در دنیای اخبار اینترنتی بگردید، بنده هم ارتباطی با اصحاب داخلی خبر ندارم، متأسفانه.
آمویی
۷۰۴۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : نوری زاد وبازیهای نمایشی او
باید گفت: جناب ربیعی ارجمند در نوشتاری که عملکرد فردی بنام نوری زاد را به نقد کشیده نکات مفیدی را متذکر گردیده است .جناب ربیعی عملکرد فردی را به نقد می کشد که این فرد در دورانی از حیات سیاسی و اجتماعیش رفتار و کنشی دیگر ی برخلاف عملکرد گذشته اش آنهم در رابطه با مسائل اجنماعی جامعه ایران را بنمایش می گذارد که گاهاً این نوع رفتارها و کنش ها بصورت نمایشی( حتی خنده دار) ویا ابراز نظرهای(حکیمانه وطلبکارانه) نمایان می شوند که خود ایشان این رفتارجدیدش را ناشی از توابیت و پشیمانی از اعمال و رفتار گذشته می داند. این ابرازنظرها و نمایشها باعث گردید حاکمیت برخوردهایی را با ایشان داشته باشد که دراین برخوردها وبازیهای شل کن وسفت کن و بگیر وببندهای مقاطع خاص، ایشان دارای سابقه مبارزاتی می شود وشاید آفریده می شود که این آفریدگیِ سابقه مبارزاتی در ایشان ،این شأنیت ایجاد می شود که خود را در مقام راهبری و راه نشانی بپندارد و این پندارش باعث می شود که گاهاً اعمال و اظهارنظرهایی از ایشان مشاهده شود که آنان چیزی نیستند جزء اینکه آدرس غلط دادن و مجریگریِ بعضی از روشهای انحرافیِ بخشی از حاکمیت. که پرداختن به این موضوع خود بحث طولانی می طلبد. اما جالبست بدانیم: عملکرد ایشان بطریقی منبع خبری چند برنامهء خاص در بعضی از شبکه های خارجی شده است از جمله: برنامه های آقای فلاحتی در صدا ی امریکا وچند شبکه سلطنت طلب که در یکی از برنامه های افشاگرانه اش آنهم در رابطه با نواری که مربوط به یکی از فرماندهان سپاه که نزدیک به چند ماه در اختیار داشته، عملکردش به زیر سئوال می رود واین تأخیر در افشاگری که نشانی از هماهنگی بوده آنهم برای اهدافی خاص که بهره اش را سپاهی ببرد باعث می شود ایشان برای مدتی به محاق برود. اما در لحظاتی خاص با اقدامی خاص و نمایشی وبقول خودش انفرادی و حتی فراجناحی آن می کند که همگان می بینندوخواهند دید و......
۷۰۴۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : بدین مژده گر جان فشانم رواست
جناب آمویی,
بنده به اندازه شما و جناب ربیعی از آنچه در ایران میگذرد مطلع نیستم. سوال من از ایشان این بود که اگر احمد زیدآبادی برای نوشتن یک نامه سالهای گرانبهای عمرش را در زندان و تبعید میگذراند چگونه است که جناب نوری زاد پس از نامه های متعدد, شنگول و منگول همراه خانم ستوده و نرگس محمدی و دیگران آزادانه در حال مبارزه با رژیم است؟ این فقط یک سوال بود. از فرمایش شما چنین بر می آید که رژیم در کنترل مخالفین چنان ضعیف شده است که نمیتواند هواپیمای آنها را در آسمان بزند و لابدعنقریب مخالفین و همپالگی هایشان در راس امور قرار خواهند گرفت. با تشکر از اطلاع رسانی, امید که چنین باشد.
۷۰۴٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۴       

    از : ا آمویی

عنوان : گاه دستگیری و زندان و کشتن افراد ممکن نیست
آقای پیروز
متأسفانه استدلال شما در پاراگراف آخر یادداشتتان درست نیست، زیرا فقط اقای نوری زاد نیست که آشکارا در برابر اوین ایستاده و اعتراض می کند، دکتر ملکی و خانم ستوده و نرگس محمدی و مادر بهشتی و فریبرز رئیس دانا و چندین تن دیگر هم هستند. رژیم هم نمی تواند سرکوب و زندان را بی کم و کاست و به صورت صد در صد سبعانه در مورد همه ی آحاد یک ملت به کار ببرد. افراد گاهی در اثر نحوه ی مبارزه شان با رژیم و گاه در اثر زنجیره ای از حوادث در موقعیتی قرار می گیرند که دیگر با این که در برابر رژیم و قابل دسترس هستند، تعقیب و زندانشان برای رژیم آسان نیست، هرچند که آقای نوری زاد و دیگران بارها به زندان رفته اند. یک مثال ساده و مهم آن ورود خمینی به ایران است: مگر شاه نمی توانست یا هواپیمای او را در آسمان بزند و یا خود او و همپالگی هایش را پس از ورود به ایران به نیستی بفرستد؟ و یا بسیاری کسان دیگر را هم در زندانها نظیر دهها اعدام شده‍ی دیگر اعدام کند؟

