از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : سلام بر عمو هادی خورسندی و بر همه ی دوستان سلام. من مطلب آن گرامی بانو را نخوانده ام، ولی من نیز از
ایشان تشکر می کنم که باعث شدند شما به این موضوع دامن بزنید نیک.
خسروی عزیز، موضوع خیلی مهمتر از اینهاست. سه گروه در بین ایرانیان - از دیرباز - به این بازی با کلمات خارجی دامن زده اند و می زنند.
اصلِ موضوع این است که این افراد به هر بهانه ای، و نه بر مبنای ضرورتی علمی که آن گرامی بانو در توضیح خود نوشته اند؛ کلمات خارجی را بی مورد وارد فرهنگ ایرانی می کنند. این خرابکاری و غلط است - «سخن ها به کردارِ بازی بُوَد»(ش. ج.)
این باید گفته می شد. اگر دقت کرده باشید، خود ایشان نیز می نویسد که با خواندن مطلب آن گرامی بانو، بهانه ای یافته برای بیان.
یعنی حتی اگر در چند مورد خاص حق با شما باشد، اصل موضوع محکم پابرجاست. من چند ده سال است که در جهانِ شگرفِ واژه ها با عشق می زیم؛ بسیاری از واژه های ما باری تاریخی، زمردین و گران دارند؛ و احتیاجی به جایگزین نیست. اینجا جایش نیست تا برای دریافتِ درست، سخن گسترده گردد؛ پس بمانَد.
با شمسی عزیز نیز موافقم؛ گرچه تردیدی ندارم که شما منظور بدی نداشته اید؛ ولی به یاد داشته باشید که هر بیانی بار خود دارد.
۷۱۵۶۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۴
|
از : شمسی متقی
عنوان : زبان
عجب زبان تلخی دارید آقای خسروقدم. چه ربطی دارد استدلالات به پیری آقای خرسندی. شما که اینقدر عصبانی شده اید و غرغرو پیرید! خود مخاطب جوان اقای خرسندی خیلی از حرف های ایشان را پذیرفته اند. ایشان نوشته اند ( با دغدغه ی نویسنده همدلم). شما بک دفاع بد کرده اید و خرسندی یک نقد خوب با زبان شیرین شعر طنز. نویسنده مخاطب هم با شما هم نظر نیست.
۷۱۵۵۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۴
|
از : خسرو ثابت قدم
عنوان : پیری بد دردی ست آقای خرسندی عزیز...
مشکل در واقع سنِ من و شماست و نه فقط کانسپت نوشتنِ برخی از دوستان. موضوع از این قرار است که این واژه، به همین شکل، در میانِ چند هزار کتابخوانِ جوانِ ایرانی، رایج و معمول است و گویا شما بی خبرید.
حالا کانسپت را ول کنید که به لحاظِ ادبیات و زبانشناسی وارداتی چندان بد نیست. بروید و "ارگانیک" را بچسبید که دوستانِ خودتان دائم بکار می برند و خبر ندارند که در فارسی چه معنائی دارد. با درود
۷۱۵۵۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۴
|
از : میترا یوسفی
عنوان : کالچر و لنگویج دیالکتیکال هم را می سازند
راستش با دغدغه ی نویسنده همدلم اما فکر میکنم بار معنایی/فلسفی کانتکست به عنوان مثال - با توجه به حجم نوشتار و تدقیقی که در پس پشت این واژه می آید - با جایگزین زمینه/متن یکسان نیست. در واقع انگار که کلمات همواره بخاطر کاربری شان در متون مختلف بار معنایی و دلالتی پیدا میکنند و اینجاست که حفاظت از زبان به مثابه مجموعه ی کلمات جایش را می دهد به حفاظت از زبان به مثابه ی مجموعه ی مفاهیم و معناها.
درست است که می شود انتقاد کرد که این تدقیق در معنی کلمات پیش نمی آید مگر همین که این کلمات را جایگزین کنیم و مدام استفاده کنیم تا جا بیفتند و بار معنایی بیابند. اما باز هم می شود استدلال کرد که زبان دست ناخورده نمی ماند و حفظ زبان با غنا بخشیدن به کارکردها و عمق مفهومی آن ممکن ست و شاید اینجا دیگر شکل ظاهری کلمات آنقدرها اهمیت بنیادین نداشته باشد اگر که کلمات بیگانه بتوانند در پیوند با زبان مبدا به روشن شدن معنا کمک کنند و یا حتی مرزهای زبان را باز تر کنند. مثلا در بسیاری از کشورهای مهاجر پذیر کلمات زبان های میهمان به طریقی با زبان میزبان می آمیزند و ترکیب ش از هر دوی این طرف ها فرا می رود. با این حال من هم قبول دارم که بخشی از این کاربری کلمات انگلیسی و بیگانه به دلیل این ست که دستگاه علمی و تحلیلی را از غرب وام گرفته ایم و لاجرم کلمات هم با آن وارد شده اند و اگر دغدغه ی تغییر وضعیت خودمان را داشته باشیم باید به جایگزین ها فکر کنیم چرا که در این صورت این دانش وارداتی می ماند و با مخاطب آنطور که باید متصل نمیشود. بهر روی تنها با آفرینش نظری و توضیح و تبیین مفاهیم میشود واژه ساخت و معادل ها را جانشین کرد. این کار یک نفر و یک دوره نیست و چه بسا تلاش جمعی و جدیت و ممارست جمعی می طلبد. گرنه نمونه های کمیک حکومتی فرهنگستان ادب فارسی و حتی غیرحکومتی اپوزیسیون بسیارند که این نقد مهم را به واژه فرو میکاهند و پس پشت ماجرا را نادیده میگیرند.
با تشکر از حسن توجه شما.
۷۱۵۵۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۴
|