استدلال شما نه تنها درست نیست، بل که زاییده‍ی نوعی بدبینی بی پایه و اساس است که ناشی از شکستهای مکرر تاریخی ما و بی اعتمادی ما به یکدیگر است و گاه باور و رفتاری است که از سوی خود رژیم آگانه ترویج می گردد تا میان همه تفرقه افتد و حرکت سراسری شکل نگیرد.

آمویی
۷۰۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۴       

    از : بهروز الف

عنوان : چند نکته برای اقای ربیعی و آمویی
اقای ربیعی به احساس، درک، آگاهی، و اشنایی شما با دد منشی های مسلمین ناب محمدی بسی احترام میگذارم. اما، اگر اجازه دهید، میخواهم خواهشی از شما کرده باشم و نکته ای را یاد آور شوم و آن اینکه نمیتوان با فرهنگ و نوشتار آلوده به فرهنگ و نوشتار آخوندی به مبارزه با فساد همه گیر ناشی از حکومت عدل علی در ۳۶ سال بر پیکر غرقه بخون و ستم ایران زمین کرد. برای شتشوی ایران زمین و ایرانیان از ویروس اسلامی، میباید با تمامی زمینه های آن مبارزه کرد. در نوشته بسیار طولانی شما شاهد انواع و اقسام کلمات و اصطلاح های رایج شده آخوندی هستیم در حالیکه کلمات زیبای پارسی بسیار در مقابل آنها وجود دارد. لطف کنید از کلمات نظیر: نحله، استیذان، اذن، لذا این نیز مرضی طرفین نشد؟؟، نفیا و اثباتا و یا کلمات ناقص انگلیسی همانند ولوم (که حتمن منظور والیوم) هست استفاده نکنید. ضمنن راه تان پاینده باد و ابدا به کسانی که شما را به ناکجا اباد "اشتی ملی" و " کنار مردم ایران بودن" و غیره میبرند اعتنایی نکنید. بطور مثال آقای آمویی که نوشته های ایشان معرف طرز تفکر فاجعه باری است که سالهای سال هم گریبان مردم این سرزمین را خواهد گرفت، بی توجه باشید. ایشان بسی جان سخت اند و هیچ سند و مدرکی قادر نخواهد بود ایشان را از اتاق "پرسش و پاسخ" دبیر کل بیرون بکشد. همانگونه که نیک میدانید اخوند خوب آخوندی هست که بعد از انجام جنایات بسیار به بهشت رفته و در کنار حوریان آن میکند که در این دنیای انسان ها بجرم انجام آن سنگسار کرده اند. بنابران آخوند حاضر در این دنیا نه از قماش بشر هست و نه از مردم ایران (ویران کردن ایران زمین در هر زمینه، اب، خاک، هوا، دریا، رودخانه، جنگل و مهم تر از آن انسان های آن اگر جایزه ایرانی بودن را توسط اقای آمویی به این مادون انسان ها میدهد، مشگل ایشان هست نه مشگل مردم ایران) آقای آمویی هم با فرهنگ و نوشتار آخوندی هم نزدیکی دارد و مینوسند که "افراد را منتزع کنید" شاید مسئولین محترم سایت آخبار روز در پی مترجم باشند تا سخنان ایشان را به پارسی ترجمه کنند.
ای کاش هر کس نقش وکیل مدافع "مردم ایران" را خود به خود اهدا نمیکرد و اینقدر از جانب انها سخن نمیگفت. اقای آمویی فتوا میدهند که جای اقای نوری زاد در کنار مردم ایران هست ولی نمبفرمایند منظور شان از مردم ایران کدامین هستند، آخوند، بسیجیان، بازاریان ستون عمودی انقلاب، پاسداران، شکنجه گران روسا و وکلا و وزرا دولت های جنایتکار ۳۶ سال گذشته یا آن هزاران هزار خفته بر خاک تنها به جرم انسان بودن و به انسان ها عشق ورزیدن و خانواده تا به آخر اشک به چشم؟ آن روستاییان بلوچ که کودک هایشان با تب نه دوساعته بل از گرسنگی جان میدهند و همانند دوران اولیه بشریت در خانه های کپری در بلوچستان پا برهنه در خاک میلولند، یا آن هموطن جوان عرب زبان که فرط فقر بر سر ارامگاه پدرش رگ دست اش را میزند تا به زندگی سراسر رنجش خاتمه دهد، آن دخترک ۱۴ -۱۵ ساله که برای امرار معاش خود و خانواده اش به تن فراموشی میپردازد، آن ۳ میلیون کودکی که از فرط فقر ار تحصیل محروم اند و یا آن نوجوانان بهایی که از رفتن به دانشگاه محروم ...... آقای آمویی از کدام مردم ایران سخن میگوید؟ آیا وجدانی هم در این وانفسای دوران جهل و جنون باقی مانده؟
۷۰۴۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : تریج قبا
جناب ربیعی,
چون این نوشته برای آدم کم حوصله ای چون من طولانی بود برای غلبه بر این نقطه ضعف, خواندن آنرا وارونه یعنی از پاراگراف آخر شروع کرده و به مقدمه رسیدم.

آیا در دهات شما که "... به ادعاهای بزرگ می گویند: سنگ بزرگ علامت نزدن است " , " در مجلس عزا به افتخار حضور[ کسی ] طاق نصرت آذین [ می بندند و بنر [ می زنند ] خوش آمدید!!! " ؟ بگمان من برای تنها کسی که میشود در مجلس عزا چنین کاری کرد عزرائیل است , مگر آنکه منظور شما آنست که عزرائیل همدستش را هم همراه آورده بود.

نوشتن دو کلمه حرف حساب این همه سفره قلمکار نمیخواد. بجای این همه بحر طویل بهتر بود یک کلمه هم میپرسیدید در مملکتی که دهان های بسته را هم به سیاه چال میفرستند چگونه است که ایشان هر روز بر ضد رژیم بلبلی میخوانند و به تریج قبای کسی بر نمیخورد ؟
۷۰۴۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۴       

    از : ا آمویی

عنوان : گر حکم کنند که مست گیرند
آقای ربیعی عزیز

هر رژیمی که بخواهد جانشین رژیم فعلی شود، باید معیارهای اخلاقی و عملی خود را بر پایه‍ی وجدان و حفظ حرمت انسانی بگذارد. و برای این کار باید از هم اکنون تمرین کرد. در انتقادی که از آقای نوری زاد کرده اید این عبارت به چشم می خورد:
«گنجاندن نام خودتان در آن جمع چندان [؟] مبنای منطقی ندارد. شما هیچ وجه مشترکی با آنها ندارید [!]. شما جزء جمع موصوف محسوب نمی شوید [...]. بخصوص شمایی که تا شش سال پیش وابسته به حکومت بودید [...].»
حضورتان عرض کنم که می گوید «گر حکم کنند که مست گیرند، باید که هر آن که هست گیرند.» چه تعداد عظیم از توده های مردم بعد از انقلاب از روی خوشباوری و حسن نیت و اعتقاد صاف و ساده به آن پیوسند؟ چه جمع عظیمی اندک اندک به ماهیت کریه و چهره‍ی سیاه آن پی نبردند؟ آیا اگر بخواهید افراد را منتزع کنید می توانید همه را جدا کنید؟ بهتر است واقع بینی تاریخی داشته باشید تا بی صبری سودایی! از این گذشته نمی توان افراد را به دلیل این که زمانی بر اساس نیت خوش با رژیمی همکاری کرده اند به باد انتقاد و متمایز از دیگران گرفت. آن خانواده های داغدار هم به نظر من دچار افراط و بی صبری و نگرشی نامرتبط با معنای سه دهه‍ی گذشته شده اند. بسیجیان زیادی هستند که خوب اند و از دست همین رژیم رنج می برند، در میان روحانیون نیز داستان همین است. برخی شان در زندان اند. نمی توان کسی را به صرف داشتن لباسی یا عقیده ای و یا نیاز به شغلی و در آمدی محکوم کرد. از این گذشته آقای نوری زاد نه تنها در جنایات رزیم شرکت نداشته اند، بل که از پس آگاهی به ماهیت رژیم شاید بیش از هرکس دیگر در جلوترین صف مبارزه علنی و ممکن بوده اند و از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند. به نظر من انتقاد شما جایز نیست و جای ایشان در کنار مردم ایران و تمامی مبارزان است. بهتر است دوستان مردم را از خود نرانید و نرنجانید، هرچند که می دانم آقای نوری زاد دلی دریاگونه و اندیشه ای بزرگ، انسانی و فراگیر دارند، و بیدی نیستند که از باد انتقادات سست بلرزند.

شاد باشید
آمویی
۷۰۴۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست